چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

مقایسه اهمیت کار معلمان و اساتید دانشگاه


مقایسه اهمیت کار معلمان و اساتید دانشگاه
اگر کار اساتید دانشگاهها را با کار معلمان مقایسه کنیم در خواهیم یافت که معلمان وضعیت سختری را از نظر کاری و روحی و روانی تحمل میکنند. و مسئولیت پر اهمیت تری را به عهده دارند.دلیل آن هم نوع امکانات و نوع مخاطبان این دو گروه است. که ما مخاطبان این دو گروه را با هم مقایسه میکنیم:
● ویژگیهای مخاطبین معلمان در مدارس
۱) برخی از آنها کودک و برخی نیز در مرحله اول نوجوانی هستند.
۲) گروهی از آنها با رسیدن به سن بلوغ به علت ترشح هورمون رشد تعادل جسمی و روحی ندارند. و ممکن است سازگاری آنها با محیط دچار اختلال شود.
۳) دنبال هویت یابی هستند و ثبات اخلاقی و روحی و روانی ندارند.
۴) اکثر آنها نه کودک هستند نه بزرگسال بلکه در مرحله انتقال از کودکی به بزرگسالی هستند.
۵) احساسات آنها نسبت به عقلشان رشد بیشتری کرده است. بنابراین اکثر آنها نا آرام و ماجراجو و لجباز هستند.
۶) هنوز بسیاری از هنجارها و ارزشها و قوانین را نمی شناسند.
۷) در قالب ها و چهارچوب ها قراردادن رفتار آنها مشکل است.
۸) برخی از آنها به اجبار والدین به مدرسه می آیند. در نتیجه حضور آنها در کلاس درس هم غیر رسمی است.
۹) مانند بزرگسالان به درس اهمیت نمی دهند. باید اهمیت درس و مدرسه را مدام به آنها گوشزد کرد و به آنها انگیزه و امید داد.
۱۰) علیرغم تلاش برای استقلال هنوز به والدین خود وابسته هستند.برای همین والدین امور مربوط به آنها را در مدرسه پی گیری میکنند. حتی آنها بعضا با مسئولین مدرسه درگیر میشوند.
بررسی این ویژگیها نشان می دهد که معلمان با چه مخاطبانی روبرو هستند. و چقدر رسیدن به اهداف طراحی شده در سر کلاس مشکل است.
معلمان با کسانی روبرو هستند که خودشان هم نمی دانند که چه کسی هستند. و لحظه ای آرام نیستند و مدام در حال پی ریزی مسئله جدیدی هستند. و می خواهند خود را به اثبات برسانند. درس و مشق در نظر آنها اینقدر هم مهم نیست. پس معلم باید به آنها جهت بدهد و در جهت حرکت آنها را نگه دارد.
رفتار با آنها به قدر کافی مشکل است که ما، معلمان نیرومند و اثر بخشی را در مدارس داشته باشیم. و بیشتر سرمایه گذاری را صرف اموری کنیم که معلمان مدارس بتوانند مهارتهای معجزه آسایی برای تعلیم و تربیت در مدارس داشته باشند.
اما چه شده است که به معلمان و مدارس ما در جامعه توجه کافی نمی شود؟
● ویژگیهای مخاطبین اساتید دانشگاهها:
۱) اکثر مخاطبان اساتید در دانشگاهها در مرحله دوم نوجوانی هستند و بسیاری از رفتارهای آنها تثبیت شده است.
۲) هویت بسیاری از آنها شکل گرفته و جهت گیری رفتاری در آنها مشاهده می شود.
۳) عقل آنها به اندازه احساساتشان رشد کرده و بخوبی می توانند منطقی فکر کنند. و احساسات خود را کنترل کنند.
۴) به اندازه کافی به استقلال رسیده اند که بتوانند بسیاری از امور خود را به تنهایی انجام دهند.
۵) به بسیاری از مسائل اجتماعی، سیاسی و مذهبی آگاهی پیدا کرده اند و بخوبی می توانند درک درستی از جایگاه رفتارهای خود داشته باشند.
۶) اکثر آنها افراد برگزیده مدارس هستند. یعنی گلچین های علمی مدارس به دانشگاهها راه یافته اند. در نتیجه آنها افراد تنبل و بی مسئولیت نیستند بر خلاف مدارس، که افراد مسئولیت پذیر و تنبل کنار هم حضور دارند و کار مدارس را سخت می کنند.
این ویژگیها نشان می دهد که استاد، آسوده خاطر می تواند بدون مسائل جانبی رفتارهای دانشجویان، به تدریس بپردازد. و انرژی خود را صرف اموری نکند که از هدف اصلی باز ماند. برای همین اساتید نقش مبصر بودن و اولیاء بودن را بازی نمی کنند. از طرفی مخاطبان اساتید به قدر کافی تجربه کلاس نشستن را بدست آورده اند و میتوانند تعاملات سازنده با استاد و همکلاس های خود داشته باشند. و از بیان انتظاراتی که به استاد مربوط نمیشود پرهیز کنند. همه این مسائل نوعی آرامش، به کلاس استاد القاء می کند. چیزی که در کلاس معلم کمتر اتفاق می افتد.
ویژگیهای مخاطبین در مدارس اقتضا می کند که یک معلم اثر بخش، نه تنها باید در رشته مورد تدریس مهارت داشته باشد، بلکه یک روانشناس هم باشد. و با اصول تعلیم و تربیت آشنایی کافی داشته باشد. و روانشناسی یادگیری را بخوبی بداند. همچنین از علوم اجتماعی و جامعه شناسی اطلاع داشته باشد. به نظر میرسد آگاهی به چنین مهارتهایی برای معلم بیشتر لازم باشد تا به یک استاد دانشگاه. اما در جامعه ما عکس این قضیه اتفاق میافتد. و اساتید دانشگاهها لزوماً باید کارشناسی ارشد و دکتری داشته باشند. اما مدارس از این موهبت محرومند و معلمان برای کسب معلومات و ادامه تحصیل در دانشگاهها با مشکلات زیادی روبرو هستند. و گویا نیرویی میخواهد آنها را بیسواد نگه دارد. و دانشگاهی که باید بیشتر در خدمت معلم باشد از آن فاصله میگیرد و معلم را از حق خود محروم میکند.(البته این فقط وضعیت فرهنگی معلمان است )
ما اعتقاد داریم که باید سطح سواد و مهارتهای معلمین و امکانات مدارس، و وضعیت اقتصادی معلمان از دانشگاهها و از اساتید، ترجیحا بیشتر باشد. چون مخاطبان معلمان پیچیده تر و مهمتر و زیر بنای تر هستند. اما گویا جامعه ما به اندازه کافی رشد نکرده است که این واقعیت ها را متوجه شود.
http://www.classro.blogsky.com


همچنین مشاهده کنید