جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بخشی از مقاله نواب صفوی در مخالفت با انتقال جنازه رضا شاه


بخشی از مقاله نواب صفوی در مخالفت با انتقال جنازه رضا شاه
بلی از حق نمی‌شود گذشت، پای دزدان و غارتگران را تا اندازه‌ای برید ولی در عوض خودش به تنهایی دست همه آنها را از پشت بست، در حالی که احدی قدرت نفس‌کشیدن نداشت. اینجاست که دو دوست خویش را به گوش گذرانده، با صدایی رعدآسا، به نمایندگی از قبل تمام درستکاران عالم،‌ خاصه اهل اسلام (فریاد می‌زنیم که محیط ما تحمل و گنجایش جسد این ناپاک را ندارد، اگرچه جسد قلابی باشد،‌ اولیای امور کاری نکنند که سینه‌ها از بغض هیأت حاکمه لبریز شده، باعث هیجان عمومی گردد. داغ ما را تازه نکنید و نمک به زخم ما نپاشید).
۱) «...مگر نه این است که هر روزه به طرز تازه‌ای جبهه‌ ضد دین و ناموس‌،‌ ضد شرافت؛ ضد امانت، جان و مال؛ ضد زن و فرزند، ضد دین و میهن و بالاخره ضد هستی این ملت نجیب را هدف باران تیر نموده و به نیستی دایمی تهدید می‌کند، اف بر این بی‌رشدی و سکوت خائنانه و زندگی ما که صفحه تاریخ اسلام و ایران را ملموث نمودیم! اف بر ما که این چنین لکه ناپاکی بر دامن قهرمانان و ابنای پاک‌سرشت این آب و خاک شدیم، اگر رشید بودیم، انتخاب سراسر نامشروع و قلابی دیروز را امضای سکوتی نمی‌نمودیم! اگر رشید بودیم، می‌دانستیم مجلس شورای ملی یا خانه مغضوب ملت بیچاره جای نمایندگان تحمیلی، دزدهای سرگردان، بیگانه‌پرست‌ها، بهترین رقاص بی‌ناموس هرزه نانجیبی همه‌چی نادرست نیست، بلکه جای مردان پارسا و باشرف و با اطلاع از آیین جعفری است، زیرا قوای مجریه‌ مملکتی تحت حکومت قوای تقنینیه و قوای مقننه، زیر پرچم مکتب محمد (ص) بایستی سیر کند و به نص صریح قانون اساسی هر آن قانونی که مطابقت با آیین پاک آن حضرت را ندارد، عنوان قانونی نداشته و محترم نباشد، فلذا کسانی صلاحیت نمایندگی مجلس را دارند که آیین جعفری بدانند و از تصویب مخالف آن خودداری نمایند.
۲) بلکه اگر رشید بودیم، سنگر دین و میهن را اینطور خالی نمی‌گذاردیم تا هوس آوردن جنازه سخت‌ترین معاند اسلام و پلیدترین ننگ ایران در مغز خشک و آشوب‌طلب افرادی جنایت شعار و خیره‌سر تولید گردد. گرچه آنان دانسته و ما نیز می‌دانیم که خاکستر سوخته او بازیچه بادهای جزیره موریس است و شایان او هم همین است و ایرانیان به هیچ‌وجه تاب دیدن نعش میکروبی او را نداشته، سهل است که جو هوای ایران، بلکه فضای جمیع ممالک اسلام تحمل و گنجایش غبار سوخته استخوان او را هم ندارد، لکن از نقطه‌نظر شیطنت و ترور کردن پیکره دین و میهن،‌ این خیال خام از مخیله بعضی درندگان و تروریست‌های عصر اتم گذشته است و گرنه غرض، گوربه‌گور کردن رضا خان نیست، بلکه می‌خواهند یک پهلوی دیگری برای این ملت مادرمرده تراشیده و دوره دیکتاتوری را بار دیگر تجدید و بقایای هستی دین و میهن ما را به کلی نیست و نابود کنند. آری می‌خواهند از یک پهلوی مرده، صد پهلوی زنده بسازند، آری می‌خواهند با این تقدیر خائنانه هزاران مزدور خیانتکار را بر علیه مجتمع بشریت حریص نموده و جان دهند. آری می‌خواهند جبهه جنایت و ضد دین را صف‌آرایی نموده،‌ پهلوی مرامها را علیه دین و میهن تهییج و تشویق کنند. آری می‌خواهند عوامل بدبختی و نکبت این ملت را بهتر از این روی کار آورده و بر گردن شما سوار کنند. آری می‌خواهند تاریخ ایران را در هم بر هم نموده، نسل بعدی را در اشتباه اندازند، آری می‌خواهند با دهان‌های پر باز بگویند و بخوانند که رضاخان شخص خائن و طماعی نبوده، بلکه جنایات و تعدیات بیست ساله او را خدمات برجسته وانموده کرده و به خورد این ملت دهند. آری می‌خواهند تطاولات و جرائم شاه فقید را امانت مالی نموده و با افکار متعفنشان، خرابی‌های او را پرده‌پوشی کنند، آری می‌خواهند اندازة‌ خونسردی و بی‌رشدی این ملت را بار دیگر محک زده،‌ درجه پیشرفت خودشان را در نقشه‌های شومی که در سر دارند بفهمند، آری می‌خواهند بی‌حسی و ناتوانی این ملت را بار دیگر بر اهل عالم ثابت نموده و ما را پیش هر موجودی رسوا و مفتضح کنند. آری می‌خواهند با کمال دریدگی به مقدسات ما پوزخند زده ، آری می‌خواهند با این جار و جنجال زمینه‌ای از برای پیشرفت هزاران افکار پست خود چیده و با یک تیر صد نشان بزنند، آری می‌خواهند یک دسته خائن و مزدور را در لباس روحانی به استقبال جنازه برده و بدینوسیله روحانیت را مرهون و ریشخند کنند و حال آنکه هرکس در این قضیه، کمترین مساعدتی بنماید،‌ جنایت و ناپاکی‌اش بر جامعه روشن می‌شود، سهل است،‌ ایمان او هم مورد بحث قرار می‌گیرد.
۳) عجبا صحن و حرم مطهر حضرت ثامن‌الحجج ارواحنافداه و در و دیوار مسجد گوهرشاد به نابودکننده هزاران زن و مرد بیگناه لعنت می‌کند! هنوز ناله مجروحینی که زنده زنده در چاه‌های تیره مشهد مقدس ریخته شده، به گوش می‌رسد، هنوز هم هزاران طفل یتیم و در‌به‌در آنان بالغ نشده و صدها بیوه‌زن تا به مرگشان سیاه‌پوشند. هنوز زمین این کشور از خون رجال برجسته و نامی‌اش مانند مرحوم حاج‌آقا نورالله، حاج آقا جمال اصفهانی، سید حسن مدرس، آقازاده خراسانی، نصرت‌الدوله‌ها، مستوفی‌ها و سردار اسعدها، پولادین‌ها، شیخ خزعل‌ها و صدها هزار مردان زبردست و کاردان می‌جوشد. هنوز تمام املاک صفحات شمال را که پدر مهربان به قلدری گرفته است!، به صاحبانش رد نشده و هزاران در‌به‌در و بی‌نوا، در فقر و پریشانی اسیرند، صاحب همین جنازه بود که عصا بر سر و صورت مرحوم مدرس زد، صاحب همین جنازه بود که با چکمه به حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله علیها وارد و عالم ربانی ابوذر زمان، مرحوم حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی را به واسطه کلمه‌ای که در موضوع حجاب و ناموس گفته بود، به باد فحش گرفته و دنده‌های او را به زیر چکمه در هم شکسته و به کنج زندانش انداخت. صاحب همین جنازه بود که عمامه و عبا را از رجال روحانی و چادر و معجر، از زنان شما ربوده و پرده ناموستان را در برابر نظر هر ناپاکی درید. صاحب همین جنازه بود که برای ترقیات مملکتی و اصلاح اخلاق پسران و دختران شما دستگاه کارناوال را به راه انداخته و شنای نگفتنی استخر منظریه و امجدیه را تشکیل و تئاترها و میکده‌ها و شیره‌کش‌ خانه‌ها و فاحشه‌خانه‌ها را بسط و توسعه داد.
۴) صاحب همین جنازه بود که از لحاظ معارف پروری حوزه علمیه مشهد را به هم زده و کثیری از دانشمندان به نام و استوانه‌ای علوم دینی و اجتماعی و رزمندگان ثابت ممالک اسلامی،‌ را که هریک به تنهایی جمیع شئونات دنیای اسلام را حافظ و حارس بودند، از مشهد و غیر مشهد، از قبیل آیت‌الله میرازعلی‌اکبر اردبیلی، آیت‌الله میرزاصادق آقا تبریزی، آیت‌الله آقا سید عبدالعظیم تبریزی، آیت‌الله حاج میرزا عبدالعلی تبریزی، آیت‌الله حاج میرزا ابوالحسن انگجی، آیت‌الله آقا سید مرتضی خسروشاهی و ... که بعضی از اینان هنوز در قید حیاتند و یا در تاریکی زندان‌ها زهر خورانیده و از وطنشان آواره و سال‌های درازی آنان را ویلان و سرگردان نمود. صاحب همین جنازه بود که هیکل علم و تقوا، مربی اکمل، طرفدار و پشتیبان حقیقی دین و میهن، مرحوم آیت‌الله قمی را چندی در باغ حاج‌سراج محبوس و جرعه‌های ناگوار خونابه جگر را به او خورانید. صاحب همین جنازه بود که اساس تربیت و فرهنگ اسلامی را در هم شکسته و به جای آن دبستان و دبیرستان‌های مختلط و هزاران رشته هرزگی و فساد اخلاق به یادگار گذاشت. صاحب همین جنازه بود که کمر محاربه با دین مقدس اسلام از هر جهت بسته، خون جمیع فداکاران این دین مبین را پایمال و تار و پود آن را در آتش کینه و عداوت خود سوخته و برشته کرد. صاحب همین جنازه بود که کمر جنگ با حسین‌بن‌علی (ع) را تا آنجا بست که از تعزیه‌داری در پشت در بند هم جلوگیری نمود.
۵) صاحب همین جنازه بود که شب تاسوعای حضرت حسین‌(ع) را که صد میلیون عالم گریان و نالان است به بهانه شب تولد خود،‌ جشن گرفته و جمعی بدگوهر و ناپاک را با نوازندگی و خوانندگی در شوارع عام گردانیده و مردم را به چراغانی مجبور و پیروان آل محمد (ص) بلکه قلب چهارصدمیلیون مسلمان را جریحه‌دار نمود. صاحب همین جنازه بود که ثغور و حدود مملکت را از مردان‌کار و دلاوران نامدار پرداخته و روح عیاشی و هرزگی را به جمیع اقسامش پرورانیده و زمینه را برای بیگانه مهیا ساخت. صاحب همین جنازه بود که به حکم «الناس علی دین ملوکهم» هزاران هزار سفاک و بی‌باک دین و ناپاک،‌ طماع و پست دیوانه و مست بارآورده و خار راه ترقیان دین و میهن گردانید. صاحب همین جنازه بود که با تمام شئون دینی و اجتماعی این ملت جنگیده و در اثر مستی غرورش آبروی شش هزار ساله‌ این کشور را به خاک مذلت ریخته و چه بگویم، مگر یکی دو تا صد تا هزارتاست، مثنوی هزار من کاغذ می‌شود. بلی از حق نمی‌شود گذشت، پای دزدان و غارتگران را تا اندازه‌ای برید ولی در عوض خودش به تنهایی دست همه آنها را از پشت بست، در حالی که احدی قدرت نفس‌کشیدن نداشت. اینجاست که دو دوست خویش را به گوش گذرانده، با صدایی رعدآسا، به نمایندگی از قبل تمام درستکاران عالم،‌ خاصه اهل اسلام (فریاد می‌زنیم که محیط ما تحمل و گنجایش جسد این ناپاک را ندارد، اگرچه جسد قلابی باشد،‌ اولیای امور کاری نکنند که سینه‌ها از بغض هیأت حاکمه لبریز شده، باعث هیجان عمومی گردد. داغ ما را تازه نکنید و نمک به زخم ما نپاشید).
پژوهشگر: سید مجتبی نواب صفوی
منبع: کتاب جمعیت فدائیان اسلام، ناشرمرکز اسناد انقلاب اسلامی
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید