سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟


چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟
یکی از علل مورد اشاره در گزارش ریاست محترم جمهور تورم انتظاری بود که مفهوم ساده آن این است که به دلیل انتظار جامعه از افزایش قیمت در آینده " دست نامرعی" دست به کار شده و افزایش قیمت را به وجود آورده است.‏
از لحاظ نظری موضوع تورم انتظاری موضوع غریبی در علم اقتصاد نیست بلکه در بسیاری از تئوریهای اقتصادی از آن بارها برای تبیین یک پدیده مورد استفاده دانشمندان این علم قرار گرفته است به عنوان نمونه در شکل دهی و تعیین نرخ بهره کوتاه و بلند مدت در بازارهای مالی و یا اصول تعیین ارزش و قیمت گذاری دارائیها بحث انتظارات در شکل دهی آنها در غالب تئوری ها و نظریه های ارائه شده در این خصوص مورد کنکاش و آزمون قرار گرفته و بنابراین موضوعی پذیرفته شده است. بنابراین پدیده تورم انتظاری چیز جدیدی نیست که در این دولت اتفاق افتاده باشد و در گذشته اتفاق نیفتاده باشد چرا که انتظار مربوط به رفتارهای انسان است، انسانی که در هر مقطع تاریخی بنا به شرایط اقدام به عکس العمل مناسبی در خصوص متغیرهای محیطی تأثیرگذار بر انتظارات خود می نماید، و از آنجا که ارزشی و قیمت در مقام حضور با یک انسان نمود پیدا می کند ( چرا که ارزش موضوعی قراردادی است) انتظارات این انسانها درخصوص مسائل آتی، قیمت و نرخهای آتی بهره را تعیین می نماید و لذا همان انسانی که در گذشته انتظارات را شکل می داد امروزه نیز به شکل دهی انتظارات اما به گونه ای هوشمند تر و غنی تر از گذشته مشغول به کار است.
از این جهت برای بررسی اینکه چرا تورم به وجود آمده بایستی بررسی شود که چه کسانی موجبات تغییر در انتظارات را فراهم آورده اند. چرا که تغییر در انتظارات به مفهود ساده این است که چشم انداز آینده بهتر است یا بدتر؟ و یا اینکه آینده شفاف تر است یا پر ابهام تر؟ اگر بهتر است به این مفهوم است که آیا من انسان درحال حاضر می توانم همین رفاه موجود را در آینده نیز داشته باشم و یا اینکه برای داشتن رفاه بهتر در آینده باید بخشی از رفاه کنونی را کنار بگذارم و همین انتظار به توبه خود موجب شکل دهی پس انداز یا مصرف درحال حاضر و یا آینده برای من انسان نوعی خواهد شد.‏
بنابر موارد پیش گفته برای بررسی علل تورم انتظاری بایستی به سراغ کسانی رفت ( یا تصمیماتی رفت) که انتظارات را شکل می دهند و تقویت می کنند. ( قاعدتاً شکل دهی انتظارات می تواند مثبت و یا منفی باشد) چرا که این انتظارات موجبات جابجایی پنیر در بین مشارکت کنندگان در اجتماع می شود و قاعدتاً دربین آنها کسانی سریعتر از دیگران به کشف تغییرات و اثرات آن نائل می شوند، می توانند نماینده برای اکثریت زیاد دیگری باشند که با تعلیق زمانی اقدام به تغییر تابع انتظارات خود می نمایند. این جابه جایی عمدتاً توسط دستهاینامرعی مشارکت کنندگان صورت می گیرد. دست هایی که منتظرند تا نسبت به انتقال ثروت دیگران به صورت نامرعی و غیرمستقیم اقدام نمایند. این دستهای نامرعی چون در پیشگاه عینی هیچ یک از مشارکت کنندگان دیگر قرار ندارند بنابراین عذاب وجدان آنها را آزار نخواهد داد و غم آنهایی که جیبشان خالی شده و سفره هاشان بی نان مانده نخواهد خورد و نه مسؤولیتی در قبال رنج دیدگان و نه در مقابل خدای خود خواهند داشت آنها می گویند این ثروت قراردادی به دلیل تصمیمات دیگران به ما انتقال یافته است و اگر ما نیز به سرعت تغییرات را کشف و اقدام نمی نمودیم چه بسا به سرنوشت فقرا و ضعفا دچار نمی شدیم.‏
مراحل این انتقال توسط دست نامرعی به سادگی با تغییر در بازارهای صورت می گیرد. از بازارهای نقدی به غیرنقی وبالعکس. اگر عدم اطمینان ها و ابهام ها نسبت به آینده زیاد شود بازارها نقدی خالی از نقدینگی شده و به سمت بازارهای غیرنقدی مثل زمین و ساختمان هجوم می برد این هجوم باعث کاهش عرضه وجه نقد در بازارهای نقدی شده که خود موجبات افزایش نرخ بهره در این بازار کوتاه مدت می شود و از طرفی حجم تقاضا در بازارهای غیرنقدی افزایش یافته و موجبات افزایش قیمت کاذب در این بازارها می شود. لذا تورم به همین سادگی از تغییر انتظارات و به تبع آن جابجایی در بازارهای نقدی به غیرنقدی و ازآنجا نیز تغییر در ارزش و قیمت صورت می گیرد.‏
بنابراین مشارکت کنندگان در بازار (اجتماع) به دنبال اینکه چه چیز موجبات جابجایی پنیرشان شده است اقدام به تغییر تابع انتظارات خود (تصمیم) و به تبع آن حرکت (عمل) از سمت بازارهای نقدی به غیرنقدی و بالعکس می نمایند. این جابجایی نیرو و محرکه اش تغییر ثروت و ارزش دارایی افراد است. بنابراین فرمول ساده ای به آنها می گوید که حرکت کردن هرچند به اندازه ناچیز بهتر از حرکت نکردن است. در این میان آنهایی که تغییرات را سریعتر درک کردند و سریعاً به تغییر در پرتفوی دارایی های خود اقدام نمودند نقش الگو و برنده را در بازارها ایفا خواهند نمود و اما درمیان مشارکت کنندگان ( که ممکن است بخش زیادی از جامعه باشند) افرادی نیز وجود دارند که به دلایلی ( محافظه کاری، عدم توان و بضاعت و...) قادر به حرکت بین بازارها نبوده و لذا پس از تفسیر درخصوص اینکه چه چیز موجبات جابجایی پنیر شده و آنها از آن عقب مانده اند به دنبال این می روند که چه کسی ( تصمیمی) پنیرشان را جابجا کرده، پنیری که قبل از در سر سفره هاشان بود و یا قرار بود بیشتر شود (وانتظارات آنها را افزاش داده بود) توسط دستهای نامرعی از سرسفره هاشان ناپدید شده بود.
آنها نمی دانستند که چه کسی بوده تا او را باخواست نمایند چرا که دستی نامرعی که نه وجدانش او را آزار می داد و نه قابل شناخت و شناسایی بود و نه توسط کسی دیده شده بود آنرا جابه جا کرده بود؟ موضوع این بود که این پنیر توسط کسی دزدیده نشده بود بلکه از جایی به جای دیگر نقل ومکان کرده بود. اما نه آنها ‏می دانستند که مکان جدید کجاست و نه آنهایی که دیده بودند چیزی در جیبشان انتقال یافته می دانستند مربوط به کیست و از کجا آمده است بنابراین تکلیف شرعی و اخلاقی از هر دوطرف ساقط شده بود. اما من که در این بازی زیان دیده بودم ( چرا که شرایط یک بازی منصفانه برد- برد را نداشت بلکه یکی برده بود و دیگری باخته بود) به خود گفتم که در دور بعدی که قرار شد پنیری جابه جا شود من سریعاً به آن عکس العمل نشان خواهم داد و دیگر نخواهم گذاشت شرایط برد- باخت ( وانهم به عنوان بازنده بازی) بر من تحمیل شود و من این را نیز فهمیده بودم که انتخاب آگاهانه و با مشورت با دانشمندان علوم مالی می تواند چشم انداز آتی صحیحی را پیش چشم من بگذارد تا اینگونه در زیر سیل بی مروت و نامرعی انتقال ثروت ( عمدی/ غیرعمدی) دیرگان قرار نگیرم و به این حکم واضح پایبند باشم که تصمیمی که موجبات انتقال پنیر( ارزش/ ثروت) را درپی داشته باشد و ازطرفی آن تصمیم آنقدر شفاف نیس که موجبات کاهش ابهام و عدم اطمینان من در خصوص چگونگی انتقال ثروت و چرایی و شمولیت آن شود بایستی حرکت خود را از طرف بازارهای نقدی به بازارهای غیرنقدی معطوف کنم شاید قبل از اینکه چیزی را از دست بدهم ما به ازای مناسب دیگری دریافت کرده باشم.‏
منبع : روزنامه عصر اقتصاد


همچنین مشاهده کنید