پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


خواهری تنگاتنگ در فیلم ”عصر“


خواهری تنگاتنگ در فیلم ”عصر“
فیلم ”عصر“ لاجوس کولتای که به‌سختی میان حالت‌های پراحساس و دخترانه قرار گرفته، فیلم پر ستاره‌ای است که سوزان مینوت، نویسندگی آن را به‌عهده داشته است. اگر بخواهیم این فیلم را از نظر احساسی محدود کنیم، داستانی درباره یک زن رو به مرگ است که سعی می‌کند بخشی از خاطراتش را بیابد. آن لورد (خواننده سابق) که در خانه خود واقع در کمبریج ماساچوست در میان عالم هذیان و واقعیت شناور است باز هم با کسی ازدواج کرده که او را دوست ندارد. دو دختر او با بازی بی‌مانندترین خواهرهای دنیای سینما یعنی ناتاشا ریچاردسون و تونی کولت از او نگه‌داری می‌کنند. این دو خواهر نمونه‌هائی از داستان‌های گوناگون هستند که دائم با یکدیگر دعوا می‌کنند، اما در عین‌حال بسیار به هم نزدیک هستند. آنها در ابتداء فیلم به شدت مشغول مسئله پیچیده‌ای می‌شوند و در نهایت می‌فهمند که مادرشان با مرد ناشناسی تلفنی صحبت می‌کند. این داستان دارای یک طرح کلی نبوده و حقیقت یا راز چندانی برای گفتن ندارد. بهترین نکته فیلم درباره مینوت آن است که کم‌تر به حالت‌های ذهنی در گذشته و تحقیق درباره خاطره‌ای که بخش‌های گذشته زندگی خود را به داستان تبدیل کرده، می‌پردازد.
برداشت‌های آزادانه و عالی رائول رویز از Time Regained پروست (که صحنه مرد در حال مرگ او سعی در نظم بخشیدن به خاطراتش را دارد. بسیار نزدیک به‌نظر می‌رسند و با ایفاء نقشی خلاق یادآوری را که با ترس، نیاز و افسوس می‌درخشد، به همراه اهمیت و شکل‌دادن به توده‌های تجربی که به آن ”گذشته“ می‌گوئیم، منعکس می‌سازد.
سابقه کار قطور کولتای به‌عنوان یک فیلم‌ساز کمک چندانی به بیننده نمی‌کند. همین موضوع درباره نخستین کار او یعنی ”بی‌سرنوشت“ هم صدق می‌کرد. آن فیلم نیز، بسیار فوق‌العاده، اما کاملاً سطحی درباره یک پسر یهودی بود که اطراف تجمع اردوگاه نازی‌ها می‌پلکید. جدا از ابهامات ناشی از فشارهای ذهنی برای تمرکز و مقابله با گذشته که در تبدیل اثر از دست رفته است هریس به‌طور مدام از اتاق بیمار بازدید کرده و پرستار شب آن (ایلین اتکین که حضور بسیار کمی در فیلم دارد) در لباسی از جنس ساتن سفید در مقابل بیمار خود نمایان می‌شود. فیلم در رفت و آمدی کسل‌کننده میان آن پیر (وانسا ردگریو مستعد با صدائی خش‌دار) و آن جوان (کلر دانز خیلی لاغر) در جریان است و دوران جوانی او در فلاش‌بک‌های طولانی فیلم دیده می‌شود. آنچه درباره داستان اصلی در نظر گرفته شده، جوانان جذابی هستند که می‌رود تا عاشق هریس نالایق می‌شوند و اشاراتی از جذابیت‌های رابطه جنسی با محارم و گنجاندن موضوعات جنسی هم‌چون نقش نامناسب هیودنسی به‌عنوان جوان پولدار مست با حوادث ناگواری که در چشمان برجسته‌اش در انتظار اوست، نشان می‌دهد.
Evening با آهنگ موزون و دقت جزئی به مسئله خیانت که در ابعاد زمان و خاطره در زندگی ما نمود می‌یابد، به‌صورت مضحکی ما را با این تردید تنها می‌گذارد که آیا هریس عشق واقعی ”آن“ بوده و یا او به‌طور کامل وقت و انرژی احساسی خود را هدر می‌کند. این پرسش زمانی به ذهن می‌رسد که مریل استریژ در نقش لیلای مسن، برای آخرین بار وارد این شهر شده و توصیه‌های به درد بخوری برای زنان شکست‌خورده دارد و سعی می‌کند تجربه قابل توجهی برای مادران و دختران بی‌مبالات باشد. هنوز معلوم نیست که قرار است گامر چه نوع بازیگری شود. او به‌عنوان عروس کار اندکی برای انجام دادن دارد، اما با چشمانی مرعوب به مردی نگاه می‌کند که داماد او نیست، اما قدرت زیادی برای انجام کارهای بزرگ دارد.
زمان: ۱:۵۷ دقیقه
● نمایشی، رمانتیک و اقتباسی
”آن“ لورد که قدرت یک خاطره و راز بر او غلبه کرده، رازی که مدت‌ها در دل داشت را با دخترهای نگرانش در میان گذاشت. کنستانس یک مادر و همسر سازگار و نینا دختری مجرد و ناآرام است. زمانی‌که آن به مردی که بیش از همه دوستش داشت زنگ می‌زند این دو در کنارش هستند، اما برای دخترها این پرسش پیش می‌آید که هریس کیست و مادر درباره او چه فکری می‌کند؟ در حالی‌که کنستانس و نینا سعی می‌کنند درباره زندگی ”آن“ و خودشان بیشتر بدانند، مادرشان تمایل دارد تا با آغاز سفرش در ذهن خود به تعطیلات پایان هفته در تابستان حدود پنجاه سال پیش رفته و شغل پرستار شیفت شب را انتخاب کند. در آن زمان او آن گرانت، زن جوانی بود که از شهر نیویورک آمده تا به‌عنوان ساقدوش در مراسم عروسی عزیرترین دوست و همکارش لیلا ویتن‌بون شرکت کند. عروس آینده نگران است و به‌جای نگریستن به مادرش برای دریافت حمایت بیشتر به ساقدوشش نگاه می‌کند. ”آن“ هم‌چنان به دوستش نزدیک می‌ماند، حتی نزدیک‌تر از برادر بی‌بند و بارش بادی. وقتی ”آن“ به هریس آردن، یکی از مهمانان جشن، برمی‌خورد احساس غیرمنتظره‌ای به درونش نفوذ می‌کند. هریس یک دوست قدیمی و صمیمی خانواده ویتربون است. عشق ”آن“ به هریس زندگی او و دخترانش را برای همیشه متحول می‌سازد.
● داستان
”آن“ گرانت بیمار و سالخورده که در بستر خود آرامیده با خاطرات تعطیلات آخر هفته که سفری در دوران جوانی است، درگیر می‌شود و در حالی‌که به خاطر عروس بهترین دوستش لیلا از شهر نیوپورت دیدن می‌کند، خواننده بلندپرواز آن در میان احساسات صادقانه برادر بیمار لیلا، بادی و جذابیت قدرتمند لیلا و کنی مورد هجوم قرار گرفته است. با نوسان در میان گذشته و حال، رازها برملا شده، اختلافات از بین می‌رود و در پایان آنی به خاطره‌های تلخی که پنجان سال با آنها زندگی کرده بود، غلبه می‌کند.
● بازیگری
فیلم ”عصر“ از بزرگ‌ترین مجموعه بازیگران زن قدرتمند هالیوود بهره می‌برد. ستارگانی هم‌چون دنز ورد گریو که بازیگر بزرگی بوده و رنج و عذاب خواست‌های جوانی و افسردگی و نوستالژی گذشته را همان‌گونه که انتظار دارید، القا می‌کند. ریچاردسون و کولت نیز مانند ویلسون و دنسی در دو نقش کلیدی کارهای خوبی ارائه داده‌اند، اما ممکن است بهترین شگفتی فیلم، گامر (دختر مریل استریپ) باشد. با حساسیت ظریف و حالت سرسختانه خود اثبات کرده که نسبت او با مادرش به‌جای دوری نمی‌رود. وقتی مادر مشهورش وارد سومین نمای خود می‌شود اجراء دخترش تنها دلیل زنده بودنش خواهد بود.
ژانر: دخترگونه
منبع : نشریه تخصصی هنر و رایانه


همچنین مشاهده کنید