پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

جامعه مدرسین؛ پدر معنوی یا شریک سیاسی؟!


جامعه مدرسین؛ پدر معنوی یا شریک سیاسی؟!
«حوزه های علمیه همواره مهد آزاد اندیشی و بحث های جدی علمی بوده اند. بنابراین، کرسی های آزاد اندیشی باید به یک عرف در حوزه های علمیه تبدیل شوند و زمینه تحمل دیدگاههای مختلف علمی فراهم شود.»
رهبر گرامی با این رهنمود، یکی از محورهای اساسی تحول در حوزه را نشان داده‌اند و خطاب ایشان نه تنها شورای عالی حوزه علمیه، بلکه متوجه تمام نهادها و تشکیلاتی است که به انحاء مختلف با حوزه علمیه مرتبط هستند. یکی از این نهادها، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است که اعضای آنها نیز در محفل این سخنان شرکت داشتند.
مسئله این است که این مخاطبان خاص ،از این رهنمود سرنوشت ساز رهبری چه بهره‌ای برده‌اند و می‌برند و آیا جامعه مدرسین توانسته این رهنمود را مبنای قضاوتها و عملکردهای خود قرار دهد یا برعکس آن حرکت کرده است؟ روشن است که برای یافتن پاسخی به این پرسش، توجه به تعارض بین جامعه مدرسین و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مطرح شود. قصه سخنرانی سال ۸۱ آقای هاشم آقاجری در همدان و قضایای بعد آن، از جمله حکم به عدم مشروعیت آن سازمان توسط جامعه مدرسین را همه به یاد دارند که لازم به یادآوری نیست.
جامعه مدرسین در بیانیه ای که دو ماه پیش صادر کرد مبانی نظری حکم خود در آن مورد را بیان کرد. در این بیانیه دو نکته قابل توجه وجود دارد که لازم است به آن توجه شود؛ اول، جایگاه جامعه مدرسین و دوم، نحوه کارکرد آن.
نکته نخست به جایگاه جامعه مدرسین در قبال احزاب اشاره دارد. جایگاهی که در این بیانیه برای جامعه مدرسین ترسیم شده «نهادی مرجع» است که با استناد به فرمایش مقام معظم رهبری «هویت حوزه علمیه» دانسته شده است. هر چند که به نحو صریح و مشخص ذکر نشده «نهادی مرجع» بودن بنابه چه تعریفی و واجد چه مشخصاتی است، اما ذکر سه صفت «شئون پدرانه، ناصحانه و مشفقانه جامعه مدرسین نسبت به گروه های سیاسی کشور»، تا اندازه ای معلوم می کند که منظور از «نهادی مرجع» چیست. بر اساس این اوصاف، جامعه مدرسین برای خود جایگاهی را متصور است که در ورای احزاب سیاسی قرار گرفته و به عبارتی دیگر، نسبت خود را با دیگر احزاب نسبتی طولی می داند و نه عرضی با داشتن چنین جایگاهی، جامعه مدرسین هویتی چون هویت یک حزب سیاسی برای خود قائل نیست و از این رو، در شان خود نمی بیند تا چون احزاب سیاسی دیگر در معاملات و مبادلات سیاسی سهیم شود. برعکس، جامعه مدرسین خود را فارغ و ورای رقابتها و دسته بندیها می داند.
نکته دوم را می توان از جایگاهی که جامعه مدرسین برای خود قائل است، استنتاج کرد. سه صفت ذکر شده در بیانیه فوق می تواند در این زمینه کمک رسان باشد. شأن پدری جامعه مدرسین نسبت به احزاب و گروههای سیاسی به معنای عدم رقابت با آنها است و بر این نکته تاکید دارد که آن جامعه تمامی احزاب رسمی و قانونی کشور را چون فرزندان خود می داند. دو صفت دیگر نشان دهنده تعامل جامعه مدرسین با احزاب و گروههای سیاسی بر اساس شفقت و نصیحت است. پس، اگر حزبی مورد شماتت جامعه مدرسین قرار بگیرد، فرض بر این است که آن شماتت بر اساس این دو صفت بوده و نه آن که تنبیه و حذفی در کار باشد. روشن است که نصیحت و شفقت فی نفسه حاکی از ارشاد و هدایت است و با نفی و حذف ، تنافی ذاتی دارد.
این دو نکته در مورد جامعه مدرسین در صورتی مصداق رهنمود مقام معظم رهبری می تواند باشد که سعه صدر و تحمل و بردباری سر لوحه آنها قرار گیرد.
می توان از خود پرسید؛ براستی چنین جایگاهی در برابر احزاب لازم و ضروری است؟ به نظر می‌رسد در نظام اسلامی به دلیل مقبولیت ارزشهای اسلامی به عنوان رکن فعالیت سیاسی، وجود چنین جایگاهی و نهادی که نماینده آن باشد لازم و ضروری است. لازم است نهادی وجود داشته باشد تا فارغ از رقابتهای سیاسی بتواند در مورد فعالیت سیاسی احزاب قضاوت کند و معلوم کند که این فعالیت بر اساس ارزشهای سیاسی انجام می شود یا خیر. البته باید گفت که تا موقعی چنین نهادی در قانون کشوری تعریف و تعیین نشده، نباید الزامی بودن قضاوتهای آن را انتظار داشت. در حقیقت، جایگاه تشخیص و قضاوت در مورد فعالیت احزاب برای جامعه مدرسین مربوط به وجه ارشادی است و نه مولوی. به بیانی روشن، قضاوت در این جایگاه هشدار دهنده است و نه آن که موجب صدور حکمی الزامی شود. علاوه بر این، اوصاف ذکر شده جهتی را که نشان می دهد که در حد نصیحت و راهنمایی است و اگر جایگاه علمی برای چنین نهادی در نظر گرفته شود، نصیحت برای آن است که خطا ها اصلاح شود .
تشخیص جایگاه «نهادی مرجع» برای جامعه مدرسین تشخیصی درست است اگر مشروط به شرایطی باشد که در بیانیه آن جامعه ذکر شده و به خصوص اگر در جهت رهنمود رهبر گرامی انجام گیرد. گذشته از این مسئله که بیانیه جامعه مدرسین رعایت این شروط را کرده یا نه، جانبداری اش از برخی از جریانهای سیاسی جای تامل دارد. روشنترین جانبداری سیاسی جامعه مدرسین در طی انتخابات دوم خرداد ۷۶ انجام شد و قبل و بعد این تاریخ نیز به دفعات به وقوع پیوست. اخیرا رییس محترم جامعه مدرسین اظهار داشت که «جامعه مدرسین پس از بحث و تبادل نظر به این نتیجه رسید که در انتخابات مجلس هشتم هیچ‌کاندیدایی را معرفی نکند البته این بدان معنا نیست که فقط تماشاچی باشد» و در جایی دیگر؛ «جامعه مدرسین علیرغم عدم معرفی کاندیدا در انتخابات مجلس شورای اسلامی، اصولگرایان را تنها نخواهد گذاشت.»
گویا مقام پدری جامعه مدرسین در برخی مواقع فراموش و بین فرزندان فرقهایی گذاشته می شود و حتی امکان نفی ولد را نیز نمی توان نامحتمل دانست. چنین امری می تواند به شدت به جایگاه آن جامعه به عنوان «نهادی مرجع» لطمه وارد کند. موضوع این است که آیا نفی ولد یا همراهی صریح و آشکار با برخی از فرزندان می تواند پدر معنوی را در جایگاه نصیحت و ارشاد نگه دارد؟ گذشته از این، دامنه همراهی و تبعیض بین فرزندان تا چه حد و حدودی است؟
شاید جامعه مدرسین در فعالیت حزب یا گروهی ، انطباق دلخواهش با ارزشهای اسلامی را بیابد و همین را علت همراهی خود با آن گروه بداند، اما چنین عملکردی سوای آن که خارج از رهنمود رهبری است و در تعریف «زمینه تحمل دیدگاههای مختلف علمی» نمی گنجد، حدود مشخصی را نیز ندارد. اگر تعارض بین نگرشهای احساسی و عقلانی در جریان اصولگرایان بالا بگیرد، آنگاه آیا امکان ندارد که جامعه مدرسین پله ای دیگر از مقام پدری پایین بیاید؟ در روند تعارضات سیاسی ، بسیار پیش آمده که رفقای دیروز مبدل به رقبای امروز شده اند. کسی چه می داند اصولگرایانی که جامعه مدرسین خود را متعهد به همراهی با آنها می داند، در فردای سیاست ، رفقای یکدیگرند یا رقبای آنگاه همراهی جامعه مدرسین به چه صورتی خواهد بود؟ مسئله در دو جهت متعارض از عملکرد جامعه مدرسین است که شکها و تردیدهایی را به وجود می آورد. با وجود لزوم حفظ «نهادی مرجع» برای آن جامعه، نقض شروط خاص چنان جایگاهی باعث می شود تا حتی در مورد اصولگرایان، آن پدر معنوی لازم ببیند، گاهی اوقات یک شریک سیاسی باشد تا پدری معنوی.
دکتر سید نعمت الله عبدالرحیم زاده
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو


همچنین مشاهده کنید