جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


کشیدن نقاشی از انرژی جنبشی جوامع


کشیدن نقاشی از انرژی جنبشی جوامع
پس از انقلاب صنعتی زندگی فردی و اجتماعی بشر در همه ابعاد خود با دگرگونی ها و تغییرات اساسی، عمیق و بنیادی (اعم از مادی و غیرمادی) روبه رو شده، به طوری که در هر جا که آدمی زندگی می کرده شاهد این دگرگونی ها و تغییرات با شدت و ضعف هایی متفاوت بوده است. هیچ بخش از زندگی اجتماعی (اعم از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فکری و سیاسی و...) نبوده است که شاهد و متأثر از این تغییرات نبوده باشد. بی شک این تغییر و تحولات عظیم خودبه خودی و از سر تصادف به وجود نیامده اند، بلکه مانند هر پدیده انسانی دیگر اغلب به طور آگاهانه و به وسیله انسان ها و از طریق مکانیزم ها و امکانات و روش های خاصی شکل گرفته اند که هرکدام واجد ویژگی هایی خاص اند. در مبحث تغییرات اجتماعی پرداخت و مطالعه مؤلفه های اساسی تغییر مانند نخبگان، ایدئولوژی یا گفتمان، ارزش ها و جنبش های اجتماعی ضروری است. هدف این مقاله به طور خاص بررسی و شناخت جنبش های اجتماعی است. نخبگان از طریق این مکانیزم، گفتمان، ارزش ها و ایدئولوژی خود را به جامعه معرفی و تبلیغ می کنند و افراد جذب شده بر گرد این گفتمان، تهییج شده و برای اقدام و تحقق آن گفتمان بسیج می شوند. این فرآیند موجب شکل گیری یک جنبش اجتماعی می شود.
● تعریف جنبش های اجتماعی: (Social Movement)
جنبش اجتماعی یکی از مهم ترین کنش های جمعی سازمان یافته برآمده از متن جامعه است که با طرفداری یا طرح گفتمانی خاص و جدید، بخشی یا تمام افراد یک جامعه را برای حفظ وضعیت موجود و جلوگیری از تغییر ایجاد تغییر و یا اصلاح جنبه هایی از زندگی اجتماعی (اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و...) تهییج و بسیج می نمایند.
اهمیت و جایگاه خاص جنبش های اجتماعی در مطالعات جامعه شناختی (بویژه جامعه شناسی سیاسی) نه از آن روست که موجب تغییر یا جلوگیری از تغییر در زندگی اجتماعی می شوند، بلکه از آن روست که جنبش ها نمودار و نشانگر دخالت عمدی مردم در جریان تاریخ جامعه خود، به شمار می روند. بدین معنا که کسانی که در جنبش های اجتماعی فعالانه شرکت می کنند نمی خواهند صرفاً یک تماشاچی صرف و منفعل در مقابل شرایط و حوادث زندگی اجتماعی باشند، بلکه می خواهند با اعمال خود در نظام اجتماعی به نفع اهداف و آرمان های خود تأثیر بگذارند. بی شک شکل و نوع زندگی بشر امروزی حاصل و نتیجه بسیاری از جنبش هایی است که در طول دو قرن اخیر شکل گرفته اند؛ جنبش های اجتماعی مهمی چون جنبش انقلابی فرانسه، جنبش الغای بردگی، جنبش های کارگری اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، جنبش های دانشجویی، جنبش های آزادیخواهی و... از این جمله اند که به نوعی در تغییر و یا اصلاح شرایط زندگی اجتماعی در عرصه های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، قانونگذاری و... در جوامع گوناگون به درجات متفاوتی تأثیرگذار بوده اند.
از دیدگاه پال ویلکینسون، جامعه شناس سیاسی، ویژگی ها و مشخصاتی که جنبش اجتماعی را از سایر کنش های جمعی و بعضی پدیده های مشابه اجتماعی و سیاسی مانند حزب و گروه ذی نفوذ و اتحادیه صنفی مشخص و متمایز می کند، عبارتند از:
۱) یک جنبش اجتماعی عبارت است از کوششی همگانی برای ایجاد تغییر، اصلاح یا جلوگیری از تغییر.
۲) یک جنبش باید لااقل از نظام سازمان یافته ای برخوردار باشد.
۳) تعهد جنبش برای ایجاد تغییر و علت سازمان یافتگی آن مستلزم شرکت فعالانه اعضای جنبش است.
آلن تورن از جمله جامعه شناسان سرشناس فرانسوی است که در تحلیلی مبتنی بر مکتب اصالت کنش، ارزش ها و جنبش های اجتماعی و ارتباط بین این دو را هسته اصلی و مرکزی مطالعات خود قرار داده است. تورن جنبش ها را جایگاهی تلقی می نماید که باعث خلق و توجیه ارزش های جدید می گردند، زیرا معتقد است که دراین جنبش ها و به وسیله این جنبش هاست که نخبگان کنش (عمل هدفمند و از پیش اندیشیده شده) خود را سازمان داده و برای ایجاد دگرگونی و تغییراتی در جامعه خود به پا می خیزند.
براساس دیدگاه آلن تورن، جنبش های اجتماعی دارای سه اصل اساسی می باشند:
۱) اصل هویت : هر جنبش اجتماعی باید دارای هویتی باشد به قولی شناسنامه دار باشد. باید مشخص باشد که از چه افرادی تشکیل شده است و نماینده و سخنگوی چه افراد و گروه هایی از مردم است مدافع و محافظ چه منافعی است گاهی یک جنبش نمایندگی و یا سخنگوی بخشی از جامعه است مانند: جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی و ... و گاهی نیز سخنگوی اکثریت و بخش اعظم افراد یک جامعه است مانند: جنبش های ناسیونالیستی، جنبش های آزادیبخش و ...
۲) اصل ضدیت یا مخالفت : هر جنبش برای تحقق و پیگیری اهداف خودخواسته یا ناخواسته با موانع و دشمنانی رودررو است.
زیرا به طور معمول دسترسی به اهداف بخشی یا گروهی از افراد به معنای از دست رفتن منافع و موقعیت گروهی دیگر است. در نتیجه جنبش ها با مخالفت ها و موانعی جدی روبه رو می گردند. به عنوان مثال یک جنبش انقلابی یا اصلاحی که عرصه عمل و فعالیتش، عرصه سیاسی است، به طور حتم با مخالفت و دشمنی جدی حکومت مسلط روبه رو خواهد گردید. گاهی نیز دشمنان یک جنبش مانند جنبش هواداران محیط زیست؛ صاحبان صنایع و کارخانجاتی هستند که فعالیت آنها مطابق با هنجارهای زیستی نبوده و موجب آلودگی هر چه بیشتر محیط زیست می شوند، می باشد.
۳) اصل عمومیت : این اصل مانند دو اصل پیش در تکوین و فعالیت هر جنبش اجتماعی از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است. به ویژه از آن رو که جهت گیری هر جنبش اجتماعی براساس و حول این اصل و ویژگی شکل می گیرد. یک جنبش اجتماعی زمانی شکل می گیرد و از قوام و تداوم برخوردار می گردد که بتواند براساس ارزش ها و اهدافی خاص و بزرگ، افراد و گروه هایی از جامعه را تهییج، سازماندهی و بسیج برای عمل نماید. به تعبیری روشن تر ایدئولوژی جنبش است که افرادی را به خود جذب می نماید و با مشخص نمودن هویت، هدف، دشمنان و موانع جنبش و مکانیزم های رسیدن به هدف یا اهداف جنبش و به نام تفسیر و دفاع از ارزش های برتر: آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و ... آنان را به حرکت وامی دارد.
جنبش های اجتماعی در جوامع شهری و صنعتی از تنوع و تعدد خاصی برخوردارند. این تنوع و تعدد با مقوله نخبگان و تعدد آنها در این گونه جوامع، ایدئولوژی و گفتمان های متفاوت و متعدد، ارزش ها و ... این گونه کشورها در ارتباط است و نیز با ساختار اجتماعی، سیاسی کثرت گرا و دموکراتیک آن جوامع در ارتباط و همبستگی خاصی قرار دارد. برخی جامعه شناسان، جنبش های اجتماعی را خاص جوامع عصر مدرن و جوامع شهری و صنعتی می دانند و معتقدند جنبش های اجتماعی در این جوامع هم علت و هم معلول سرعت یابی تغییرات به ندرت اتفاق می افتاد محسوب می شوند. در جوامع سنتی، کشاورزی و جنبش های اجتماعی بسیار و یا اصلاً وجود نداشته اند. جوامع جهان سوم نیز متأثر از ارزش های جدید غربی، تبادلات فرهنگی و ... در قرن بیستم و بیست و یکم و شاهد شکل گیری و فعالیت انواعی از این جنبش ها بوده است و خواهد بود. در چشم انداز آتی این جوامع شاهد رشد روزافزون این گونه جنبش ها خواهیم بود، اما با ویژگی ها و کارکردهایی متفاوت از نوع جنبش های اجتماعی معاصر در جوامع غربی.
● کارکرد جنبش های اجتماعی در جهان معاصر
در جوامع جدید، جنبش های اجتماعی به صورت یکی از گروه های واسط و میانجی هستند که موجب نوعی شعور و آگاهی جمعی در یک جامعه یا بخشی از افراد آن می شود. افراد جامعه از طریق همین جنبش هاست که می توانند منافع و حقوق فردی و اجتماعی خود را حفظ کرده یا به دست آورند و با فشاری که از طریق جنبش ها بر قدرت و نخبگان سیاسی جامعه خود وارد می آورند، ارزش ها و آرمان های اجتماعی، سیاسی خود را محقق نموده و بدین طریق در کنش تاریخی جامعه خود مشارکت می جویند. برای مثال، در قرن اخیر جنبش زنان باعث افزایش آگاهی های سیاسی، اجتماعی فرهنگی زنان شده به طوری که آنان توانسته اند و می توانند از این طریق بر قدرت سیاسی و نهادهای قانونگذاری و اجرایی جامعه خود در جهت ایفای حقوق و آزادی های فردی ـ اجتماعی و اساسی خود تأثیر بگذارند.
علاوه بر اینها، کارکردهای دیگری برای جنبش های اجتماعی برشمرده اند. از آن جمله:
۱) جنبش های اجتماعی با فراهم آوردن شرایط بحث و انتقاد به شکل گیری افکار عمومی درباره مسائل اجتماعی و سیاسی کمک می کنند. مثلاً مسائلی چون بردگی، تبعیض نژادی، اختلاف طبقاتی، زنان و ... در قرن های متمادی وجود داشته اند، در قرون اخیر و معاصر با ظهور جنبش های اجتماعی به مسائلی جدی و مناقشه برانگیز تبدیل شده اند و برخی جوامع و دولت ها سعی کرده اند که راه حل ها و جواب هایی با حداقل هزینه برای آنها بیابند.
۲) جنبش ها امکان تعلیم و تربیت رهبران جامعه را فراهم می آورند و رهبرانی تربیت می کنند که در آینده ممکن است جزو نخبگان سیاسی و رهبران تأثیرگذار جامعه خود گردند. شخصیت هایی چون گاندی در هند و نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی پرورش یافته جنبش های اجتماعی ای بوده اند که در کشورشان جریان داشته است.
● تاریخچه جنبش های اجتماعی
جنبش اجتماعی با ویژگی و مشخصات خاص امروزی، خاص جوامع مدرن و پس از آن است، اگرچه در دوران باستان نیز حرکت های اجتماعی ای وجود داشته اند که با اندکی اغماض می توان آنها را جزو جنبش ها محسوب کرد. از کهن ترین نمونه ها می توان از جنبش یهودیان مصر برای آزادی از یوغ بندگی و سلطه فرعون و نیز جنبش های متعدد بردگان علیه امپراتوری روم نام برد. با این حال، کاربرد واژه شورش برای این گونه حرکت ها رساتر است. در هر حال چه آنها را شورش و چه جنبش محسوب کنیم (وجه تمایز شورش و جنبش، آگاهانه و از پیش اندیشیده شده بودن عمل جمعی و نیز سازمان دهی جنبش هاست)، اتفاقاتی بودند که به ندرت روی می دادند. اما در عصر نوین است که جنبش های اجتماعی گوناگون و متعددی شکل گرفته اند و هرکدام با توجه به وزن و آرمان هایشان در جوامع خود منشأ اثر و تغییراتی (جزئی یا عمیق) بوده و هستند.
مردم جوامع سنتی به علت حاکمیت فرهنگ سنتی و متافیزیکی و اعتقاد به قضا و قدر، تمام حوادث، مشکلات و شوربختی های زندگی خویش را نتیجه سرنوشت و قضا و قدر و نه نتیجه و حاصل کار بشر تلقی می کردند.
در این رهگذر حاکمین و بعضی افراد شیاد و سودجو با استفاده از مفاهیم مذهبی و متافیزیکی به این بینش دامن می زدند که حاکمیت ما و شوربختی ها و محکومیت شما نتیجه مشیت و اراده الهی است.
لذا براساس این دیدگاه هیچ گاه افراد جامعه در پی تغییر و اصلاح وضعیت موجود و مبارزه با افراد و حکومت هایی که منشأ شوربختی ها، ظلم و فساد حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی شان بودند، برنمی آمدند. چرا که اقدام و عمل خود را در مبارزه با حکومت و افرادی که هاله ای از تقدس و الوهیت یافته بودند، نوعی گناه و در نتیجه بی تأثیر و از پیش محکوم به شکست می دانستند. از دیدگاه آنان اقدام در جهت تغییر و اصلاح جامعه در جهت بهتر ساختن و رسیدن به زندگی و رفاه بیشتر نوعی ستیز با مشیت وفرمان الهی تلقی می شد.
این هاله تقدس و الوهیت از حکومت ها در دنیایی مسیحی توسط روشنفکران و اندیشمندان عصر روشنگری به ویژه اصحاب دایره المعارف به چالش طلبیده شد و سپس فروپاشید. از آن پس بود که به تدریج در اقصی نقاط دنیا، حرکت ها و خیزش ها و جنبش های اجتماعی عظیمی برای دگرگونی وضعیت موجود و ایفای حقوق اساسی انسان ها شکل گرفت و طی قرن بیستم رشد و سرعت شتابنده و روزافزونی یافت. در اوایل قرن نوزدهم واژه جنبش اجتماعی صرفاً برای جنبش طبقه کارگران صنعتی جدید (پرولتاریا) با گرایشات سوسیالیستی، کمونیستی یا آنارشیستی اطلاق می شد. اما امروزه دیگر کاربرد این واژه به جنبش های کارگری محدود نمی شود و شامل دهها و صدها جنبش اجتماعی متشکل از اقشار و گروه های مختلف اجتماعی با گرایشات و اهداف خاص و متفاوت نیز می گردد. به موازات و همزمان با افزایش پیچیدگی در تمایز و تفکیک در ساختارها و کارکردهای جامعه، جنبش های اجتماعی کوچک و بزرگی نیز برای پیگیری اهداف و آرمان های خاص خود تشکیل و فعالیت خود را آغاز نمودند.
اهداف و ابزار جنبش های اجتماعی بسیار متنوع هستند؛ برای مثال می توان از دگرگونی و تغییر بنیادی وضعیت موجود (انقلاب) موضوع حفظ محیط زیست، جنبش ضدجهانی شدن، منع مجازات اعدام، شناسایی حقوق اساسی و اجتماعی زنان (فمینیسم) و جنبش دانشجویی نام برد. وسائلی که جنبش ها برای رسیدن و پیگیری اهداف خود استفاده می نمایند؛ نیز متفاوت است: اعتصاب، نافرمانی مدنی، تشکیل گروه های فشار، راهپیمایی، استفاده از رسانه های ارتباط جمعی برای تحت تأثیر قرار دادن افکارعمومی، خشونت در ابعاد گوناگون (ترور، شورش) ازجمله وسائل و ابزار جنبش ها محسوب می شوند.
بررسی اهداف، روش ها و حوزه تأثیرگذاری جنبش های اجتماعی از مسائل پردامنه و موردتوجه در جامعه شناسی معاصر، خصوصاً پس از دهه ۱۹۵۰ بوده است.
مسعود اشرف گنجوئی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید