سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


سگ ولگرد


سگ ولگرد
چند دکان نانوائی، قصابی، عطاری، دو قهوه‌خانه و یک سلمانی که همه آنها برای سد جوع و رفع احتیاجات خیلی ابتدائی زندگی بود تشکیل میدان ورامین را می‌داد. میدان و آدم‌هایش زیر خورشید قهار، نیم‌سوخته، نیم‌بریان شده، آرزوی اولین نسیم غروب و سایه شب را می‌کردند، آدم‌ها، دکان‌ها، درخت‌ها و جانوران، از کار و جنبش افتاده بودند. هوای گرمی روی سر آنها سنگینی می‌کرد و گرد و غبار نرمی جلو آسمان لاجوردی موج می‌زد، که به‌واسطه آمد و شد اتومبیل‌ها پیوسته به غلظت آن می‌افزود.
یک‌طرف میدان درخت چنار کهنی بود که میان‌تنه‌اش پوک و ریخته بود، ولی با سماجت هر چه تمام‌تر شاخه‌های کج و کوله نقرسی خود را گسترده بود و زیر سایه برگ‌های خاک‌آلودش یک سکوی پهن بزرگ زده بودند، که دو پسربچه در آنجا به آواز رسا، شیربرنج و تخمه کدو می‌فروختند. آب گل‌آلود غلیظی از میان جوی جلو قهوه‌خانه، به زحمت خودش را می‌کشاند و رد می‌شد.
منبع : سایت رسمی دفتر هدایت


همچنین مشاهده کنید