پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


گنهکار کیست؟ دولت یا مردم؟


گنهکار کیست؟ دولت یا مردم؟
دومین دارنده ذخایر طبیعی جهان و چهارمین تولیدکننده نفت دنیا در سال گذشته دوبار با بحران جدی در تامین انرژی روبه‌رو شده است.
بار نخست بحران در ماجرای سهمیه‌بندی بنزین رخ نمود و دومین بار قطع جریان گاز، استان‌های شمالی ایران را به عصر یخبندان باز فرستاد.
طرفه آنکه در هر دو ماجرا، انگشت اتهام مردمان و مصرف‌کنندگان را نشانه رفت و رسانه ملی و دولتمردان بر طبل پرهیز مصرف‌کنندگان از اسراف دمیده‌اند.
چنانکه مردم از سوی صاحب‌منصبانی عالیقدر نیز به دریافت لقب اسرافگر نایل آمدند تا به یاد آورند زندگانی بر خاکی که در دل عظیم‌ترین مخازن نفتی و گازی گیتی را جای داده است، نباید بهانه‌ای بر بهره‌مندی از گرمایی محفل‌فروز در شامگاهان زمستان‌شان شود و چهبسا ظاهرا از اساس برخی از صاحب‌مسندان و رئوس تکیه‌کنندگان بر کرسی‌های سبز نیامده‌اند که نازبالشی به زیر سر چنین مردمی نهند.
نگاشتن این سطور بیش از آنکه از سرتمنای بخشایش و عفو رعیت ناکرده گناه در مصرف نفت و گاز باشد، از آن باب است که تذکری باشد تا علت آنچه را که یکی از بزرگ‌ترین صاحبان ذخایر نفت و گاز را به جایی رسانید که از بر افروختن شعله‌ای در خانه‌های شهروندانش عاجز بماند، بهتر فهم شود و عالیجنابان در بر افروختن این‌ اندک شرر به غلط به زحمت نیفتند و آب در‌ هاون نکوبند.
باشد که با مروری گذرا به سطور ذیل علت را به درست دریابیم و در درمان آن و به سلا‌مت رساندن تن رنجور ساختار انرژی کشور، نسخه کارآمدتری از سرزنش مردمان نویسیم.
▪ نخست: ظرفیت اسمی پالا‌یش نفت کشور در سال ۱۳۸۴ معادل ۱۳۴۷ میلیون بشکه در روز بوده است که عملا‌ً به ۱۶۰۹ میلیون بشکه در روز رسیده و از طریق پالا‌یشگاه‌های آبادان، اصفهان، تهران، اراک بندرعباس، تبریز، کرمانشاه، شیراز و لا‌وان تحقق یافته است.
به جز پالا‌یشگاه‌های اراک و بندرعباس، عمر سایر واحدهای پالا‌یشی عملا‌ً به سه دهه و یا بیشتر می‌رسد.
پالا‌یشگاه عظیم آبادان پیش از آغاز جنگ تحمیلی، روزانه ۶۰۰ هزار بشکه نفت خام را پالا‌یش می‌کرد و پس از جنگ، بازسازی گردید و به ظرفیت ۳۵۰ هزار بشکه در روز رسید در حالی‌که دو پالا‌یشگاه اراک و بندرعباس که متولد سال‌های پس از پیروزی انقلا‌ب و پایان جنگ تحمیلی هستند، ظرفیتی در حدود ۳۷۰ هزار بشکه در روز دارند. به عبارت بهتر در سه دهه گذشته و با نزدیک به دو برابر شدن جمعیت ایران، ظرفیت اسمی پالا‌یشی عملا‌ً تنها ۱۲۰ هزار بشکه در روز افزایش یافته است.
عدم توسعه ظرفیت پالا‌یشی کشور، در طول سه دهه و شرایطی که جمعیت کشور و میزان دسترسی آنان به اتومبیل افزایش یافته است، جای تامل فراوان دارد که معمولا‌ً در بحث‌های مربوط به سهمیه‌بندی کمتر به آن اشارت رفته است.
▪ دوم: نفت تولیدی ایران، گستره‌ای از نفت سنگین تا نفت‌های نسبتاً سبک و در سالیان اخیر میعانات گازی- که می‌توان آن‌را نوعی نفت فراسبک و مرغوب تلقی نمود- را در بر می‌گیرد.
بدیهی است نفت سنگین پس از واحدهای تقطیر، از خود مقادیر بزرگی نفت کوره و ترکیبات سنگین به جای می‌گذارد که صد البته در فرآیندهای پایین‌دستی قابل تبدیل به محصولی با ارزش‌تر نظیر بنزین موتور می‌باشد که مع‌الا‌سف پالا‌یشگاه‌های فعلی فاقد طراحی متناسب با این امر است. بدیهی است مردم را نمی‌توان سرزنش نمود چرا که بیش از ۳۰ درصد تولید پالا‌یشگاه‌های ایران نفت کوره است و تنها ۱۶ درصد نفت در ایران تبدیل به بنزین می‌شود.
▪ سوم: اساساً مردم و مصرف‌کنندگان نهایی در کشور مانند ایران که برنامه‌ریزی و شریان‌های اصلی انرژی در دست دولت است، در انتخاب فناوری و تجهیزات چندان مختار نیستند لذا مسوولیت اصلی آنان در حد استفاده از همین فناوری‌های موجود، محصور می‌ماند.
‌ در صورت هرگونه ایرادی به افزایش مصرف بنزین، نگاه می‌باید متوجه کسانی شود که گسیل داشتن خودروهای نسبتاً پرمصرف را به بازار داخلی تجویز کرده‌اند. از قضا باز هم پس از سهمیه بندی بنزین تصمیم‌گیری‌های مقطعی و کوتاه مدت دنبال شده و اصرار بر جایگزینی بنزین با ‌CNG یا گاز طبیعی فشرده شده است. حال آنکه این رفتار تنها فشار تقاضا را از یک حامل انرژی به حامل دیگری منتقل می‌کند.
▪ چهارم:‌ توسعه شبکه گاز طبیعی جهت مصرف داخلی در سالیان اخیر بدون توجه به مزیت نسبی و اقتصادی سایر فرآورده‌ها و یا سایر منابع انرژی انجام شده است و شبکه‌گاز به نقاطی توسعه یافته است که ایجاد تاسیسات مبتنی بر زیست توده و زیست گاز برای مصارف محدود آنها ممکن بوده است.
خطوطی که گاز طبیعی ایران را به گستره کشور منتقل می‌سازند شامل خطوط یکم و دوم و سوم و چهارم سراسری ‌IGAT می‌شود که از آن میان خط چهارم از عسلویه تا ساوه کشیده شده است و از گذشته مقرر بوده به سوی قزوین جهت اتصال به خط صادراتی آستارا کشیده شود.خط هشتم به موازات خط چهارم به ظرفیت ۱۱۰ میلیون متر مکعب در روز کشیده می‌شود و مقرر بوده تا سال ۸۷ به بهره‌برداری برسد. علا‌وه بر این برای جلوگیری از افت فشار در زمان‌های پیک مصرف، خط لوپ بر روی خط دوم سراسری و جهت کاهش کمبودهای منطقه شمال شرق از طریق محورهای پارچین، علی‌آباد اجرا خواهد شد.
دو خط اخیر، راه‌حل‌هایی بوده‌اند که ریاست محترم جمهور در سفر خود به ساری عجالتا به عنوان تدابیر دولت برای حل بحران کمبود گاز شمال کشور بیان داشته‌اند، حال آنکه اجرای این طرح‌ها در برنامه‌های درازمدت وزارت نفت وجود داشته است و بهره‌برداری به‌موقع از آن را نمی‌توان از آثار سفر رئیس‌جمهور به شمال کشور تلقی نمود.
▪ پنجم: بر اساس آمار مندرج در ترازنامه انرژی ۸۴ مصرف سالا‌نه گاز طبیعی استان‌های اردبیل، مازندران، گیلا‌ن و گلستان سالا‌نه ۵۲۳۵ میلیون متر مکعب است.
حال آنکه مصرف گاز طبیعی پالا‌یشگاه‌های نفت کشور سالا‌نه ۵۴۷۹ میلیون متر مکعب و مصرف صنایع ۱۲۰۳۳ میلیون متر مکعب می‌باشد. با توجه به آنکه سازندگان بویلرها، کوره‌ها و تجهیزات حرارتی معمولا‌ً این تجهیزات را قابل انعطاف حداقل با سوخت مایع و گازی طراحی می‌نمایند، امکان تبدیل سوخت صنایع بزرگ و پالا‌یشگاه‌ها به سوخت مایع در شرایط اضطراری به مراتب سهل‌تر از تبدیل سوخت صدها هزار مصرف‌کننده خانگی و تجاری می‌باشد و بدیهی است از کاسب و کارمند و کارگر و نانوا و زن و کودک نمی‌توان انتظار داشت در چنین شرایطی سیستم گرمایش خود را تغییر دهند. در بحران اخیر دولت می‌توانست با مدیریت صحیح و تمرکز بر تغییر سوخت صنایع و پالا‌یشگاه‌ها (تمهیدات تغییر سوخت نیروگاه‌های بخار از پاییز اتخاذ شده است) تنها با مدیریت ۳۰ درصد مصرف سوخت، در زمان مناسب به یاری شهروندان شمال کشور شتابد. ‌
گرچه ظاهرا پس از چندی مصرف برخی صنایع به نفع مصرف‌کنندگان قطع شده است، هر چند تغییر سوخت راه صحیح بوده و نه قطع آن، اما نقطه ابهام اقدامی چنین دیرهنگام است. دولت معزز در انتظار چه بوده است؟ اینکه همانند نقطه‌ای در کشور که در آن مجسمه مردان نمکی یافت شده است، در گلستان و مازندران مردان و زنان یخی ساخته شوند و بر جاذبه‌های گردشگری این استان‌ها افزوده شود؟
▪ ششم :توصیه به صرفه جویی در حالی صورت می گیرد که روزانه حدود ۱۵۵۴ میلیون متر مکعب گاز همراه Associated gas در مناطق نفت‌خیز خشکی کشور و ۱۷۷۳ میلیون متر مکعب در مناطق دریایی به صورت بی‌هدف می‌سوزد و ضمن هدر رفتن روزانه بیش از ۳۲ میلیون متر مکعب گاز طبیعی، سالا‌نه میلیون‌ها تن‌ آلا‌ینده و گاز گلخانه‌ای وارد اتمسفر می‌شود و علی‌رغم بحث و طرح‌های فراوان و با وجود برخی گام‌های مفید، هدر رفتن این میزان گاز طبیعی کمابیش ادامه دارد. مقدار اخیر به تنهایی بالا‌تر از کل نیاز استان‌های شمالی ایران است.
گازهای همراه نفت می‌سوزند و منابع خدادادی انرژی ما به هدر می‌رود بسیار بیش از آنکه بالا‌ نگه داشتن درجه حرارت سیستم‌های گرمایشی ساختمان‌ها، انرژی را به هدر می‌دهد.
▪ هفتم: پیک مصرف زمستانی و اختلا‌ف سطح مصرف تابستانه و زمستانه گاز طبیعی امر ناشناخته‌ای در میان برنامه‌ریزان انرژی نیست. بخشی از فن مدیریت انرژی امروزه معطوف به روش‌های ذخیره‌سازی انرژی است. جهت کاهش تبعات افت فشار و افزایش مصرف زمستانی، مازاد گاز تابستانه در ذخایر زیرزمینی آبده و نمکی عمیق انباشت می‌شود.
در این راستا مقرر بوده طاقدیس ورامین با قابلیت میانگین تولید ۱۳۳۶ میلیون متر مکعب، مخزن سراجه قم با قابلیت تولید روزانه ۱۵ میلیون متر مکعب و طاقدیس آبده ‌)Aqufer( تلخه با ظرفیت سالا‌نه ۳۳۵ میلیارد متر مکعب در سال جاری به بهره‌برداری برسند. گمان نمی‌رود پاسخگویی به دلا‌یل تاخیر پروژه‌های ارزشمند ملی فوق که به همت متخصصان آگاه وزارت نفت در سالیان گذشته پیش‌بینی و طراحی شده است، وظیفه مردم کوی و برزن باشد.چه چیزی سبب تاخیر در بهره‌برداری از پروژه‌ای شده است که در صورت سامان‌یافتن، به تنهایی قادر به جبران کسری گاز کشور می‌بود؟
▪ هشتم:‌ هشدار نسبت به پرهیز از مصرف بی‌رویه برق و احتمال تعمیم سهمیه‌بندی آن، طی سال جاری گاه تایید و بار دیگر تکذیب شده است. در این راستا از طریق رسانه ملی شخصیت‌های کارتونی هم به خانه‌های شهروندان آمدند که آنان را نسبت به عواقب خاموش نکردن لا‌مپ اضافه و بهره‌گیری از تجهیزات پرمصرف در ساعات پیک هشدار دهند.رسانه ملی اما، هرگز نسبت به اینکه چرا راندمان نیروگاه‌های کشور پایین می‌باشد هشدار نداده است .
بیش از ۱۰۰۰۰ مگاوات از ظرفیت تولید نیروی کشور به نیروگاه‌های سیکل گازی اختصاص دارد که توسعه آن ضمن قراردادهای جدید ادامه دارد. راندمان متوسط این نیروگاه در ایران ۲۷۷۸ درصد می‌باشد و این به مفهوم آن است که بیش از ۷۲ درصد گاز مصرفی این نیروگاه‌ها از طریق گازهای احتراق دودکش به هدر می‌رود و دود هوا می‌شود. ‌
در توجیه احداث نیروگاه‌های سیکل گازی، سادگی راه‌اندازی، قیمت ارزان خرید و نصب استدلا‌ل می‌گردد. در شرایطی که قیمت جهانی نفت حداقل در سه سال اخیر بسیار بالا‌تر از رقم تعیین شده در بودجه بوده و انباشت صندوق ذخیره ارزی، شرایط سرمایه‌گذاری در بخش‌های زیربنایی را میسر ساخته است، چه اصراری بر آن داریم که در سرمایه‌گذاری خست ورزیم تا در مقابل، سالا‌نه گاز طبیعی بیشتری به هدر دهیم؟
▪ نهم: میزان تلفات انتقال و توزیع نیرو در ایران ۱۹۹۲ درصد است و هر یک‌درصد کاهش در آن با فرض بار متوسط ( و نه حداکثر بار) به منزله صرفه‌جویی در ۰۰۵ میلیون مترمکعب گاز طبیعی در روز خواهد بود. حال آنکه تلفات توزیع و انتقال در بسیاری از کشورها به زیر ۱۵ و یا حتی ۱۲ درصد نیز می‌رسد.
بهتر نیست به جای سرزنش مردمی که با در اختیار داشتن بزرگترین منابع گازی جهان در سرما به خود می‌لرزند، کمی به فکر بهینه‌سازی شبکه‌های فرسوده خود باشیم؟
▪ واپسین گزاره: امید است‌ پس از طرح این مباحث در حال حاضر و در رویکرد تکراری عوام‌گرایانه این‌بار به جای توده مردم، متخصصین، بدنه کارشناسی و برخی مدیران وزارت‌های نفت و نیرو در جایگاه متهم قرار نگیرند.
اشکالا‌تی که در زمینه عرضه انرژی و مصرف بهینه ذکر شد، عمدتا در حوزه <استراتژی> و برنامه‌ریزی عالی تعریف می‌شود.
باشد این مقال مخاطبان خود را بیابد تا حداقل این افراد با پیام‌های خود تن و جان مردم آزرده از سرما و یخبندان را بیش از این نلرزانند.
مردمانی که زمانی و به پاس صبر و فداکاریشان از سوی بنیانگذار انقلا‌ب، والا‌تر از مردمان حجاز و کوفه در زمان حضرت رسول اکرم و امیرالمومنین توصیف شدند.
امیرمحمد اسلا‌می
کارشناس ارشد انرژی
معاون اسبق خبرگزاری‌های ایلنا و ایسنا
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید