سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

زندگینامه سیاسی دکتر بقایی


زندگینامه سیاسی دکتر بقایی
ـ نکاتی پیرامون چاپ جدید
ـ جلال جهانگیرزاده
ـ نام کتاب: زندگینامه سیاسی دکترمظفر بقایی
ـ نویسنده: حسین آبادیان
ـ انتشارات: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، بهار ۱۳۸۶
ـ ۷۸۷ صفحه
دکتر مظفر بقایی کرمانی یکی از مهمترین مردان سیاسی ایران است که بی‌توجهی به نقش وی در تحولات سیاسی دهه‌های بیست شمسی به بعد، باعث می‌شود فصل عمده‌ای از تاریخ معاصر کشور ناگفته بماند. به عبارت بهتر کمتر حادثه سیاسی اساسی در این مقطع از تاریخ کشور وجود دارد که رد پایی از دکتربقایی چه به‌طور مستقیم و یا غیر مستقیم در آن وجود نداشته باشد، پس پرداختن به زندگی سیاسی وی اهمیتی در خور توجه دارد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی «مکتب تاریخ‌نگاری» طرفداران وی رواجی در خور تأمل یافت و این مکتب طیف وسیعی از مخاطبان را در برگرفت، از دانشکده افسری گرفته تا دانشگاه‌های ایران؛ از ناشران طرفدار بقایی گرفته تا برخی نهادها و مؤسسات که به نحوی از انحاء از بودجه‌های عمومی کشور تغذیه می‌شدند، همه به‌گونه‌ای آگاهانه یا ناآگاهانه مروج این مکتب تاریخ‌نگاری بودند. هنوز هم کتاب «تاریخ سیاسی معاصر ایران» نوشته جلال‌الدین مدنی و کتاب‌های مشابه، منبع درسی است برای دروسی مثل ریشه‌های انقلاب اسلامی در دانشگاه‌های کشور، نیز منبعی است امتحانی برای کسانی‌که می‌خواهند درس مزبور را برای جوانان این مرز و بوم ارائه دهند؛ کتابی که بخش اعظم آن وارونه نویسی تاریخ است و مضمون اصلی آن طعن مصدق و مدح بقایی؛ یعنی همان مردی که نه‌تنها کوچکترین قدمی برای آزادی و عدالت اجتماعی برنداشت، بلکه خود از موانع استقرار آزادی و عدالت در فرازهای مختلف تاریخ کشور به‌شمار می‌رفت. «بقایی‌نامه‌ها» در مقطعی از تاریخ ایران بازار گرمی یافتند، به ویژه زمانی که دفاع از نهضت ملی‌شدن نفت جسارت می‌طلبید و نوشتن حقایق تاریخی جرأت می‌خواست.
بدون تردید در چنین فضایی انتشار کتاب «زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقایی» گامی اساسی در شناخت ابعادی از حقایق ناگفته تاریخ معاصر کشور به‌شمار می‌رفت. هرچند بدیهی است در این کتاب هم بسیاری حقایق ناگفته مانده است. با این وصف روشن است که گفتن بخشی از حقایق بر وارونه‌نویسی تاریخ و باژگونه نشان‌دادن واقعیات این مرز و بوم ارجحیت دارد. البته آن ریاکاری ضمن اینکه مصرف داخلی دارد دارای مصرف خارجی هم است، ریشه پابرجایی هم در نحوه ارائه اسناد توسط انگلیسی‌ها دارد، اسناد انگلیس در اداره اسناد عمومی این کشور موسوم به Public Record Office به‌گونه‌ای ردیف شده‌اند که رجال بزرگ این کشور از میرزا عیسی‌خان قائم‌مقام فراهانی گرفته تا امیرکبیر و مصدق را سیاستمدارانی منفی‌باف و ناآشنا به معادلات جهانی و از این بالاتر جویای نام و نان بنمایانند و کسانی مثل میرزا ابوالحسن شیرازی که قراردادهای گلستان و ترکمانچای را به گردن ملت ایران انداخت و مادام‌العمر مواجب بگیر کمپانی هند شرقی بود، یا میرزا آقاخان نوری را که در دوره صدارت او قرارداد پاریس که منجر به جدایی افغانستان از ایران شد؛ سیاستمدارانی وطن‌دوست به‌شمار آورند. در دوره متأخر هم دهه‌هاست که تلاش می‌شود کسانی مثل بقایی را که عمری در تحکیم رژیم دیکتاتوری شاه کوشید؛ رجلی بنمایانند که برای «راستی و آزادی» مبارزه می کرد و بالعکس کسانی مثل مصدق را دیکتاتور معرفی کنند. نگاهی کوتاه به انواع و اقسام بقایی‌نامه‌ها به خودی خود گویاست. بازتاب تلاش‌های انگلیسی‌ها برای مشوه‌نمودن چهره‌هایی مثل امیرکبیر و میرزا عیسی‌خان قائم مقام فراهانی و فرزندش میرزا ابوالقاسم خان بر اساس اسنادی که کاملاً آگاهانه ردیف شده‌اند، از لابلای سطور کتابهایی مثل قبله عالم و یا یادداشت‌های سِر جان کمبل آخرین نماینده انگلیس در دربار فتحعلیشاه که اتفاقاً این کتاب اخیر توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده است؛ خودبه خود گویاست.
□□□
چاپ جدید کتاب زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقایی، دارای ویژگی‌هایی است که آن را از چاپ نخست متمایز می‌کند: نخست اینکه یک پیشگفتار، مقدمه‌ای علمی، بخش نتیجه‌گیری، روزشمار و فهرست منابع و مآخذ به کتاب افزوده شده، همچنین فصول ششم و هفدهم کاملاً تازگی دارند. فصل ششم مربوط است به تحولات ایران در دوره نخست‌وزیری قوام‌السلطنه تا رزم‌آرا؛ افزودن این بخش به این دلیل اهمیت دارد که کلیدی است برای فهم رفتارهای بقایی در برابر این دو و به ویژه احمد قوام. مطالب بخش ششم همه مبتنی است بر اسنادی که در آمریکا آزاد شده و در اختیار محققین قرار می‌گیرند، نفس ارجاع به اسناد امریکا فی‌نفسه مهم است، زیرا به‌طور سنتی مورخان و تحلیلگران ایران به اسناد انگلیس ارجاع می‌دهند که بالاتر در مورد آن سخن گفتیم؛ پس عمدتاً از منظر نگاه انگلیسی‌ها تحولات ایران را ارزیابی می‌کنند، حال آنکه ضرورت دارد نگاه‌های معارض هم به بحث گذاشته شوند. مطالب بخش هفدهم هم استراتژی مهار انقلاب توسط بقایی را به تصویر می‌کشد که برای فهم حوادث منجر به پیروزی انقلاب و تحولات بعدی راهگشاست.
بحث کتاب از جناح‌بندی‌های سیاسی عصر مشروطه آغاز می‌شود، به دو دلیل: نخست اینکه پدر بقایی از فعالان مشروطه به‌شمار می‌رفت و بقایای رجال دوره مشروطه نقشی مهم در زندگی بقایی ایفا کردند و دوم اینکه بحث افراط‌گرایی دوره مشروطه با تندروی‌های دوره ملی‌شدن نفت مشابهت فراوان دارد. از همه مهمتر اینکه سه چهره عصر مشروطه یعنی مورخ‌الدوله سپهر، میرزا کریم‌خان رشتی و سیدضیاءالدین طباطبایی به نحوی از انحاء در حیات سیاسی بقایی مؤثر بوده‌اند. این سه نفر همه از مشاوران نزدیک شاه بودند و همه جزو چهره‌های مرموز تاریخ معاصر ایران. از این بالاتر نویسنده کتاب در چاپ جدید اشاره کرده است که بهرام شاهرخ نقشی مهم در حیات سیاسی بقائی داشته، شاهرخ نیز از عوامل سرویس اطلاعاتی بریتانیا بود که در سال‌های جنگ دوم جهانی در اداره تبلیغات نخست‌وزیری و رادیو تهران کار می‌کرد. از دیگر نکات این کتاب اشاره به اختلافات درونی ارتش است. نویسنده با اتکا بر اسناد و منابع معتبر نشان داده در ارتش گروهی طرفدار رزم‌آرا بودند و گروهی دیگر از حامیان سرلشکر حسن ارفع به‌شمار می‌رفتند. این اختلافات به درون رکن دو یا بخش اطلاعات و ضداطلاعات ارتش هم کشیده شده بود. نویسنده نشان داده است که به واقع افسران طرفدار بقایی همان گروه طرفدار ارفع یا جناح وابسته به دربار بودند. این گروه از سویی با ارنست پرون دوست صمیمی و سوئیسی شاه و از سوی دیگر با گروه‌های لمپن و صفی از روزنامه‌نگاران، نمایندگان مجلس و اصناف و از این بالاتر شاپور ریپورتر و لمبتون و رابین زینر افسران اطلاعاتی بریتانیا مرتبط بودند. به واقع بازوی اجرایی حزب زحمتکشان که بعدها تأسیس شد این گروه بودند. اهمیت موضوع در این است که در دوره ملی‌شدن نفت، بقایی یک سازمان نظامی را هم هدایت می‌کرد که این سازمان نقشی مؤثر در کودتای بیست‌وهشتم مرداد داشت؛ اعضای این سازمان به واقع همان افسران تیم ارفع بودند. دیگر اینکه این گروه با بخشی از سفارت امریکا که معتقد به براندازی مصدق بودند همکاری نزدیک داشت. به واقع نویسنده این کتاب برای نخستین‌بار از دوگانگی درون سفارت امریکا بحث کرده است، در یک‌سو طیف هندرسون قرار داشت که در ابتدا معتقد به برقراری نوعی رابطه سازنده با مصدق بود و در سوی دیگر طیف، روی ملبورن دبیر سیاسی سفارت امریکا قابل بحث است که با گروه‌های لمپن، روزنامه‌نگاران مخالف مصدق و احزابی مثل زحمتکشان ارتباط داشت؛ به‌طور مشخص دکتر عیسی سپهبدی با این عده همکاری می‌کرد و می‌دانیم وی عقل منفصل بقایی بود و حتی بیانیه‌های او را سپهبدی می‌نوشت. این مطالب همه در چاپ جدید کتاب منعکس شده‌اند. حتی نویسنده تصویری دیگر از کودتای بیست‌وهشتم مرداد ارائه می‌کند. او بر این باور است که راجر گوئیران مسئول پایگاه سیا در تهران با کودتا مخالف بود و به همین دلیل احضار شد. به‌جای او در دوره آیزنهاور فردی را فرستادند که پیشتر در دوره جنگ دوم جهانی در آذربایجان ایران فعالیت کرده بود. این فرد جوزف کارل گودوین نام داشت. نکته مهم این است که همان زمان رابین زینر ایران‌شناس برجسته دانشگاه آکسفورد و مأمور سازمان نظامی اطلاعاتی خارجی انگلستان(MI-۶) در آذربایجان عملیات ضدجاسوسی علیه شوروی را هدایت می‌‌کرد؛ مردی که در طراحی نقشه براندازی مصدق همراه با شاپور ریپورتر و خانم لمبتون نقشی بسیار مؤثر داشت.
نکته جالب‌تر چاپ جدید کتاب، تقسیم‌بندی‌ای است که نویسنده از رویکردهای عمده در باب ملی شدن نفت ارائه داده. به گمان نویسنده حداقل دو رویکرد مهم در بحث ملی‌شدن نفت وجود داشت: عده‌ای برای احقاق حقوق ملت ایران با واگذاری هرگونه امتیاز جدید به بیگانه مخالف بودند که در رأس اینان مصدق قرار داشت و عده‌ای که حداکثر انتظارشان از ملی‌شدن نفت، تشکیل نوعی کنسرسیوم و شکستن انحصار نفتی شرکت نفت انگلیس و ایران بود. در این کتاب آمده است که طبق مستندات فراوان، بقایی از همان ابتدا با مصدق میانه‌ای نداشت اما جرأت علنی‌کردن نظرات خویش را در خود نمی‌دید و یا شرایط را مهیا نمی‌دانست. تحلیل نوع رویکرد در مورد ملی‌شدن نفت، خواننده را قادر می‌سازد تا تصویری واقع‌گرایانه از موازنه نیروها در جبهه‌ملی به‌دست آورد. خواننده متوجه می‌شود بین کسانی مثل شخص مصدق، مهندس حسیبی، دکتر علی شایگان و دکتر محمود نریمان از یک‌سو و کسانی مثل بقایی، حائری‌زاده، خلعتبری، احمد ملکی، شمس قنات‌آبادی و عده‌ای دیگر تفاوت از زمین تا آسمان بوده است، اتفاقاً در چاپ جدید کتاب به این نکته اشاره شده که بدیهی است تضادهای درونی جبهه، روزی باید به‌گونه‌ای حل می‌شد. این مقوله از طریق صف‌بندی آشکار له و علیه مصدق صورت گرفت؛ به عبارت بهتر جناح‌بندی‌های درونی جبهه‌ملی بازتابی بود از نوع رویکرد آنان به بحث ملی شدن نفت.
بحث دیگر چاپ جدید کتاب مربوط است به قتل احمد دهقان مدیر تهران مصور. نویسنده انگیزه‌های قتل را کالبد شکافی کرده و غرض بقایی از انداختن این قتل به گردن رزم‌آرا را واکاویده است. از سوی دیگر نویسنده در بحث اسناد خانه سدان بی اعتمادی مصدق به اسناد مکشوفه و احساس وجود دسیسه ای پشت این ماجرا توسط بقایی را برملا ساخته است. به واقع بقایی به استناد همین اسناد شروع به نفاق‌افکنی در صفوف نهضت ملی نفت کرد و تلاش نمود عده‌ای را جیره و مواجب‌بگیر شرکت نفت وانمود سازد. دیگر اینکه نویسنده استدلال کرده بیانیه مشهور بقایی که منجر به حادثه سی تیر شد توسط مورخ‌الدوله سپهر، چهره مهم و ناشناخته تاریخ معاصر ایران نوشته شد تا قوام را براندازد و سیاستمدار سالخورده هم به‌سادگی بازی خورد. مهمتر اینکه بیانیه بعد از ملاقات سپهبدی قائم مقام حزب زحمتکشان با قوام نوشته و منتشر شد، یعنی زمانی‌که دار و دسته بقایی نتوانستند از قوام امتیازی بگیرند.
بحث قانون امنیت اجتماعی مصدق و انگیزه‌های بقایی از مخالفت با آن و نیز جزییات دیگری از قتل سرتیپ محمود افشارطوس از دیگر نکات چاپ جدید کتاب است. در همین ارتباط مطالبی در مورد پاکت‌های منسوب به بقایی که در صندوق کارپردازی مجلس نگهداری می‌شود، آورده شده است. می‌دانیم که چندی پیش در این باب هیاهوهای فراوانی صورت گرفت و کسانی مدعی شدند این اسناد مباحث جدیدی در تاریخ معاصر ایران می‌گشاید که معلوم شد عملاً چیزی وجود نداشته است. در چاپ جدید کتاب زندگینامه سیاسی بقایی، نویسنده بر اساس مطالب مطبوعات آن زمان نشان داده این ادعا که اسنادی علیه مصدق وجود دارد و در موعد مقتضی منتشر خواهد شد، کار خود بقایی بوده برای رهایی از دستگیری به اتهام مشارکت در قتل افشارطوس و هیچ واقعیت خارجی ندارد.
نکته بسیار مهم این است که برخی مطالب این کتاب مؤید دیدگاه‌هایی است که پیشتر مارک گازیوروسکی بر اساس اسناد محرمانه امریکا منتشر کرده، طبق این اسناد دو نفر به نام‌های فرخ کیوانی و علی جلالی به‌عنوان مأموران سیا نقش هدایت عملیات سیاه علیه مصدق را بر عهده داشته اند. در چاپ جدید کتاب اسنادی ارائه شده که نشان می‌دهد فرخ کیوانی به واقع از نزدیکان حزب زحمتکشان بوده و با شبکه نظامی بقایی هم در ارتباط است. کیوانی از سویی با افسران ضداطلاعات ارتش و از سویی با بقایی و از سوی دیگر با سیا مرتبط بود. این کشف بسیار مهمی است که می‌تواند زوایای ناگفته دیگری از تاریخ معاصر ایران را تفسیر کند و توضیح دهد. نویسنده در این ارتباط بین کیوانی و فرد دیگری به نام کیوان تمایز قائل شده و نشان داده که امیر کیوان برای(MI-۶) کار می‌کرد، حال آنکه کیوانی برای سیا فعالیت می‌نمود. بالاخره اینکه نویسنده در فصول مربوط به نحوه برخورد بقایی با انقلاب، به بیانیه‌های حزب در سال‌های ۱۳۵۷-۱۳۵۶ ارجاع داده و نکاتی را بیان داشته است؛ به ویژه در این باره که چرا بقایی به هنگام نخست‌وزیری بختیار به ناگاه تغییر چهره داد و تلاش کرد خود را انقلابی دو آتشه بنمایاند؟ غیر از این نکات، موارد فراوان دیگری هم در چاپ جدید کتاب افزوده شده که نقش مافیای سیاسی ـ اقتصادی در تاریخ معاصر ایران را به تصویر می‌کشد. از قرائن این‌گونه برمی‌آید که فهرست اعلام کتاب نیز کامل‌تر شده است، لیکن تصاویر کتاب از کیفیت مطلوب برخوردار نیست؛ اما ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه برای نخستین‌بار تصویری از حسین خطیبی رابط سازمان نظامی حزب زحمتکشان با بقایی و طراح قتل افشارطوس تهیه شده که در نوع خود جالب است. اهمیت موضوع در این است که با اینکه حسین خطیبی مردی است بسیار مهم، اما حتی در همان زمان ملی شدن صنعت نفت و در ارتباط با قتل افشارطوس عکسی از او در مطبوعات منتشر نشد و همین خود مبین جایگاه رفیع اطلاعاتی اوست. نیز نویسنده عکسی از عیسی سپهبدی، این چهره تعیین‌کننده در حیات سیاسی بقایی را در دادگاه لاهه شناسایی کرده است. این کتاب گرچه تاکنون کامل‌ترین زندگینامه سیاسی بقایی بر اساس اسناد به‌شمار می‌‌رود، لیکن بدیهی است که هنوز باید کار زیادی در مورد زندگی و طرز تفکر او انجام پذیرد تا ابعاد تاریخ معاصر ایران بیش از پیش کاویده شود.
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران


همچنین مشاهده کنید