چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


نقبی به درون آدم ها


نقبی به درون آدم ها
داستان «اقلیما» حکایت زندگی خانوادگی عماد و ساراست که با شروع بیماری عماد بر هم می ریزد. همسر او سارا سابقه مشکلات روانی دارد و این بیماری قدیمی با ورود زنی نامریی و عجیب به زندگی آنها شدت می گیرد و او را تا مرز جنون می کشاند. درگیری قدیمی عماد با پدر سارا و شک خانواده همسرش به او، از یک سو و عشق بی اندازه سارا به پدر و همسرش از سوی دیگر، تقابلی نفس گیر را برای او به همراه می آورد و ...
«اقلیما» آخرین ساخته محمد مهدی عسگرپور است. عسگرپور کارنامه پرکاری داشته. او چندین فیلم کوتاه، بلند و مجموعه تلویزیونی ساخته و سابقه فعالیتهای اجرایی و مدیریتی هم دارد که البته در حال حاضر از همه آنها استعفا داده و فقط کارگردانی می کند.
بعد از ساخت فیلم موفق «قدمگاه»، «اقلیما» هم توانست جزو آثار موفق این کارگردان به شمار بیاید. عسگرپور در حال حاضر در حال ساخت فیلم «هفت و پنج دقیقه» است.
گفتگوی ما با این کارگردان را درخصوص فیلم «اقلیما» بخوانید.
▪ آقای عسگرپور، چه هدف یا ویژگی باعث ساخت فیلم «اقلیما» شد؟ ایده ای بود که برایتان جذابیت داشت یا هدف خاصی داشتید که در راستای آن به نگارش فیلمنامه پرداختید؟
ـ در ابتدا من با یک فیلمنامه و داستان جذاب مواجه شدم. البته برای من سخت است بگویم در ساخت «اقلیما» به دنبال یک هدف خاص بودم، مضمون خوب باعث ساخت این فیلم شد و یا به دنبال جذابیتهای سینمایی بودم، برای ساخت «اقلیما» همه این مسایل در کنار هم جمع شد و باعث شد فیلمی با مضمون «اقلیما» بسازم.
▪ استفاده از نام «اقلیما» اشاره ای به داستان فرزندان حضرت آدم و ماجرای هابیل و قابیل و اختلاف بر سر اقلیما هم دارد؟
ـ بله !ماجرای اقلیما دقیقاً همین مسأله است؛ قتل یک نفر به خاطر زیاده خواهی. ممکن است در این فیلم مخاطب با یک قصه تکراری مواجه شود، اما به هر حال کارگردان می تواند این نوع داستانها را در قالبهای مختلف و ساختارهای جدیدتری ارایه کند، چون ریشه این قصه ها به نفسانیات و ذات انسانها برمی گردد. اولین قتل بشریت هم به گفته مفسرین به خاطر اقلیما بوده است؛ در داستان ها آمده که هابیل به خاطر اقلیما توسط قابیل کشته شده. اگر توجه کنیم می بینیم قتل های بعدی که در تاریخ انسانها اتفاق افتاده، به خاطر حسادت و شبیه به همین مسأله بوده است.
▪ «اقلیما» یک فیلم خوش ساخت و قابل قبول است. می تواند به خوبی مخاطب را درگیر کند و به دنبال قصه بکشاند. آیا خودتان برای فیلم زیر لایه های دیگری هم تصور می کنید یا همین مقدار یعنی ابعاد سرگرم کنندگی آن برای شما کافی است؟
ـ مسأله ای که همیشه برای من اهمیت داشت این است که در کشور ما قتل های زیادی اتفاق می افتد، اما قاتلان هر قتل، قاتل به دنیا نیامده اند، بلکه به مرور زمان و براساس لغزشهای کوچک در زندگی شان وارد شرایط غیرقابل برگشتی، شده اند.
من سعی کرده ام در «اقلیما» به برگشت پذیر نبودن، بپردازم. اگر چه پایان فیلم عوض شد و انتهای فیلمی که در حال اکران است با انتهای فیلمی که در جشنواره به نمایش درآمد، متفاوت است. در پایان این فیلم، برگشت پذیر نبودن با صراحت بیشتری مطرح شده بود؛ نشان داده بودم که هر انسانی در زندگی با دو راهی هایی رو به رو می شود و هر راهی که انتخاب می کند، سرنوشتی برای خودش رقم زده است.
▪ چرا پایان فیلم را برای اکران عمومی تغییر دادید؟
ـ بعد از اینکه فیلم در جشنواره به نمایش درآمد، بعضی از منتقدان بر پایان فیلم نقدهایی داشتند و معتقد بودند بهتر است فیلم برای اکران عمومی تغییر کند تا برای مخاطب قابل درک باشد. من هم انتهای فیلم را تغییر دادم.
▪ شما به صورت غیرمستقیم خواستید جریان یک قتل یا بزه را واکاوی کنید؟
ـ نه !چون اگر من به دنبال ساخت فیلمی پلیسی بودم، باید مختصات ساخت این فیلم را رعایت می کردم و به قصه پلیسی عمیق تری دست پیدا می کردم، اما در «اقلیما» خواستم به لغزشگاه های انسانها بپردازم. در داستان «اقلیما» آدمها برای یکدیگر لغزشگاه هایی به وجود می آورند که باعث اتفاقی مثل قتل می شود.
به نظر من این مسأله می تواند دستمایه کار بسیاری از فیلمسازان قرار بگیرد.
▪ «اقلیما» را می توان در ژانر وحشت دسته بندی کرد. به طور کلی نسبت به این ژانر علاقه خاصی دارید؟
ـ ژانر برای من مطرح نیست، بلکه فیلم و داستان خوب اولویت من است.
«اقلیما» فیلمی در ژانر وحشت نیست و من نخواستم فیلمی وحشتناک بسازم، چون در این صورت باید وحشت بیشتری به مخاطب منتقل می کردم. من به تعلیق و معما علاقه بیشتری دارم و خواستم این دو عنصر را در «اقلیما» پر رنگ کنم. اگر این اتفاق نیفتاده ناشی از کم کاری من بوده. من خواستم مخاطب را با طرح پیچیده یک معما مواجه کنم و او را در باز شدن این معما مشارکت دهم تا ذهنش را فعال کنم.
▪ با اینکه این نوع فیلمها مخاطب زیادی دارد، چرا کارگردانها امروزه کمتر سراغ ساختن این نوع فیلمها می روند؟
ـ در سینمای ما به دلایل مختلف شرایط غیرطبیعی در حوزه تولید و اکران وجود دارد.
سینمای امروز شبیه مزرعه کشاورزی است. اگر در یکسال عده ای فکر کنند که محصول سیب زمینی پر فروش بوده سال بعد همه سیب زمینی می کارند و اگر سال بعد کاشت پیاز موفقیت آمیز باشد همه پیاز می کارند. سینما هم همین طور است. سوء مدیریتها در حوزه سینما باعث شده در زمین سینما هم آشفتگی ایجاد شود. مثلاً کسانی که سازنده فیلمهای کمدی نیستند، فکر می کنند چون فروش فیلم های کمدی در برهه ای از زمان موفقیت آمیز بوده باید فیلم کمدی بسازند. البته این مسایل به وضعیت کشور ما هم بستگی دارد. در کشور ما شور و نشاط کم است، به همین دلیل بعضی فکر می کنند سینما باید این کمبود را جبران کند. در این شرایط فیلم هایی که ذهن را درگیر می کند، مورد پذیرش جامعه قرار نمی گیرد و کارگردانان هم سراغ ساخت این فیلم ها نمی روند.
به همین دلیل است که نمی شود مطمئن و امیدوار بود که هر فیلم خوبی، پر فروش شود.
با نگاهی به فیلمهای پر فروش متوجه می شوید که به گفته سینماگران ارزش سینمایی این فیلمها زیر خط استانداردهای معمول بوده است. این فیلم ها و پر فروش بودنشان موجب تشخص مدیریت فرهنگی نیست، بلکه برای هنر این کشور یک ضایعه است، به بسیاری از این فیلم ها نمی توان افتخار کرد؛حتی کارگردانها هم به فیلم هایشان افتخار نمی کنند چون این فیلمها به امید پر فروش بودن ساخته شده اند نه با هدف باارزش بودن.
▪ فکر می کنید چطور می توان این روند را تغییر داد؟
ـ دولت در حوزه مدیریت سینما با وضعیت دو گانه ای رو به روست؛ نمی تواند بگوید متولی سینما است چون نمی تواند به سینما به صورت همه جانبه کمک کند، از طرفی نمی تواند بگوید متولی سینما نیست، چون در این صورت تمام ابزارهایش را از دست می دهد. تا زمانی که این دغدغه وجود دارد، نوعی بی تعریفی در همه حوزه ها دیده می شود.
دولت اگر قرار است از سینما حمایت کند باید حمایتش را همه جانبه و پر رنگ تر کند. چند سال است که بحث ساخت و بازسازی سالنهای سینما مطرح است اما هیچ وقت به صورت جدی پی گیری نشده. هزینه تعمیر و بازسازی سالنهای کشور معادل بعضی اتفاقات جزیی است که در شرکت ایران خودرو رخ می دهد. هزینه هایی که صرف سینمای کشور ما می شود خنده دار است.
این بی توجهی دولتهای گذشته و دولت فعلی را به سینمای ما نشان می دهد. انگار دولتها احتیاج به سینما ندارند و سینما را بچه ناخلف می دانند. همیشه مسایل سیاسی بر سایر حوزه ها برتری داشته است. بودجه فرهنگ و هنر هم که به جوک تبدیل شده است !دایم داعیه بالا رفتن بودجه فرهنگی را دارند اما می بینیم که اتفاقی نمی افتد!
▪ آقای عسگرپور، چه طور شد که بعد از «قدمگاه» که فیلمی معناگرا و موفق بود به «اقلیما» رسیدید؟ چه دغدغه ای شما را به این ایستگاه رساند؟
ـ من نمی خواستم از فضای فیلم «قدمگاه» فرار کنم. اتفاقاً چند فیلمنامه در حال و هوای «قدمگاه» هم به من پیشنهاد شد، اما عهد کرده بودم اگر با فیلمنامه ای برخورد کردم که به نظر خوب بود، آن را بسازم و حتماً دنبال فضایی مثل فیلم «قدمگاه» نباشم.
به همین دلیل وقتی به فیلمنامه «اقلیما» برخورد کردم احساس نمودم ارتباط خوبی با هم برقرار کردیم.
▪ عنصر «مذهب» به عنوان یک مأمن، پناهگاه و نقطه امن در همه آثار شما حضور دارد. یک فیلمساز متعهد به اخلاق انسانی، چگونه می تواند این عنصر را به نحوی جذاب و مؤثر در آثارش جای دهد؟
ـ من با لفظ سینمای معناگرا یا فیلم دینی نمی توانم ارتباط خوبی برقرار کنم، چون فکر می کنم آدمها همان طور که فکر می کنند و زندگی می کنند باید فیلم بسازند و اگر غیر از این باشد، فیلم، اثر ماندگاری نخواهد شد. به نظر من فیلمی که یک کارگردان می سازد بخشی از درونیات اوست. بنابراین تأکید من این است که فیلمساز موقع ساختن یک فیلم باید در شرایطی باشد که بتواند «خود» واقعی اش را بروز دهد.
متأسفانه بعضی آسیبهای سینمای فعلی، به خاطر این بوده که نوع نگاه فیلمسازان با نوع فیلمی که ساخته اند، متفاوت بوده و این مسأله خوب نیست.
▪ به عنوان آخرین سؤال با توجه به اینکه در آخرین ماه های سال به سر می بریم، روند حرکت سینمای ایران را در سال ۸۶، چگونه ارزیابی می کنید؟
ـ به نظر می رسد در سال ۸۶، بعضی فیلم ها با فروش خوبی همراه بوده اند، اما هیچ کدامشان نتوانستند اسباب ارتقای سینما را فراهم کنند، در حالی که هر کدام از فیلم های پرفروش سینمای جهان موجبات ارتقای فنی سینمای کشورشان را فراهم می کنند. این فیلم ها کارگردانهای دیگر را با حوزه ها و دریچه های تازه ای آشنا می کنند. در سالهای قبل فیلم های پر فروش در ایران زمینه ارتقای سینما را فراهم می کردند. فیلمهایی مثل «دوئل» یا «قدمگاه» توانستند از جهت فنی، تکنیکی و معنایی فضایی را در سینما ایجاد کنند، اما متأسفانه فیلم های پر فروش سال ۸۶، نتوانستند موجب ارتقای سینمای ایران شوند و ماندگار باشند!
▪ راستی آخرین کار شما، «هفت و پنج دقیقه» در چه مرحله ای است و چرا به جشنواره بیست و ششم نمی رسد؟
این فیلم در حال حاضر در مرحله مونتاژ قرار دارد. اصراری ندارم این فیلم را به جشنواره برسانم، چون نمی خواهم با عجله این کار را انجام دهم.
کسی که مونتاژ این فیلم را انجام می دهد، فرانسوی است و قرار است به ایران بیاید، باید منتظر شویم تا ببینیم مونتاژ این فیلم کی به پایان می رسد.
خدیجه زمانیان
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید