سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


هدف نابودی روح انسان


هدف نابودی روح انسان
«اگه می‌خوای تو دنیا جنگ نباشه باید روح انسانی را نابود کنی!»
این جمله حرف اصلی فیلم «تهاجم» است که چهارمین برداشت از رمان معروف جک فینی تحت عنوان «ربایندگان جسد» محسوب می‌شود. فیلم نخست در سال ۱۹۵۶ با نام «هجوم ربایندگان جسد» توسط دن سیگل ساخته شد و فیلم دوم را با همین نام، فیلیپ کافمن در سال ۱۹۷۸ ساخت. ابل فرارا، کارگردان سومین نسخه بود و اینک الیور هرشبیگل، (کارگردان چهارمین نسخه) کارگردان آلمانی الاصلی که او را با فیلم «سقوط» (مربوط به دوران حکومت و مرگ هیتلر) در سال ۲۰۰۴ می شناسیم‌ نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان ‌شد.
اما در کنار وی نام «جیمز مک تیگ» نیز به‌عنوان کارگردان به چشم می‌خورد که در بسیاری از فیلم‌ها مانند سه گانه «ماتریکس» کارگردان واحد دوم بوده ( و احتمالا جوئل سیلور، تهیه‌کننده که در «ماتریکس»ها هم همین سمت را داشت، وی را به همکاری دعوت کرده) و گفته می‌شود، بعد از اینکه هرشبیگل، فیلم را زیادی هنری از کار درآورده بوده، جناب مک تیگ به کمک فراخوانده شده تا چند صحنه تعقیب و گریز و به‌اصطلاح اکشن هم به آن اضافه کند، مبادا تماشاگر پاپ کورن خور آخر هفته، وسط فیلم خوابش بگیرد. گویا صحنه‌های
پر‌هیجان آخر فیلم، یعنی اتومبیل‌رانی‌های نفس گیر قهرمان فیلم با آدم بدها را همین جناب طراحی و اجرا کرده است.
اما فیلم «تهاجم» از نوع آثار زامبی گونه است به این معنی که باز هم ویروسی خطرناک، در میان جامعه اپیدمی شده و هر کس به راحتی و با عطسه یا آب دهان، دیگران را مبتلا می سازد. اصل ویروس از سقوط ناگهانی یکی از شاتل‌های فضایی به کره زمین منتقل می‌شود. ولی این ویروس ویژگی که دارد (برخلاف خصوصیت وحشی کردن آدم‌ها در فیلم‌های زامبی )، انسان‌ها را بسیار آرام می‌سازد، به‌طوری‌که از هرگونه احساس خالی می شوند و به تعبیری روح انسانی خود را از دست می‌دهند.
نیکول کیدمن در این میان، نقش دکتر روانپزشکی به نام کارول را بازی می‌کند که از شوهرش (که از قضا یکی از مسئولان برخورد با بیگانه‌های فضایی است) طلاق گرفته و با پسرش، الیور زندگی می‌کند به علاوه اینکه دوستی به نام بن (با بازی دنیل کریگ) دارد که احتمالا در آینده نزدیک مزدوج خواهند شد.
اما ویروس مزبور همه را دچار می‌کند به جز کارول و پسرش (که به‌دلیل ابتلای قبلی به سرخک دچار نوعی مصونیت شده و همین مصونیت وی، راه حل مقابله با ویروس مزبور را به دکتر گالنو که روی این طرح تحقیق می‌کند ارائه می‌دهد) و کارول هم اگرچه مورد تهاجم مبتلایان قرار گرفته ولی از آنجا که درصورت نخوابیدن از تکثیر ویروس در خون جلوگیری به عمل می‌آید، سعی می‌کند برای ممانعت از تکثیر ویروس در بدنش، نخوابد که البته کار دشواری است و چندبار کنترلش را از دست می‌دهد.
اما اساس داستان اینجاست که با رواج ویروس مورد بحث که هرنوع احساسی را از انسان‌ها سلب می‌کند و آنها را همچون یک روبات در می‌آورد، کم کم وقایعی مثل جنگ و کشتار و ترور از جهان رخت برمی بندد.
اخبار تلویزیون اطلاع می‌دهد که کره شمالی، آخرین کشوری است که قرارداد صلح امضاء کرده‌ و همچنین نیروهای ارتش آمریکا از عراق و افغانستان، شروع به عقب نشینی کرده‌اند. صلح و آشتی در بسیاری از نقاط جهان برقرار می‌شود. ولی تنها اشکالی که وجود دارد، آدم‌ها دیگر هیچ احساس و عشقی ندارند. بن که خود نیز مبتلا شده، خطاب به کارول می‌گوید:
«...مگر تو نمی‌گفتی که آرزو داری همه آدم‌ها مانند ردیف درخت‌ها در کنار هم در آرامش و صلح به سر ببرند؟»! او ادامه می‌دهد:«حالا دیگه جنگ و کشتاری وجود نداره...»
اما کارول در مقابل او و همه مردم شهر مقاومت می‌کند. چرا؟ این پارادوکسی است که فیلمساز در فیلم برای تماشاگر به‌وجود می‌آورد. آیا آرامش را می‌طلبد با زندگی بدون روح و احساس یا اینکه به قول دکتر گالنو، خوب یا بد همان آدم همیشگی باشد با جنگ و کشتار و ترور و وحشت؟
البته این تئوری و اندیشه‌ای است که سازندگان فیلم «تهاجم» ارائه می‌دهند که اگر بخواهیم آدم با روح و احساس باشیم، بایستی جنگ‌ها و فجایع انسانی در عراق یا قتل عام و نسل کشی دارفور سودان را نیز بپذیریم. آنها می‌خواهند این گونه به مخاطب خود القاء کنند که اگر طالب صلح و آشتی و آرامش هستید، بایستی از روح انسانی خود چشم بپوشید! در پایان فیلم، این جنگ‌ها و تجاوزات و ایجاد وحشت، جزئی از طبیعت انسان نمایانده می‌شود که بایستی آنها را پذیرفت.
آیا این همان تئوری حاکمان جنگ طلب امروز آمریکا نیست که تجاوز خود به افغانستان و عراق و کشتارهای وحشیانه در این۲کشور را بخشی از طرح حفظ امنیت جهانی قلمداد می‌کنند؟ آیا این همان توجیه سردمداران میلیتاریست آمریکا نیست که خروج از عراق را (با وجود خواست جامعه جهانی) مصادف با تقویت نیروهای شر و ضد بشری می‌دانند؟ همچنان‌که در فیلم «تهاجم» نشان داده می‌شود، درصورتی که آن ویروس بیگانه روح انسانی را نابود کرده، ارتش آمریکا از عراق و افغانستان خارج می‌شود!
فیلم «تهاجم» صلح طلبی و مقابله با جنگ و تجاوز را همچون ویروسی فرض کرده که آدم‌ها را از روح و احساس خالی می‌کند. در واقع فیلم «تهاجم» نیز اگرچه ظاهری علمی – تخیلی دارد ولی از دیگر آثار توجیه گر حضور نظامی گرایانه آمریکا در خاورمیانه به شمار آمده و هرگونه اندیشه و تئوری صلح را با برچسب ویروسی که از سوی بیگانه‌ها در جامعه تزریق شده، سرکوب می‌‌کند.
سعید مستغاثی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید