پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مراحل نزول آیات حجاب


مراحل نزول آیات حجاب
۱) نخستین مرحله:
تا پیش از سال پنجم هجری، بر زنان مسلمان، واجب نشده بود که حجاب داشته باشند.آنان با همان لباس معمول و مرسوم آن زمان، در جامعه حاضر می شدند،با مردان سخن می گفتند و حتی با آنان بر سر یک سفره می نشستند و از یک ظرف غذا می خوردند;تا این که در سال پنجم هجری، پس از ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش،خداوند حجاب را بر زنان حضرت قرار داد و به مؤمنان دستور داد، هرگاه از همسران پیامبر(ص) چیزی خواستید، از پشت پرده بخواهید:
(واذا سألتموهن متاعاً فاسئلوهن من وراء حجاب.)
سپس دلیل این دستور را چنین بیان می فرماید:
(ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن.)۱
▪ نکته: پیش از نازل شدن آیه حجاب،در همین سوره شریف، آیات دیگری نازل شده که در آنها، شأن همسران پیامبر(ص) در صورت نگهداشت تقوای الهی، از شأن دیگر زنان برتر دانسته شده است و به همسران پیامبر(ص) دستور داده شده که از حجره ها،مگر برای کارهای ضروری،خارج نشوند و با ناز و کرشمه،با مردان سخن نگویند و بسان دوران جاهلیت نخستین، خود را نیارایند:
(یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتّقیتنّ فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذی فی قلبه مرض وقلن قولاً معروفا. وقرن فی بیوتکن ولا تبّرجن تبّرج الجاهلیة الاولی.)۲
۲) دومین مرحله:
در پی نازل شدن حکم حجاب درباره همسران رسول خدا(ص) و بازداشته شدن مردان از مستقیم سخن گفتن با آنان و دستور به نگاه نکردن به ایشان، که گویا این حکم،همه، حتی پدران، برادران و خویشان همسران رسول خدا را در بر می گرفت، این پرسشها مطرح شد:
آیا پدران همسران رسول خدا(ص) از دیدن دختر خود بازداشته شده اند؟
آیا برادران همسران رسول خدا(ص) حق دیدن خواهران خود را ندارند؟
آیا پسران همسران پیامبر(ص) که از شوی پیشین خود داشتند، دیگر اجازه ندارند مادران خود را ببینند؟
آیا زنان مؤمن،بسان مردان مؤمن باید از پس پرده با همسران پیامبر(ص) سخن بگویند؟۳
ییعنی آیا همان گونه که (یا ایها الذین آمنوا) زنان و مردان با ایمان را در بر می گیرد و تنها از بابِ (تغلیب)ضمیرها مذکر آمده است، در (اذا سألتموهن)ضمیر مخاطب از باب (تغلیب)به صورت مذکر آمده است;ولی در واقع زنان را هم در بر می گیرد و برابر این حکم زنان مؤمن نیز باید از پَس پرده با همسران رسول خدا(ص) سخن بگویند; یا خیر، این حکم ویژه مردان است؟
در پی این پرسشهای گوناگون و شبهه ها، این آیه شریفه بر قلب مبارک رسول خدا(ص) فرود آمد:
(لاجناح علیهنّ فی آبائهنّ ولاابنائهن ّولااخوانهنّ ولاابناء اخوانهنّ ولاابناءاخواتهنّ ولانسائهنّ ولاماملکت ایمانهنّ واتقین اللّه انّ اللّه کان علی کلّ شیء شهیدا.)۴
۳) سومین مرحله:
(یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک ونساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهن، ذلک ادنی ان یعرفن فلایؤذین وکان اللّه غفوراً رحیماً.)۹
ای پیامبر! به همسران و دختران خود و زنان مؤمن بگو: چادرهای خود را بردوش گیرند. این نزدیک تر است، برای این که شناخته و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خدا آمرزنده مهربان است.
بی گمان جنبه شرافتی و حق بودن حجاب از جنبه تکلیفی آن بیش تر بوده است; از این روی، در پی اعلام حکم حجاب، وعده بهشت برای پیروی کنندگان از این دستور و وعده عذاب برای مخالفان آن، مطرح نشد، بلکه دلیل عقل پسند و عرف پسند آورد:
(ذلک ادنی ان یعرفن فلایؤذین.)
برای شناخته شدن و اذیت نشدن، این بهتر است.
▪ جلباب
برای جلباب معناها و نمونه های گوناگون در کتابهای لغت و تفسیر ذکر شده است.
در روح المعانی چند معنی برای جلباب آورده شده است:
الف) آنچه از بالا تا به پایین بپوشاند، مانند چادر.
ب) مقنعه.
ج) هر لباسی که زن آن را روی لباسهایش بپوشد، مانند روپوش و….
د) هر آنچه با آن پوشش انجام بگیرد،
و) لباسی گشادتر از سرپوش و کوچک تر از رداء.۲۱
▪ تفسیر مجمع البیان:
(الجلباب: خمار المرأة الذی یغطّی رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة.)۲۲
جلباب، ردایی که سر و روی زن را می پوشاند، وقتی که برای کاری از منزل خارج می شود.
▪ المیزان:
(هو ثوب تشتمل به المرأة فیغطّی جمیع بدنها، او الخمار الذی تغطّی به رأسها ووجهها.)۲۳
لباسی که تمامی بدن زن را در بر می گیرد و می پوشاند، یا سرپوشی که با آن، سر و روی را می پوشاند.
به این بیان، چون مورد اذیت و آزار اراذل و اوباش قرار می گرفتند، گاه و بی گاه، به پیامبر(ص) شکوه می کرده و خواستار راه چاره ای بوده اند که خداوند این راه چاره را برای آنان مطرح کرده است.
شاهد بر این، آیه بعدی است که با لحن شدیدی منافقان و آزاردهندگان به زنان پاکدامن را تهدید می کند و می فرماید:
(لئن لم ینته المنافقون والذین فی قلوبهم مرض والمرجفون فی المدینة لنغرینّک بهم ثم لایجاورنک فیها الاّ قلیلا.)۳۳
پس از این اگر منافقان و آنان که در دلهاشان مرض و ناپاکی است و هم آنان که شایعه می افکنند دست از این زشت کاری برندارند تو را علیه آنان برانگیزیم; تا پس از اندک زمانی در مدینه در جوار تو، زیست نتوانند کرد.
۴) مرحله چهارم:
(قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ ویحفظن فروجهنّ ولایبدین زینتهنّ الا ما ظهر منها ولیضربنّ بخمرهنَّ علی جیوبهنّ ولایبدین زینتهنّ الاّ لبعولتهنّ او آبائهنّ او آباء بعولتهنّ او ابنائهنّ او ابناء بعولتهنّ او إخوانهنّ او بنی اخوانهنّ او بنی أخواتهنّ او نسائهنّ او ما ملکت ایمانهنّ أو التابعین غیر اولی الاربة من الرجال او الطفل الّذین لم یظهروا علی عورات النساء ولایضربن بارجلهنّ لیعلم مایخفین من زینتهنّ وتوبوا الی اللّه جمیعاً ایها المؤمنون لعلّکم تفلحون.)
خداوند در این مرحله، به زنان پارسا و مؤمن فرمان می دهد: چشمان خود را از نگاههای ناروا فرو گیرند، اندام خود را بپوشانند، زینت و آرایش خود را به جز آن جا که ناگزیر آشکار می شود، بر بیگانه آشکار نسازند، سینه و دوش خود را به مقنعه بپوشانند، زینت و جمال را ننمایانند، جز برای محرمهای سببی و نسبی و یا زنان و کنیزکان و کودکان ناآگاه بر عورت زنان، چنان پا به زمین نکوبند که خلخال و زیورشان بیرون آید و آشکار شود.
این مرحله از پوشش، بی گمان، پس از آیات سوره احزاب نازل شده است; به چند دلیل:
۱) برابر ترتیب نزول سوره ها، سوره احزاب، هشتاد و هشتمین، یا هشتاد و نهمین و یا نودمین سوره نازل شده بر رسول خداست;۴۰ ولی سوره نور نودوششمین تا یک صدودومین سوره نازل شده بر رسول خداست.
۲) شأن نزولها، یا اسباب النزولهایی که برای سوره ها، یا پاره ای از آیات بیان شده نیز، بیانگر همین نکته اند; در مثل در سوره احزاب، پیش از نازل شدن آیات حجاب، سخن از جنگ احزاب و داستان زید و زینب و غزوه بنی قریظه بود که همگی در سال پنجم هجری و آغاز سال ششم رخ داده است. ولی در سوره نور، سخن از داستان افک به میان آمده که مربوط به غزوه بنی المصطلق و پس از نازل شدن آیه حجاب بوده است.
بنابراین آیه ۳۱ سوره نور، بیان چهارمین مرحله از حجاب را بر عهده دارد و چون این مرحله از حجاب، مهم ترین مرحله است و افزون بر حجاب زنان، امور گوناگون دیگری نیز بیان کرده، ما به شرح درباره این آیه بحث می کنیم; تا زوایای مسأله به خوبی روشن شود.
بنابراین آیه شریفه، با توجه به واژگان و شأن نزول و لباس معمول زمان نزول و روایتهایی که درباره بخشهای گوناگون آیه به ما رسیده است، مورد بررسی قرار می گیرد.
در این بررسی، بیش تر، سعی بر این است که واژگان آیه مورد دقت قرار گیرند و از روایتها و شأن نزولها، تنها به عنوان یاری دهنده استفاده شود.
موردها، راه را بر سخت گیریها می بندد در مثل می گوید: بیمار روزه خود را بگشاید; امّا بیمار کیست؟ ساکت است.
و) روایات در بیان مراد (ماظهر) گوناگونند: دسته ای (وجه و کفین) (صورت و دو دست تا مچ) را می گویند و دسته ای (قدمین دو کف پا، تا مچ) را نیز می افزایند.۴۷
شاید آنچه را که روایات بیان کرده اند، قدر متیقن باشد; زیرا آیه قرآن از بیان (وجه و کفین) ناتوان نبوده است. بیان مستثنی و مستثنی منه، به صورتی کلی، برای بیان مطلبی عام تر و مفید تر بوده است. از این روی در پاره ای از روایات، جای النگو نیز افزوده شده است.۴۸ روایت نقل شده از عائشه۴۹ نیز، می تواند مؤید استثنای جای النگو باشد.
شاید روا بودن نگاه به سر زنان اهل تهامه، اهل سواد، علوج، زن دیوانه و… در همین راستا باشد.
ز) شماری از مفسران، گفته اند: زینت بر دو گونه است: ظاهری و باطنی. جمله (الا ما ظهر منها) در صدد بیان زینتهای ظاهری است. اینان، سپس در مصداقها و نمونه های آن اختلاف کرده اند. ابن مسعود، زینت ظاهری را لباس و زینت باطنی را گوشواره، النگو و خلخال دانسته است. ابن عباس گفته است:
زینت ظاهری، سورمه، انگشتر، گونه ها و حنای دست است.
قتاده، تنها سورمه، النگو و انگشتر را گفته و شماری دیگر، زینت ظاهری را وجه و کفین دانسته و شماری صورت و سرانگشتان و گروهی دیگر کف دست و سرانگشتان را گفته اند.۵۰
این دیدگاههای گوناگون و پراکنده بیان گر این نکته است که شارع مرز روشنی را بیان نکرده و هیچ یک از دیدگاهها برای انسان لزوم پیروی نمی آورد. و نمی توان گفت: بی گمان حداقل استثنا شده است. زیرا حداقل، همان قول ابن مسعود است که زینت ظاهری را لباس دانسته است. د ر حالی که بی گمان، زنان، پیش از نازل شدن این آیه پوشیه نمی زده و دستکش به دست نمی کرده اند و پس از نازل شدن آیه هم، چنین بوده است. پس، بی گمان آشکار بودن دستها تا مچ و چهره، اشکالی نداشته و پوشیدن کف پاها تا مچ نیز، رسم نبوده است.
بنابراین، برابر این دیدگاهها نیز، باید (الا ماظهرمنها) را به عرف واگذاریم و سخن اینان را بر فهم آنان از عرف زمان خودشان حمل کنیم.
دومین جمله ای که حکم ویژه ای را برای بانوان بیان می کند: (ولیضربنَ بخمرهنّ علی جیوبهنّ.) از این جمله که می فرماید: روسریهای خود را برگریبان خود بیندازید، ظاهر می شود که پیش از نازل شدن آیه شریفه، روسریها را زیرگلو گره نمی زده اند و گریبان و سینه های آنان، پیدا بوده است.
روایتی که پیش از این در شأن نزول آیه، بیان شد۵۱، تأیید کننده همین نکته است. بنابراین، وقتی که پیش از نازل شدن آیه، زیرگلو، گوشها و مقداری از سینه، پیدا بوده است، بی گمان، دستها، پاها و چهره ظاهر بوده زیرا هیچ مرسوم نیست که در جامعه ای و در سرزمینی زنان د ستها و پاها را بپوشانند; ولی سینه و گردن را باز بگذارند.
این جمله از آیه شریفه، تأیید کننده نکته ای است که از جمله پیش استفاده کردیم و آن این که: باید لباس عرفِ آن زمان را وا رسید و آن را معیار قرار داد، سپس شارع هر جا را درست نمی داند، اعلام کند و حکم و نظر جدید خود را بیان بفرماید. اگر نادرستی موردی را ا علام نکرد، باید از عرف پیروی کرد.
از این بخش از آیه شریفه، واجب بودن پوشاندن زیر چانه، درخور استفاده نیست; زیرا نه از آیه این مطلب بر می آید و نه انداختن روسری بر روی سینه و گره زدن در زیر گلو، تمامی زیرچانه را فرا می گیرد.
پیش از این بیان شد که استثنای کف و وجهین، مصداقی از ماظهر است، نه تمام آن، بنابراین، نباید بحث کرد که آیا زیرچانه از صورت است، یا نیست و نباید بحث کرد که (وجه) زیر چانه را در بر می گیرد یا خیر؟ بلکه باید بررسی کرد آیا شارع که خواسته عرف را رد کند و بر نپ وشاندن گریبان، بر زنان خرده گیردو یا خواسته به پوشاندن گریبان و سینه امر کند، آیا امرش شامل زیرچانه می شود، یا خیر؟ اگر امر شارع، زیرچانه را در برگرفت، پیروی واجب است و اگر در بر نگرفت، زیرچانه، به همان اباحه اوّلی، که عرف مردم مدینه داشته اند، باقی می م اند; مگر این که دلیل دیگری وجود داشته باشد که بعد بحث می کنیم.
در بخش دیگر آیه شریفه که می فرماید: (لایبدین زینتهنّ الاّ لبعولتهنّ او آبائهنّ… او نسائهنّ، او ما ملکت…) نکته ای که به چشم می خورد، وجه تکرار (ولایبدین زینتهن) است که یادآور شده اند: یادآوری آن درباره نخست، برای بیان رخصتها به اعتبار منظور بوده و درب اره دوم، برای بیان ناظر بوده است.۵۲ یعنی دربار نخست بر آن است که این نکته را بیان کند: زن، وظیفه دارد، زینت خود را بپوشاند، مگر آنچه که از باب ضرورت، که عرف آن را بایسته می داند، بیرون می ماند; مانند: دست و چهره. امّا دربار دوم (لایبدین زینتهن) در صدد بی ان این است که شماری از مردان، می توانند به زینتهای زن بنگرند و لازم نیست که زن، زینتهای خود را از آنان بپوشاند. پیش از این، یادآور شدیم که مراد از زینت، جاهای زینت است که دست بالا، دستها تا نصف آرنج، پاها تا مچ، گردن و گلو، گوشها، گریبان و شاید موهای سر را دربر بگیرد امّا بی گمان، کمر، شکم، سینه و رانها، از جاهای زینت به شمار نمی روند. این اعضا بر همان حال نخستین خود می مانند که زنان به طور معمول، اینها را می پوشانده اند. بنابراین، زن باید آنها را بپوشاند و خویشاوند مَحْرَم حق نگاه به آن اعضاء را ندارند.
بنابراین آنچه که از این جا و آن جا شنیده می شود: به غیر از عورت، مردان مَحْرَم به هر جای زن می توانند بنگرند سخنی است نادرست و بی بنیاد و ناسازگار با آیه شریفه مورد بحث. البته این پندار از فتوای فقیهان سرچشمه گرفته که در این باره سخن خواهیم گفت.
این که بر شوهر رواست که به همه جای زن خویش بنگرد و زن هم چنین حقی را درباره شوهر خود دارد و… مطلبی است که از آیات دیگری استفاده می شود، مانند:
(نساءکم حرث لکم فاتوا حرثکم انّی شئتم.)
همسران شما، کشتزارهای شمایند، هر جا که خواستید بر کشتزار خود درآیید.
یا
(قد افلح المؤمنون الذین… والّذین لفروجهم حافظون الاّ علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم، فانّهم غیر ملومین.)۵۳
مؤمنان، رستگار شدند آنان که… و آنان که فرجهای خود را نگاهبانی می کنند، مگر بر همسران یا کنیزان ملکی که هیچ نکوهشی بر آنان نیست.
بنابراین، این که شماری پنداشته اند چون: در آیه شریفه از شوهر نام برده شده (الاّ لبعولتهن) و شوهر می تواند به تمامی بدن همسر خود نگاه کند، سپس دسته های یازده گانه دیگری را بر شوهر عطف کرده، چنین استفاده می شود که این یازده گروه هم می توانند به همه جای بدن خانمی که با آنها مَحْرَم است، نگاه کنند، مگر این که دلیلی بر خلاف اقامه شود، مانند: حرام بودن نگریستن به عورت غیر و حرام بودن نگاه شهوت آلود و… پنداری بیش نیست و سخنی است بی مبنا و بی دلیل که با کم ترین درنگ، نادرستی آن روشن می شود.
کسانی که در این آیه استثنا شده اند و لازم نیست زنان در برابر آنان جاهای زینت خود را بپوشانند، عبارتند از: شوهر، پدر، پدر شوهر، پسر، پسر شوهر، برادر، پسر برادر، پسر خواهر، زنان هم کیش، ملک یمین (کنیز زرخرید و به قولی عبد) پیروانی که نیاز جنسی ندارند، کودکانی که بر عورت زنان چیره نشده اند.
در این که پیروانی که نیاز جنسی ندارند چه کسانی هستند، اختلاف است. در مجمع البیان پنج قول نقل شده است:
الف) آنان که به خاطر نیاز غذایی همراه انسان می آیند و نیاز جنسی ندارند، مانند: ابله.
ب) عنین (ناتوان از آمیزش).
ج) خصی (آلت بریده)
د) پیری که گرایشی به زنان ندارد.
هـ) برده صغیر.۵۴
به نظر می رسد از این چند دیدگاه، دیدگاه نخست، بهتر باشد و پذیرفته تر; زیرا گروه دوم و سوم شهوت دارند، ولی نمی توانند به کار برند. بنابراین به (غیر اولی الاربه) غیر نیازمند گفته نمی شود و همچنین پیرمرد. دسته پنجم، به خاطر نابالغی، قوه شهوانیه آنان برانگیخ ته نشده و اینان نیازمند بالقوه اند که با فراز(او الطفل الذی…) استثنا شده است.
بنابراین، مصداق تام و تمام این فقره، دسته اول است، گرچه آیه ویژه و منحصر به آن مصداق نیست و می توان کسانی را که پیش تر شهوت جنسی داشته اند، ولی اکنون به خاطر مریضی، یا پیری، یا ریاضت، شهوتی ندارند نیز، از مصداقهای آن به شمار آورد.
در این که مراد از کودکانی که بر عورتها چیره نشده اند، چه کسانی هستند، اختلاف است.
الف) کودکانی که عورتها و اسرار زنان را نمی شناسند و به خاطر نداشتن شهوت، بر آن نیرو و قوت پیدا نکرده اند.
ب) کودکانی که قدرت آمیزش با زنان را ندارند. بنابراین، اگر به حدّ شهوت رسیدند، حکم مردان را دارند.۵۵
به نظر می رسد از دو دیدگاه، دیدگاه نخست بهتر است; زیرا اگر کودکانی اسرار زنان را بشناسند و از امور جنسی آگاه باشند، ولی اکنون ناتوان از آمیزش، این آگاهی سبب می شود، کودکان به انحراف کشیده شوند و آن کارهایی را که شارع نمی خواسته انجام بگیرد، انجام بگیرد. ۲۳. آخرین فقره در آیه شریفه، درباره حجاب زنان، این فقره است:
(لایضربن بارجلهن لیعلم مایخفین من زینتهنّ.)
زنان مؤمن، نباید پای بر زمین بکوبند، تا زینتهایی که پنهان داشته اند معلوم شود.
نخستین نکته ای که از این فقره آیه شریفه به دست می آید این که: نه تنها نمایاندن جای زینت، بر زنان مؤمن روانیست که شنواندن صدای زینت به نامحرم نیز، روا نیست.
از فقره (لایضربن…) و از فقره (لایبدین زینتهنّ) برداشت می شود که نمایاندن هرگونه زیبایی برای برانگیختن شهوت مرد، با استفاده از هر یک از حواس، نارواست.
در قرآن گوش و چشم، دو شاخص اصلی از حواس انسانی به شمار می روند. از این روی، زن نباید نازک و دلپذیر با مرد نامَحْرَم سخن بگوید. همان گونه که این مطلب در، دستور خداوند به زنان پیامبر(ص) آمده است:
(فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض.)۵۶
پس در گفتار نرمی نشان ندهید، تا امید نبرد، آن که در قلبش بیماری است.
از جمله زینتهای نهانی که زن نباید با پای کوبی بر زمین آشکار سازد، خلخال است. از آن جا که خلخال را به پا می بسته اند و قرآن آن را زینت نهان می داند، روشن می شود که عرف و آنچه شناخته شده و رسم بوده، زنان شلوارهای بلند می پوشیده اند، که خلخال را نیز می پوشانده است.
بنابراین، پوشاندن پا تا پایین، در زمانهای گذشته، رسم بوده و پس از نازل شدن آیه شریفه، واجب بودن آن، روشن شده است; زیرا این آیه در صدد محدود کردن بودند، گستراندن. حال اگر روشن شد که در آن زمان، شلوار و لباس بیرون منزل و داخل منزل، یکی بوده، می توان گفت: پوشاندن پا تا پایین، در داخل منزل و در پیش محرمهای دوازده گانه، شناخته شده و مرسوم بوده و سپس واجب شده است. مگر نزد شوهر، که با آیات دیگر استثنا شده است. اگر نشانه ای بر یکسان بودن لباس زن در خانه و بیرون از خانه، پیدا نشد، لباس درون خانه، پیرو عرف است. ۲۶. نکته دیگر این که پای بر زمین کوبیدن، جز بایسته های راه رفتن نیست; یعنی زن می تواند بدون پای کوبی بر زمین به گونه شناخته شده و معمول، راه رود. بنابراین، با توجه به این که در چند فقره قبل، فرمود: (لایبدین زینتهنّ الا ما ظهر منها.) و در این فقره از زدن پا به زمین جلوگیری کرد، روشن می شود که خانمها باید بیش ترین رعایت را در هر زمینه ای داشته باشند و باندازه ضرورت، بسنده کنند.
در آخرین بخش از آیه می فرماید:
(وتوبوا الی اللّه جمیعاً ایها المؤمنون لعلکم تفلحون.)
ای مؤمنان، همگی به سوی خدا برگردید، شاید رستگار شوید.
گویا مراد از (ایها المؤمنون) مردان مؤمن است; زیرا این دو آیه، حکم هر یک از مردان و زنان مؤمن را جداگانه بیان کرد. از این روی، روشن می شود که مردان گناهانی را انجام می داده اند که نیاز به توبه و بازگشت بوده است. در مثل، با نگاه های شهوت آلود، سبب جعل احکا می برای بانوان شده اند که شأن نزول، تأیید کننده این مطلب است. پس سخت گیری خداوند در لباس و چگونگی پوشش زنان، به عنوان نقصان وارد کردن و به بند کشیدن آنان نبوده، بلکه راهی بوده که آنان را از چشمان آلوده مردان شهوت ران حفظ کند.
۵) مرحله پنجم:
از آیاتی که پیش از این، از آنها سخن گفته شد، روشن شد که زنان قسمتهایی از بدن خود را که پیش از نازل شدن آیه حجاب نمی پوشانده اند، لازم نیست آنها را در برابر خویشاوندان دوازده گانه مطرح شده در آیه ۳۰ سوره نور، بپوشانند. ولی از آیات به دست نیامد که حکم آن جاهایی را که پیش از آیه حجاب می پوشانده اند، اکنون چیست و در برابر این دوازده گروه چه باید بکنند؟
در مثل، آیا مادر می تواند تمامی بدن غیر از عورت را در برابر فرزند بالغ خود نمایان کند؟
آیاخواهر می تواند تمامی بدن، غیر از عورت را در برابر برادر بالغ خود نمایان کند؟
خداوند در آیه ۵۸ ـ ۵۹ سوره نور مسأله را مطرح فرموده و حتی ورود بدون اجازه به اتاق پدر و م ادر را، ممنوع فرموده است:
(یا ایها الذین آمنوا لیستأذنکم الذین ملکت ایمانکم والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلث مرّات من قبل صلوة الفجر وحین تضعون ثیابکم من الظهیرة ومن بعد صلوة العشاء ثلث عوراتٍ لکم لیس علیکم ولاعلیهم جناح بعدهنَّ طَوّافون علیکم بعضکم علی بعض کذلک یبین اللّه لکم ال آیات واللّه علیکم حکیم.)
ای آنان که ایمان آورده اید، غلامان و کنیزان زر خرید شما و کودکان نابالغ، [برای وارد شدن به اتاق شما] باید سه وقت از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، هنگامی که لباسهای خود را هنگام ظهر در می آورید و پس از نماز عشا. این سه وقت، عورت است از برای شما. برشم ا و بر آنان، غیر از این سه وقت، گناهی نیست. شماری از شما بر شماری دیگر وارد شونده و گردش کننده اند این چنین خداوند آیات خود را برای شما بیان می کند و خداوند، دانای حکیم است.
(واذا بلغ الاطفال منکم الحُلُم فلیستأذنوا کما استأذن الذین من قبلهم کذلک یبین اللّه لکم آیاته واللّه علیم حکیم.)
هنگامی که کودکان شما به سن بلوغ رسیدند، باید از شما اجازه بگیرند، همان گونه که پیشینیان آنان اجازه می گرفتند. این چنین خداوند آیات خود را برای شما، بیان می کند. خداوند دانای حکیم است.
آیه می فرماید کودکان نابالغ، در سه نوبت، برای ورود به اتاق پدر و مادر اجازه بگیرند. حال، کودکان بالغ چطور؟ اینان، باید در هر حال، اجازه بگیرند، چه در این سه نوبت و چه در وقتهای دیگر.
منبع : کلوب


همچنین مشاهده کنید