چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


معماری و خاطره


معماری و خاطره
زندگی حرفه یی بابک شکوفی با پروژه سینما آزادی گره خورده است. شرکت در مسابقه طراحی پروژه سینما آزادی در همان سال های اولیه فعالیت معماری او درست بعد از فارغ التحصیلی اش از دانشگاه علم و صنعت ایران در سال ۷۶ رقم می خورد. اگرچه زندگی در خانواده یی معمار، خیلی پیشتر از محیط دانشگاه او را با معماری آشنا کرده است. او در طول این ۱۰ سال علاوه بر طراحی و اجرای پروژه سینما آزادی، طراحی مجموعه سینمایی تماشا و ساختمان دیوان عدالت اداری را هم انجام داده است و هر از چند گاهی هم نقد یا مقاله یی از او در روزنامه ها و نشریات تخصصی معماری منتشر می شود.
▪ وقتی اعلام شد که طرح شما برای بازسازی سینما آزادی پذیرفته شده و قرار است عملی شود، واکنش هایی نسبت به این انتخاب مشاهده شد؛ واکنش هایی که بعضاً وجود عوامل دیگری را غیر از قابلیت های خود طرح در پذیرفته شدن آن دخیل می دانست و حاشیه هایی را در مورد انتخاب طرح شما از بین دو طرح انتخابی ایجاد کرد...
ـ من سال هاست که بنا به دلایلی در مقابل برخی شایعات در این مورد سکوت کرده ام چون اولاً اهمیت زیادی برایشان قائل نبودم و ثانیاً ترجیح می دادم انرژی ام را صرف تحقق پروژه بازسازی سینما آزادی کنم، نه حاشیه های بی اهمیت. ولی اکنون که دیگر این ساختمان ساخته شده است، یک بار برای همیشه برخی مسائل را می گویم.
ظاهراً اینکه پدر و مادر من معمار هستند گاهی ایجاد شائبه می کند. در این مورد بهتر است از اعضای هیات داوران مسابقه سینما آزادی که مورد وثوق و احترام همه جامعه حرفه یی هستند مثل مهندس جودت یا مهندس شیخ زین الدین سوال شود که روند داوری چطور بوده. آیا به صرف اینکه پدر و مادر یک معمار هم معمار هستند، می توان تمام کارنامه حرفه یی او را انکار کرد؟ من در این سال ها غیر از مسابقه سینما آزادی، در چندین مسابقه دیگر هم برنده شدم و بسیاری پروژه های دیگر هم طراحی کردم که ساخته شده و قابل قضاوت اند، مثلاً مجموعه سینمایی تماشا. آیا همه این کارها را خودم نکرده ام؟ نکته دیگر در مورد مسابقه سینما آزادی که بعدها متوجه شدم این بود که اتفاقاً برخی از گروه های دیگر شرکت کننده در مسابقه از بسیاری رانت ها استفاده کرده بودند که شخصی از دست اندرکاران برگزاری مسابقه در اختیارشان گذاشته بود. مثلاً اطلاعات مربوط به شرایط مسابقه پیش از اعلام رسمی آن در اختیار برخی گروه های رقیب ما قرار گرفته بود و آنها کارشان را بسیار زودتر از من آغاز کرده بودند. حتی پوستر اعلام مسابقه هم توسط یکی از شرکت کنندگان در مسابقه طراحی شده بود که نشان دهنده اطلاع قبلی از شرایط مسابقه است. در این میان اتفاقاً ما جزء معدود گروه های حاضر در مرحله آخر مسابقه بودیم که نه تنها کوچک ترین رانتی شامل حال مان نشد، بلکه در مرحله یی از حق طبیعی مان نیز دور شدیم. مسابقه یی که برگزار شد دو مرحله یی بود و از ابتدا قرار بود در مرحله اول از بین همه طرح های رسیده که نزدیک به ۱۶۰ طرح بود سه طرح انتخاب شود. در مرحله دوم این سه طرح باید کارشان را پیش می بردند و اجرایی تر می کردند تا از میان آنها یک طرح در نهایت انتخاب شود. تمام اسناد و مدارک این مراحل الان هم موجود است. در پایان مرحله دوم اکثریت هیات داوران می خواستند تنها طرح مرا به عنوان برنده نهایی اعلام کنند و اصلاً قرار بر این نبود که دو طرح به طور مشترک انتخاب شود ولی در آخرین دقایق کسی نماینده کارفرما را متقاعد کرد طرح دیگری هم در کنار طرح ما به عنوان برنده مشترک اعلام شود. شاید برگزار کننده مسابقه نمی خواست در نهایت دستش بسته باشد. چرا که اگر طرح ما یا هر طرح دیگری به تنهایی انتخاب می شد مجبور بودند شرایط تنها برنده را بپذیرند. وقتی دو طرح مشترک اعلام شود طبیعتاً شرایطی ایجاد می شود که به واسطه آن دلیلی برای نپذیرفتن تمامی شرایط یک نفر وجود خواهد داشت.
بعد از اعلام این دو طرح به عنوان برنده شرایط جدید دیگری پیش آمد؛ شرایطی که ساخت و ساز سینما آزادی را در دست اندازهای زیادی انداخت. یکی از شرایط اولیه مسابقه، خرید زمین شرقی کنار سینمای قبلی و الحاق به آن بود که محقق نشد و طبیعتاً شرکت کنندگان در مسابقه طرح شان را بر اساس این زمین بزرگ تر آماده کرده بودند و حالا باید عوض می شد. مورد دیگری که شرایط مشکلی برای طراح این پروژه ایجاد می کرد تغییر مدیریت های پی در پی بود. با عوض شدن هر مدیریتی ما مجبور بودیم طرح را عوض کنیم یا تغییراتی در آن بدهیم و از اینجا بود که طراحی سینما آزادی به یک مسابقه دو با پای برهنه در زمین سنگلاخ تبدیل شد. طبیعتاً کسی در این مسابقه برنده بود که تحمل درد و خونریزی بیشتری داشته باشد و بتواند با هر شرایطی خود را وفق دهد. به راحتی طرح را عوض می کردند یا شرایطی را مطرح می کردند که در طرح قبلی نبود و به این ترتیب همه زحمات قبلی بدون پرداخت هیچ حق الزحمه یی به باد می رفت. این شرایطی نبود که بنا به دلایلی گروه دیگری که با ما به طور مشترک برنده اعلام شده بود بتواند به راحتی تحمل کند. اینها شرایطی بود که تنها کسی که عاشق این پروژه بود می توانست آن را ادامه دهد. در آن زمان من تازه فارغ التحصیل شده بودم، انرژی زیادی داشتم و جدا از اینکه به عنوان یک معمار با این طرح برخورد می کردم، به عنوان یک شهروند هم انگیزه های شخصی بسیاری در مورد سینما آزادی داشتم. بنابراین تصمیم گرفتم تا به هر قیمت آن را ادامه دهم.
▪ در شرایط اولیه یی که اعلام شده بود غیر از متراژ زمین که بعدها تغییر کرد مورد دیگری هم بود که به همین اندازه مهم باشد و کار طراحی را تحت تاثیر قرار دهد؟
ـ ساختمانی که در مسابقه اعلام شده بود باید در زمینی به مساحت ۱۸۰۰ متر مربع ساخته می شد، با هفت سالن و فضاهایی از قبیل مجموعه تجاری، تفریحی، رستوران، کافی شاپ، آرشیو فیلم و... بعد از اینکه خرید زمین کناری سینما منتفی شد اعلام کردند که در زمین فعلی قرار است مجموعه یی مشتمل بر پنج سالن سینما، مجموعه تجاری، رستوران و کافی شاپ ساخته شود. مساحت زمین در این مرحله تنها هشتصد مترمربع بود که طرح فشرده یی را با توجه به آنچه خواسته شده بود طلب می کرد و باید طراحی از اول انجام می شد. البته خود من به شخصه این شانس را داشتم که بخش زیادی از این ایده های طرح اولیه ام برای سینما آزادی را در مجموعه دیگری به نام «مجموعه سینمایی تماشا» در یافت آباد اجرا کنم. ولی در مورد سینما آزادی حجم زیادی از فضاهای مختلف با کاربری های زیاد در کمیسیون مربوطه در شهرداری تصویب شده بود که باید همان مصوبات اجرا می شد و چاره یی غیر از آن نبود. کوچکی زمین کار طراحی را برای ما مشکل می کرد، خصوصاً اینکه کاربری های تعریف شده برای این فضا به گونه یی بود که تعدادی از آنها نباید تداخلی با هم داشته باشند. یکی از این موارد تخلیه افراد از سالن ها بود که در یک زمان بر فرض جمعیتی ۶۰۰ نفره می بایست از یک مسیر ایزوله و بدون اینکه وارد فضاهای دیگر ساختمان شوند از سینما خارج شوند.
▪ به نظر می رسید در مراحل ابتدایی تاکید بیشتری روی مجموعه تجاری وجود داشت تا سالن های سینمایی...
ـ در مجموعه سینمایی آزادی هیچ وقت تاکیدی بر مجموعه تجاری نبود. این بنا یک مجموعه چند عملکردی است و در کنار فضاهای سینمایی آن، رستوران، کافی شاپ و مجموعه تجاری هم وجود دارد. سینماهای جدیدی که در حال حاضر ساخته می شوند تمام شان چند عملکردی هستند. یکی از دلایل این مساله این است که در سال های اخیر ساخت تک سالن های بزرگ سینمایی در دنیا منسوخ شده و علتش هم این بود که با ورود رسانه های جدید دیگر از این تک سالن ها استقبالی نمی شد. بنابراین تک سالن های بزرگ جای خودشان را به مجموعه های سینمایی چند سالنه، با سالن های کوچک دادند. اتفاق دیگری که در کل دنیا افتاده این بود که مجموعه های سینمایی چند سالنه را در کنار کاربری های عمومی دیگر از قبیل فضاهای ورزشی، تجاری و... قرار دادند تا این فضاها به نوعی به یکدیگر کمک کنند. در این حالت فرض است افرادی که برای خرید می آیند در معرض تبلیغات فیلم ها قرار می گیرند و حتی تشویق می شوند که به سینما بروند یا بالعکس. مورد دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که چند سال پیش دست اندرکاران حوزه سینما متوجه شدند در بیش از دو دهه اخیر تقریباً هیچ سالن سینمایی جدیدی در ایران ساخته نشده است. دلیل این مساله هم کاملاً واضح بود. سینما و ساخت آن اصلاً اقتصادی نیست. بنابراین برای اینکه ساخت سینما را اقتصادی کنند مصوبه یی به تصویب رسید مبنی بر اینکه هر شخصی سینما بسازد به اندازه فضا و متراژی که به سینما اختصاص داده امتیاز تجاری دریافت خواهد کرد. در این حالت سرمایه گذاران تشویق می شوند سالن سینما بسازند و این طبیعی است که هر سرمایه گذاری از این امتیاز استفاده کند و این مساله شامل پروژه سینما آزادی نیز شده است.
▪ یکی از مواردی که فکر می کنم (بدون در نظر گرفتن اینکه در شرایط اولیه بوده یا نبوده) بر طراحی سینما آزادی تاثیر داشته، فضا و موقعیت اجتماعی سینما آزادی قبلی بود. به هر حال تصویری از سینما آزادی قدیم در خاطره بسیاری از ما وجود دارد که قابل انکار نیست و سخت می توان نوستالژی آن تصویر را تغییر داد یا جایگزین کرد.
ـ به نظرم بیشترین تاثیر نوستالژیک ساختمان قدیم بر ساختمان جدید نه به معنای تاثیرگذاری کالبدی آن بلکه به واسطه بار عاطفی است که کل مردم نسبت به سینما آزادی دارند. این بار عاطفی هر چند می تواند توسط همان مردم به ساختمان جدید نیز منتقل شود اما یکی از فاکتورهای مورد توجه ما هم در طراحی بوده است. ما به این مساله توجه داشتیم که عهده دار طراحی ساختمانی هستیم که دارای بار عاطفی و نوستالژیک زیادی است و علاوه بر این خود ما هم مثل همه مردم از این بار عاطفی متاثر بودیم. اما در موقع طراحی صرفاً هدفم این نبود که بخواهم ساختمان قبلی را بازتولید کنم یا چیزی شبیه آن بسازم. من تلاش کردم چیزی بهتر و فراتر از آنچه بود ساخته شود و در عین حال ساختمان قدیمی سینما را هم فراموش نکردم. بر فرض اگر دقت کرده باشید در حال حاضر مد شده که در ساختمان های بزرگ از نماهای آلومینیومی و ورق های کامپوزیت استفاده می شود. این کاری بود که ما در نمای ساختمان فعلی انجام ندادیم. ما از سیمان شسته برای نما استفاده کردیم و این همان جنس نمایی است که سینما آزادی قبلی داشت یا اگر دقت کرده باشید نوشته سینما آزادی روی نمای سیمانی درست همان جایی نصب شده که قبلاً بود. اگر در نمای ساختمان از ورق های فلزی استفاده می شد به نوعی آن را به تاریخ مصرفی محدود محکوم می کرد. در سال های اخیر یک سری مصالح به عنوان نما مد شده که به سرعت هم از مد می افتد. این موجی است که ما تحت تاثیر آن قرار نگرفتیم و از همان جنس مصالحی برای نما استفاده کردیم که سینما آزادی قبلی داشت.
▪ استفاده از سنگ در نمای پایینی هم دلیلی مشابه این داشت...
ـ آنچه برای نمای پایینی استفاده شده نوعی سرامیک است که به لحاظ استحکام، شکل ظاهر و سختی همان خواص سنگ را دارد. در بخش پایینی که با سایش و ضربه مواجه بود از این مصالح استفاده شده و برای بخش بالایی که محفوظ تر است از سیمان شسته استفاده کردیم. این ترکیبی است که در دو پروژه دیگر من هم، یعنی «مجموعه سینمایی تماشا» و ساختمان جدید «دیوان عدالت اداری»، به همین صورت یا شبیه آن به کار رفته است و البته خیلی خوشحالم که در هیچ کدام از آنها از ورق های فلزی مد روز استفاده نکرده ام.
▪ در محدوده سینما آزادی، از همان ابتدا شرایط و امکانات دیگری هم در نظر گرفته شده بود که در خدمت بنا باشد؟ امکاناتی که به واسطه موقعیت بنا و ترافیک منطقه تغییراتی را در کل منطقه صورت دهد...
ـ ساخته شدن یک پارکینگ طبقاتی در کنار ساختمان سینما یکی از این تغییرات است. چون عرض زمین سینما کم بود نمی توانستیم پارکینگ آن را در زیرزمین مجموعه طراحی کرده و بسازیم. بنابراین از این کار صرفنظر شد و قرار است بعد از اتمام ساخت مجموعه، عملیات احداث پارکینگ طبقاتی در زمین شرقی آن شروع شود. بحث دیگری هم مطرح بود که البته از سرانجامش اطلاعی ندارم و آن اینکه صحبت های اولیه یی با شرکت مترو انجام شد تا از سینما، اتصالی از زیر زمین با نزدیک ترین ایستگاه مترو برقرار شود. این ایده البته هنوز محقق نشده و اینکه اتفاق بیفتد یا نه با گذر زمان مشخص خواهد شد.
▪ از آنجا که پارکینگ طبقاتی در طرح اولیه وجود نداشته، ضربه یی به کل طراحی ساختمان فعلی وارد نخواهد کرد؟
ـ این مورد هم یکی از دغدغه های من است. در صحبت هایی که با دست اندرکاران ساخت این پارکینگ در سازمان کارفرما (شرکت توسعه فضای فرهنگی) داشتیم، این اطمینان به من داده شد که ساختمان این پارکینگ با سینما آزادی هماهنگ خواهد بود. علاوه بر این با تیمی که آن را طراحی می کنند صحبت کرده ام و آنها هم گفته اند که در طراحی آن از فرم کالبدی مجموعه سینمایی آزادی تبعیت خواهند کرد.
▪ اصولاً ارتباط با فضاهای محدود که در ارتفاع بالا می روند به سختی شکل می گیرد. عموم مردم عادت کرده اند با فضاهای عمومی یی که دارای گستردگی طولی یا عرضی هستند راحت تر ارتباط برقرار کنند. با این حساب فکر نمی کنید برای مجموعه سینمایی آزادی هم چنین مشکلی پیش بیاید و ارتباط مثبتی با آن از طرف عموم شکل نگیرد؟
ـ این برنامه یی بود که کارفرما تصویب کرده بود و البته این را هم بگویم تنها راهی که بر اساس آن مجموعه سینمایی آزادی می توانست بازسازی شود همین برنامه بود و راه دیگری وجود نداشت. در این زمین کوچک به هر حال مجبور بودیم به سمت مرتفع شدن ساختمان پیش رویم. در مقابل این مرتفع شدن اجباری سعی ما بر این بود که در مراتب مختلفی ارتباط بصری شهروندان را با ساختمان طبقه بندی کنیم و این بنا را بر اساس زاویه دید تک تک آنها از نقاط مختلف دور یا نزدیک به ساختمان طراحی کنیم.
▪ در طراحی فضاهای عمومی خصوصاً در ایران، گاهی اوقات مسائل ایمنی و خدماتی به عنوان یک اصل مطرح نیست. در طراحی و ساخت سینما آزادی تا چه حد به این مسائل توجه شد؟
ـ به دلیل اینکه سینما به علت آتش سوزی از بین رفته بود توجه و تاکید جدی روی این مساله وجود داشت و از همان ابتدا رعایت ضوابط ایمنی، آتش نشانی و شرایط اضطراری برای طراحی در نظر گرفته شده بود. ممکن است از دید کسانی که از مقتضیات اجرایی و عملکردی چنین فضاهایی اطلاع نداشته باشند، حضور و تسلط فضاهای حرکتی و پله های فرار در سینما آزادی بیش از حد به نظر برسد. چنین موارد جزیی از مقتضیات اجرایی این طرح بوده است. در کنار شبکه معمولی که از پله های برقی و آسانسورها تشکیل شده، یک زنجیره حرکتی از پله های فرار را در قسمت های مختلف ساختمان و در بخش جنوبی و شمالی آن بر اساس ضوابط آتش نشانی طراحی کرده ایم. این ساختمان با توجه به موارد ایمنی از این دست مجوز آتش نشانی گرفته و استانداردهای ایمنی به طور کامل در آن رعایت شده است. علاوه بر این خود ما استاندارد NFPA (استاندارد ملی امریکا در زمینه آتش نشانی) را حین طراحی این مجموعه مطالعه کرده و در نظر داشتیم.
▪ سالن های این مجموعه تنها سالن های سینمایی هستند یا اینکه به شکل سالن های چند منظوره مرسوم طراحی شده اند؟
ـ در برنامه اولیه این مجموعه اصلاً قرار نبود سالن چند منظوره یی ساخته شود اما در شرایط حاضر آنچه اجرا شده این است که چهار سالن از این مجموعه فقط امکان استفاده سینمایی دارند، اما سالن بزرگ آن علاوه بر نمایش فیلم می تواند برای سخنرانی، اجرای مراسم تشریفاتی و حتی اجرای موسیقی در حد ارکستر کوچک استفاده شود.
▪ طی این مدت ۱۰ سال که از شروع پروژه سینما آزادی می گذرد طبیعتاً با سوال هایی در مورد دلیل تاخیر در ساخت این مجموعه یا سرنوشت نهایی آن روبه رو بوده ایم. فکر می کنم شما به عنوان طراح این طرح بیش از هر شخص دیگری در جریان همه اتفاقات این سال ها بوده باشید. بد نیست به عنوان سوال آخر این ۱۰ سال را از دید خود شما مرور کنیم؟
ـ این مدت برای خود من هم تجربه یی استثنایی و سخت بود، درست مثل یک سفر طولانی که می توانم اسمش را عبور از هفت خوان سینما آزادی بگذارم؛ هفت خوانی که شامل اتفاقات و حاشیه های مختلفی می شود که پروژه از همان روزهای ابتدایی درگیر آن بود. در همان ابتدا و بعد از مسابقه ما با عدم التزام به تعهد از طرف کارفرمای طرح مواجه شدیم؛ مساله یی که تا آخر پروژه هم ادامه پیدا کرد. تعهداتی که قرار بود متعاقب مسابقه برگزار شده رخ دهد، هیچ گاه عملی نشد. هر تغییر مدیریتی همه چیز را به نقطه اول برمی گرداند و تمام تلاش های ما را نقش برآب می کرد. یک سری برنامه ریزی ها برای این طرح دقیق نبود و همین امر موجب به تعویق افتادن ساخت این مجموعه شد. حاشیه هایی هم در این پروژه وجود داشت که اگرچه در جاهایی باعث سال ها تعویق اجرای پروژه شد اما در مواقعی هم باعث تسریع ساخت مجموعه شد. هشت سال این پروژه خوابیده بود و بعد از آن یکدفعه در دو سال باقیمانده همه چیز به سرعت پیش رفت. ترجیح دادم که به عنوان یک معمار و طراح با همه این حاشیه ها و مشکلات، فقط به دلیل علاقه یی که به طرح داشتم، کنار بیایم. گاهی اوقات نه برای من که برای هر معماری شرایطی موجود است که من اسمش را مصائب معمار می گذارم.
در ایران شرایط یک طرفه یی به معماران تحمیل می شود که به موجب آن معمار متعهد است به موقع همه تعهدات خودش را انجام دهد، اما طرف مقابل این حق را دارد که تعهدات خودش را انجام نداده یا آن طور که دلش می خواهد انجام دهد. در ایران معمار و اثر معماری فقط به عنوان ابزاری تلقی می شوند که زمانی به آنها احتیاج داریم و بعد از اینکه کار تمام شد دیگر هیچ کدام شان اهمیت ندارند. من در تمام این ۱۰ سال درگیر این حاشیه ها بودم. سعی کردم تحمل و تعدیل شان کنم تا این ساختمان ساخته شود. در کنار تجربه های خوبی که داشتم ناسپاسی ها و عهدشکنی های زیادی هم دیدم.
در واقع همه موانع و اتفاقات ناخواسته یی را که یک معمار ممکن است در بدو کار حرفه یی اش با آن مواجه شود در این پروژه تجربه کردم. اما در نهایت فکر می کنم این حاشیه ها روزی تمام می شوند و آنچه باقی می ماند متن است. چند ماهی بعد از مراسم افتتاحیه سینما دیگر کسی مراسم آن را به یاد نخواهد داشت، اما چیزی که باقی می ماند و باعث شده که همه این نامهربانی ها را در این ۱۰ سال تحمل کنم خود سینما آزادی است. تحمل این سختی ها تنها به خاطر پیش رفتن این پروژه بود و به نظرم وجود این ساختمان می تواند همه آنچه پیش از آن بوده را محو و کم رنگ کند. تصمیم دارم خاطرات خودم را در این ۱۰ سال، به همراه اتفاقاتی که شاهدش بوده ام و همه حرف هایی که گفته شده و شنیده ام را با عنوان «وقایع اتفاقیه در تماشاخانه آزادی» بنویسم. این خاطرات می تواند درس عبرتی باشد برای معماران جوانی که تازه وارد این حرفه می شوند. آنها برای اینکه بتوانند آرزوهایشان را محقق کنند بهای سنگینی باید بپردازند.
علی مطلب زاده
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید