چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ادعایی که مسموع نیست


ادعایی که مسموع نیست
در حقوق اصلی داریم مبنی براینکه شهادت فردی که به دروغ گویی مشهور است مسموع نیست و طبعا در هیچ محکمه ای مورد استناد قرار نمی گیرد. رای و نظر فرد فاسق هم چنین است. در مخاصمات هم رسم است که همیشه نسبت به ادعای یک طرف معرکه علیه طرف دیگر با دیده شک و تردید مواجه می شوند. اینها نه تنها آموخته های تاریخی بشر هستند بلکه عقل و انصاف بشری هم چنین حکمی دارد و به زمان و مکان و آئین و فرهنگ خاصی محدود نمی شود.
در روزهای اخیر اظهارنظر بوش درباره حمایت از اصلاح طلبان در ایران و لبنان و عراق، نقطه عزیمتی برای حملات تند علیه اصلاح طلبان شده است. در باره اظهار نظر بوش، بیش از ادعای او منطقی این است که عملکرد ۸ ساله اش در مسند قدرت گواه صحت و سقم سخن تبلیغی اش قرار گیرد.
دولت اصلاحات در ایران در زمان زمامداری بیل کلینتون رییس جمهور دموکرات وقت آمریکا شکل گرفت و با وجود استقبال اروپا و بسیاری از کشورها از پاره ای مواضع دولت خاتمی، دولت آمریکا نه تنها در سیاستهای خود نسبت به دولت اصلاح طلب ایران تغییر مشی نداد بلکه بر شدت تحریم ها علیه ایران نیز افزود و اگرچه در اواخر دوران کلینتون، مادلین آلبرایت وزیرخارجه وقت نسبت به مداخله آمریکا در جریان کودتای ۲۸مرداد در ایران اظهار تاسف کرد ولی عملا هیچ گامی برای کاهش تنش ها بین دو کشور از سوی آمریکایی ها برداشته نشد.
اتفاقا همین موضوع نحوه مواجهه با ایران، زمینه ساز یکی از اختلافات بین دولت ایالات متحده با کشورهای اتحادیه اروپایی در آن زمان بود.
دولت های اروپایی بر سیاست گفت وگوی انتقادی با ایران ادامه می دادند و در برابر، آمریکا در تلاش برای انزوای هر چه بیشتر دولت اصلاح طلب ایران بود. سیاست اعلام شده دولت ایالات متحده در این دوران این بود که آمریکا هر دو جناح ایران را با منافع خود در تضاد می بیند.
این جریان منفی با روی کار آمدن دولت نومحافظه کار جورج دبلیو بوش تشدید شد. در واقع یکی از انتقادات محافظه کاران ایرانی نسبت به سیاست تنش زدایی آقای خاتمی همین است که اتخاذ و اعمال این سیاست دربرابر، نه تنها مواضع نرم تر مخالفان ایران -و در راس آنها آمریکا- را در پی نداشت بلکه بوش با گنجاندن ایران در لیست ۳ گانه محور شرارت عملا به آن پاسخ داد و یک گام نسبت به دولت پیش از خود در تخاصم با ایران به پیش آمد. اصلاح طلبان هم ضمن دفاع از سیاست اصولی تنش زدایی پاسخ می دهند که با آن سیاست، دولت آمریکا در ادعای محور شرارت خواندن ایران تنها بود و به هیچ روی امکان انزوای ایران را نیافت ولی کنار گذاشتن آن سیاست ها و اعمال سیاست های دیگر، امکان داوری را برای ناظران فراهم کرده که چون موضوع بحث در اینجا نیست از آن عبور می کنم.
هیچ یک از دولت های آمریکا تاکنون نسبت به اصلاحات روی خوشی نشان نداده اند چه رسد به اینکه بخواهند از آن پشتیبانی هم بکنند. این یک ادعای پوچ است حتی حالا که چنین ادعایی مطرح شده، مواضع هیچ یک از نامزدهای چندگانه دو حزب این کشور -که معمولا تلاش می کنند متفاوت تر جلوه کنند- نیز در این راستا نیست.
به باور من اینکه بوش حامی اصلاح طلبان -نه فقط ایران بلکه در منطقه- نیست اظهر من الشمس است. عملکرد او نشان داده که منافع نومحافظه کاران اصولا با منطق و اساس اصلاح طلبی منافات دارد. ولی اینکه چرا این سخن از جانب او در این برهه مطرح می شود احتمالا دو هدف را دنبال می کند: اول اینکه این تاکتیکی دروغین برای رهانیدن او و حزب متبوعش از بسیاری از اتهامات بی پاسخ در داخل آمریکاست و دوم اینکه تلاش برای کاهش نفرت عمومی از چهره ای است که عملکرد او در منطقه و به ویژه در جهان اسلام برایش ایجاد کرده است.
در انتهای یادداشت مجددا به اصلی که در ابتدا به آن اشاره کردم باز می گردم: رای فاسق و کذاب مسموع نیست. اگر بوش فاسق است، اگر دروغ گو و خصم خوانده می شود پس چگونه می توان به ادعای او اعتنا کرد در حالی که عملکرد ۸ ساله اش برخلاف این گواهی می دهد؟ این سوالی است که البته بعید است پاسخ قانع کننده ای داشته باشد. درعین حال به گمان من طرح پاره ای مسائل، حاشیه ای است همان طور که مشاهده می شود در این روزها برخی از آن پلی برای تخریب ناجوانمردانه رقیب در انتخابات پیش رو ساخته اند که روزها می گذرد و آفتاب حقیقت هم پشت ابرها پنهان نخواهد ماند.
منبع : بهارستان ۸
نویسنده : دکتر کریم ارغنده پور
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید