پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نوآوری و توسعه در کارآفرینی دانش محور


نوآوری و توسعه در کارآفرینی دانش محور
تعداد زنان کارآفرین و خود اشتغال در اتحادیه اروپا در مقایسه با مردان به میزان قابل توجهی کمتر است. در سال ۲۰۰۰میلادی تنها ۸ درصد از زنان شاغل خوداشتغال بودند در حالی‌که مردان دو برابر این میزان را به خود اختصاص داده بودند. اما دلایل مختلفی نشان می‌دهد که زنان روزبه‌روز تمایل بیشتری به شروع کسب و کاری جدید از خود نشان می‌دهند.
آخرین تحقیقات علمی نشان می‌دهد زنان در بخش‌هایی که نیازمند نوآوری است با همان موانعی روبرو هستند که زنان کارآفرین در بخش‌های مختلف دیگر با آن‌ها مواجه‌اند. متأسفانه مزایای تحصیلات عالی و تجربیات کاری نمی‌تواند عقب ماندگی ناشی از جنسیت و زن بودن در جامعه برای زنان کارآفرین را جبران کند. زنان از نبود مدلی کارا و موفق برای کسب حمایت سایر زنان و کسب نیازهایشان در برپایی کسب و کار برای خود رنج می‌برند.
متأسفانه تعداد زنان در بخش‌هایی که نیازمند نوآوری است بسیار کم است. این کم بودن نه به دلیل ناتوانی‌های فردی که بیشتر به دلیل مشکلات ساختار‌های اجتماعی است.
اما آیا میان مردان و زنان در چگونگی شروع کسب و کاری جدید تفاوتی وجود دارد؟ بسیاری از سازمان‌ها و نهاد‌های خدماتی بر این باورند که تفاوتی در این زمینه وجود ندارد از این رو تنها اقلیتی از این سازمان‌ها مشاغل خدماتی ویژه‌ای برای زنان کارآفرین در نظر گرفته‌اند.
به رغم کمبود منابع در زمینه فعالیت‌های کارآفرینانه زنان، آخرین تحقیقات نشان می‌دهد مشاغلی که زنان هدایت و مدیریت آن را بر عهده دارند در مقایسه با مشاغلی که مردان آن را هدایت می‌کنند تفاوت‌هایی دارند. کسب‌وکار‌هایی که زنان راه‌اندازی می‌کنند در مقایسه با مردان سه ویژگی عمده دارد. این ویژگی‌ها عبارتند از:
- میزان دارایی کمتر در شروع فعالیت
- میزان تجربه کمتر در مدیریت
- شروع فعالیت در موقعیتی با منابع محدود‌تر
بسیاری از صاحب‌نظران این تفاوت‌ها میان زنان و مردان را به تفاوت نقش‌های اجتماعی آنان و آموزش‌هایی که در عرصه اجتماعی دیده‌اند مربوط می‌دانند. این دلایل هرچه می‌خواهد باشد اما واقعیت این است که زنان کمتر از مردان خطر‌پذیرند.
دلیل این ویژگی هم این می‌تواند باشد که زنان تمایلی به وابستگی اقتصادی به نهاد و یا مرکزی (مانند وابستگی ناشی از دریافت وام به بانک) برای پیشبرد فعالیت‌های خود ندارند. همچنین از هر نوع فعالیتی‌ که ممکن است به سرمایه‌گذاری زیاد و بهره کم منجر شود پرهیز می‌کنند.
از منظر اقتصادی نتیجه این ویژگی‌ها این خواهد بود که کسب و کاری که زنان شروع می‌کنند در مقایسه با مردان:
- رشد کمتری خواهد داشت
- نیروی انسانی محدودتری خواهد داشت
- توسعه طلبی کمتری خواهد داشت
اما از نظر دیدگاهی دیگر نتیجه این ویژگی‌ها این خواهد بود که زنان در شروع کسب و کاری جدید در مقایسه با مردان:
- خطر پذیری کمتر اما نوآوری بیشتری دارند.
- رشد کمتری دارند اما با ثبات‌تر هستند.
- به واسطه کسب‌وکاری نوآورانه در تغییرات ساختاری مدیریتی مشارکت می‌کنند
- با توجه به نقش دوگانه خانواده ـ شغل محیط جذاب‌تری در کسب و کار برای زنان ایجاد می‌کنند.
با این‌که تحقیقات وجود موانعی برای زنان در شروع کسب و کاری جدید را نشان می‌دهد اما باور عمومی بر این است که میان زنان و مردان در این زمینه تفاوت چندانی وجود ندارد. نتیجه این دیدگاه آن است که هیچ حمایت خاصی برای زنان به ویژه کارآفرینان زن برای شروع و توسعه کسب و کاری جدید در نظر گرفته نشده است.(البته دیدگاه‌های جدیدی در زمینه ارایه برخی خدمات به زنانی که برای نمونه از خانواده خود جدا می‌شوند مطرح شده است).
برای حمایت از فعالیت زنان کارآفرین اخیراً شبکه‌ای با نام ”ارتقای کارآفرینی زنان“ [۱] در کشور‌های متعلق به اتحادیه اروپا ایجاد شده است. این شبکه ۱۲ عضو قدیمی اتحادیه اروپا و ۴ عضو جدید این اتحادیه را در بر می‌گیرد. این شبکه توسط اتحادیه اروپا تأمین مالی می‌شود و در راستای پنجمین برنامه کلان ساختاری این اتحادیه اجرا می‌شود
. هدف این شبکه معرفی برنامه‌های موفق انجام شده در زمینه ارتقای کارآفرینی زنان در اروپا و انتقال تجربیات آن‌ها به سایر مناطق است. تا کنون افزرون بر ۸۰ فعالیت موفق و ۲۲ مطالعه موردی انتخاب و با شرح جزئیات ارایه شده است. این پروژه تا کنون در زمینه معرفی مشکلات خاص کارآفرینی زنان در اروپا در کنار راه‌های پشتیبانی و حمایتی در این زمینه موفق عمل کرده است. اهداف شبکه ارتقای کارآفرینی زنان به اجمال به شرح زیر است:
۱) افزایش آگاهی عمومی در بخش‌های عمومی و خصوصی برای توجه به این نکته که کارآفرینان زن علاوه بر آن‌چه که به مردان ارایه می‌شود نیازمند حمایت‌های خاص و ویژه نیز هستند.
۲) مطالعه و استخراج نمونه‌هایی از خدمات حمایتی مورد نیاز در این زمینه
۳) مطالعه نقش آموزش در حمایت از فعالیت‌های کارآفرینانه زنان
۴) مطالعه نقش شبکه انسانی در ساختار‌های حمایتی
پیش از شروع مطالعه و یافتن پاسخ‌های پرسش‌های فوق افراد مختلفی از فرهنگ‌ها و طبقات مختلف برای فعالیت در گروه‌های کاری مطالعاتی انتخاب شدند. در ادامه از این گروه‌ها خواسته شد که بر اساس دیدگاه خود موانع فعالیت‌های کارآفرینانه زنان را مورد مطالعه قرار دهند.
نتیجه جالب توجه بود. عموم مطالعات نشان می‌داد که جلب حمایت‌ها و مشارکت‌های مالی عمده‌ترین مشکل زنان برای شروع کسب ‌و کاری جدید است. این مشکل شاید به میزان قابل توجهی در مورد زنانی که برنامه شغلی خود را پیش از این طراحی کرده‌اند و اکنون تنها به جذب اعتبارات مالی نیاز دارند مصداق بیشتری دارد. کارگاه‌های آموزشی ”ارتقای کارآفرینی زنان“ بعد‌ها بر این نتیجه صحه گذاشت علاوه بر این نشان داد که عدم تمایل زنان به شروع فعالیت‌های کارآفرینانه پیش از آن‌که به مشکلات خاص تشکیل کسب و کاری جدید مربوط باشد ریشه در معضلات فرهنگی و اجتماعی امروزین دارد. شاید مشکل جذب اعتبارات مالی در ردیف ششم یا هفتم مشکلات موجود باشد. عمده‌ترین مشکلات در این زمینه به شرح زیر است:
۱) زنان به راحتی قادر به شناسایی زنان موفق در عرصه کسب و کار و کارآفرینی نیستند به ویژه اگر در خانواده‌ای پرورش یافته باشند که مادر آن‌ها کارآفرین نبوده باشد. این زنان اغلب به زنان کارآفرین به چشم افرادی غیر طبیعی و مشکل‌دار نگاه می‌کنند.
۲) فعالیت‌های کارآفرینانه و شغلی زنان در برخی از حوزه‌ها مانند دوخت‌ودوز، آرایشگری، امور بهداشتی از نظر جامعه کم و بیش به رسمیت شناخته شده است اما اگر زنی بخواهد در خارج از حوزه‌های مزبور فعالیت‌ها شغلی و کارآفرینانه داشته باشد این احتمال وجود دارد که از نظر اجتماعی مورد پذیرش قرار نگیرد.
۳) واضح است که زنان مسولیت حفاظت و نگهداری از کودکان را بر عهده دارند. در کمتر جامعه‌ای از مردان پذیرفته شده است که در خانه بمانند و از بچه‌ها نگهداری کنند. زمانی هم که بچه‌ها به سنینی می‌رسند که مستقل می‌شوند نگهداری از والدین پیر بر عهده زنان است.
حال اگر زنان بخواهند کارآفرین باشند جامعه از آن‌ها می‌خواهد که هر دو نقش یعنی کار و نگهداری بچه‌ها و والدین را توأمان به عهده گیرند. این در حالی است که مردان تنها وظیفه تأمین نیاز‌های مالی خانواده را بر عهده دارند و از آن‌ها انتظار خانه‌داری، رفت و روب، خرید و نگهدای بچه‌ها و والدین را هم زمان با فعالیت‌های شغلی‌اشان نمی‌رود.
۴) بسیاری از زنان در چنین فضایی آموزش دیده و تربیت شده‌اند و به همین شرایط قانع‌اند و توقع زیادی از خود ندارند. زنان همیشه در لحظه‌های حساس از خود می‌پرسند که آیا من می‌توانم؟ آیا کس دیگری از من بهتر از عهده این کار بر‌می‌آید؟ آیا باید بیشتر بدانم؟ بسیار جالب توجه است که بسیاری از زنان موفق در مدارس و دانشگاه‌هایی آموزش دیده‌اند که در آن‌جا فرصت آزمودن خود و شناخت ضعف‌ها و قوت‌های خود را داشته‌اند.
۵) واقعیت این است که هنوز تبعیض علیه زنان بسیار زیاد است. زنان در شغل‌های برابر هنوز از مردان کمتر حقوق دریافت می‌کنند. زنان هنوز به انواع روابط و شبکه‌هایی که مردان در تصمیم‌گیری‌ها و برای کسب موفقیت در اختیار دارند دسترسی ندارند. در طول قرن‌ها مردان در کسب و کار شبکه‌ها و روابط خود را ایجاد کرده‌اند و زنان هنوز در این زمینه در اول راه‌اند.
۶) زنان داستان‌های بسیاری نقل می‌کنند که توسط بانک‌ها وقتی برای دریافت اعتبار برای کسب و کارشان مراجعه می‌کنند جدی گرفته نمی‌شوند. از این رو باید مردی از خانواده‌اشان مانند همسر یا پدرشان را برای رای‌زنی و دریافت اعتبار با خود به بانک‌ها ببرند. تسلط مردان بر دنیای بانکی یکی دیگر از معضلات زنان است.
شروع مطالعه از مناطق عضو در شبکه آغاز شد. اطلاعات مربوط به فعالیت‌های خاص زنان مانند بسیاری از فعالیت‌های عمومی از منظر جنسیت، در سطح گسترده‌ای جمع‌آوری و مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس این مطالعه فرآیندی تعریف شد که بر اساس آن فعالیت‌های موفق در زمینه کارآفرینی زنان با معرفی ”عوامل موفقیت“ [۲] ‌تشخیص داده شده و معرفی شدند.
همچنین تلاش شده است این عوامل کاملاً مفهوم و قابل و قابل اعتماد باشند. لازم به ذکر است تعریف عوامل موفقیت با توجه به موقعیت‌های جغرافیایی و زمینه‌های فرهنگی متفاوت، تعاریف مختلفی می‌پذیرد. این عوامل با توجه به استاندارد‌های هر منطقه در نوع رابطه [۳] ، سودمندی [۴] ، بهره‌وری [۵] و تحمل‌پذیری [۶] تغییر می‌کند.
در این گزارش عوامل متعددی به عنوان عوامل موفقیت در نظر گرفته شده‌اند. برای نمونه وجود رسانه‌های جمعی یکی از عوامل موفقیت برای افزایش آگاهی عمومی در نظر گرفته شده است. هر کدام از عوامل مزبور در هر منطقه که امتیازات مثبتی از نظر اثرگذاری دریافت کنند به عنوان عامل موفقیت معتبر شناخته می‌شوند.
فقدان مدلی موفق برای زنان در هماهنگی میان نقش خانوادگی و اجتماعی و وجود موانع اقتصادی در سیستم‌های اقتصاد سنتی از جمله موانع عدم خود اشتغالی در زنان است. طراحی مدلی موفق برای این‌که امکان حضور موفق زنان در خانواده و محل کار را فراهم کند به عنوان یکی از عوامل موفقیت در نظر گرفته شده‌ و بسیار حائز اهمیت است.
برای توسعه فرهنگ کارآفرینی زنان باید برنامه‌های حمایتی با هدف ایجاد فرصت‌های برابر شغلی برای مردان و زنان و برای طولانی مدت اجراء شود. این برنامه می‌تواند به صورت پروژه‌هایی در در مراکزی که محل تجمع کارفرینان زن مانند مدارس می‌باشند به اجراء درآید. زنان علاوه بر این نیازمند کمک‌های ویژه فردی نیز می‌باشند. این کمک‌ها به ویژه در توجیه طرح‌های شغلی، تأمین اعتبار برای پروژه و یا دسترسی به شبکه‌های انسانی مختلف مربوط می‌شود.
مردان همیشه برای جمع‌آوری و راه‌اندازی کسب و کار خود از ”شبکه دوستان قدیمی“ استفاده می‌کنند ولی زنان معمولاً برای استفاده از چنین فرصتی برای توسعه کسب و کار خود، تردید از خود نشان می‌دهند. شبکه انسانی موفق نیازمند اهداف روشن، گروه‌های هدف و ساختار سازمانی است. داشتن راهبرد، دیدگاه و روابط آزاد از الزامات رونق یک شبکه انسانی است.
امروزه همه بر این باورند که آموزش کارآفرینی هدفی درازمدت است و هرچه سریع‌تر در سیستم آموزشی باید آغاز شود. بازی‌های آموزشی شغلی در مدارس اهمیت قابل توجهی در این زمینه دارد. چنین فعالیت‌هایی تفکر و فعالیت کارآفرینانه و ویژگی‌های شخصی افراد را توسعه می‌دهد و به ویژه مشکلات مربوط به نابرابری‌های جنسیتی را کاهش می‌دهد. فعالیت‌های آموزشی باید بر اساس رویکرد‌های میان رشته‌ای [۷] انتخاب شده و با معرفی الگوهای موفق زنان کارآفرین همراه باشد. لازم به ذکر است استفاده از مبانی علمی و تجربی در این زمینه حائز اهمیت است.
منبع: www.prowomen-eu.net
[۱] Promoting Women Entrepreneurship(ProWomEn)
[۲] Success Factor
[۳] Relevance
[۴] effectiveness
[۵] efficiency
[۶] sustainability
[۷] Interdisciplinary
بر اساس تحقیقات انجام شده در اتحادیه اروپا
نوشته: دکتر پترا پوچنر( Dr. Petra Püchner )
ترجمه: روح الله یوسفی
منبع : مركز توسعه كارآفرینی


همچنین مشاهده کنید