جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


مجید اخشابی: مادرم همه دارایی من است


مجید اخشابی: مادرم همه دارایی من است
مجید اخشابی سال‌هاست که در موسیقی کشور فعالیت می‌کند و یکی از چهره‌های بنام در عرصه هنر موسیقی ایران است... اخشابی سال‌هاست که می‌نوازد و همچنان کارهای جدیدی را به هنر ایران تقدیم می‌کند. او با پشتکار فراوان از ۹ سالگی توانست ساز سنتی ایرانی و سنتور را بیاموزد و سپس پس از این‌که در دانشگاه قبول شد، رو به تنظیم و آهنگ‌سازی موسیقی سنتی آورد، کمی بعد سبک جدیدی را در موسیقی ایرانی ارائه داد و آن تلفیق موسیقی سنتی با پاپ بود.
مجید اخشابی به جز این‌که نوازنده، خواننده و تنظیم‌کننده‌ای چیره‌دستی است، از لحاظ اخلاقی هم، انسانی وارسته و اهل کمال است. در بین پنج فرزند خانواده، ته‌تغاری است و هنوز با مادرش زندگی می‌کند، می‌گوید: «مادرم همه دارایی من است» برای گفتگو با این هنرمند تماس‌ها و نامه‌های زیادی دریافت کردیم که خواهان مصاحبه‌ای دوباره با او بودند و بنا بر درخواست شما، این‌ گفتگو در یک روز تعطیل وسط هفته در سرمای شدید تهران، در منزل او انجام گرفت.
مجید اخشابی خود را این‌گونه معرفی می‌کند: «در بیست و هفتم دی‌ماه سال ۱۳۵۱ در بیمارستان اقبال تهران به دنیا آمدم، تا هفت سالگی در محله جیحون زندگی می‌کردیم، سپس پدرم که کارمند دولت بود، تصمیم گرفت به سرزمین پدری‌اش، تنکابن برود و از این رو در محله ساحل طلایی این شهر ساکن شدیم. من دو برادر و دو خواهر دارم و فرزند آخر خانواده هستم. پدرم در سال ۱۳۸۱ مرحوم شد... تحصیلات من، در رشته مهندسی عمران از دانشگاه فنی مهندسی چالوس که ورودی ۱۳۷۰ هستم و پس از این‌که دانشجوی این شهر شدم، زندگی در تهران را انتخاب کردم. ضمن این‌که در زمینه هنر هم، لیسانس دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد هستم که در سال ۸۵ فارغ‌التحصیل شدم و هم اکنون دانشجوی فوق‌لیسانس دانشگاه سراسری هنر هستم.»
اما علاقه به موسیقی از کجا در او شکل گرفت «دوست پدرم یک روز به منزلمان آمد و با خود سنتوری آورد و کمی سنتور نواخت، همان مسئله باعث شد تا به این ساز دل ببندم، پس از آن با نخ نایلون و چوب، یک سنتور برای خودم درست کردم که در واقع یک نوع کاردستی بود، آن زمان حدود ۸ ساله بودم، پس از مدتی پدرم پس از جستجوی بسیار، برایم یک سنتور تهیه کرد و من با سعی و تلاش زیاد توانستم نواختن این ساز را یاد بگیرم... ضمن این‌که آن سال‌ها دهه شصت در تهران هم آموزشگاه‌های موسیقی خیلی کم بود، چه برسد به شهرستان... به همین خاطر با استفاده از کتاب و نوارهای آموزشی سعی کردم موسیقی را روی اصول یاد بگیرم... بسیار تمرین کردم تا توانستم این ساز را به شکل حرفه‌ای ادامه بدهم، این روند به همین شکل ادامه داشت تا این‌که در زمان دانشجویی، چند ملودی مازندرانی به همراهی چند تن از دوستانم، البته به شکل سنتی ساختم و روی آن خواندم، آن کار را به واحد موسیقی سازمان بردم، آن زمان آقای کلهر ریاست مرکز موسیقی صدا و سیما را به عهده داشت و فریدون شهبازیان نیز کارشناس ارشد شوراها بود، از آن استقبال کردند و همین مسئله باعث شد تا همکاری خود را با سازمان آغاز کنم.»
● هم پاپ، هم سنتی
«مجید اخشابی» کارش را با موسیقی سنتی آغاز کرد و سپس به پاپ رو آورد، اما سبکی از موسیقی را انتخاب کرد که باعث شد ترانه‌هایش ماندگار شود، یعنی تلفیق موسیقی سنتی و پاپ که به دل شنونده می‌نشیند، او در پاسخ به این پرسش که دوست دارید موسیقی پاپ کار کنید یا سنتی می‌گوید: «برای یک موزیسین تفاوتی نمی‌کند.»وی می‌گوید: «موسیقی پاپ نسبت به ده سال گذشته گسترده‌تر و با طیف وسیع‌تری در حال تولید شدن است. متاسفانه همه کارهای تولیدی، اکثرشان از لحاظ کیفیتی در شرایط خوبی نیست، دلیلش هم این است که این کارها توسط افراد غیرحرفه‌ای و تازه‌وارد ساخته و خوانده می‌شود، اما آنهایی که به شکل حرفه‌ای در این رشته فعالیت می‌کنند، خوشبختانه نسبت به ده سال گذشته کارهای بهتری تولید کرده‌اند.»
● یک بام و دو هوا
از اخشابی می‌پرسیم، بارها این پرسش پیش آمده که چرا آلبوم‌هایی که از سوی ارشاد مجوز پخش می‌گیرند، در تلویزیون اجازه پخش آن داده نمی‌شود، آیا این سیاست یک بام و دو هوا نیست، اخشابی با این نظر مخالف است. «به هیچ عنوان، چون این جزوی از سیاست‌های رسانه‌ای است، من خودم مدت‌ها به عنوان کارشناس موسیقی در صدا و سیما فعالیت داشتم. اثری که از صدا و سیما پخش می‌شود، ناخودآگاه از بازخورد بیشتری برخوردار می‌شود و تاثیر زیادی روی بیننده و شنونده دارد در واقع شعر و موسیقی ناخودآگاه به خانه‌های مردم می‌رود و به این خاطر از حساسیت بیشتری برخوردار است و مهم است که ترانه‌ها با چه نوع موسیقی به گوش مردم می‌رسد... به همین خاطر کاری که از رسانه پخش می‌شود باید عمومی‌تر و دارای پیام‌های سنجیده صحیح‌تری باشد، پس ناخودآگاه در رسانه سخت‌گیری‌ها، بیشتر است.»
● رپ و راک
از اخشابی خواستیم تا در مورد موسیقی نوظهور یا همان موسیقی زیرزمینی رپ و راک برایمان بگوید، که ریشه این موسیقی از کجا آمده است. «آنچه مسلم است، این موسیقی برگرفته از موسیقی شرق نیست، یک موسیقی صددرصد وارداتی است، البته شاید بپرسید با این حال موسیقی پاپ هم وارداتی است، اما تفاوت‌های زیادی بین پاپ، رپ و راک وجود دارد، باید به این نکته توجه داشته باشم که موسیقی پاپ به شکلی است که در کشورهای مختلف دنیا با لهجه موسیقی آن کشور ساخته می‌شود، برای مثال موسیقی عرب پاپ به شکلی ساخته می‌شود که اگر یک شنونده بدون کلام آن را گوش دهد، متوجه می‌شود که این موسیقی، عربی است به همان صورت هم موسیقی ترکی استانبولی یا اسپانیایی... در اروپا هم وضع به همین شکل است، موسیقی مجاری، موسیقی شرق، غرب اروپا یا موسیقی شمال اروپا... اما موسیقی رپ در ایران به شکلی است که ملودی‌های آن هم کاملا وارداتی است، یعنی درواقع شعر و کلام ایرانی است، ضمن این‌که این نوع موسیقی جذابیت‌هایی هم دارد، اما زودگذر است. اگر بخواهیم موسیقی رپ در جامعه موسیقی ایرانی وارد شود، حداقل باید آن را کمی بومی‌تر کنیم. از لحاظ غنای موسیقی هم باید اشاره داشت که از هر لحاظ، این نوع موسیقی از پاپ‌های معمولی هم ضعیف‌تر است... موسیقی یک بار مصرف است، حتی در زمینه شعر هم، وضع بدین شکل است، یعنی شما بار اول که این نوع موسیقی را بشنوید، شاید خوشتان بیاید، اما دفعه دوم دیگر شنیدن این نوع موسیقی چیز جدیدتری را به شنونده نمی‌دهد.»
از اخشابی می‌پرسیم که تاریخچه این نوع موسیقی را می‌شناسد که می‌گوید: «این نوع موسیقی از سوی سیاهان قاره آفریقا که کلام را سریع در موسیقی بیان می‌کردند شکل گرفت و سپس در آمریکا به تکامل رسید، آنها موسیقی را با هیجان می‌خواندند. مع‌الوصف خود من اعتقادی ندارم که این نوع موسیقی، موسیقی مصرف‌پذیری باشد، زیرا ذائقه شنیداری ایرانی آن را پس از مدتی، پس می‌زند، به طور کلی این نوع موسیقی می‌تواند برای سنین جوانی باشد که پس از مدتی از آن عبور کنند، اما این که ادعا شود، رپ یک موسیقی غنی و فاخر است، ادعایی بیهوده است.»
● یک وجب خاک، رپ بود!
اخشابی می‌گوید: اگر به من پیشنهاد ساخت موسیقی رپ شود، آن را نمی‌پذیرم، اما اگر هم بخواهم بسازم در واقع آن را با ذهنیت خودم می‌پرورانم، شاید برایتان جالب باشد که در مجموعه یک وجب خاک که ماه رمضان از شبکه سوم پخش می‌شد، فرم خواندن تیتراژ آن، کمی ویژگی‌های رپ را داشت، اما من سعی کردم، تلفیقی درست داشته باشم که موسیقی ایرانی در بافت آن وجود داشته باشد، با توجه به این‌که کلام آن برعکس رپ‌های وارداتی معنا داشت که البته برای من یک تجربه جدید بود... ولی در کل علاقه‌مند به این نوع سبک موسیقی نیستم.
● موسیقی تلفیقی
اخشابی در مورد تلفیق پاپ یا موسیقی سنتی می‌گوید: نوآوری تا جایی که ساختارهای موسیقی ما نشکند خوب است و تلفیق هم نوعی نوآوری است، ضمن این‌که باید توجه داشته باشیم موسیقی سنتی ما یک شان و منزلت میراثی نیز دارد که برای ما به ارث مانده است. نکته دیگر این‌که برای تولید این نوع موسیقی، موزیسین‌هایی باید تربیت شوند که بتوانند موسیقی سنتی را به همین شکل به نسل‌های آینده منتقل کنند... موسیقی سنتی در واقع موسیقی کلاسیک ما است، یعنی معرفی تاریخ، فرهنگ و جغرافیای ما، اما آنچه مسلم است دقیقا مثل هنرهای سنتی دیگر ما می‌ماند. یعنی ممکن است زیبایی‌هایی داشته باشد که خود آن زیبایی‌ها، مصرف‌پذیری این نوع موسیقی را کم کند. یعنی چی! برای مثال، شما یک فرش بسیار زیبا و نفیس و قیمتی دارید، شما این فرش را دیگر زیر پا نمی‌گذارید که روی آن سفره بیندازید، بلکه آن را پشت شیشه‌ای قاب می‌کنید و یا در گوشه‌ای می‌گذارید که روی آن زیاد راه نروید، موسیقی سنتی ما هم عیار بالایش را دارد، شاید به همین خاطر کمی مصرف‌پذیری‌اش کم می‌شود، نکته با اهمیت دیگر این است که موسیقی سنتی ما تا حد زیادی دیداری یعنی اینکه لذت شنیدن این موسیقی وقتی به اوج می‌رسد که از نزدیک و به صورت زنده شاهد نواختن یا خواندن آن باشیم، یعنی به همان شکلی که اعصار و دوره‌های قبل، شنیدن آن مرسوم بوده است. باید اعتراف کرد که نوآوری در این نوع موسیقی، در سال‌های اخیر بسیار محدود بوده است.
● کارهای دلنشین
چرا کارهای مجید اخشابی بر دل می‌نشیند؟ «همواره تلاش زیادی در این راه کردم و همیشه سعی کرده‌ام که برای شنونده احترام قائل شوم که هر چه داریم از شنونده‌های علاقه‌مند به موسیقی است، ضمن این‌که تا حدودی سلیقه‌های مردم را می‌شناسم، همچنین احاطه کامل بر موسیقی سنتی، کمک شایانی به فضای فکری من در زمینه کاری‌ام کرده است.»
● وقت ندارم
از مجید اخشابی تاکنون سه آلبوم به نام‌های گمگشته، همراز و پریزاد، همچنین تیتراژ ده‌ها سریال و نزدیک به سی کار مناسبتی از او در تلویزیون پخش شده است. وی تاکنون به عنوان نوازنده همکاری‌هایی با خواننده‌های سنتی کشور انجام داده است، اما در زمینه پاپ با کمی وقت روبه‌رو است. می‌‌گوید: «سفارش‌های زیاد ساخت موسیقی بسیار وقت‌گیر است، ضمن این‌که کنسرت‌های ارگانی و دائم در شهرهای مختلف بودن، وقت مرا خیلی می‌گیرد همچنین از آنجا که خواهرم تدریس سنتور می‌کند، یک سری کلاس‌هایی را در آموزشگاه دارد که کلاس‌های او زیرنظر من اداره می‌شود.»
● خلوت شب
مجید اخشابی می‌گوید: ترانه نمی‌گویم، وی در مورد آهنگسازی‌ می‌گوید: «در زمینه تولید به ویژه موسیقی متن و تیتراژ مجموعه‌های تلویزیونی، بارها پیش آمده که ابتدا ملودی ساختم و سپس سفارش شعر دادم و البته برعکس...» او می‌گوید: «من معمولا در خلوت شب به آهنگسازی می‌پردازم، ضمن این‌که گاهی اوقات پشت فرمان اتومبیل هم ملودی می‌سازم.»
● ارتباط با اثر
از او می‌پرسیم علاقه مردم به شما به خاطر کارهای مناسبتی است یا کارهای تلویزیونی... که اخشابی می‌گوید: «به خاطر خود اثر است، شیوه و نوع ارائه آنقدر مهم نیست که دلنشین بودن و تاثیرگذار بودن اثر مهم است.
● ارتباط با مردم
ارتباط با مردم همان قدر که آسان است، همان قدر هم مشکل است، یعنی شما باید ظرفیت‌های مورد نظر را داشته باشید، یک روز یادم می‌آید در خیابان قائم مقام در حال رانندگی پشت اتومبیلی قرار گرفتم که خیلی آرام راه می‌رفت، و تقریبا راه را بند آورده بود دائما برای او بوق و چراغ می‌زدم، چرا که عجله داشتم، اما او اعتنایی نمی‌کرد، تا این‌که پشت چراغ قرمز ایستادیم، او به سرعت از اتومبیلش پیاده شد و در ماشین را باز کرد و نشست کنارم تعجب کردم، گفتم شاید بخواهد برخوردی ایجاد کند اما ‌گفت: «من عاشق صدای شما هستم.» از آن روز متوجه شدم که یک هنرمند باید همیشه با لبخند و مهربانی همه شرایط را پشت سر بگذارد و حق ندارد هیچگاه با موضوعی با عصبانیت برخورد کند و همیشه باید مردم را عاشقانه دوست داشت.»اخشابی در رابطه با اهالی هنر می‌گوید: «متاسفانه شاهد هستیم که بعضی از هنرمندان از آنجا که یکباره به معروفیت رسیده‌اند، از ظرفیت‌های مورد نظر بهره‌مند نیستند و همین امر باعث می‌شود که پس از مدتی هنر آنها از بین برود، از این رو بهتر است به تدریج و پله‌پله مراحل ترقی در موسیقی طی شود تا همگام با این پیشرفت ابعاد معنوی و اجتماعی و شخصیتی هنرمند نیز به تکامل برسد.»
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید