پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


دنیا مال شماست!


دنیا مال شماست!
ما در قاره‌ای واحد و پهناور زندگی می‌کنیم که از میلیون‌ها راه مختلف به هم اتصال داریم و چنانچه دلهایمان مملو از عشق به کل هستی نباشد به همان میزان زندگی ما کم و کسری خواهد داشت. ما با دوست داشتن دیگران حس عظیم تعلق داشتن به دنیا را به دست می‌‌آوریم آری دنیا مال ماست، ستارگان مال ماست، طراوت جنگل‌های عظیم، دریای شگرف، آبشاران، کوهساران، نغمه پرندگان، زیبایی چرندگان، بارش باران، کویر داغ همه و همه از آن ماست. اصلا به نام ما در سند هستی ثبت شده است حالا اگر هر کدام از ما به قطعه‌ای کوچک چندصدمتری باغ یا زمین یا... رضایت داده و تمام عمرمان را برای و به ثبت رساندن آن و بعد گنجاندنش در گوشه صندوقچه به ناکامی می‌‌گذرانیم تقصیر کیست؟ هرگز با تلاش و پیشرفت مخالفتی ندارم اما با وابستگی شدید و حرص تا آنجا که به سلامتی و احساس ننمودن خوشبختی پیش رویم مخالفم از آن روست که می‌‌گویم ما قبلا ثروتمند زاده شدیم و هستی به نام ماست آن را ببینیم. ما با دیگری بیگانه نیستیم گرچه سیاه باشد گرچه سرخ، ما با طبیعت بیگانه نیستیم گرچه آرام باشد گرچه وحشی، هستی به ما تعلق دارد و ما عضوی از آنیم و قلب آن محسوب می‌‌شویم قلبی که به خاطر دیگری در طپش است قلبی که تنها برای خودش می‌‌تپد، قلب نیست یک تلمبه مکانیکی ا‌ست! همه موسیقی‌دانان و همه شاعران در تلاشند تا نوای دل‌انگیزی را بسرایند تا به نحوی عشقی را که در قلبشان حضور دارد به نمایش بگذارند مگر نه این است؟ اصلا موسیقی، شعر، نقاشی پیکرتراشی و... تلاش و باز هم تلاش هدفی ا‌ست که به طریقی ما را به قلب یکدیگر وارد کند؟! دوست من، ما بسیار بسیار بیشتر از آنچه فکرش را کنی ثروتمند هستیم، ثروت ناچیزی که در دایره ارزش‌ها گنجانده‌ایم در مقابل ثروت حقیقی ما هیچ است هیچ.
● حاضر هستی یا غایب؟
فردا از دل امروز پدید می‌‌آید، فرد آگاه و بیدار هرگز دو بار مرتکب خطایی واحد نمی‌‌شود اما کسی که بر سنوات عمرش افزوده است بارها و بارها اشتباه سابقش را تکرار می‌‌کند. شما می‌‌توانید هر چیزی را از دو راه تجربه کنید می‌‌توانید آن را به شکلی تجربه کنی که گویی هیپنوتیزم شده‌ای، یعنی نسبت به آنچه در حال اتفاق افتادن است بی‌توجه و ناآگاه باشی یا به عبارتی یعنی چیزی در حضورت اتفاق افتاد ولی شما غایب بودی از کنارش گذشتی و آن موضوع را ندیدی پس هرگز از آن اتفاق چیزی نیاموخته و فقط آنجا حضور داشته‌ای شاید به بخشی از حافظه‌ات وارد شد ولی به هر حال چون بیدار نبودی تجربه آن را نیز حمل نخواهی کرد، شفاف‌تر این‌که دو راه برای زندگی کردن و احساس خوشبختی وجود دارد یکی زندگی کردن در خوابی عمیق مانند نمونه بالا و دیگر زندگی کردن در بیداری مطلق که در آن صورت در تلاش خواهی بود که به عمق هر مسئله و رخدادی نفوذ کرده و آن را تمام و کمال به‌طور جدی تجربه کنی در آن صورت هرگز از نو مرتکب خطای قبلی نخواهی شد مثلا شخصی را در نظر بگیرید که بر سر موضوعی واحد امروز عصبانی است دیروز هم سر همان موضوع عصبانی بوده فردا نیز و پس فردا‌ها نیز عصبانی خواهد بود این شخص بارها و بارها به خشم آمده بارها پشیمان شده در حالی که با بیداری و‌آگاهی می‌‌توانسته موضوع مورد نظر را حل کند از این مثال نتیجه می‌‌گیریم که انسان می‌‌تواند در حالت خواب‌آلودگی زندگی کند یا با آگاهی و جدیت، که اگر با آگاهی و جدیت زندگی کند هرگز اشتباهات ریز و درشتش را تکرار نکرده و عمر گران را بیهوده نگذرانده است بیاییم سعی کنیم به خویش انضباطی نزدیک و اشتباهات را تکرار نکنیم. به حداقل رساندن اشتباهات لمس خوشبختی را آسان‌تر می‌‌سازد.
● مانع بزرگ اعتماد به نفس
یکی از موانع بزرگ اعتماد به نفس، ترس انسان‌هاست، بهترین راه غلبه بر ترس، اقدام به موقع است، برای مثال اگر از صحبت کردن در جمع می‌ترسید، تنها راه‌حل، صحبت کردن در جمع است. ضمن اینکه بخش عمده‌ای از اعتماد به نفس شما، احساس شایستگی کردن و با بیان ساده‌تر، احساس برونی است. اما بخشی از آن، نه احساس بودن بلکه احساس داشتن است به هر حال احساس توانایی و شایستگی شما به شکلی تجلی پیدا می‌کند و خود را نشان می‌دهد. کسانی که اعتماد به نفس زیادی دارند، در درون خود احساس توانایی‌ها و تا حدی از به فعلیت درآوردن این توانایی‌ها احساس خوب و رضایت خاطری عمیق دارند. ضمن اینکه اگر شما مدتی با افراد مثبت و دارای اعتماد به نفس بالا، نشست و برخاست کنید، روحیه و انرژی مثبت آنها کم‌کم به شما منتقل می‌شود و شما هم مانند آنها مثبت و دارای اعتماد به نفس بالا می‌شوید.
● برخورد با عشق
می‌گویند: اگر زندگی را با همه آنچه که در اوست دوست داشته باشید، زندگی نیز به شما عشق خواهد ورزید... بله، باید درک کنیم دوست داشتن را و عشق را... چرا که تخم نفرت و انزجار، حاصلی جز تباهی و سیه‌روزی به همراه نخواهد داشت، باید بدانیم که تنها حلقه اتصال و یگانگی به معشوق، عشق ورزیدن و دوست داشتن است و لاغیر. اگر مایل باشیم تا کسی یا چیزی را به خود جذب کنیم باید به آن عشق بورزیم و البته نیک می‌دانیم که، دوست داشتن کسانی که به ما نیکی کرده و می‌کنند هنری نیست که بتوان به آن فخر ورزید. هنر واقعی، عشق ورزیدن به آنهایی است که به ما بد کرده‌اند.
بزرگان چنین می‌گویند:
زندگی را از ته دل دوست بدارید تا زندگی هم به شما عشق بورزد.
اگر بخواهید چیزی را جذب کنید باید به آن عشق بورزید.
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید