انتخابات مجلس و تصمیمات کمیته X

در آستانه انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی و در حالی که شمارش معکوس این انتخابات از ۱۵ دی ماه با ثبت نام کاندیداها آغاز می شود، گروه های مختلف سیاسی در حال آخرین تلاش ها و رایزنی ها برای ورود هر چه قوی تر به این هماورد هستند.
مرکزیت گروه ها و جریان های سیاسی مختلف که البته به دو جریان عمده دوم خرداد و اصولگرا تقسیم می شوند، در این روزها به شدت مشغول تدوین استراتژی های محرمانه و غیرمحرمانه خود برای رقابت مجلس هشتم می باشند.
آنچه که در روزهای گذشته طبق برخی اطلاعات محرمانه واصله از گروه های دوم خردادی شنیده شد حکایت از طراحی چندین محور مهم برای فعالیت های آینده می کند.
در جلساتی که اخیراً مرکزیت این گروه ها داشته اند، بر روی چند محور مهم توافق شده است که از نظر می گذرد:
۱) تمرکز بر صدور قطعنامه
براساس این تصمیم، این گروه ها به شدت بر روی مساله صدور قطعنامه شورای امنیت در موضوع هسته ای پافشاری دارند و هر چند که به نظر می رسد اگر قطعنامه ای هم صادر شود توافق برسر هیچ باشد، نفس صدور قطعنامه مهم است ـ که اگر به همراه تحریم همه باشد بهتر خواهد بود.
از همین روست که چند روز پیش طی بیانیه ای با ۳۳۳ امضا (که البته تعدادی از امضاکنندگان امضای خود را تکذیب کردند) مرکب از چهره های شاخص اصلاح طلب، ملی ـ مذهبی و ... خواستار «تعلیق در برابر تعلیق» شدند تا پس از صدور قطعنامه که برای صدور آن روزشماری و حتی رایزنی(!) هم می کنند، شعار انتخاباتی «نجات ملی» از نظر آنها معنی پیدا کند.
لذا گمان می کنند که منافع شان در پیوند با آمریکا در صدور قطعنامه، در انتخابات مجلس تامین می گردد.
۲) ویترین اصولگرایان را راست بچینیم
بر اساس این تصمیم، مرکزیت گروه های دوم خردادی پس از بررسی های مفصل، مصوب کرده است که در انتخابات پیش رو: «ویترین اصولگرایان را را ست بچینیم.» و در راستای این تصمیم است که دیدار خاتمی با ناطق نوری معنی پیدا می کند.
واضح است که خاتمی به عنوان لیدر جریان اصلاحات، اگر بخواهد با کسی در طیف اصولگرایان ملاقات کند قاعدتاً فرد مورد نظر باید نقش یا عنوان لیدری را داشته باشد، انتخاب «ناطق نوری» از سوی اصلاح طلبان به عنوان لیدر اصولگرایان در راستای استراتژی «ویترین اصولگرایان را راست بچینیم» قابل تحلیل است، عمق این معنی وقتی آشکارتر می شود که بدانیم خاتمی به دیدار ناطق آمده است؛ مساله ای که در روزهای گذشته بسیاری از خبرنگاران و فعالان سیاسی را دچار سردرگمی کرده بود. پس از این دیدار، رسانه های منتسب به کمیته X نیز با نحوه تبلیغات خود ناخواسته بر این مساله صحه گذاشتند که مقصود از این دیدار، مشخص کردن لیدر جناح رقیب بوده است! اطلاق عناوینی چون «ملاقات رهبران دو جناح»، «دیدار نماینده های دو جناح» یا «دیدار باتجربه های دو طیف» و توصیف هایی از این دست، شاهدی بر این مدعاست.
شبیه سازی انتخابات سال ۷۶ که در آن خاتمی در یک سو و ناطق در سوی دیگر قرار داشت، از مهمترین اهداف اتخاذ این استراتژی است.
۳) ارتباط تنگاتنگ با خارج از کشور
پس از گزارش نوامبر محمد البرادعی، و بسته شدن بخش عمده ای از پرونده هسته ای ایران در آژانس، گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی جاسوسی آمریکا، موجبات ناخشنودی برخی جریان های داخلی را فراهم کرد. این جریان ها با ارسال پیام هایی سری و فرستادن برخی واسطه ها، مراتب اعتراض و نارضایتی خود را از ارائه این گزارش ابراز داشتند. از آنجا که این گزارش نقش مهمی در تغییر فضای بین المللی به نفع ایران داشته است مطمئناً ضربه سنگینی بود به کسانی که در این مدت دیپلماسی مقاومت جمهوری اسلامی را نادرست می شمردند. (و شاید به همین علت است که برای صدور قطعنامه تلاش می کنند.)
گزارش اطلاعاتی اخیر که در فضای اختلاف در هیات حاکمه آمریکا منتشر شد به نوعی دهان جریان های خیانتکار داخلی را بست و آنها را در بهت و حیرت فروبرد.
اکنون این جریان ها در تماس های رابطین خود با غربی ها، خواستار این شده اند که تا انتخابات اسفند ماه جلوی مواردی از این قبیل که به نفع دولت ایران تمام شود را گرفته و فضا را بیش از این خراب نکنند!!!
به هر حال انتخابات با تمام پستی ها و بلندی هایش می آید و می گذرد، اما آنچه که باقی می ماند پرونده اعمال گروه ها و رجال سیاسی است که مشخص می کند آیا در این «امتحان الهی» سربلند بیرون آمده اند یا خیر.

رضا شکیبایی

منبع : شریف نیوز