پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


ایستادن مقابل سفیدهای زورگو


ایستادن مقابل سفیدهای زورگو
دنزل واشینگتن که فیلم جدیدش به نام «The great debaters» (مذاکره کنندگان عالی یا مذاکره کنندگان ماهر) اخیراً در آمریکا و کانادا و بخشی از اروپا اکران شده، می گوید: گرایش او به سمت کارگردانی و رفتن به پشت دوربین، بسیار بیشتر از تمایل وی به قرارگرفتن در مقابل آن و بازیگری است و دراین ارتباط نفرات دیگری را هم مثال می آورد که در سال های اخیر رویکردی همچون وی یافته اند و شون پن، جورج کلونی و بن افلک بارزترین آنها هستند.
واشینگتن ۵۴ ساله که سابقه دوبار فتح جایزه اسکار برترین بازیگر مرد (نقش اول و رل دوم) را دارد و در فیلم های متعدد دیگری هم در مقام بازیگر درخشیده است، می گوید: «تعداد قابل توجهی از بازیگران نسل من و همتاهایم در همین راه حرکت می کنند و گرایش شان به کارگردانی فزونی گرفته است و این از نظر من جای هیچ تعجبی ندارد، زیرا ناشی از بیشتر شدن قوه تشخیص و علم جامعه شناسی در ما است.»
«The great debaters» دومین تجربه واشینگتن در مقام کارگردان فیلم های بلند است و اولی فیلم «آنتوان فیشر» محصول سال ۲۰۰۲ بوده و در هر دو مورد وی اضافه بر کارگردانی یکی از رل های اصلی را نیز بازی کرده است. با این حال او در اوایل سال ۲۰۰۸ مدعی است که آن قدرها هم دوست ندارد که این و ظایف را ادغام کند و این دو کار را به طور توأمان انجام بدهد و ترجیح می دهد در فیلمی که کارگردانی می کند، فقط همین سمت را عهده دار باشد ولی در عین حال عجله ای هم برای این کار ندارد . واشینگتن برای فیلم جدیدش نیز همین طرح و برنامه را داشت، اما هاروی وین اشتاین تهیه کننده مشهور فیلم که در تولید فیلم باکمپانی هارپو (متعلق به اوپرا وینفری)شریک بوده است، مایل بود که در چنین فیلمی حتماً نام یک بازیگر بلندآوازه نیز به چشم و گوش بخورد و با آن اسم بتوان به فیلم اعتبار داد و تجارت کرد و چه کسی بهتر از خود دنزل واشینگتن برای این کار به این ترتیب وین اشتاین پول بیشتری را پرداخت تا واشینگتن ۱‎/۸۸ متری رضایت دهد علاوه بر هدایت پروژه روبه روی دوربین هم بایستد و ستاره آن هم باشد.
این بازیگر مسلط و سیاهپوست می گوید: «فلسفه و دلایل این کار را درک می کنم و بنابراین با پیشنهاد آنها موافقت کردم. سعی کردم رل خودم را خوب و منطقی بنویسم و قالب درستی را برای خودم فراهم آورم و فکر می کنم که موفق بوده ام.»
واشینگتن در فیلم جدید و خبرساز ریدلی اسکات یعنی «گنگستر آمریکایی» هم بازی کرده و برای آن کاندیدای جایزه گولدن گلاب (کره طلایی ) برترین بازیگر دراماتیک مرد سال شده، ولی از آن هم برای او راضی کننده تر، کاندیداشدن فیلم «The great debaters» برای جایزه گولدن گلاب بهترین فیلم دراماتیک سال است و اگر بخواهیم به حرف های خود واشینگتن رجوع کنیم این توفیق همان قدر برای او شادی بخش است که نامزدشدن وی برای اسکار برترین بازیگر مرد سال برای نخستین بار جهت بازی اش در فیلم «فریاد آزادی» (۱۹۸۶) خوشحال کننده بوده است.
وی می گوید: «واقعاً به هیجان آمده ام و مثل این می ماند که وارد یک حرفه جدید شده ام. البته فکر نکنید که آسان است زیرا آدم از آن احساس ترس می کند.از همه بدتر و سخت تر این که شما در حرفه بازیگری کسب تخصص کنید و سپس آن را رها نمایید و به سمت حرفه ای دیگر (کارگردانی) بروید. این امر به مثابه قراردادن خودتان در معرض خطرات ناشناخته و حرکت به سمت و سوی نامعلوم است . همه می پرسند آیا من از عهده کار برآمده ام و بایدجواب این ابهام را بدهم و این ، کار سختی است. بنابراین فقط باید صبر کرد و دید.»
حتی اگر بحث دومین فیلم او در مقام کارگردان را نادیده بگیریم، صحبت از احتمال کاندیداشدن واشینگتن برای جایزه اسکار برترین بازیگر سال بابت بازی در فیلم «گنگستر آمریکایی» درمیان است. باز جواب و توضیح دنزل دراین خصوص با قدری ابهام همراه است. «بدیهی است که کاندیداشدن برای اسکار فوق العاده باشد و بخصوص دراین مقطع که هنوز چندهفته تا اسامی کاندیداها مانده و بحث و صحبت دیگران دراین باره، موضوع را شیرین تر می کند. با این حال هرکس بگوید که حتماً برنده یا بازنده می شود و جایزه را می برد یا خیر، حرف بدون پشتوانه ای زده است.»
واشینگتن ابتدا در سال ۱۹۸۹ برای بازی در فیلم نیمه وسترن «افتخار» ، اسکارنقش دوم مرد را برد و سپس در سال ۲۰۰۱ در حالی که در بدو عرضه فیلم پلیسی «روز تمرین» به نظر نمی رسید که او بخت دار اصلی تصاحب اسکار نقش اول مرد سال باشد، به این جایزه دسترسی پیدا کرد و پرونده اش را کاملتر ساخت. با این حال برای او فیلم جدید و تجربه کارگردانی اش درحال حاضر وجد و هیجان بیشتری را بر می انگیزد. «The great debaters» درباره گروهی از دانشجویان و محققان جوان سیاهپوست است که در سال ۱۹۳۵ در رقابت های دانشگاهی روبه روی گروههاو تیم های سفیدپوست سایر دانشگاهها و یا بهتر بگوییم محققان دانشگاه های عمدتاً سفید قرار گرفتند و درعالم بحث و جدل بر این رقبا پیروز و صاحب بردهایی غیرمنتظره شدند.
این فیلم مانند تعدادی دیگر از کارهای قبلی واشینگتن باعث افزایش قوه دید و وسعت حیطه کاری وی و تجربه کردن مسائلی تازه توسط وی شده و همین مسأله فراتر از هر چیزی او را به هیجان آورده است. با این حال تم و روال فیلم آن قدرها که موضوع بنیادین آن نشان می دهد، ملایم و فاقد تندی نیست و برعکس می توان صحنه های پرخاشگری، برخوردهای برخاسته از تبعیض نژادی و جداسازی اجباری نژادها و بهتر بگوییم سفیدها از سیاه ها را دید. واشینگتن که رل مربی و راهنمای تیم مباحثه (همانند فیلم «تایتان ها را به خاطر بسپرید») را بازی می کند، می گوید: «این فقط یک فیلم درباره تبعیض نژادی در ایالات جنوبی آمریکا نیست و در عین پرداختن به این سوژه بحث دشواری زندگی برای جوانان و بخصوص سیاهپوستان را در این کشور مطرح می کند و از ظلمی می گوید که بر این نژاد رفته است و همچنان می رود.
هنری لوییس گیتس جونیور مدیر انستیتوی مطالعات سیاهان آمریکا و آفریقا مستقر در دانشگاه هاروارد می گوید فیلم جدید واشینگتن را نباید فقط نبرد سنتی دیوید وگولیات (کوچک و غول) تلقی کرد، بلکه نمایانگر ستیزی اجتماعی و ظلم به سیاهان است که این روزها در جوامع مختلف و بخصوص آمریکا جریان دارد. برای واشینگتن فیلم هایی از این دست نشانگر و دربردارنده ارزش های قدیمی صنعت سینما و سوژه های آن است که در کارهای دو دهه اخیر به تدریج کم رنگ تر و کم پیداتر شده است و به علاوه از این نکته حکایت می کند که در دنیای مدرن و زندگی کنونی چیزی به اسم راحتی خیال و سلوک آسان وجود خارجی ندارد و برعکس هرچه هست دغدغه و ظلم در جامعه آمریکا و بخش هایی دیگر از جوامع غربی است. واشینگتن در توضیح و توصیف این مسأله می گوید: «در دنیای کنونی باید تلاش های فراوانی را به کار گیرید و از راه های مختلف وارد شوید تا بتوانید به آنچه می خواهید، برسید ودر آن جایی قرار گیرید که حق تان است و در هر حال کار، آسان نیست. به سمت مشکلات تان بروید و به آن یورش ببرید، حال هر مشکلی که هست، چه تبعیض و چه فشارهای دیگر اجتماعی و موادمخدر و ازدیاد جنایت در اجتماع. آنها را انتخاب و شناسایی و برای حذف شان تلاش کنید.»
«مذاکره کنندگان عالی» از یک دیدگاه چنین فیلمی با این مضمون است، زیرااز تفاوت طبقاتی در آمریکا و بهتر بگوییم رجحان تحمیل شده سفیدها بر سیاهان و تلاش یک گروه دانشگاهی مرکب از سیاهپوست ها برای برچیدن چنین وضعیتی سخن می گوید. باز به حرف های خالق آن رجعت می کنیم که می گوید: «من یکی دو خط خاص را به سناریوها و دیالوگ فیلم افزودم و این خطوط از شعارها و حرف هایی شکل می گیرد که در خانواده ما رایج است و دائماً از آن یاد می کنیم و اگر بخواهم آن را به طور خلاصه به شما بگویم به این معنا است: اگر لازم است کاری را انجام بدهی، حتماً انجام بده تا به چیزی برسی که سزاوار تصاحب آن هستی. توصیه من به نسل جوان همیشه این نکته بوده است که با تمام وجود به دروس و تحصیلات و سپس کنکاش اجتماعی خود بپردازد زیرا اگر در پی این مسائل نباشید، به بیراهه کشیده خواهید شد. اگر می خواهید در امتحان مدرسه قبول شوید، باید به جای تماشای تلویزیون درس تان را بخوانید و قضیه به همین سادگی و سرراستی است و نمی توانید به ماجرا به شکلی دیگر نگاه کنید و انتظار داشته باشید که به همه چیز برسید.»
اینها را کسی می گوید که صاحب ۴ فرزند است که دو تای آنها دوقلو هستند و یکی شان دختری ۱۹ ساله و دیگری پسری ۲۳ ساله و آخری از کالج مورهاوس فارغ التحصیل شده است، ولی به ورزش و رشته «فوتبال آمریکایی» علاقه زیادی دارد و می خواهد در مسابقات حرفه ای این رشته شرکت کند. پدر او (دنزل واشینگتن) به دشواری های زندگی، در زمان رشد در منطقه مونت ورنون واقع در شمال شهر نیویورک پی برد و البته با تکیه بر ضوابط و دیدگاهی که در آن زمان (بیش از ۳۵ سال پیش) در جوامع تحصیلی غرب باب بود. خودش می گوید: «درس هایی که در آن زمان گرفتم بسیار مهم بود و مهمترین آن، لزوم داشتن تداوم و استمرار و تسلیم نشدن در برابر فشارها بود. از طرف دیگر کمک به نسل جوان و تلاش برای حل مشکلات شان اهمیت زیادی دارد. آنچه در مورد سال ۱۹۳۵ طی فیلم جدید خود گفته ام، عین حقیقت است و چه در آن زمان و چه در حال حاضر ظلم به سیاهان در آمریکا رواج داشته است و بنابراین ما وظیفه داریم در این خصوص تلاش و اظهارنظر کنیم و راه حلی را بر مشکلات بیابیم.»
مسأله بحث و مناظره و مباحثه، چه در محیط های دانشگاهی و چه در سایر جوامع تا حدی به فراموشی سپرده شده واین، بسیار بد است زیرا در جریان همین صحبت ها است که بسیاری از حقایق روشن می شود و «مذاکره کنندگان عالی» همین را می گوید. یک فاکتور که نقش مهمی در از بین رفتن این سنت داشته، رواج چشمگیر تلویزیون و اینترنت و بازی های ویدئویی است و آدم ها چه مسن ها و چه جوانان به جای این که بنشینند و تبادل آرا کنند، وقت شان را با بازی هایی از این قبیل و روی خطوط اینترنت و اطلاعات می گذرانند. با این حال من هنوز هم ناامید نیستم و هنوز هم می توان جاها و وسایلی را برای بحث های سازنده یافت و به نتیجه رسید و خوشبختانه می بینیم که حتی در نمایش های هنری و کنسرت های موسیقی نیزگاهی این امر فراهم می آید.»
جالب تر این که دنزل واشینگتن اخیراً یک میلیون دلار به کالج وایلی واقع در ایالت تگزاس آمریکا کمک کرده تا این واحد تحصیلی بتواند تیم مباحثه و استدلال خود را از نو تشکیل دهد و واقعه ۱۹۳۵ را پس از گذشت ۷۳ سال به گونه ای دیگر تکرار کند. خودش به عنوان حرف آخر می گوید: «هیچ چیز برای من لذت بخش تر از این نیست که این گروه بحث و مباحثه بتواند در سال های آتی همچنان مطرح و موفق بماند. توانایی زیادی را در آنها دیده ام. حداقل حسن آنها این است که مقابل سفیدهای زورگو خواهند ایستاد. این خودش یک نوع پیروزی است.»
وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید