سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا


رموز موفقیت در زندگی مشترک


رموز موفقیت در زندگی مشترک
متاسفانه بسیاری از ازدواج هایی که امروزه در جهان صورت می گیرد پس از چندی به طلاق می انجامد. در نسل های پیشین تعجب آور نبود اگر می شنیدیم که زوجی بیست وپنجمین، سی وپنجمین و یا حتی پنجاهمین سالگرد ازدواجشان را جشن می گیرند.
ولی آیا نسل های امروز خواهند توانست این مدت زمان با هم زندگی کنند؟ افراد چه کاری باید انجام دهند تا عمر یک رابطه زناشویی رضایت بخش بیشتر شود؟ امروزه مقوله ازدواج بسیار پیچیده تر است. در دهه ۱۹۵۰ و حتی پیشتر، وظایف زن و مرد بطور واضح تعریف می شد.
هریک از زوجین می دانست که چه چیزی از وی انتظار می رود و مردم آن ها را کارهای مرد و کارهای زن می نامیدند. اگر هر یک از زوجین از پس این امور مشخص برمی آمد، مشکلی نداشتند و زندگی شان بخوبی ادامه پیدا می کرد.
حتی نوع شخصیت مرد و زن نیز از قبل تعریف شده بود. شخصیت مرد; قوی، کم حرف، بالیاقت، بی احساس، مشکل گشا، خرجی بده، همیشه در دسترس و محافظ خانواده تعریف شده بود، درحالی که زن می بایست یک آشپز خوب، خانه دار شایسته و مربی فرزندان بوده و درعین حال اجتماعی و مذهبی می بود.
به این ترتیب انتظار زوجین از یکدیگر در دیگر زمینه ها بسیار کم می شد; همین قدر که آن ها وظایف از پیش تعیین شده و نقش های تعریف شده خود را انجام می دادند کافی بود. با پیشرفت فناوری، تغییر در فعالیت های زنان و بالارفتن انتظارات، یک دگرگونی اساسی در این وظایف ایستا و سنتی ایجاد شد. مردم شروع به پرسیدن از خود کردند که قصدشان از ازدواج چه بوده است.
خانواده ها دیگر امور خانگی خود را به خدمتکار، پرستار و یا یک سرپرست می سپردند تا کارهای روزانه خود را انجام دهند. کم کم ازدواج معنی دیگری پیدا کرد و اهداف آن نسبت به آنچه که در گذشته بود تغییر کرد.
همچنین اگر این موضوع را هم به آن اضافه کنیم که به واقع ما بیشتر از نسل های پیشین عمر می کنیم، پس مشخصا باید زمان بیشتری(بیش از هر زمان دیگری در تاریخ) به وظایف تعیین شده مان عمل کنیم. برای مثال آنهایی که در دهه ۸۰ سالگی خود بسر می برند و در دهه ۲۰ سالگی خود نیز ازدواج کرده اند، نزدیک ۶۰ سال است که درحال انجام این وظایف هستند. بنابراین مردم روابط بلندمدت مختلفی را درطول زندگی شان اتخاذ می کنند; می توانند نوعی از رابطه را برای دوران رشد فرزندان و نوعی دیگر را برای سال های پس از آن درنظر بگیرند.
آن ها حتی می توانند بیش از یک خانواده داشته باشند یعنی فرزندان را با بیش از یک همسر بزرگ کنند. با وجود این تغییرات، بیشتر مردم با همان عقاید سنتی ای که مناسب نسل های گذشته است وارد زندگی زناشویی می شوند و نمی توانند با واقعیت گذشت زمان کنار بیایند.
از این رو وقتی ازدواج می کنند، به بی اثری عقاید سنتی خود پی می برند، زیراکه این عقاید، آنها را با یک راهنمایی کلی درباره اینکه چطور باید در زندگی مشترک رفتار کنند رها می کنند. ازدواج های امروز بیشتر و بیشتر از هر زمان دیگری به ارتباط صحیح، صمیمیت، سازش، صحبت و گفتگو و درک متقابل وابسته است.
ما باید بتوانیم به راحتی با همسرمان گفتگو کرده و رابطه برقرار کنیم و باید در هر دوی این امور مهارت یابیم. البته انتظارات نیز در روابط عاطفی به همان اندازه تغییر کرده اند. از آنجایی که زن و مرد هر دو تقریبا به یک اندازه قادر به انجام تمامی وظایف در زندگی مشترک هستند، هیچگونه وابستگی در این امور به هم ندارند.
بنابراین، اساس ازدواج از انجام وظایفی مشخص به تامین نیاز های احساسی و روانی تغییر نقش داده است. به منظور یادگیری این نکته که مردم چطور زندگی خود را برای زمان های طولانی حفظ می کنند و اینکه چه موانعی بر سر راه آنهاست، روانشناسان توصیه هایی را متذکر شده اند.
«جودیث س. والرستین»، دکتر روانشناس و مولف مشترک اثر «ازدواج موفق: چرا و چطور یک عشق طولانی می شود»، با ۵۰ زوجی که دست کم ۹ سال از ازدواجشان گذشته بود، فرزند داشته و هریک جداگانه از ازدواجشان راضی بودند یک مصاحبه کامل به عمل آورد. دکتر «والرستین»، ۹ وظیفه روانی را به عنوان پایه های ازدواج معرفی کرد.
۱) سعی کنید از نظر احساسی از دوران کودکی خود جدا شوید تا بتوانید بطور کامل به زندگی امروز خود بپردازید. در ضمن در روابط با خانواده خود و همسرتان تجدید نظر کنید.
۲) بر حسب شناخت متقابل، خصوصیات مشترک و اطمینان خاطری که از هم دارید، پیوندتان را محکم تر کنید و در عین حال مرزهایی برای حفظ استقلال خود تعیین کنید.
۳) یک رابطه جنسی کامل ایجاد کنید و آن را از تهدیداتی نظیر مشغله های کاری و خانوادگی مصون نگه دارید. این وظیفه نباید عادی به نظر آمده و از آن غافل شد.
۴) وظایف دشوار پدر و مادر بودن را بپذیرید و از تاثیرات مثبت ورود فرزند به زندگی بهره مند شوید و در عین حال حریم شخصی خود را حفظ کنید.
۵) با بحران های غیرقابل اجتناب زندگی مبارزه کرده و بر آنها تسلط یابید; استحکام زندگی خود را در مواجهه با سختی ها از دست ندهید; و مامنی برای اختلافات، عصبانیت ها و کشمکش ها در زندگی تان در نظر بگیرید.
۶) از بذله گویی و خنده برای دوری از انزوا و کسالت و با طراوت نگاه داشتن زندگیتان استفاده کنید.
۷) یکدیگر را ارتقا دهید، نیاز همدیگر را به خاطر وابستگی ای که به هم دارید برطرف کنید و دلگرمی و تکیه گاه همیشگی هم باشید.
۸) درحالیکه با این واقعیت که با گذشت زمان شرایط تغییر می کند روبرو هستید، سعی کنید عشق و تصوراتی را که از عاشق شدن داشته اید زنده نگاه دارید.
۹) انجام این کارها آسان نیست. رسیدن به آنها نیازمند این است که هر یک از زوجین برای پیشرفت و موفقیت در ازدواجشان متعهد شوند. علاوه بر این، هر یک از آنها باید متعهد شوند تا به همان اندازه که در رشد و ارتقای همسر خود می کوشند، در رشد شخصی خود نیز تلاش کنند. پیشرفت و حفظ حس شراکت در ازدواج باید از اولویت های مهم قرار گیرد.
● مواردی که می تواند زندگی زناشویی به بن بست بکشاند
۱) تعهد بیش از اندازه:
این مشکل در زوج های جوانی که در مدرسه یا دانشگاه تحصیل می کنند یا تازه در جایی استخدام شده اند بیشتر به چشم می خورد. حتی الامکان سعی کنید اوایل ازدواج به دانشگاه بروید، کار تمام وقت داشته باشید، صاحب فرزندی شوید، خانه بسازید یا کار و کاسبی جدیدی راه بیندازید.
این کارها مشکلات و سختی های زیادی به همراه دارد و بسیاری از زوج های جوانی که با این مشکلات روبرو می شوند، پس از آن که ازدواجشان با شکست مواجه می شود با تعجب از خود می پرسند: «چرا چنین اتفاقی افتاد؟» مسئولیت و مشغله زیاد باعث می شود که زن و شوهر فرصت کمی برای همدیگر داشته باشند و بنابراین فاصله آن ها روزبه روز افزایش می یابد و زمانی می رسد که برای هم مثل دو غریبه هستند، پس سعی کنید در اوایل ازدواج، برای خود، کار و دردسر نتراشید و وقت بیشتری را با هم بگذرانید تا همدیگر را بیشتر بشناسید.
۲) صورت حساب های بالا:
اجناس مصرفی خود را با پول نقد خریداری کنید، در غیر اینصورت آنها را به صورت قسطی نخرید. تمام پولتان را برای خرید خانه یا اتومبیل که استطاعت خرید آن را دارید خرج نکنید
. همیشه مقداری از پولتان را برای روز مبادا پس انداز کنید و با آن به سفرهای کوتاه بروید و اگر صاحب فرزندی هستید، آن را برای مواقع ضروری کنار بگذارید. سعی کنید درآمدتان را عاقلانه و درست خرج کنید.
۳) خودپسندی:
در جهان دو گروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گیرنده. ازدواج دو نفر بخشنده می تواند یک مسئله رضایت بخش و خوشایند برای هر دو طرف باشد، بین دو نفر بخشنده و گیرنده همیشه اصطکاک وجود دارد، اما دو نفر گیرنده در عرض شش هفته زندگی مشترک، به جان هم می افتند و دمار از زندگی هم درمی آورند. خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند.
۴) دخالت والدین:
اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدینشان جدا نشوند، احتمال بروز مشکل در زندگی زناشویی آنها وجود خواهد داشت. بعضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آنها دور شود و ترجیح می دهند که در کنارشان زندگی کند. آنها به این مسئله توجه ندارند که در این صورت ممکن است باعث به وجود آوردن مشکل در زندگی مشترک فرزندشان شوند.
۵) توقعات زیاد و بی جا:
بسیاری از زوجین انتظار دارند که پس از ازدواج وارد یک سرزمین پر از شادی و خوشبختی شوند. آنها همیشه رویای قصر پریان را در سر می پرورانند، غافل از این که گاهی اوقات در زندگی زناشویی مشکلاتی پیش می آید که عرصه زندگی آنها را تنگ می کند.
۶) بحث و جدل:
سخن ما با کسانی است که فضای خانه را با بحث و دعواهای خود مسموم می کنند و باعث رنجش و نگرانی طرف مقابل خود می شوند و او را از ادامه زندگی مشترک دلسرد می کنند. بدبینی و حسادت، یکی از علل ایجاد جر و بحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است که باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود.
۷) اعتیاد:
اعتیاد نه تنها باعث از هم پاشیدن زندگی مشترک می شود بلکه فرد را نیز از بین می برد. همیشه از موادمخدر و مشروبات الکلی دوری کنید.
۸) خیانت و بی وفایی نسبت به همسر:
ازدواج، پیمان و تعهد بین دو نفر است و آنها را متعهد می سازد که تا آخر عمر به هم وفادار بمانند و در غم و شادی های زندگی، شریک یکدیگر باشند. متاسفانه بعضی از همسران به این تعهد پایدار نمی مانند و پس از مدتی از جاده درستی منحرف می شوند و به همسرشان خیانت می کنند و با این کار کتاب زندگی مشترکشان را برای همیشه می بندند.
۹) شکست در کار و تجارت:
این مسئله به خصوص در مردان بسیار به چشم می خورد. اضطراب و نگرانی که به دنبال این شکست ایجاد می شود، باعث آشفته کردن کانون خانواده می شود.
۱۰) موفقیت در تجارت و کسب و کار:
شاید خطر موفق شدن در تجارت یا به اصطلاح یک شبه پولدارشدن بیشتر از شکست در تجارت باشد. گاهی اوقات، ثروت یکباره ای که به طرف خانواده ها سرازیر می شود باعث دور شدن آنها از یکدیگر و منجر به مرگ زندگی مشترک می شود.
۱۱) ازدواج در سنین پایین:
آمار طلاق در بین دخترانی که در سنین ۱۴تا۱۷سالگی ازدواج می کنند دو برابر بیشتر از دخترانی است که در سنین ۱۸تا۱۹سالگی ازدواج می کنند و نیز کسانی که در سنین ۱۸تا۱۹سالگی ازدواج می کنند، ۷۵ برابر بیشتر از کسانی که در سنین ۲۰سالگی پیمان زناشویی می بندند به دادگاه های طلاق قدم می گذارند.
این آمار نشان می دهد که فشار ناشی از اضطراب و هیجان های دوران نوجوانی با مشکلات زندگی مشترک در هم می آمیزد و خیلی زود زن و شوهر را به پای میز طلاق می کشاند.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید