سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

مصیبت بزرگ؛ عاقبت اشغالگری برای سکولاریسم


مصیبت بزرگ؛ عاقبت اشغالگری برای سکولاریسم
پس از گذشت ۵ سال از زمانی که جرج بوش جنگ عراق را آغاز کرد امسال از سال اول جنگ هم مصیبت‏بار‏تر بود. نه تنها آن‏ها هیچ سلاح کشتار جمعی نیافتند بلکه این جنگ باعث شد که امنیت فردی میلیون‏ها عراقی به خطر بیفتد، یک کابوس حقوق بشر اتفاق بیافتد و تعداد کشته‏های هر سال بسیار بیشتر از تعداد کشته‏های جنایات سه دهه‏ای صدام حسین باشد.
خسارت به آمریکا هم عظیم بوده است. حدود ۴۰۰۰ سرباز کشته شدند و وجهه آمریکا در خاور‏میانه به شدت آسیب دید. برای بوش و نو محافظه کاران این جنگ یک شکست سیاسی کامل بود. پروژه‏ی آن‏ها برای عراق این بود که یک دموکراسی سکولار بسازند و بر روی این خرابه‏ها سنگری برای دموکراسی بناکنند. اما این کشور اکنون توسط شیعیان اداره می‏شود که عده‏ی زیادی از آن‏ها به ایران نزدیکند.
در نتیجه بوش امروز مجبور است که در میان دولت‏های عربی بچرخد تا یک متحد علیه ایران پیدا کند تا بتواند یک حضور استراتژیک در منطقه خلیج فارس داشته باشد.
مساله دیگر حضور القاعده و ترورهای پیاپی آن‏هاست. القاعده ایی که قبل از ورود آمریکا درعراق وجود نداشت. البته این مساله در مقابل دیگر ضرر‏های آمریکا برای عراق چیز مهمی نیست.
بسیاری از منتقدان از مشکلات اشغال‏گری انتقاد می‏کنند، به عنوان مثال برنامه ریزی وجود نداشت و تعداد زیادی اشتباه در چند ماه اول اتفاق افتاد که شامل از هم پاشیده‏شدن ارتش عراق و ناتوانی در تامین برق و آب عراقی‏ها می‏شد. این مفاهیم می‏تواند در این عبارت جمع بندی شود: "پیروزی در جنگ و شکست در صلح".
ممکن است به نظر برسد که یک اشغال هوشمندانه وکارآمد ممکن بود موفق باشد. این کاملا غیر‏عادی است. مانند دیگر اعراب، عراقی‏ها یک حافظه تاریخی دیرین پر از دخالت آمریکا و انگلیس در خاورمیانه دارند. دخالتی که منجر به سرنگون کردن رژیم‏ها و سر کار آوردن دولت‏های دست نشانده برای دست یافتن به نفت می‏شد. وقتی آمریکایی‏ها در میانه سال ۲۰۰۳ بیان کردند که اشغال آن‏ها پایان مشخصی نخواهد داشت و هیچ جدول زمانی برای خروج نیرو‏ها ارائه نکردند بسیاری از عراقی‏ها به مخالفت برخاستند.
هنوز هم برای اداره عراق از الگوی واشنگتن در اشغال‏گری آلمان و ژاپن سال‏های ۱۹۴۵ استفاده می‏شود و به نظر می‏رسد فراموش کرده‏اند کشوری عربی را اشغال کرده اند که یک سابقه طولانی ضد‏آمریکایی‏گری دارد. کنعان مکیه یک فعال سیاسی عراق که بوش را به جنگ علیه صدام تشویق می‏کرد یک سال پیش با این جمله پشیمانی خود را اعلام کرد:"اولین و بزرگترین اشتباه آمریکایی‏ها ایده اشغال بود."
متفکران عراقی مانند دیگر متخصصان خارجی در زمینه‏ی عراق این خطر را قبل از شروع جنگ به خوبی پیش‏بینی می‏کردند. آن‏ها سعی می‏کردند که به بوش و بلر هشدار بدهند که با مقاومت بسیار شدیدی در عراق روبرو خواهند شد. صدام به راحتی سرنگون می‏شد و این اصلا پیروزی بزرگی نبود. تا وقتی که اشغال ادامه پیدا کند مقاومت مسلحانه هم خواهد بود. آن‏ها هم چنین گوشزد کرده بودند که شیعه‏ها و سنی‏ها در خلا وجود صدام اسلام‏گراتر خواهند شد و ساختار سیاسی هر شکلی هم طراحی شود باز هم این گروه‏های ضد غربی قدرت را به دست خواهند گرفت.
شگفت‌آور است که افراد کمی در تیم بوش و مشاوران نخست وزیر انگلیس این نکته را فهمیدند. بیشتر نقد‏ها متوجه اطلاعات غلط نظامی در مورد تلاش صدام برای دست یابی به سلاح کشتار جمعی شد. در حالی که شکست اطلاعات سیاسی صدمات بیشتریی به همراه داشت اما مشکل اصلی مهاجمان کمبود برنامه نبود بلکه کمبود تحلیل بود.
دلایل متعددی برای این امر وجود دارد، هیچ کدام از دولت‏های لندن و واشنگتن متخصصان کارآمد نداشتند. این دو کشور از سال ۱۹۹۰ حتی در عراق سفارت‏خانه هم نداشتند. فرانسوی‏ها، آلمانی‏ها، ایتالیایی‏ها و روس‏ها که سفارت داشته‏اند آینده را بسیار بهتر پیش بینی کرده بودند.اما به نظر می‏رسد درس‏های شکست نومحافظه‏کاران به اندازه کافی روشن است جز برای خود نومحافظه کاران.
نویسنده: جاناتان استیل
منبع: سایت الف
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید