چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


شیطنت های زنو


شیطنت های زنو
هکتور آرون شمیتس که رمان هایش را به اسم مستعار ایتالو اسووو امضا می کرد، یکی از ارزشمند ترین و گمنام ترین نویسندگان قرن بیستم است که شاید نتوان نامش را در هیچ کدام از مکاتب ادبی یا تاریخی دید. او بچه ناخلف ادبیات بود و رمان هایش را به سبک خودش می نوشت. درست به همین خاطر است که جایی در روند ظاهری ادبیاتی که منتقدان آن را مانند رشته یی به هم وصل می کنند، ندارد.
رمان «وجدان زنو» که از شاهکارهای ادبیات جهان محسوب می شود، به همت آقای مرتضی کلانتریان در سال ۱۳۶۲ ترجمه و منتشر شده است (چند سال پیش نیز تجدید چاپ شد.) کتابی که هنوز هم بسیاری از اهالی کتاب و ادبیات، از اهمیت و ارزش آن بی خبرند.
ایتالو اسووو( شمیتس) به سال ۱۸۶۱ در تریست ایتالیا متولد شد و در سپتامبر ۱۹۲۸ در تصادف اتومبیل کشته شد. «وجدان زنو» در دوران فاشیسم یعنی سال ۱۹۲۳ منتشر شد، ولی نه منتقدان به آن توجهی نشان دادند و نه خوانندگان، بلکه حتی سبک و زبان او را پر از غلط های فاحش نثری و دستوری می دانستند (اما منتقدان کدامیک از شاهکارهای ادبیاتً امروز را به گرمی پذیرفتند؟) اما «وجدان زنو» با تلاش نویسنده و ترجمه آن به فرانسه، کم کم شهرت جهانی یافت.
رمان «وجدان زنو» درباره شخصیتی است به نام زنو کوزینی. او مردی است از نظر مالی بی نیاز ولی از نظر مسائل ذهنی و روانی، درگیر و پر از مشکل. کل رمان در واقع یادداشت هایی است که او برای روانکاوش نوشته تا بتواند به مسائلش فائق آید اما چون با روانکاوی هم به نتیجه نرسیده آن را نیمه کاره رها کرده است و روانکاوش با انتشار این یادداشت ها می خواهد از او انتقام بگیرد تا او دوباره به صندلی روانکاوی بازگردد. شاید بتوان گفت اسووو در «وجدان زنو» اولین کسی است که روانکاوی را موضوع رمان قرار داده؛ جنبشی که بعد از فروید در تمام عرصه ها از جمله نقد ادبی تاثیر گذاشت. اما اسووو با تسلطی که بر روانکاوی و حاشیه های آن دارد، نه آن را رد می کند و نه می پذیرد، بلکه بازیگوشانه از آن بهره می برد.
رمان شامل شش فصل است؛ آخرین سیگار، مرگ پدر، ماجرای ازدواج من، همسر و معشوقه، داستان یک شرکت تجاری و روانکاوی.
در هر فصل زنو از پنهان کاری ها، خیانت ها و امیالش می گوید و از تمام سعی یی که می برد تا جلوی این امیال را در جهان بیرون بگیرد ولی هر بار ناتوان تر از قبل، آنها شاید ناخواسته به حیطه عمل می آیند و او لذت پنهان می برد. امیالی که ما نیز به هر شکل سرکوب یا سعی می کنیم به یاد نیاوریم تا خودمان را فردی موجه و قابل اعتماد نشان دهیم، اما زنو به راحتی از همه چیز و همه جا می گوید تا ما لبخند به لب، داستان هایش را دنبال کنیم و خوشحال باشیم از اینکه می توانیم تجربه های لذت بخشی را از سر بگذرانیم و متهم به هیچ گناهی، چه از طرف خودمان یا دیگران، نشویم.
او در هر فصل با زبانی طنز و روان موضوع ساده یی را انتخاب می کند و آن را محملی می کند تا خودش و شخصیت هایش را پوست کنده به ما تحویل دهد. از ناتوانی اش در ترک سیگار می گوید و از لذت بخش بودن آخرین سیگار، از عاشقیتش به زنی که نمی تواند به دست بیاورد و با خواهر زشتش ازدواج می کند تا ... از عشق و نفرت به پدرش که یکی موجب مرگ او و دیگری موجب پرستاری کردن و محبت های بی دریغش می شود می گوید. امیال در هم تنیده مرگ و زندگی که در عمیق ترین نقاط ذهن زنو (فقط زنو؟) قرار دارد در طول رمان، گرداگرد تمام شخصیت هایی که با او در ارتباطند می پیچد؛ زنش، پدرزنش، خواهرزنش و حتی خودش.
او در فصل «همسر و معشوقه» آنچنان زیبا دغدغه های یک رابطه زناشویی را باز می کند که به جرات می توان گفت گاهی در ساخت شخصیت هایش پروست را پشت سر می گذارد.
در «وجدان زنو» اشارات ً بسیاری به نویسندگان ایتالیایی مثل دانته و بوکاچیو دارد. مثلاً گوئیدو که نام یکی از شخصیت های اصلی رمان است (رقیب عشقی اش، باجناقش و شریک تجاری اش،) نامً یکی از دوستان دانته بود که زیاد اهل درگیری های ماوراء طبیعی نبود و دانته او را در دوزخ ملاقات کرد. ولی گوئیدوی اسووو شخصیتی است که به جادو، شانس و چیزهایی از این قبیل علاقه وافری نشان می دهد.
اگر به تاریخ انتشار رمان نگاه کنیم شاید دلیل مهجور ماندنً این رمان از چشم منتقدان بیشتر معلوم شود، سال هایی که ادبیات با فاکنر، پروست، کافکا و خیلی از دیگر بزرگانً ادبیات، شکوفا شده بود. ولی میراثی که از آن سال ها برای ما باقی مانده و توسط مترجمان ارزشمندی مثل مرتضی کلانتریان به ما فارسی زبان ها هدیه شده را باید چندباره خواند تا با پشت سر گذاشتن آن تجربه ها ادبیات امروز را دریابیم.
مهدی فاتحی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید