جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

تدارک المپیک چینی ها


تدارک المپیک چینی ها
دورادور ساختمان المپیک در پکن را حصار فلزی آبی رنگی فرا گرفته و کارگران پشت این حصار و در آن سرمای طاقت فرسا مشغول به کار هستند و رهگذران با نگاه های کنجکاو خود از لابه لای این حصار به درون آن می نگرند. یکی از آنها «وانگ ژیائونگ» نام دارد و چهل ساله است. او از منتقدان قدیمی دولت چین و از جمله معروف ترین بلاگرهای چینی به شمار می آید. وانگ تا پیش از اخراج به خاطر مقاله های جسورانه اش، سرپرستی پاورقی های مهم ترین روزنامه پکن را بر عهده داشت. اما حالا در یکی از مجله های ورزشی کار می کند و امروز در این هوای سرد، اولین به اصطلاح المپیک گردی خود را انجام می دهد.
وانگ می خواهد بداند که دولت چین از برگزاری المپیک قصد دارد چه اقدام تبلیغاتی را مقابل افکار عمومی جهان به معرض نمایش بگذارد. از نظر وانگ حزب کمونیست تلاش خواهد کرد با برگزاری المپیک سیاست درهای باز بدون دموکراسی را همچنان پیش ببرد. وانگ می گوید وقتی حزب کمونیست در سال ۱۹۹۳ تقاضای میزبانی المپیک ۲۰۰۸ را ارائه داد هدفی جز اعاده حیثیت خدشه دار شده خود به دلیل کشتار تیان آن من (۱۹۸۹) نداشت. به گفته وانگ گرچه انگیزه های حزب کمونیست امروزه چند برابر شده اما در اصل تفاوتی با همان انگیزه اولیه ندارد؛ «المپیک چین باید خوبی ها را نشان دهد و بدی ها را کتمان کند.» با این حال وانگ قبل از قضاوت نهایی میل دارد استادیوم جدید المپیک را از نزدیک مشاهده کند. وانگ در این دیدار تنها نیست و دوستش «پان کایفو» را هم به همراه دارد. پان پیش از این به عنوان منتقد هنری در روزنامه وانگ مشغول به کار بوده است. از نظر پان این استادیوم نمادی از سیاست زدایی سیاست درهای باز پکن به شمار می آید. پان در وبلاگ خود در این مورد نوشته است؛ «این استادیوم لطیف، انعطاف پذیر، جالب و انسانی به نظر می آید و از سنگینی و تجمل در آن خبری نیست و سبک به مانند گهواره بچه است. این استادیوم بیشتر برانگیزاننده تخیلاتی است که دیگر اثری از سیاست در خود ندارد.»
وانگ هنوز این استادیوم را ندیده است و سرک کشیدن هایش از پشت آن حفاظ فلزی هم ناکام می ماند. او مسافت یک کیلومتری این حفاظ بی در را طی می کند و ناگهان دری باز می شود و کارگری بیرون می آید و وانگ را به داخل راه می دهد. وانگ در حالی که دماغش را با دست می پوشاند از میان زمین پر از سوراخ های حفاری و مدفوع می گذرد. سپس سرش را بلند کرده و با حیرت نگاه می کند. استادیوم موسوم به «آشیانه پرنده» در مقابل وانگ قرار دارد؛ استادیومی که سازه فلزی آن به مانند شاخه های آشیانه پرنده یی است که دورادور زمین اصلی را فراگرفته است. وانگ با صدای بلند می گوید؛ «واقعاً زیباست. از سبک این بنا خوشم می آید، نوعی سرزندگی و جاری بودن در خود دارد.» او باور نمی کند که این استادیوم حتی از استادیوم آلیانس آرنا مونیخ هم زیبا تر است و ادامه می دهد؛ «تابستان اینجا پر از آدم های مختلف می شود، بزرگترها با بچه هایشان و دستفروش ها با مواد خوراکی مختلف.» به گفته وانگ مساحت این استادیوم از مساحت میدان تیان آن من پکن هم بیشتر است؛ «هر چه بزرگتر باشد برای تانک ها بهتر است.» او این جمله را با حالتی طنزگونه و البته برای یادآوری آن کشتار وحشتناک به زبان می آورد.
وانگ دودل است اما با شور و شعف دوربینش را برمی دارد و از زاویه های مختلف عکس می گیرد. او می گوید؛ «در واقع من از این المپیک نفرت دارم. حزب کمونیست در نهایت از این بازی ها یک نمایش تبلیغاتی ناسیونالیستی خواهد ساخت. مساله اصلی این است که مردم فراموش کنند حاکمان به چه کاری مشغولند.»
او نگاهی به جمعیت کارگران دور استادیوم می اندازد. آنها در حالی که از ریسمان های فولادی آویزانند سقف های ورزشگاه را جوشکاری می کنند. بعضی از آنها سنگ های مخصوص جدول بندی را با چرخ دستی جابه جا می کنند. وانگ می گوید که باید برای این کارگران فکری کرد. آنها روزی ۱۰ساعت کار می کنند تا ماهیانه یکصد یورو دریافت کنند. محل زندگی آنها و سی نفر دیگر در کلبه یی واقع در کنار ساحل است. وانگ که ظاهراً در این سرما خونش به جوش آمده، می گوید؛ «تحسین ورزشگاه کافی نیست بلکه بیشتر باید به این فکر کرد که این عده با چه شرایط طاقت فرسایی آن را ساخته اند.» اما وقتی با این کارگرها صحبت می کنیم از وضعیت خود راضی هستند و احساس غرور هم می کنند. بسیاری از آنان ماسک بر دهان دارند اما هیچ یک از آنها نمی گویند این ماسک ها به خاطر آلودگی هوای پکن است که این روزها موجب نگرانی کمیته المپیک نیز شده است. تنها مشکل این کارگران غبار حاصل از عملیات ساختمانی و سرفه است.
گئورگ بلومه
ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید