پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

بهار رزهای سرخ و خزان دموکراسی در تفلیس


بهار رزهای سرخ و خزان دموکراسی در تفلیس
میخائیل ساکاشویلی بار دیگر در انتخابات ۵ ژاویه بر رقیبان پیشی گرفت تا همچنان نماد دموکراسی و انقلاب نرم گرجستان باقی بماند. او پیش از این در امتداد انقلاب های رنگی حادثه ساز میدان رقابت های روسیه و آمریکا شد و با واژگونی ادوارد شواردنازه در پی ناآرامی های سیاسی و تسخیر مقر پارلمان و کاخ ریاست جمهوری در زمستان ۲۰۰۳ فصلی دیگر را در روابط درونی و مدنی ، نیز در مناسبات بیرونی و جهانی گرجستان رقم زد.
مجموعه انقلاب هایی که در اوان سومین هزاره برخی جمهوری های برجای مانده از اتحاد شوروی را در نوردید، به شکل ماهوی نماینگر تمایزاتی با نمونه انقلاب های صده بیستم بودند تا جایی که بعضاً ناظران حاضر به استعمال لفظ انقلاب برای توصیف ماهیت دگرگونی سیاسی این کشورها نشدند. چراکه این به اصطلاح انقلاب های غیر خشونت آمیز بیش از آنکه صبغه داخلی داشته باشند به تکنیک های مداخله بیرونی و نقش آفرینی نهادهای به اصطلاح مدنی وابستگی داشتند و از برج کنترل قدرت های مداخله‌گر هدایت می شدند. اما نباید از یاد برد که بدون مقدمات اجتماعی و پیش زمینه های سیاسی انقلاب در ادبیات رنگین خود حتی، امکان تحقق نمی یافت. اما این کدامین مقدمات بود که هم "انقلابی کاغذی" را موجب شد و هم پس از آن انقلابیون را به کدورت با پیشوایان انقلاب وادار کرد...
امروز با تمام تفاسیر انجام گرفته از صحت انتخابات گرجستان، کیفیت رقابت ساکاشویلی با حریفان نشان از ضعف حضور جامعه مدنی در گرجستان دارد و عملاً به این معنا است که رقابت های دموکراتیک حتی در جامعه ای که برای دموکراسی راه انداز انقلابی سیاسی بوده است به جهت نبود بسترهای "حقیقتاً دموکراتیک" فیگوری سیاسی بیشتر نیست . در حالی که ناظران اتحادیه اروپا بر سر صندوق های انتخابات بر سلیم بودن روند شمارش آرا صحه گذاشتند، روسیه و ناظران اعزامی کشورهای مشترک المنافع بعضاً تردیدهایی را پیرامون برابری شرایط انتخاباتی دامن زدند و از تقلب گسترده خبر دادند. نمی توان به صرف شنیدن نوای خشم بازندگان در انتخابات به حدوث قطعی خدشه دار شدن سلامت انتخابات حکم داد چرا که باز این یکی دیگر از خصایص نامیمون جهان سومی ها است که به محض قرار گرفتن در افت و خیز رقابت های انتخاباتی زبان دشنام اختیار می کنند و رقیب فاتح را به تنگ نظری متهم می کنند. قطع نظر از اینکه چه اندازه می توان به وثوق انتخابات اخیر امید داشت، باید گفت که چینش محیط رقابتی پیشاپیش از ناامنی فضای مدنی گرجستان حکایت می کرد. ساکاشویلی در پی اعتراضات مردمی در نوامبر۲۰۰۷ با کناره گیری از کسوت ریاست جمهوری و سپردن افسار امور به "نینو برجاندزه" رئیس پارلمان که از نزدیکان ساکاشویلی شمرده می شود، برای حضور در انتخابات زودهنگام ۵ ژانویه اعلام آمادگی کرد. با این احوال برقراری وضعیت فوق العاده و تسویه ارگان های دولتی و خصوصی از جمله شبکه های رادیویی و تلویزیونی عاملی بود تا رقیبان ساکاشویلی امکان معرفی و نمایش تبلیغاتی را نیابند و در شرایط نابرابری بازی را واگذار کنند. دولت در گرجستان مانند بسیاری از کشورهای جهان سومی و دموکراسی های نوپا قدرت فائقه ای است که با در اختیار داشتن ابزارهای تبلیغ و تشویق "نمایندگان خودی" را سروگردنی بالاتر از دیگر رقیبان "غیرخودی" قرار می دهد. نهادینه نیافتگی دموکراسی و شایع شدن دموکراسی به منزله لباسی پرزرق و برق برای پیشبرد مقاصد کاملاً شخصی و خصوصی در این کشورها، همچنین آگاه نبودن مردم از ماهیت و ارزش دموکراسی سبب شده تا نه تنها ابزارهای دموکراتیک در بالابردن کیفیت و مرغوبیت سیاست ورزی کارگر نیافتد بلکه دموکراسی خود به مانعی برای تحقق واقعی آرمان های حکومت دموکراتیک تبدیل شود. آنچه در همین باره گرجستان را شایسته بررسی می کند این نکته است که مردم نیز با برخورداری از حداقل معیارهای عقلانی ارزیابی عملکرد رهبران مطالبات فزاینده ای را پیگیری می کنند که نه دولت ها یارای فعلیت بخشیدن به آن را دارند و نه بسهولت پذیرفتن تقصیر را میسر می بینند. توده های انقلابی که به انقلاب زودرس گرفتار آمده اند و کمترین فداکاری و گذشت را در مسیر به ثمر رساندن انقلاب متقبل شده اند،از هضم این مسئله عاجزند که دولت متولی معیشت مردم نیست بلکه "حکومت خوب"،حکومتی است که شرایط برابر را برای رقابت آزاد افراد در زمینه های گوناگون مهیا کند و پاسداری از این شرایط را دربرابر خطرات محیطی به عهده بگیرد. بینش و توقع پدرانه داشتن به حکومت با قاموس دموکراسی همخوان نیست چراکه دموکراسی عبارت است از به دست گرفتن زمام امور توسط مردم و سپردن زعامت امور به دست حکومت به نمایندگی از مردم. بنابراین مردم اند که خیر و صلاح خویش را تشخیص می دهند و به صلاح دید خود اوضاع را به نهادهای حکومتی وامی گذارند تا قوانین مقننه مردمان را در سایه قانون مجری باشند. آنچه ابتدا به ساکن، موتور انقلاب را در گرجستان جرقه زد، کم و بیش خواست مردم بود اما نه ضرورتاً برای آزادی خواهی و دموکراسی که برای ارتزاق از حکومت. آنان انقلاب کردند چون بر این باور قائم بودند که هفت دهه مدیریت متمرکز اقتصادی معیشت آنان را به مطلوب نرسانده و لاجرم انقلابی باید تا کیسه های دولتی را برای پرکردن لبالب کیسه های مردمی شل کند! بدیهی است که همان مردمان با انگیزه های یکسره بیگانه با دموکراسی آماده اند تا در وقت مقتضی بر قدیس انقلابی خود شورش کنند و خواهان انقلاب بی درد سر دیگری باشند. به این ترتیب ساکاشویلی میراث دار انقلابی است که از بن شباهتی به پیکره و روح انقلابی ندارد. رسوب فساد و ناکآرامدی نهادها در جامعه که گریبان گرجی جوان را نیز گرفته، چون مقصود براندازی انقلاب رزهای سرخ نبود بر جای خویش ماند تا هم اینک با تابش آرامش پس از طوفان دوباره روشنایی بگیرد و شکوفا گردد. آرکادی پاتارکاتسیشویلی که سرمایه داری یهودی است و از جانب ساکاشویلی متهم به تلاش برای سرنگونی دولت شده است همان گروه هایی را نمایندگی می کند که خواستار برچیدن بساط نابرابری اقتصادی شده اند. دیگر نماینده مخالفان گاچچیلادزه تاجر و صاحب مافیای مشروبات الکلی است که اینک پرچم دار عدالت اقتصادی شده و جامه معترضان را به تن کرده است. به خوبی آشکار است که گرجستان هنوز از عقلانیت دموکراتیک بهره مند نیست. اعتراض به وضع موجود یک چیز است و ارائه مفر دموکراتیک چیز دیگر. این دو به ضرورت هم دوش نیستند و وقوع اولی، دومی را پیامد محتوم خود ندارد. در چنین جامعه هایی که محل درد را یافته اما نسخه درمان آنرا در سبد ندارد، "موج سواری سیاسی" فراوان مورد توجه سیاست بازان است. چه آن هنگام که ساکاشویلی بر موج اعتراض انقلاب گونه سوار شد و درفش انقلابی به دست گرفت و چه اینک که در معرض سقوط محبوبیت است و دیر یا زود باید اسب فرار زین کند، این امواج هستند که حکم می رانند نه بافت های طبقه بندی شده و ممتاز اجتماعی که جایگاه هر کسی را در بدو ورود به قلمرو سیاست به او می بخشد. با پیروزی ساکاشویلی در انتخابات ژانویه رزهای سرخ انقلاب زنده ماندند اما به قیمت پرپر شدن رزهای سرخ دموکراسی.
دیاکو حسینی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید