پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

گزارش از اون جهت


گزارش از اون جهت
● تاریخچه انتخاب
ـ فرزام الفت
بشریت در طول حیات خود همواره با مشکل انتخاب روبه‌رو بوده است. از انتخاب همسر گرفته تا انتخاب رنگ جوراب. انتخاب کردن همیشه فرایند بغرنجی بوده است. انتخاب بین بد و بدتر، بین خوب و بهتر، بین خوب، بد، زشت و خیلی چیزهای دیگر. یک ضرب‌المثل روسی می‌گوید: «الانتخاب شیءٌ غریب و فعلٌ عجیب». یعنی یا انتخاب نکنید یا اگر انتخاب کردید بعدا پشیمانی سودی ندارد. (توضیح مترجم: ظاهرا ترجمه اصل ضرب‌المثل از روسی اشکال داشته است و معلوم نیست کدام آدم بی‌سوادی این کار را کرده).
اولین بار که فردی از ابنا بشر دست به انتخاب زد وقتی بود که یک انسان ثانویه در حال فرار از چنگال یک ببر درازدندان بود (توضیح فوق‌العاده علمی: انسان ثانویه نسل دوم و پیشرفته‌تر انسان‌های اولیه بوده است و ببر درازدندان همان ببرهایی هستند که دندانشان شبیه عاج فیل بوده و نسل‌شان منقرض شده). انسان مزبور در حین فرار به یک دره می‌رسد. آن جا در مرز بحرانی‌ترین واقعه تاریخ حیات خود قرار می‌گیرد: انتخاب بین ببر و دره. انسان ثانویه که می‌بیند از یک طرف، ببر، دندان‌های خیلی درازی دارد و تقصیری هم ندارد و اصلا به خاطر همین، اسمش را گذاشته‌اند ببر دراز دندان و از طرف دیگر، دره هم خیلی عمیق است و آن هم تقصیری ندارد چون اگر عمیق نبوده که دره نمی‌شد، ترجیح می‌دهد که به جای پریدن از دره بنشیند و با ببر صحبت کند شاید با هم به یک تفاهمی برسند. از سرنوشت انسان مذکور اطلاعی در دست نیست.
در زندگی جمعی انسان‌ها نیز انتخاب، تاریخچه جالبی دارد. در تواریخ نقل شده است که اولین بار وقتی جمعی از آدم‌ها در یک گوشه‌ای از دنیا تصمیم گرفتند یک نفر را برای ریاست خودشان انتخاب کنند، یک ندای درونی به آنها گفت: «آقاجان! تاریخ را اشتباه آمده‌اید! هنوز دفتر تاریخ تمدن بشری به این صفحه نرسیده است. لطفا چند ورق به عقب برگردید». اما آنها که هنوز با چیزی به نام ندای درونی آشنا نبودند همچنان سرگرم دفتر و دستک انتخاب و تبلیغ و این چیزها بودند که یک دفعه یک نفر آمد و گفت: «باز من یک دقیقه از شما غافل شدم رفتید سراغ این جنگولک بازی‌ها؟! یاالله راه بیفتید بروید دنبال شکار گوزن که بچه‌ها و زنانمان گرسنه مانده‌اند». و آن فرد که معلوم نیست چه کسی بود این گونه کاسه و کوزه اولین حرکت دسته جمعی بشری را به هم ریخت.
در سایر صفحات تاریخ بشری، بحث انتخاب خیلی به درازا کشیده است و معلوم نشده که بالاخره تکلیفش چیست. اما مورخین معتقدند هنوز بشریت در بحث انتخاب اندر خم یک کوچه مانده است و بزرگترین موفقیتش این بوده که فهمیده رنگ جورابش باید با رنگ شلوار یا رنگ کفش، ست باشد. ولی در سایر موارد هنوز در حال پیشرفت است.
▪ ماجراهای پسر و پدر
- پسر: پدر! این که می‌گویند" آدم از هر دستی که بدهد، ‌از همان دست پس می‌گیرد؟" درست است؟
- پدر: بله پسرم!
- پسر: این که "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است "چه طور؟
- پدر : خوب هر چه قدیمی‌ها گفته‌اند برو و برگرد ندارد و درست است.
- پسر: پس چرا وقتی زمستان می‌شود و هوا سرد، گاز نداریم؟!
- پدر: پسرم چرا حرف‌های نامربوط می‌زنی؟
- پسر: خیلی هم مربوط است پدر جان، مگر ما به کشور دوست و همسایه و برادر- ترکیه- گاز صادر نمی‌کنیم؟
- پدر : خوب چرا!
- پسر: خوب مگر از آن طرف هم از ترکمنستان گاز وارد نمی‌کنیم؟
- پدر: باز هم چرا!
پسر: حالا دیدید که این ضرب‌المثل‌ها هم همچین بی برو و برگرد نیستند!
● داستانک
ـ نسیم صباغیان
سر در خانه‌اش تکه آهن زنگ‌زده و عجیبی را آویزان کرده بود که دور تا دور آن با نوارهای رنگی پوشیده شده و از انتهای آن دو رشته نخ آبی و قرمز آویزان بود. یک تکه چوب هم به انتهای نخ آبی و به نخ قرمز هم یک سکه بیست و پنج تومانی بسته بود.
مرد با کنجکاوی جلو آمد. برای چند ثانیه به آن خیره شد و بعد رو به پسری که کنار در ایستاده بود و به مرد لبخند می‌زد پرسید: "کار شماست؟" پسر سرش را به علامت تایید تکان داد. مرد در حالی که حسابی به وجد آمده بود دست‌هایش را به هم کوبید و با اشتیاق ادامه داد" بی‌نظیره. حس سوررئالیستی در وجود این اثر موج می‌زنه " سپس اشاره‌ای به رشته نخ‌ها کرد و گفت: "پیام این اثر در این قسمت خفته یعنی رهایی از مادیات به وسیله چوب این طور نیست؟". پسر شانه‌هایش را بالا انداخت. مرد دوباره پرسید: "می‌تونم بپرسم اسم این اثر چیست و چرا این جا آویزانش کردید؟". پسر لبخند ی زد و گفت: «فضول‌سنج و شما هم سی و دومین نفری هستید که به خاطرش جلوی خانه‌ی ما می‌ایستید.»
● کشف‌های مهم علمی جهان در سال ۲۰۰۷
ـ روح‌الله عسگری
▪ حوزه زبان‌شناسی
هزاران سال پیش و پس از آن که اجداد و نیاکان ما از معاملات پایاپای خسته شدند و به اختراع پول و چک برگشتی و ضامن کارمند و حساب ذخیره پرداختند، عده‌ای زبان‌شناس نمک‌نشناس با کمک عوامل خارجی تن در داخل سر در بیرون، کلماتی نامتعارف و مضحک مثل تورم و گرانی و متمم بودجه را به زبان افزودند و البته قصد آنها کاملا مشخص بود که می‌خواهند حسابی توی کار آباء و اجداد ما بگذارند که متاسفانه تا حدود بسیار کمی هم موفق بودند. اما در ماه آگوست امسال و در جریان برگزاری کنگره عظیم زبان‌شناسی در یکی از ایالت‌های قطب جنوب، یک دانشمند زبان‌شناسی ثابت کرد که استفاده از کلمات مذکور تا چه حد می‌تواند به بافت زبان لطمات جبران‌ناپذیری وارد کند و بهتر است که دیگر از این کلمات استفاده نشود. وی همچنین ثابت کرد که اگر به جای استفاده از ردیف بودجه از قافیه بودجه استفاده شود چقدر جملات ما قشنگ‌تر خواهد شد
▪ حوزه فیزیک
از ابتدای پیدایش زمین تا پیش از اکتبر ۲۰۰۷، رویه‌ی دانشمندان در برخورد با معماهای پیچیده‌ی دنیا این گونه بود که آنها ابتدا یک جواب دم دستی برای آن پیدا می‌کردند تا بعدها دانشمندان سایر قرن‌ها سر فرصت بنشینند و آن معما را حل کنند. مثلا آنها قرن‌های قرن این طور فکر کردند که زمین صاف و مسطح و ثابت است و این خورشید است که لطف می‌کند و هر از گاهی چرخی دور و بر ما می‌زند اما چند قرن بعد ناقابل، کاشف به عمل آمد که این زمین گرد و کوچولو است که نه تنها خورشید که کل منظومه شمسی را دارد دور می‌زند. اما امسال و درست در اواسط ماه اکتبر دانشمندان با یک معمای منحصر به فرد روبه‌رو شدند که علاوه بر آن که تاکنون نتوانسته‌اند هیچ جواب دم دستی برای آن پیدا کنند، شرط‌بندی کرده‌اند که تا پایان عمر کره زمین هم کسی نتواند جواب آن را پیدا کند.
معما: چرا با کاهش عرضه سوخت (قضیه انقباض انیشتینی)، میزان مصرف سوخت به جای انقباض (کاهش) دچار انبساط (افزایش) می‌شود؟!!
منبع : گزارش


همچنین مشاهده کنید