پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

شکستی دیگر!


شکستی دیگر!
۱) «گلدا مایر» روزی که می شنید یک فلسطینی به دنیا آمده، دچار افسردگی می شد. «اسحاق رابین» آرزو می کرد روزی از خواب بیدار شود و بشنود که غزه را آب برده و از نقشه جهان محو شده است. روزگاری هم «شارون» به غزه قشون کشی کرد و مدعی شده بود، می آید تا کار غزه را برای همیشه یکسره کند. اما امروز غزه مقاوم، مرکز حاکمیت حماس و نماد مقاومت مردم فلسطین شده است. هر چند سرزمینی که روزگاری با دریا و پرتقال و باغ های زیتون عجین بود، به قول شاعر فلسطینی «... دیگر آن عروس دریایی نیست. غزه دیگر پرتقال هایش را نمی فروشد. امروز خون غزه جاری است...».
نوار غزه منطقه ای در جنوب غربی سرزمین های اشغالی فلسطین است. این منطقه که در پایان جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ توسط مصر اشغال شده بود، در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ به اشغال رژیم صهیونیستی درآمد و بالاخره در سپتامبر ۲۰۰۵ با عقب نشینی نیروهای اشغالگر قدس، تحت کنترل حکومت فلسطین قرار گرفت. غزه پس از ماجرای اختلاف و درگیری حماس و فتح، از ژوئن سال گذشته (خرداد ماه) تحت سیطره جنبش حماس قرار گرفت و از همان زمان حلقه محاصره اسرائیل غاصب پیرامون این باریکه روز به روز تنگ تر شد.
کمیته ملی مقابله با محاصره فلسطین گزارش کاملی را درباره هفت ماه محاصره غزه و بسته شدن گذرگاه های تجاری و غیرتجاری ارائه کرده که طی آن نشان می دهد در هر ماه ۴۵ میلیون دلار ضرر در بخش های صنعت، کشاورزی، تجارت و بازرگانی و تأسیسات به این منطقه وارد شده است. هم چنین نرخ بیکاری از مرز ۶۰ درصد گذشته و ۶ هزار شهروند فلسطینی بخاطر بسته ماندن گذرگاه ها، بلاتکلیف مانده اند. اینها همه، جدای از صدها شهید و زخمی شدن مردان، زنان و کودکان معصومی است که مردم غزه تقدیم آرمان مقدس مقاومت و آزادی فلسطین کرده اند.
۲) سابق بر این نیز محاصره و تحریم به عنوان یکی از اهرمهای فشار بر مردم مظلوم فلسطین، همواره در دست حاکمان غاصب بوده است، اما این بار درباره باریکه غزه، دلایل و نتیجه ای متفاوت از گذشته به همراه دارد.
دلایل یورش ناجوانمردانه صهیونیست ها و مجازات دسته جمعی ساکنان غزه و نقض آشکار حقوق بشر در این سرزمین، پیامد دو حادثه مهم و اثرگذار در منطقه است:
حادثه اول؛ سالیان زیادی رژیم صهیونیستی تلاش می کرد تا حماس را در افکار عمومی جهان یک جنبش تروریستی که پشتوانه مردمی چندانی ندارد، معرفی کند. واقعه مهمی که تمام محاسبات اسرائیلی ها را به هم ریخت، پیروزی حماس در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطین و به دنبال آن در اختیار گرفتن دولت این کشور بود. انتخاب دموکراتیک جنبش حماس از طرف مردم فلسطین به معنای انتخاب گزینه مقاومت از سوی آنان به حساب می آمد. رژیم اشغالگر قدس که تاب تحمل و پذیرش این پیروزی را نداشت، از ابتدا به مخالفت برخاست و از همین جا پروژه مجازات دسته جمعی فلسطینیان به تلافی این انتخاب کلید خورد.
جنبش فتح نیز که متاثر از آمریکا بود، بنای مخالفت با دولت مردمی حماس گذاشت. هرچند حماس در راستای منافع مردم ستمدیده فلسطین و پرهیز از تنش و باز شدن فضا برای دخالت های ظالمانه صهیونیستها، تلاش بسیاری کرد تا با فتح کنار بیاید، اما محمود عباس علیرغم آنکه برخی از کرسی های کابینه به وی محول شده بود، پس از چندماه اختلاف و درگیری، دولت وحدت ملی را کنار زد و کابینه ای غیرقانونی تدارک دید. این سناریو، حاکی از جریان مدیریت شده ای بود که توسط آمریکا و به دست فتح به اجرا گذاشته شد.
قطع حقوق کارمندان غزه و تحریم هایی که در ابتدا از سوی تشکیلات خودگردان شروع شد، راه به جایی نبرد و اینگونه بود که نوار غزه به عنوان منطقه متخاصم اعلام و مجازات دسته جمعی مردم بی دفاع فلسطین در دستور کار قرار گرفت.
اما حادثه دومی که روند تحریم، محاصره و کشتار مردم غزه را افزایش داد، شکست اسراییل در جریان جنگ ۳۳روزه با حزب الله لبنان بود. «ایهود باراک» وزیرجنگ رژیم صهیونیستی، کشتار مردم مظلوم غزه را به تلافی جنگ لبنان می خواند و می گوید: «تعداد کسانی که ما در غزه کشته ایم، بیش از نظامیان اسراییلی است که در جنگ لبنان کشته شده اند»!
جامعه صهیونیستی صبح خود را زیرسایه چکمه و قدرت ارتش اسرائیل به شام می رساند. آنان طی جنگ ۳۳ روزه و شکست مفتضحانه رژیم اشغالگر، اعتماد خود را نسبت به سران ارتش و دولتمردان از دست دادند. ماجرایی که پیامد آن بسیاری از مقامات نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی از کار برکنار شدند. شاید کشتار مردم بی دفاع غزه به گونه ای درصدد است تا اسطوره پوشالی ارتش اسراییل را در افکار یهودیان شهرک نشین بازسازی کند؛ یهودیانی که هنوز جنازه فرزندانشان در خاک لبنان وزیر پای ظفرمند فرزندان حزب الله است.
۳) بدون تردید چراغ سبزی که بوش در سفر اخیر خود به خاورمیانه و فلسطین اشغالی به سران رژیم اسراییل نشان داد، بر شدت دامنه درگیری ها و تنگ شدن حلقه محاصره افزود، تا جایی که فاجعه انسانی درغزه شکل گرفت.
«بوش» در چارچوب برنامه های خود با هدف متوقف ساختن جنبش مقاومت و حذف آرمان فلسطین، اعلام کرد «اسراییل هرگز نمی پذیرد کشوری در همسایگی اش تشکیل شود که به عنوان پایگاه فعالیت های تروریستی به شمار می رود». به همین منظور از تشکیلات خودگردان نیز درخواست کرد تا برای مقابله با تروریسم(!) و متوقف کردن اقدامات خشونت آمیز(!) تلاش کند. محمود عباس هم که این روزها بیشتر نقش عروسک خیمه شب بازی آمریکا را ایفا می کند، بدون آن که تلاشی برای نجات مردم غزه نماید، اعلام کرد: «علی رغم محاصره اقتصادی غزه، مذاکرات صلح با اسرائیل را ادامه می دهم»!
در جریان سفر خاورمیانه ای بوش، بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکو د، پس از ملاقاتش با بوش در سرزمین های اشغالی بسیار راضی به نظر می رسید. چرا که بوش در این سفر شخصا اصرار کرده بود که اسراییل باید به مناطق فلسطینی حمله کند. رهبر حزب لیکود پس از این ملاقات گفت: «من خیالم با قول بوش درباره حمایت از هر نوع عملیات نظامی در غزه راحت شد. اگر مساله به بوش واگذار شود، او نمی گذارد حتی یک تروریست فلسطینی زنده بماند.»!
حقیقت آن است که غرب و برخی از کشورهای عربی منطقه در همراهی با طرح آمریکایی- اسرائیلی نابودی مقاومت فلسطین، طی چند ماه گذشته چشمان خود را بر روی جنایاتی که در نوار غزه می گذرد، بسته اند و در مقابل دستان رژیم صهیونیستی را برای بمباران پیاپی شهرهای این منطقه و دستگیری های گسترده فلسطینی ها باز گذاشته اند تا جایی که در شورای امنیت سازمان ملل، علی رغم آن که بخش های عمده ای از بیانیه خود علیه جنایات اسرائیل در غزه را حذف و عملا آن را به یک بیانیه خنثی و بی اثر تبدیل کرده تا نظر آمریکا را برای موافقت با آن جلب نماید، در عمل و هر بار توسط آمریکا که خود را صاحب و متولی امنیت دنیا می شمارد! وتو و جلوی تصویب آن گرفته شده است.
۴) با شکسته شدن دیوار گذرگاه رفح در مرز مصر، چندماه محاصره کامل نوار غزه پایان گرفت و اشغالگران قدس در عمل متحمل شکست دیگری شدند. سران رژیم صهیونیستی تصور می کردند که با قطع کامل ارتباط نوار غزه با جهان خارج و بروز فاجعه انسانی در این منطقه، مردم برای رهایی از شرایط مرگباری که پیش رو دارند، به حماس پشت کرده و به حمایت خود از جنبش مقاومت فلسطین پایان خواهند داد. حال آن که علیرغم همه توطئه ها و فشارهای نظامی و اقتصادی، نه تنها خللی در اراده مردم فلسطین در تداوم مقاومت به وجود نیامده، بلکه برای ادامه این مسیر تا نیل به آزادی فلسطین مصمم تر شدند.
بی جهت نیست که روزنامه صهیونیستی هاآرتص به شکست اسرائیل و پیروزی حماس اعتراف می کند؛ «در حالی که صدها هزار فلسطینی در حال هجوم به صحرای سینا به وسیله خودرو هستند و باعث تمسخر سیاست اسرائیل در غزه شده اند، نخست وزیر اسرائیل سخنانی را در کنفرانس هرتزلیا بیان کرد که بی ربط با واقعیت به نظر می رسید. در حالی که اسرائیل برای بحران دیپلماتیک و امنیتی در جنوب هیچ راه حلی ندارد، تعریف و تمجید از آرامش در مرزهای شمالی چندان منطقی به نظر نمی رسد.
شلیک راکت های قسام ادامه دارد، سیاست تحریم غزه شکست خورده و حماس به لحاظ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک در حال قوی تر شدن است».
هرچند هنوز بحران غزه با ادامه محاصره آن ادامه دارد، اما مردم فلسطین تاکنون نشان داده اند با مقاومت و صبر و دست زدن به اقدامات خودجوش و مردمی، رژیم صهیونیستی را با وجود همه امکانات مادی و حمایت های سیاسی و نظامی آمریکا، همچنان ناکام خواهند گذاشت.
راستی این روزها سالگرد حادثه دروغین و خودساخته هولوکاست است. نام کشتار مردم مظلوم و بی دفاعی که ماه هاست در محاصره نظامی و اقتصادی به سر می برند، چیست؟!
حمید امیدی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید