شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


کلاچ، دنده، حرکت و...


کلاچ، دنده، حرکت و...
همه سوار شده اند. این بار برخلاف همیشه مسافران زن جلو و مردها عقب اتوبوس! وقت حرکت است. زن در حالی که یونیفورم کرم رنگی بر تن کرده، از پله اتوبوس بالا می آید. با آرامش پشت فرمان می نشیند. سنگینی نگاه های متعجب را بخوبی روی خود حس می کند، اما دیگر برایش عادی شده. کمربند ایمنی را می بندد.
عینک آفتابیاش را بر چشم می زند. کلاچ، دنده، حرکت و... اتوبوس به راه می افتد. مسافران چشم می دوزند به حرکت فرمان و دست های او. هرچند سعی می کنند خود را بی توجه نشان دهند اما زیر چشمی حرکاتش را می پایند.
به هر ایستگاه که می رسد یا پشت هر چراغ قرمزی که می ایستد، مردم با انگشت به یکدیگر نشانش می دهند. یک زن راننده اتوبوس است!
مگر می شود؟! فرحناز شیری، اولین زن راننده اتوبوس خط BRT است. او تازه ۴۰ ساله شده، ۲ پسر ۱۶ و ۲۲ ساله دارد. جالب این که همسر او نیز راننده اتوبوس بخش خصوصی است و در خط صادقیه هفت تیر مشغول کار است. خانم شیری از ۲۱ شهریور به طور رسمی به عنوان اولین راننده زن اتوبوس خط BRT مسیر میدان آزادی دپوی شرق، کارش را آغاز کرده است.
او هر روز ساعت ۳۰.۶ صبح اتوبوس اسکانیای خود را تحویل می گیرد و ۱۲ ساعت بدون وقفه مسافران خط BRT از پایانه شرق تا میدان آزادی را جابه جا می کند تا ساعت ۵۰.۱۷ که مجددا در پایانه شرق، اتوبوسش را تحویل می دهد و راهی خانه می شود.
اما این تازه اول کار اوست، چرا که کارهای خانه تعطیلبردار نیست و او هم به هر حال قبل از این که راننده اتوبوس باشد، همسر و مادر خانواده است. خودش می گوید اگرچه فرزندانش به شرایط کاری او عادت کرده اند و برنامه کارهای خانه به گونه ای تنظیم شده که همه افراد خانواده در انجام کارهای خانه همکاری می کنند; اما به هر حال، برخی کارها فقط از عهده مادر خانواده برمی آید.
از خانم شیری درباره این که چرا از میان این همه شغل زنانه، حرفه ای به ظاهر مردانه را برگزیده است می پرسم و او چنین می گوید: از کودکی عاشق رانندگی با ماشین سنگین بودم. پدرم سال ها پیش، راننده اتوبوس شرکت واحد بود.
آن وقت ها که هنوز اتوبوس های دوطبقه، مسافران را در شهرمان جابه جا می کردند، من طبقه بالای اتوبوس می نشستم و خودم را جای راننده تصور می کردم. بیشتر مردان خانواده ما از جمله برادرها و همسر خودم همگی به نوعی روی ماشین سنگین کار می کردند.
شاید همین شرایط خانوادگی و علاقه شدید من به رانندگی با ماشین سنگین، باعث شد که سال ۷۲ برای گرفتن گواهینامه پایه یک اقدام کنم. ۱۹سال مربی آموزشگاه رانندگی بودم و بعد از آن، بارها به همراه همسرم در بیابان رانندگی می کردیم.
زنی که بزرگراه آسفالت کرد!
در میان گفتگو با خانم شیری، متوجه می شویم که او علاوه بر این که سال ها در کنار همسرش در جاده و بیابان رانندگی می کرده است مدتها نیز با «مایلر» که همان ماشین آلات و کامیونهای سنگین مخصوص خاکبرداری و گودبرداری است کار کرده است.
او در این باره می گوید: هنگامی که عملیات اجرایی احداث بزرگراه یادگار امام در حال انجام بود، مدتی با «مایلر» کار آسفالت بخشی از بزرگراه به من سپرده شد. همچنین در زمان احداث بازارچه سنتی ستارخان، بخشی از کار گودبرداری آن را من با کامیون انجام دادم!
خانم شیری، همسرش را مشوق اصلی برای رسیدن او به آنچه همیشه آرزویش را داشته است، میداند و ادامه می دهد: در این سال ها همسرم نه تنها مرا از آنچه بشدت به آن علاقه داشتم، منع نکرد که همواره تشویقم می کرد و همیشه میگفت وقتی من را هنگام رانندگی با ماشین سنگین مانند کامیون و اتوبوس می بیند، لذت می برد و به داشتن چنین همسری افتخار می کند.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید