سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


آخرین لیست من


آخرین لیست من
فیلم کامنت اخیراً برای نظرسنجی خود در مورد بهترین فیلم های ۲۰۰۷ لیستی فراهم آورده که ۱۵۰ صفحه است؛ با حدوداً ۲۳ عنوانی که در هر صفحه آمده می توان گفت این لیست بیش از ۲۴۰۰ عنوان را دربرمی گیرد. ۱۱۹ فیلم یعنی تقریبای یک بیستم کل این فیلم ها را استودیو های بزرگ تولید کرده، ۴۹ فیلم دیگر متعلق به بخش ویژه بوده اند، تهیه کنندگان مستقل بیش از ۵۰۰ عنوان از عناوین لیست را به خود اختصاص داده اند و ۱۶۰۰ فیلم بعدی عناوینی بودند که در فستیوال ها شرکت داده شده بودند. دست کم سی فیلم از آنهایی که من دیدم، چنان به سادگی فراموش می شدند که برای یادآوری شان ناچار شدم بخشی از خلاصه داستان آنها را بخوانم تا به یاد بیاورم موضوع آنها چه بوده است و این در حرفه من یک اتفاق معنادار محسوب می شود. هر فیلمی که روی پرده می رود به خودی خود مهم است، اما پس از آن تنها زمانی فراموش می شود که ناچار باشد جا را برای فیلم های بعدی که به یاد ماندنی تر از آن هستند باز کند. حتی اگر اینطور فرض کنید که تنها فیلم هایی ارزش سخن گفتن دارند که از تبلیغات و مقبولیت عام برخوردار باشند من خواهم گفت که کیفیت فیلم هایی از این دست نیز طی دو دهه اخیر در حال نزول است. شاید دلیل این است که بیشتر خلاقیتی که در انبان صنعت سینما مانده است در حال حاضر صرف بازاریابی و تبلیغ برای فیلم ها می شود و نه ساخت آنها.
با این حال به نظر من، Chicago premiere در سال ۲۰۰۷ یکی از بهترین سال هایی که من می توانم به خاطر بیاورم را پشت سرگذاشت. این بیست و یکمین لیست بهترین هایی است که من می نویسم و ممکن است آخرین لیست من هم باشد زیرا تصمیم گرفته ام در فوریه بعدی که به ۶۵ سالگی می رسم، از کارم بازنشسته بشوم و خود را از تماشای فیلم های احمقانه یی که از سال ۱۹۸۷ تاکنون ساخت آنها رایج شده معاف کنم. در نتیجه خوشحالم که به عنوان آخرین کار می توانم لیستی از فیلم های خوب ارائه بدهم. به نظر من دو دسته فیلم در میان آثار اخیر بیش از سایرین ارزش تقدیر دارند؛ یک دسته از این فیلم ها شاهکارهایی هستند که هر چند سال ها پیش ساخته شده اند (سابقه یکی از آنها به سال ۱۹۵۹ می رسد) اما در سال ۲۰۰۷ فرصت ارائه در شیکاگو را یافته اند. این فیلم ها از جهاتی با سایر فیلم ها متفاوت هستند، اما یک خصیصه در میان آنها مشترک است؛ در این فیلم ها مرزهای رایج میان داستان تخیلی و داستان غیرتخیلی از میان رفته است. این خصوصیتی است که در ذهنیت من از فیلم های سینمای پیشرو اهمیتی بسیار دارد و در حال حاضر تولیدات استودیویی جدید کمتر از آن بهره یی برده اند.
در واقع در فرهنگ سینمایی که معیارها در آن برمبنای نوعی کهنگی وضع شده اند و اغلب آنچه جدید خوانده می شود در واقع نوعی تکرار و چرخش دایره یی شکل است، ادعای اینکه تازگی فیلم ربطی به زمان ساخت آن ندارد و در واقع مربوط به قدرت آن در ارتباط و تاثیرگذاری در مخاطب است، مناقشه برانگیز خواهد بود و البته فکر کردن به اینکه چه چیزی کهنه نامیده می شود نیز جالب است چنان که ژان لوک گدار در دهه ۶۰ عنوان کرد در این زمانه اینکه بگوییم به تازگی فیلمی از چاپلین دیدم محتمل تر است تا اینکه بگوییم به تازگی یک رمان قدیمی از دیکنز خواندم و در دورانی که میزان اقبال به کتاب و کتابخوانی رو به کاهش و در مقابل و رونق دی وی دی های فیلم رو به افزایش است.
casa de lava)(۱۹۹۴( ۱)، لبخند پنهان تو کجاست؟ (۲۰۰۱)، جوانی باشکوه (۲۰۰۶)
پیش از آنکه ۶ فیلم پدرو کاستا به مرکز فیلم جن سیسکل برسد، تنها یکی از آنها را دیده بودم. زمانی که بالاخره توانستم همه آنها را ببینم، از تاثیرگذاری شدید آثارش مبهوت شدم. من دومین فیلم کاستا (casa de lava) را به بقیه ترجیح می دهم. شاید به این دلیل که این تنها فیلم اوست که مناظر طبیعی بسیاری دارد و نمایش آن روی پرده چشم اندازهای زیبا و گاه رازآلودی را مقابل چشم می آورد. اما انتخاب کردن یکی از میان این سه فیلم مانند این است که بخواهیم از سه فیلم «درایر»، «روز خشم»، «اوردت» و «گرترود»، یکی را انتخاب کنیم. هر سه فیلم کاستا به بیگانگان و همین طور خانواده می پردازد و من هیچ کارگردان معاصر دیگری را سراغ ندارم که بتواند به چنین موضوعی چنین پراحساس بپردازد.
۲) هندوستان؛ مارتی بهومی(۱۹۵۹)
هیجان انگیز ترین اتفاقی که در تالار گفت وگوی جدید شیکاگو افتاد، نمایش بهترین نسخه از این شاهکار روبرتو روسلینی بود که احتمالاً نسبت به سایر کارهای اصلی اش کمتر از همه به نمایش درآمده است.
۳) out۱ (۱۹۷۱), out۱: spectre (۱۹۷۲)
مهم ترین تجربه ژاک ریوت، سریال ۷۵۰ دقیقه یی او، کمدی است که پایانی تراژیک می یابد. اثر بعدی او با مشابهت هایی به اثر پیشین، تراژدی است که پایانی کمیک دارد. این دو اثر در کنار هم بهترین اثر ساخته شده درباره دهه شصت را شکل می دهند.
۴) باماکو (۲۰۰۶)
در اثر برجسته و گاهی خنده آور عبدالرحمان سیساکو، جهانی سازی در حیاطی اشتراکی در یکی از محلات پست و فقیرنشین در مالی به محاکمه کشیده می شود. این اثر چنان به روز است که چیزی حدود ۶ ماه طول کشید تا به شیکاگو برسد.
۵) سکوت پیش از باخ
به عنوان یکی از سناتورهای پیشین اسپانیا که در نگارش قانون اساسی این کشور نیز نقش داشته، پورتتابلا شناخت بسیار خوبی از گذشته، حال و آینده اروپا دارد و استعدادش در ساخت فیلم های موزیکال اغلب شگفت انگیز است.
۶) و چند فیلم تجاری
برجسته ترین این فیلم ها کتاب سیاه اثر پل ورهوفن است. این فیلم را می توان به نوعی پاسخی پیچیده و اخلاقی دانست به فهرست شیندلر. راتاتوی کارتون کمپانی دیزنی، بامزه ترین اثر از فیلم های این دسته و honeydripper اثر جان سایلس وحشتناک ترین آنهاست. «من وجود ندارم» به لحاظ آکادمیک فیلمی بحث برانگیز تلقی می شود ولی کاش به لحاظ سیاسی کمی جسورانه تر عمل می کرد، چنان که در دره الاه به رغم ضعف داستانی، توانست با بیان سیاسی قدرتمندش اعتبار بیاید. فیلم های دیگر به این شرحند؛ قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل، دختر مرده، اینلند امپایر، نامه هایی از ایووجیما، مارگوت در عروسی.
۷) دور از او (۲۰۰۶)
این اثر اقتباسی عالی از داستان کوتاهی از آلیس مونرو به کارگردانی سارا پولی است که به بازیگران آن جولی کریستی و گوردون پینست می توان لقب بهترین بازیگران سال را داد.
۸) عروسی برادر من
اثری جدید مشابه اثر اخلاقگرایانه ۱۹۸۳ چارلز برونت که با اثر قبلی و همین طور فیلمی دیگر از او قاتل گوسفند به علاوه چهار فیلم کوتاه از او در یک پک دی وی دی در بازار فیلم موجود است. من شخصاً یکی از این فیلم های کوتاه، یعنی وقتی باران می بارد را به سایر فیلم های او ترجیح می دهم.
۹) ترس های خصوصی در مکان های عمومی
آلن رنه ۸۵ ساله، حتی هنگامی که از مواد اولیه یی درجه سه (بازیگری مانند الن ایکبورن) برای بیان آنچه در ذهن دارد استفاده می کند، کماکان می توان او را در کنار پل ورهوفن جزء آخرین کارگردانان استودیویی بزرگ به شمار آورد. او همچنین پس از اورسن ولز استاد استفاده از نماهای برفی (چه حقیقی و چه مصنوعی) در فیلم هایش است.
۱۰ ) آفساید
جعفر پناهی نیز مانند ورهوفن، کارگردانی است که با اثرش به سایرین می آموزد که چگونه فیلم می تواند همزمان قابل درک، تماشاگرپسند و به لحاظ سیاسی گویا و صاحب پیام باشد. اما زمانی که شخصیت ها فارسی صحبت می کنند، نمی توان انتظار داشت که اثر چندان در دنیا جریان ساز شود و مورد استقبال قرار بگیرد؛ کمدی مملو از حیات و حرکت در مورد دخترانی که در تهران سعی می کنند پنهانی وارد استادیوم فوتبال وند.
ترجمه؛ مهدیس امیری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید