شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


خصوصی سازی مخابرات و چالش های پیش رو


خصوصی سازی مخابرات و چالش های پیش رو
تاکنون از طرف نگارنده و همکاران ماهنامه دنیای مخابرات و ارتباطات مقالات متعددی درباره خصوصی سازی مخابرات منتشر شده است که به نظر می رسد انتشار برخی اولویتها و چالشهای این مهم در رسانه های مجازی می تواند به توجه جدی تر به این مقوله مهم بیانجامد . قبل از ورود به بحث ذکر این نکات ضروری است
الف) خصوصی سازی می تواند دامنه تعریف گسترده ای داشته باشد اما در این مطلب خصوصی سازی صرفا فروش سهام شرکتهای مخابراتی دولتی (ایران ، استانهاو سیار)در نظر گرفته شده است.
ب) خصوصی سازی مخابرات دولتی نه تنها یک امر پسندیده است بلکه یک ضرورت تام است که عدم اجرای آن مانند اجرای نادرست آن زیانهای جبران ناپذیری به اقتصاد کشور و ارایه خدمت درست به مردم وارد می نماید بنابراین هدف نگارنده این مقاله عدم اجرای خصوصی سازی نیست بلکه توجه دادن به خصوصی سازی درست است .
ج) ابلاغیه سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی توسط مقام معظم رهبری یک انقلاب اقتصادی بوده است که باعث جدی تر شدن امر خصوصی سازی در همه بخشها از جمله مخابرات شد اما بخش مخابرات مطابق ماده ۴ قانون برنامه سوم توسعه و مصوبه شورای عالی اداری در سال ۱۳۸۲ مبنی بر تغییر ساختار مخابرات زودتر درگیر این موضوع شد و فرصت بیشتری برای آمادگی و مهیا کردن مقدمات داشت.
د) برای برخی ازچالشهای زیر (نه همه انها) مدیران مسئول دولتی توضیحاتی در قالب مصاحبه بیان کرده و یا بیان می کنند که گاهی حتی با هم متناقضد لذا چالشهایی مطرح شده است که صرف گفت و گو برای آن کفایت نمی کند بلکه نیاز است تا در واحدهای مرتبط شرکت مخابرات مورد بررسی و کارشناسی قرار گرفته و نتایج حاصل از آن در قالب گزارش و دستورالعمل و .. تدوین شده تا در آیند آنهابه تهدیدی برای خصوصی سازی در زمان اجرا ویا پس از آن مبدل نشوند لذا این موارد مد نظر نگارنده است و امیدوارم نکات تدوین شده در مخابرات در دسترس کارشناسان قرارگیرد تا از آن استفاده شود.زیرا در آینده ای نه چندان دور همه چیز باید شفاف شود تا فروش اموال مردم به درستی صورت پذیرد.
ه) پاسخگویی به سوالات متعدد وبرنامه ریزی برای رفع ابهامات در خصوصی سازی، مطمئنا کار یک نفر یا چند نفر بخصوص نبوده و یا در قالب جلسات هر چند فراوان مدیریتی(اما به نام کارشناسی) ممکن نیست بلکه این کار نیز مانند هر کار مهم دیگری، نیازمند گروه های خبره کارشناسی و مشاوره ای با تجربه و توانایی است که صرف حضور آنان باعث امنیت روانی برای خریداران و کارکنان و دولتیان خواهد بود لذا معرفی گروه کاری و مشاوره ای مخابرات در امر خصوصی سازی به آحاد اقتصادی و کارکنان و فعالان بخش باعت رفع نگرانی های احتمالی می شود.
و) اگر مقدمات و اقدامات لازم قبل از خصوصی سازی به درستی انجام نپذیرد آنگاه زیانهای زیادی متوجه کشور خواهد بود که یا ما دارایی مردم را کمتر از قیمت واقعی خواهیم فروخت و یا بیش از آنچه که بیرزد این کالا فروخته شده و مشکلاتش بعد گریبان خریداران،کارمندان و کشور را خواهد گرفت پس لازم است با وسواس لازم به این مهم پرداخته شود
کشور و بخش آنقدر وقت ندارد که به رغم داشتن فرصتهای زیاد گذشته عجولانه تصمیم بگیرد و عمل کند و مجبور شود دوباره این راه رفته را اصلاح نماید و شاید هم اصلا اصلاحی در کار نباشد و امکان آن را نداشته باشیم .
ز) بد اقدام کردن تداعی کننده چیست ؟ آیا ما می خواهیم کاری کنیم که آن کار اجرا نشود ؟ ما می خواهیم طوری خصوصی سازی کنیم که به واقع خصوصی سازی نکرده باشیم ؟ به نظر می رسد هر اقدام نسنجیده ای که ما را به این مرحله وارد کند که تاسف گذشته را بخوریم، بخشودنی نیست پس لازم است قبل از هر اقدام جدی در این حوزه برای چندمین بار همه جوانب به درستی دیده شود . اگر یک خلبان و تیم کمک کننده فنی او از سلامت واقعی هواپیمای خود مطمئن نبوده باشند پرواز می کنند ؟ آیا برای چندمین بار با یک چک لیست موارد را چک نمی کنند؟
و آیا فروش یک دارایی با این گستره از مشتریان (بیش از ۴۰ میلیون مشتری) و کارمندان(بیش از ۴۲۰۰۰)و اثرات اقتصادی ،اجتماعی،سیاسی و ...آنقدر مهم تلقی می شودو دارای اولویت است که با فرض درست بودن چالشهای ذیل به آنها بیندیشیم؟
ح) نکات گفته شده در ذیل بدین معنا نیست که اصلا کاری انجام نشده است و یا اینکه هر چه انجام شده باید در دسترس همه باشد،بلکه فقط بیان جوانب مهم یک کار بزرگ است و بس .
در این مطلب از حدود ۲۰ چالشی که احصاء شده است فقط به بیان اجمالی ۳ مورد پرداخته می شود و سایر آنها در آینده در قالب مقالات دیگری مورد بررسی قرار می گیرد. البته مطالب گفته شده در این مقاله بسیار خلاصه است و پرداختن به انها نیز نیازمند زمان و هزینه و داده ،لذا در اینجا فقط در حد طرح مسئله به ان پرداخته می شود و باقی کار می ماند برای مجریان محترم شرکت مخابرات ایران
۱) نیروی انسانی
یکی از نکات مهمی که همواره در این گونه تصمیم گیری ها (خصوصی سازی یک مجموعه با بیش از ۴۲۰۰۰ پرسنل)و انتشار اخبار مربوطه مهم است وضعیت نیروی انسانی شاغل در ان مجموعه هاست .
در حال حاضر بدنه کارشناسی و کارمندی و حتی مدیریتی شرکتهای مخابراتی در سردرگمی عظیمی از آینده کاری خود به سر می برند به نحوی که در مواجهه حضوری با تعداد اندکی از آنها می توان به این تشویش پی برد . تداوم این فضا و عدم اطلاع رسانی درست و از مجاری رسمی به این خیل عظیم نیروی انسانی سخت کوش صدمات زیادی را می تواند متوجه فضای عمومی جامعه و ارایه خدمات مناسب به مردم نماید.
هر تصمیم درستی (با فرض اجرای درست) هزینه هایی دارد که مجموعه عوامل ذی مدخل در آن بایستی ضمن شناسایی این عواقب راههای کاهش و تخفیف آن را هم بررسی کنند تاپس از اتمام کار به گونه ای نشود که اجرا نشدن این تصمیم آرزوی همه باشد و در اذهان بماند.
درک این موضوع خیلی سخت نیست که هزینه هر کار بزرگ و درست را بایدهمگان بپردازند لذا تدبیر قبل از وقوع آن نکته ظریفی است که باید قبل از آن اندیشیده شده و به اطلاع همه رسانده شود. صراحتا این حرف بدان معناست که متولیان خصوصی سازی مخابرات باید وقت و انرژی بیشتری را مصروف این امر مهم که همان چالش نیروی انسانی است نمایند و اطلاع رسانی به گونه ای باشد که نگرانی های کمتری در بدنه شرکت مخابرات مشاهده گردد .
به طور مثال اینکه آیا فرم سهام ترجیهی پر شود یا نه؟ به سازمان و یا واحد ماندگار در دولت منقل بشویم یا نه؟ چه زمانی تصمیمات نهایی اتخاذ شده و اجرایی می شود؟وضعیت احتمالی اشتغال ما واقعا چگونه خواهد شد؟اخراج خواهیم شد یا نه؟
قاعدتا باید برای هریک از سوالات فوق و ده ها سوال دیگر در مورد نیروی انسانی، از قبل کارشناسی شده و مصوبات لازم از مراجع اخذ گردد و سپس بصورت کاملا رسمی اعلان شود تا هر شخص آینده محتوم خود را به شفافیت بداند و در انتها در عمل انجام شده قرار نگرفته و ذهن خود و خانواده خود را با شایعات متعدد و روز افزون آشفته نساخته و جامعه نیز با این تشویشها نگران نشود . این حداقل خواستی است که می توان از متولیان انتظار داشت.
شاید تاخیر های بوجود آمده مکرر در فرآیند اجرای خصوصی سازی مخابرات عدم مطالعه همه جوانب از جمله نیروی انسانی باشد. شاید!
۲) توجیه افکار عمومی
آیا توجیه افکار عمومی برای فروش یک بنگاه مهم است ؟ اگر این افراد، مشتریان این شبکه باشند و حتی به نوعی صاحب آن نیز تلقی گردند(با پرداخت ودیعه های خود) آیا باید بدانند که چه در پیش است؟
آیا با توجه به روحیه تولید و گسترش شایعه در جامعه، اطلاع رسانی دقیق حتی کم به مردم می تواند به مدیران دراجرای بهتر این مهم کمک نماید ؟
آیا توجیه نشدن افکار عمومی می تواند حتی سد راه و یا ایجاد کننده مانع بر سر این کار باشد؟
اگر پاسخ به سوالات فوق بله باشد انگاه باید برای این کار هزینه کرد. یعنی فکر کرد برنامه نوشت و اجرا کرد بدین نحو که آحاد جامعه از عملکردها مطلع شوند و در جریان قرار بگیرند مباحث کارشناسی در مجامع و سمینارها طرح گردد و به نحوی کار کرد تا با ایجاد انگیزه در افکار عمومی زمینه برای فروش مناسب تر شرکت فراهم اید
همواره ما در صورت مشاهده دید مثبت به یک کالا و یا یک مجموعه بهای بیشتری می پردازیم و عکس آن هم صادق است . اگر نسبت به موضوعی کم اطلاع باشیم و یا اطلاع نادرست داشته باشیم انگاه این امر در تصمیم گیری ما دخیل خواهد بود
و در انتها این سوال قابل طرح است که چقدر افکار عمومی اعم از مردم ،کارشناسان،اصحاب رسانه،خریداران و ... با مدیران خصوصی سازی مخابرات همراهند . توجیه افکار عمومی یعنی اینکه در این کار درست مردم هم مدیران را و عملکرد آنها را تایید کنند .
اینجانب کارشناس این حوزه نیستم اما فکر می کنم افکار عمومی باید مجاب شود تا در آینده همراه باشد وبا یک شایعه نتوان سوء استفاده کرد .این موضوع شاید در موقع فروش سهام در بورس معنا و اهمیت خود را بیشتر نشان دهد و نهایتا انکه همراهی افکار عمومی آنقدر مهم هست که نیازمند برنامه ریزی مجزا باشد
۳) همراهی سیاسی
چه نیازی ست به همراهی سیاسی؟
آیا جامعه سیاسی از خصوصی سازی مخابرات،اثرات و عواقب ان همانی را درک می کند که مدیران اجرایی مخابرات مد نظرشان است؟
آیا در برخی از فعالیتهای مورد نیاز در اجرا ،بخش نیازمند داشتن قوانین مجزا و جدیدی هست که نیازمند تصویب در مراجع قانونی باشد ؟ و قبل تر از آن نیازمند مقررات و مصوباتی هست که باید اعضای هیات دولت و سایر نهادها نظر مساعد دهند؟ مطمئنا پاسخ به دو سوال اخیر مثبت است پس ما نیاز داریم برای پیش بردن کار درست خود صاحبان رای را در دستگاهها و نها ها با خود همراه کنیم و اگر مخالفی هم هست او را توجیه نماییم .و اگر حرف و تجربه درستی نیز وجود دارد از آن بهره مند شویم زیرا همراهی نکردن انها می تواند هزینه های مسیر را زیاد کند که این یعنی هزینه بیشتر کشور و مردم
راهش نیز مشخص است پس از فکر کردن به همه موضوعات مهم و نیازها و برنامه و ... و تدوین آنها ،از همه ابزارها مانند مکاتبه،جلسه،سمینار،گفت و گو،چاپ مقاله و کتاب و نشریه و مصاحبه وگزارش،رسانه های مجازی و مکتوب و ... باید بهره جست تا در این مسیر همراه شوند.
مطمئنا خیلی از مراجعی که در فرآیند اجرایی صاحب رای هستند به خاطر تخصصی بودن حوزه مخابرات و شاید ساختار اجرایی کشور و مشاغل متعدد دیگر واقف به ظرایف حوزه مخابرات و مشکلات آن نیستند اما صاحب کرسی هستند و رای، بنا بر این وظیفه اقدام برای عدم مخالفت آنها در مرحله اول و همراه و همگام ساختن در مرحله دوم نکته مهمی است که باید به آن فکر شود و برنامه داشت و به بیانی یک چالش است که اگر در باره آن فکر و اقدام نشود می تواند تهدیدی باشد برای اجرای مطلوب این پروژه بزرگ ملی.
بهمن برزگر، مدیر مسئول ماهنامه دنیای مخابرات و ارتباطات
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی ITanalyze


همچنین مشاهده کنید