چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

مشکل اوباما رنگ سیاه اوست


مشکل اوباما رنگ سیاه اوست
با وجود تمام نکات قابل پیش بینی که در اظهارات اخیر «جو بیدن» ( یکی از نامزدان ریاست جمهوری آمریکا ) هتاک نسبت به باراک اوباما طرح شد، باز هم این گاف او روی یکی از مواردی که اوباما و طرفدارانش آن را تبلیغ می کنند پرتو افکند. از نخستین باری که باراک اوباما در صحنه ملی گردهمایی سال ۲۰۰۴ حزب دموکرات ظاهر شد، خبرگان به طور مدام در بیان این نکته از هم سبقت می گیرند تا بر روی تفاوت اوباما و «جو بیدن» متوسط حاشیه نشین جنوبی شیکاگو انگشت بگذارند. اوباما دو رگه است و ارتباط مستقیمی با آفریقا دارد.با این همه او نسبت به دیگر نامزدان منظم الفکر، جوان و تا حدی توجه برانگیز است.او این احساس را نیاز ندارد که در هر میکروفونی «پرداخت تاوان» را فریاد بزند .
اما او یک شمشیر دو لبه است. به همان اندازه که هویت دو رگه به اوباما کمک کرده تا در مرکز آمریکا حمایت قابل توجهی را کسب کند، به همان اندازه هم یک شکافی را برای دیگران باز کرده تا از میزان قابل اعتماد بودنش به عنوان یک سیاهپوست سئوال کنند.اوباما را «نخستین فرد آمریکایی- آفریقایی اصیل که دارای نظراتی روشن است» می نامند و این همان نکاتی بود که سفید پوست ها در سیاهپوست ها نمی دیدند- یا حداقل آن را در چهره افرادی که بالاترین منصب قدرت را در این سرزمین نشانه رفته نمی دیدند ـ اما «بیدن» با اعلام هویت اوباما همه چیز را روشن کرد.
این همان چیزی است که برای دیگران نمی توان گفت.استانلی کروچ در یادداشتی که در « نیویورک دیلی نیوز» تحت عنوان «آنچه که اوباما نیست: سیاه مثل من» به چاپ رساند آورده است : «مادر اوباما سفید پوست و پدرش سیاه اهل کنیا» بوده است. همین طور «دبرا دیکرسون» در تارنمای لیبرال « سالون» نوشته است : «سیاه در لغتنامه سیاسی- اجتماعی ما، یعنی کسی که اجدادش از بردگان غرب آفریقا باشد .» نویسندگانی مانند پیتر بینارت که ستون نویس «تایم» و «نیو رپابلیک» است، اوباما را یک « سیاه پوست خوب» می نامند که در میان سیاهپوستان هواداران کمتری دارند.این در حالی است که در توصیف طرفداران آل شارپتو می توان آشوبگرانی را دید که «سیاهپوستان بد» اما قابل اعتمادند، بینارت می گوید، مشکل اوباما این است که او باید صداقت اش را به نحوی اثبات کند و نشان دهد که جزو «سیاهپوستان بد» نیست.اوباما به سهم خودش این بحث ها را چندی پیش به پایان برده است.او به شارلی رز گفته بود «اگر من در خارج از ساختمان شما به دنبال تاکسی باشم، نمی گویند که اوه ! این یک فرد دو رگه است.» اوباما به خوبی می داند که تمام سیاهپوستان از جمله خود من به خوبی می دانیم که تبار خارجی آمادئو دیالو هرگز نمی توانستند در جلوی چشمان پلیس مانع قاپیدن کیف پولش شوند.
برای سال ها، خبرگان پوست بچه های سیاهپوستی را که به بچه های همرنگ موفق و باهوش خودشان حمله می کردند و رنگ سیاه شان را زیر سؤال می بردند، می کندند.اما می بینیم که همین امر ناگهان برای کاندیدای ریاست جمهوری مجاز شمرده می شود. همان طور که نیورپابلیک اشاره کرده است ، شارپتون در میان سیاهپوستان کمتر از تخمینی که زده می شد هوادار داشت.در سال ۲۰۰۴ که شارپتون برای ریاست جمهوری اقدام کرد، کشش او در افراد «میان پایه» های منتسب به او کمتر از حد بود.در کارولینای جنوبی که تقریباً نیمی از افراد ثبت نام کرده سیاهپوست بودند، هم جان کری و هم جان ادواردز تعداد آرای دریافتی شان از طرف سیاهپوستان دو برابر شارپتون بود.اما این مانع از آن نشد که رسانه ها در هر جا حتی در جاهایی که تعداد سیاهپوست ها پائین تر بود به شارپتون تلفن نکنند و این هم باز مانع از آن نشد که نویسندگان از نوشتن و انتشار پیش فرض های محبوبیت شارپتون در میان سیاهپوست ها ننویسند.
به نظر می آید که بحث های سیاه به سیاه با نظر سنجی های اخیری که نشان می دهد اوباما به طور چشمگیری از هیلاری کلینتون در میان سیاهپوست ها جلو افتاده، تقویت شده است.اما نتایج تعداد نظر سنجی ها - که عمدتاً توسط روزنامه نگاران سفید پوست صورت گرفت و شوکه هم شدند- نشان داد که سیاهپوستان نسبت به اوباما آن قدر ها هم کر و کور نیستند.
آنچه که آنها از فهم آن قاصر هستند آن است که آمریکایی ها همیشه با طیفی افراد باهوش و منظم الفکر از تبار آفریقایی- آمریکایی ها روبرو می شوند.حداقل از سال ۱۹۸۴ به این طرف یکی از این جوانک های باهوش برای ریاست جمهوری پیش افتاده است. ما را ببخشید از این که رأیمان را به طور خودکار به اوباما نمی دهیم و در عوض قضاوت هایمان را بر چیزهای دیگری غیر از رنگ پوست قرار می دهیم.جو بیدن ممکن است درست حرف نزده باشد- آن هم در فرآیندی که شاید تمام امیدهای پیروزی نامزد را بر باد داده باشد- اما برای اکثریت تبارسفیدش حقیقت را گفته است؛ طرفداران اوباما ریشه در اعتقادی دارند که «فیفتی سنت» (۵۰cent) را نمایانگر سیاهپوست های آمریکایی می دانند نه اوباما را.
به دنیای واقعی برگردیم، اوباما با یک زن سیاهپوست ازدواج کرده است.او به کلیسای سیاهپوستان می رود. او همراه با مردم فقیر در حاشیه جنوبی شیکاگو کار می کند و هنوز هم در آنجا زندگی می کند.مشکل واقعی باراک اوباما این نیست که او زیادی سفید است- این است که او بیش از اندازه سیاه است.
نرگس بنی اسدی‎/ تایم
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید