شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


سیمرغی برای توانایی‌های نامحدود


سیمرغی برای توانایی‌های نامحدود
در سینمای پیش از انقلاب اسلامی کارگردان زن جریان‌سازی به چشم نمی‌خورد.این مساله شاید به چارچوب مردسالارانه آن سینما و فضای ناسالم آن برمی‌گشت. اما بعد از انقلاب کارگردانان زن یکی پس از دیگری از راه رسیدند؛ کارگردان‌هایی که هر کدام حرف‌های زیادی برای گفتن داشتند. البته هر کدام طبق گرایشات و موضوعات مورد علاقه خود به فعالیت پرداختند.
جشنواره فجر هم با توجه نشان دادن به این جریان آنها را به ادامه راهشان تشویق کرد. جشنواره فجر جایزه‌هایی به فیلمسازان زن داد که گاه به نظر براساس موج‌های غالب بر سینمای ایران و گاه به دلیل تازگی مضامین و ساختارها و جسورانه بودن فیلم‌ها در کنار کیفیت بالای آنها داده شد و در هر صورت تاییدی بر توانایی‌های برجسته و نامحدود فیلمسازان زن سینمای ایران بود. متن پیش رو مروری دارد بر حضور فیلمسازان زنی که در جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار گرفتند.
● فضای باز برای فیلمسازان زن
پوران درخشنده اولین کارگردان زن بود که پس از انقلاب در سال ۶۶ موفق به دریافت جایزه از ششمین جشنواره فیلم فجر شد. «پرنده کوچک خوشبختی» جایزه ویژه هیات داوران برای بهترین فیلم و جایزه بهترین بازیگر نوجوان (عطیه معصومی) را به دست آورد.
در سال‌های آغازین جشنواره، فیلم‌های ملودرام در مرکز توجه بود. «پرنده کوچک خوشبختی» هم با داستان ملودراماتیک ارتباط یک معلم و دختری کر و لال مورد توجه داوران قرار گرفت. در این فیلم نحوه ارتباط برقرار کردن معلم (هما روستا) با دختر کر و لال (عطیه معصومی) خوب و تاثیرگذار تصویر شده است. اینجا عواطف و احساسات زنانه موتور اصلی حرکت درام است. تصویر بالا رفتن دست دختر به نشان شروع ارتباط با معلم از تصاویر به‌یادماندنی فیلم است.
● استقبال خوب، بدرقه بد
سینمای ایران روی خوش خود را به کارگردانان زن نشان داد. کارگردانان زن یکی پس از دیگری موفق به کسب جوایزی از جشنواره فجر شدند. «بچه‌های طلاق» تهمینه میلانی در هشتمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۶۸) جایزه بهترین فیلم اول را دریافت کرد. مساله اصلی که به نظر می‌رسد مورد توجه داوران قرار گرفته، کارگردانی قابل‌قبول میلانی در اثر اولش بود.
موضوع اصلی «بچه‌های طلاق» آسیبی است که طلاق به فرزندان وارد می‌کند و اینکه چقدر آنها را از نظر روانی تحت فشار قرار می‌دهد.
فیلم روی همین فشارهای عصبی و برخی از عواملی که باعث طلاق می‌شوند مثل اعتیاد، اختیار کردن همسر دیگر از جانب مرد و سطح پایین فرهنگی و تربیتی انگشت می‌گذارد. مساله اوضاع و احوال دادگاه‌های خانوادگی و مساله طلاق و مظلومیت زنان در آن زمان در سینمای ایران موضوع تازه‌ای بود و این موضوع تازه هم می‌توانسته روی انتخاب داوران تاثیرگذار باشد. تهمینه میلانی بار دیگر در هفدهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۷) جایزه بهترین فیلمنامه را برای فیلم «دو زن» به دست آورد.
محتمل بود که در دوران حکومت اصلاحات، فیلمنامه «دو زن» با موضوع بسیار جدید و جسورانه‌اش در مرکز توجهات قرار بگیرد. وقتی «دو زن» در جشنواره اکران شد برای تماشاگران و داوران غافلگیرکننده بود. برای اولین بار زنانی به تصویر کشیده شدند که حقوق اولیه‌شان به طرزی همه‌جانبه از جانب مردانشان مورد تعرض قرار می‌گرفت. شخصیت مردانی مثل کاراکتر آتیلا پسیانی که زن را چون موجودی مطیع و خدمتگزار در خانه می‌دانست و شخصیت و علایق زن را نادیده می‌گرفت یا مردانی مانند شخصیت محمدرضا فروتن در فیلم که فقط عشق خود را برای ازدواجش با دختری زیبا که هیچ نزدیکی و سنخیتی با او ندارد کافی می‌دانست.
کوشش میلانی در آن مقطع زمانی برای دفاع از حقوق زنان جلوه‌ای به‌شدت تازه و حق‌طلبانه داشت این تاثیر تا بدان‌جا بود که در آن سال «دو زن» در صدر فهرست فیلم‌های برگزیده جشنواره از نظر منتقدان هم قرار گرفت.
البته شاید دلایل موفقیت فیلم و حاشیه‌های فیلمسازی میلانی بهانه‌ای بود تا فیلم‌های دیگر او جوایزی را دریافت نکند. تا آنجا که فیلم «آتش بس» در بخش مسابقه جشنواره بیست‌وچهارم پذیرفته نشد و تهیه‌کننده آن را از بخش مهمان خارج کرد، فیلمی که در نمایش عمومی توانست عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال را به‌دست بیاورد.
● بانوی سینمای ایران
در میان فیلمسازان زن، رخشان بنی‌اعتماد بیش از دیگر فیلمسازان موفق به کسب جایزه در جشنواره فیلم فجر شد. با مرور کارنامه این کارگردان به‌خوبی درمی‌یابیم عنوان «بانوی سینمای ایران» می‌تواند برازنده این هنرمند کشورمان باشد.
«نرگس»، «روسری آبی»، «بانوی اردیبهشت»، «گیلانه» و بالاخره «خون‌بازی» هرکدام توانستند در زمان خود جوایزی را کسب کنند.«نرگس» در دهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۰)، جایزه بهترین کارگردانی (رخشان بنی‌اعتماد)، دیپلم افتخار بهترین فیلمبرداری (حسین جعفریان) و بهترین موسیقی متن (محمدرضا علیقلی) را به‌دست آورد. جایزه بنی‌اعتماد برای کارگردانی بیش از هر چیز به تصویر جدید و قدرتمندی بازمی‌گردد که او از زنان طبقات فرودست ارائه می‌دهد. شخصیت زن در فیلم در دو کاراکتر «نرگس» و «آفاق» تبلور پیدا می‌کند.
نرگس (عاطفه رضوی) در اوج محرومیت اجتماعی، سلامت نفس خود را از دست نداده است و کاراکتر مثبت فیلم محسوب می‌شود و با پشتکاری فراوان سعی در اصلاح عادل (ابوالفضل پورعرب) دارد و در نهایت شوهرش را از بزهکاری دور می‌کند. «آفاق» (فریماه فرجامی) هم شخصیتی به‌شدت خاکستری دارد. او یک زن بزهکار به‌شدت واقعی است که نمونه‌اش را تا آن موقع در سینمای ایران ندیده بودیم. بنی‌اعتماد نشان می‌دهد بستر اجتماعی که امثال آفاق از آن برخاسته‌اند، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد، گویی اراده انسانی در چنین مواردی نقش کوچکی را بازی می‌کند. بازی‌های خوبی که بنی‌اعتماد از فریماه فرجامی، عاطفه رضوی و ابوالفضل پورعرب گرفته، جلوه کارگردانی خوب او را چند برابر کرده است.
«روسری آبی» در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۳) جایزه بهترین فیلمنامه را برای رخشان بنی‌اعتماد و جایزه بهترین بازیگری نقش مکمل زن را برای گلاب آدینه به ارمغان آورد. آنچه به‌نظر می‌رسد، در مورد فیلمنامه «روسری آبی» نظر داوران را به خود جلب کرده، موضوع تازه فیلمنامه و ساختار دراماتیک قوی آن است.«روسری آبی» موضوع تازه و خلاقانه‌ای دارد.
در «روسری آبی» مشکل زن فقر است و اینکه دل به کسی بسته که جای پدرش است. بنابراین او در مقابل خانواده‌ای سنتی قرار می‌گیرد که مخالف ازدواج پدرشان هستند. اینجا هم احساسات زن در اوج محرومیت اقتصادی جدی گرفته می‌شود و از سویی دیگر گویی در مناسبات بی‌رحمانه اجتماعی و اقتصادی جامعه، پیرمرد تنها مأوا و پناهگاه این زن است.«بانوی اردیبهشت» در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر جایزه ویژه بهترین کارگردانی (رخشان بنی‌اعتماد) و بهترین طراحی صحنه و لباس (امیر اثباتی) را به‌دست آورد.
«بانوی اردیبهشت» در بخش مسابقه بین‌الملل هم جایزه ویژه هیات داوران را کسب کرد. «بانوی اردیبهشت» از آنجایی که عشقی ناممکن را مطرح می‌کند، شبیه «نرگس» و «روسری آبی» است اما به‌لحاظ ساختار روایی متفاوت با آثار داستانگویی پیشین بنی‌اعتماد است. بنی‌اعتماد در این فیلم از سینمای قصه‌گو فراتر می‌رود. محور اصلی فیلم، خط روایی است که زندگی زنی روشنفکر به نام فروغ کیا را دنبال می‌کند و در محور فرعی فیلم هم بنی‌اعتماد به شیوه مستند، مشکلات و معضلات زنان جامعه را تصویر می‌کند.
این یک شیوه روایی خلاقانه است که در انتهای آن دو محور اصلی و فرعی فیلم به تعادل می‌رسند و در هم تنیده می‌شوند، به‌طوری که بخش‌های مستند و داستانی فیلم، مکمل هم هستند و با هم به توازنی خلاقانه دست می‌یابند. شاید به‌دلیل همین جنبه‌های خلاقانه است که این فیلم شاعرانه و شخصی، مورد نظر هیات داوران قرار گرفته است.
در بیست‌ودومین جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۲) جایزه ویژه کارگردانی به رخشان بنی‌اعتماد اهدا شد. «گیلانه» نشان داد که برای دیده شدن فیلمی توسط داوران کوتاهی و بلندی آن مطرح نیست. آنچه در گزینش داوران برای بهترین کارگردانی کاملا دخیل بود، خلق شخصیت دیدنی ننه گیلانه توسط بنی‌اعتماد بود. در «گیلانه» عشق مادر را به پسر جانبازش کاملا موکد می‌یابیم. بازی بسیار خوب فاطمه معتمدآریا هم به کاراکتر مادر جلوه‌ای متعالی می‌دهد.
معتمدآریا با تجسم جسمی رنجدیده و فرتوت و ضعیف، گیلانه را با آن کمر خمیده و راه رفتن دشوار و میمیک صورت و حرکات دستش به خوبی جان می‌بخشد. زیبایی طبیعت گیلان هم به کمک آفرینش این شخصیت دیدنی آمده است گویی گیلانه در بهشتی زمینی قرار گرفته است تا همه وجود خود را نثار تنها پسرش کند.
بهشتی که تجسم فداکاری‌ها و مهر بی‌پایان این مادر رنجدیده به فرزندش است.در بیست‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۵) «خون‌بازی» برای رخشان بنی‌اعتماد جایزه بهترین فیلمنامه را به طور مشترک با نغمه ثمینی، محسن عبدالوهاب و فرید مصطفوی و نیز جایزه بهترین کارگردانی بخش بین‌الملل را به ارمغان آورد. باران کوثری و سپیده عبدالوهاب هم به ترتیب جایزه بهترین بازیگر زن و بهترین تدوین را گرفتند. در مورد فیلمنامه «خون‌بازی» به نظر می‌رسد بیش از هر چیزی ساختار مدرن آن موجب جلب نظر داوران شده است.
در فیلم «خون‌بازی» خط داستانی بسیار کمرنگ است، اما آنچه «خون‌بازی» را دیدنی کرده است این است که فیلم مبتنی بر موقعیت‌های دشوار یک معتاد با تمرکز کامل بر شخصیت معتاد (با بازی بسیار خوب باران کوثری) است، این موقعیت‌های دشوار را فیلمنامه‌نویسان بسیار خلاقانه و با جزئیات و واقعی نوشته‌اند. در «خون‌بازی» دیگر از داستان‌پردازی‌های پرشاخ و برگ و ملودراماتیک فیلم‌های رایج درباره شخصیت‌های معتاد خبری نیست. حشو و زوائد همگی حذف شده‌اند تا با دختر معتاد و دشواری‌هایش به طور مستقیم درگیر شویم. از آنجایی که موضوع مواد مخدر و اعتیاد جوانان موضوع روز دنیا هم هست این مساله در کنار کارگردانی قدرتمند بنی‌اعتماد می‌تواند انگیزه قوی برای انتخاب او در بخش بین‌الملل باشد.
● ظهور کارگردانان جدید
امروز حضور کارگردانان زن در سینمای ایران چنان عادی به نظر می‌رسد که کمتر کسی در قضاوت خود توجهی به جنسیت فیلمساز می‌کند. هر چند زنان در سینمای امروز کشورمان هنوز به جایگاه واقعی خود دست نیافته‌اند، اما قطعا با توجه به سابقه حضورشان در سینما به سطوح خوبی دست یافته‌اند. روز به روز بر تعداد فیلمسازان زن افزوده می‌شود. شاید تقدیر از مونا زندی به خاطر کارگردانی فیلم «عصر جمعه» را بتوان جدیدترین اتفاق در فیلمسازی زنان حاضر در جشنواره فیلم فجر نامید. این تازه‌ترین نام در میان زنان برگزیده جشنواره است.
مونا زندی در بیست‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۴) جایزه بهترین فیلم اول را گرفت «عصر جمعه» به عنوان فیلم اول برای کارگردان بااستعدادش مونا زندی‌حقیقی قدمی استوار محسوب می‌شود. فیلم برخلاف فیلم‌هایی که طبقات فرودست را تصویر می‌کنند تصویری سیاه‌نما و احساسات‌گرا از این طبقات ارائه نمی‌کند که این مساله در کنار کارگردانی حرفه‌ای، مونا زندی‌حقیقی که مدت‌ها دستیار رخشان بنی‌اعتماد بود می‌توانسته برای جلب نظر داوران اکتفا کند.
«عصر جمعه» در ترسیم دنیای یک مادر و پسر فاقد پشتوانه اقتصادی و از طبقه فرودست موفق نشان می‌دهد البته همان‌طور که ذکر شد «عصر جمعه» می‌توانست نمونه‌ای از خیل فیلم‌های احساساتی و غمخوار برای زنان ستم‌دیده باشد اما مونا زندی‌حقیقی به دور از تاکیدهای احساسی این چنین فیلم‌هایی تماشاگر را به تفکر در زندگی این مادر و پسر وا می‌دارد. مثلا کل بخش توضیح گذشته مادر توسط خاله برای پسر در زندان با بسته شدن در اتاق حذف می‌شود در صورتی که این صحنه بسیار مستعد برای خلق لحظه‌ای ملودراماتیک است.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید