پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


محدودیت ها و تدابیر و ابتکارات زنان کارآفرین در ایران


محدودیت ها و تدابیر و ابتکارات زنان کارآفرین در ایران
به منظور بررسی “راههای توسعه کارآفرینی زنان در ایران“ مطالعه ای در مورد بیست زن کارآفرین انجام شده است. در این نوشتار که اقتباسی است از پایان نامه ای تحت همین عنوان، سعی می شود که محدودیت ها و تدابیر و ابتکارات بکار گرفته شده توسط کارآفرینان مورد مطالعه بررسی گردد.
به طور کلی کارآفرین کسی است که با کشف و شناخت فرصت های محیطی و بهره گیری مناسب از منابع بتواند در شرایط پرابهام و ریسک آمیز به ابتکارات و نوآوریها و ایجاد کسب و کار جدید دست یازد. آنان دارای صفات و ویژگی هائی هستند که نقش آنان را از سایرین متمایز می سازد. مهمترین این ویژگی ها عبارتند از: خودباوری، ریسک پذیری، میل به نتیجه، خلاقیت، هدایت و رهبری و آینده نگری.
انتخاب کارآفرینان مورد مطالعه بر این اساس بود که پس از طی مرحله ایجاد کسب و کار همچنان به فعالیت کارآفرینانه خود مشغولند و به عبارتی توانسته اند پس از عبور از موانع، چهره ای موفق در کار باشند.
۱۴ نفر از آنان شهری و ۶ نفر روستائی و مجموعاً در ۴ استان کشور (تهران، آذربایجان شرقی، خراسان و فارس) می باشند که اکثراً در استان تهران اقامت دارند. تنوع حرفه ای در میان آنان کاملاً مشهود است به طوریکه ۴ نفر در زمینه کشاورزی، ۱۰ نفر در زمینه های بازرگانی و خدماتی، ۲ نفر در زمینه صنعتی، ۲ نفر در زمینه هنر و ۲ نفر در زمینه آموزشی و فرهنگی فعالیت می کنند.
هر یک از کارآفرینان مورد مطالعه به تناسب شرایط خانوادگی، محیطی و مقتضیات حرفه ای خود موانع و محدودیت هائی داشته اند و تدابیری برای رفع آنها بکار گرفته اند. راههای انتخابی آنها در بسیاری از موارد با یکدیگر مشترک است که در این بررسی عموماً وجوه مشترک آنها مورد نظر می باشد.
● موانع زنان کارآفرین
موانع عنوان شده از سوی کارآفرینان مورد مطالعه را می توان در سه بخش کلی تقسیم کرد.
۱) موانع فردی:
موانعی است که برخاسته از محدودیت های شخصی و خانوادگی زنان کارآفرین است. موانع فردی شامل موانع خانوادگی و موانع علمی است.
۲) موانع سازمانی:
موانعی است که مربوط به درون شرکت یا مؤسسه کسب و کار آنان است. این موانع عمدتاً شامل موانع مالی، فیزیکی، بازاریابی و فروش و منابع انسانی می باشد.
۳) موانع محیطی:
این دسته از موانع عمدتاً فرهنگی، اجتماعی و تا حدی قانونی است.
موانع فردی و تدابیر و ابتکارات بکار گرفته شده در رفع یا کاهش آنها
موانع فردی لزوماً جنبه عمومی ندارد و از فردی به فرد دیگر می تواند تغییر کند. اهم موانع مطرح شده به دو دسته تقسیم می شود:
● خانوادگی
▪ موانع: منظور از موانع خانوادگی آن دسته از موانعی است که از سوی اعضاء نزدیک خانواده (خانواده اولیه، همسر، خانواده همسر و فرزندان) برای یک زن کارآفرین ایجاد شده است. به طور کلی هیچیک از خانواده ها با اصل کار کردن زنان کارآفرین مورد مطالعه مخالفتی نداشتند، مخالفت و یا ممانعت آنان یا بدلیل نوع کسب و کار مورد علاقه کارآفرین بوده که با مشاغل متعارف زنان تطابق نداشته و یا به طور اصولی با ایجاد کسب و کار توسط او مخالف بوده اند. یکی از محدودیت های کلیه کارآفرینان مورد بررسی نگهداری و مراقبت از فرزندانشان بود که بدلیل مشغله کاری، کمبود وقت و سفرهای داخلی و یا خارجی همواره دارای دغدغه ای جدی بودند.
▪ تدابیر و ابتکارات: کارآفرینان مورد مطالعه به منظور رفع و یا تقلیل موانع خانوادگی راههای زیر را برگزیدند:
ـ مدارا و گفتگو: یکی از روش های عمومی آنان در مواجهه با موانع خانوادگی پرهیز از برخورد بوده است و همواره سعی کرده اند که از طریق مسالمت آمیز و گفتگوهای مکرر رضایت نسبی خانواده ها و همسر خود را حاصل نمایند.
ـ حفظ نهاد خانواده: کلیه کارآفرینان مورد مطالعه علیرغم علاقه شدید به کسب و کار خود، در هر شرایطی در جهت حفظ نهاد خانواده جدیت زیادی به خرج داده و در حفظ بنیان خانواده نقش مسئولانه و حتی فداکارانه ای ایفا نموده اند. آنان به سلامت، پرورش و مراقبت از فرزندان خود اهمیت زیادی می دهند. به همین دلیل مراقبت از آنها را خود شخصاً تنظیم می کنند. برخی از آنان بنا بر موقعیت کاری خود، فرزندانشان را در سال های اولیه همراه خود به محل کار می بردند، اکثریت آنها فرزندانشان را نزد خانواده خود نگهداری می کردند. برخی در مهدکودک و برخی اندک که امکان آن را داشتند، در نزد پرستار نگهداری می کردند.
اکثریت باتفاق کارآفرینان ساعات غیرکاری خود را در کنار فرزندان می گذرانند. برخی از آنها فرزندان خود را که به سن اشتغال رسیده اند در کسب و کار خود جذب کرده اند.
ـ جلب همکاری محارم: در مواردی کارآفرینان مورد مطالعه برای تخفیف موانع خانوادگی برخی از محارم خود از قبیل پدر، برادر، فرزند و سایر مردان محرمی که می توانستند با آنها همکاری کنند را به کار می گماشتند. در اینصورت تا حدود زیادی مخالفت های همسرانشان کاهش می یافت.
ـ تشکیل تیم با همسر: در اکثر موارد کارآفرینان مورد مطالعه یا در ابتدای راه و یا در مسیر توسعه سعی نمودند که مشارکت همسران خود را در کسب و کار ایجاد شده جلب کنند. هرچند که برخی از آنان برای این منظور مسیر دشواری را طی نمودند اما آنها اذعان داشتند که با این روش توانستند به موفقیت های زیادی دست یابند.
ـ اثبات موفقیت: اکثر کارآفرینان مورد مطالعه همواره سعی کرده اند تا با سرعت بیشتری به موفقیت هائی دست یازند که بتوانند از این طریق توانمندی خود را اثبات کنند. برخی از آنان از این طریق توانسته اند عقیده همسر و یا خانواده های خود و همسر را تغییر دهند. به طوریکه با مشاهده موفقیت های زنان کارآفرین مخالفت ها کاهش یافته و جای آن را همکاری گرفته است.
● علمی
▪ موانع: موانعی عملی برای کلیه کارآفرینان اعم از مرد و زن وجود دارد اما شدت آن برای زنان بیشتر می باشد. بالا بودن نسبت بی سوادی در زنان نسبت به مردان (مردان ۱۵% ـ زنان ۲۵%) ـ پائین بودن نسبت حضور زنان در برخی رشته های دانشگاهی از جمله فنی ـ مهندسی و کشاورزی (سهم زنان در رشته فنی ـ مهندسی ۴/۹% و در رشته کشاورزی و دامپروری ۸/۱۷%) ـ پائین بودن سهم حضور زنان در مشاغل کارشناسی و مدیریتی و به تبع آن نبود فرصت مناسب جهت حضور در برنامه های آموزش حرفه ای در حین کار دلایلی است که موانع علمی را برای کارآفرینان زن بیشتر می کند. به طور کلی هر چه تحصیلات کارآفرینان بالاتر باشد، موانع عملی آنان نیز کمتر بوده و یا اساساً مانع جدی در این زمینه ندارد. موانع علمی بیشتر متوجه کارآفرینان کم سواد و یا کارآفرینانی است که فاقد مهارت های و دانش کافی در حرفه خود می باشند. کارآفرینان مورد مطالعه در غالب موارد، نسبت به زمینه های علمی زیر احساس نیاز می کنند:
ـ دانش و مهارت های مدیریتی
ـ دانش و مهارت های مالی و حسابداری
ـ دانش و مهارت های اطلاعاتی
ـ دانش مقررات و قوانین حقوقی
ـ دانش و مهارت های فروش و بازاریابی
ـ دانش فنی و تخصصی حرفه خود
▪ تدابیر و ابتکارات : به جز مواردی اندک، اکثر کارآفرینان مورد مطالعه دوره ای یا برنامه ای در این زمینه نگذرانده اند. اما بدلیل انجام اقدامات لازم در مرحله ایجاد و توسعه کسب و کار خود، ضعف های موجود را از طریق زیر جبران کرده اند:
ـ جلب همکاری همسر
ـ استفاده از کارشناسان دولتی
ـ استفاده از اطلاعات آشنایان و دوستان
ـ همکاری فرزند
ـ مطالعه و مشاهده تجارب دیگران
● موانع سازمانی و تدابیر و ابتکارات بکارگرفته شده در رفع یا کاهش آنها
موانع سازمانی از جمله موانعی است که برای کلیه کارآفرینان اعم از زن و مرد مشاهده می شود. اما بدلیل سهم حضور کمتر زنان در عرصه های اقتصادی به ویژه در ایجاد کسب و کار و مشاغل مدیریتی بدیهی است که با موانع سازمانی بیشتری روبرو می شوند. اکثر کارآفرینان مورد مطالعه در مقطع ایجاد کسب و کار با چهار مانع جدی روبرو بوده اند:
۱) مالی
موانع: اکثر کارآفرینان مورد مطالعه در مرحله ایجاد و نیز مرحله توسعه بدلایل زیر با مشکل مالی مواجه بوده اند:
▪ فقدان یا کمبود سرمایه شخصی: اکثر کارآفرینان در مرحله ایجاد کمبود سرمایه شخصی داشته اند.
▪ مشکل دریافت وام: در برخی موارد کارآفرینان نتوانستند از تسهیلات بانکی استفاده کنند. دلایلی که از سوی آنان اظهار شده عبارتند از:
ـ عدم ارائه تسهیلات بانکی: سازمانهای سیاستگذار و یا بانکها برای برخی زمینه ها مبادرت به پرداخت وام می کنند و برای بعضی حرفه های دیگر امکانی جهت وام وجود ندارد. در نتیجه برخی از آنان از وام بانکی استفاده نکرده اند که البته تعداد آنها اندک است.
ـ عدم پذیرش طرح های توسعه: در مرحله توسعه کسب و کار استفاده از هرگونه وام بانکی توسط کارآفرینان، مستلزم تهیه و ارائه طرحی مشخص می باشد. در برخی موارد طرح ارسالی مورد قبول دستگاههای تصمیم گیر ذیربط واقع نمی شود و یا در برخی موارد با تأخیر و بواسطه پیگیری فراوان کارآفرینان موافقت حاصل می شود.
ـ تأخیر در پرداخت وام: در بیشتر مواقع بدلیل محدودیت های اعتباری و نیز تشریفات اداری وام ها دیر پرداخت می شود که موجب کندی و تعویق فعالیت های توسعه شده است.
ـ وثیقه و ضمانت بانکی: شرایط پرداخت وام در سیستم بانکی مبتنی بر ارائه اسناد و مدارک عدیده معتبر از جمله وثیقه ملکی و ضامن می باشد. برای برخی ارائه وثیقه ملکی و یا ضامن مشکلاتی به همراه می آورد که در نتیجه عملاً نتوانسته اند از این امکان برخوردار شوند.
▪ مشکل نقدینگی: برخی کارآفرینان بدلایل تأخیر در دریافت اقساط قراردادهای منعقده با مشتریان به ویژه کسب و کارهائی که دارای مشتریان تقریباً انحصاری است، با مشکل نقدینگی مواجه بوده اند.
▪ تدابیر و ابتکارات: اکثر کارآفرینان علیرغم مشکلات و محدودیت های مالی ابتکاراتی جهت رفع مشکل مالی داشته اند:
▪ جذب سرمایه های مردمی: برخی از کارآفرینان مورد مطالعه از طریق ایجاد تعاونی و جذب سرمایه اعضاء بعنوان آورده اولیه اقدام نموده اند. برخی دیگر که کسب و کار خود را به صورت شرکت خصوصی ایجاد کرده اند، با جذب سرمایه های مردمی آنان را در مالکیت برخی از منابع شرکت سهیم کرده اند.
▪ ایجاد درآمد جدید: کارآفرینان از طریق انجام فعالیت های تجاری، افزایش تولید، تهیه و ارائه طرح های جدید به نهادهای ذیربط، ایجاد کسب و کار جدید در راستای کسب و کار موجود، تدوین خصوصی در حرفه و یا تأسیس آموزشگاه در همان زمینه و جذب شریک نسبت به ایجاد درآمد جدید و در نتیجه کاهش محدودیت های مالی اقدام نموده اند.
ـ استفاده از وام
ـ جذب سرمایه گذاری خارجی
ـ استقراض از اقوام و آشنایان
۲) فیزیکی
▪ موانع : اکثر کارآفرینان در مرحله ایجاد کسب و کار با موانع فیزیکی مواجه بودند. در مراحل توسعه نیز تا حدودی بعنوان یکی از موانع آنها مطرح می باشد. مواردی که در این زمینه برای آنان مشکل آفریده به ترتیب درجه اهمیت عبارتند از:
ـ کمبود و یا نبود مکان کسب و کار
ـ کمبود امکانات سخت افزاری و نرم افزاری
ـ مشکل تأمین مواد اولیه
▪ تدابیر و ابتکارات: کارآفرینان به منظور تعدیل موانع فیزیکی و برخورداری از امکانات حداقل به اقداماتی چند دست زدند:
ـ استفاده از بخشی از محل مسکونی خود: برخی از کارآفرینان مورد مطالعه در مرحله ایجاد بدلیل عدم توانائی مالی و از طرفی ممانعت های همسر (در مورد کار خارج از منزل) به ناچار بخشی از فضای خانه خود را به مکان کسب و کار اختصاص دادند. حتی آنان که توانستند در مرحله توسعه به مکان های دیگری دست پیدا کنند، در برخی امور مربوط به کسب و کار همچنان از بخشی از خانه خود استفاده می کنند.
ـ استفاده از امکانات فیزیکی نهادهای عمومی: تقریباً کلیه کارآفرینان روستائی مورد مطالعه بدلیل عدم برخورداری از مکان مناسب، بسیاری از فعالیت های خود را در نهادهای محلی انجام می دهند.
ـ اجاره مکان مناسب: اکثر کارآفرینان مکان های کسب و کار خود را اجاره کرده اند.
ـ استفاده از حمایت های مردمی: برخی از کارآفرینان جهت جبران کمبود مکان و سایر امکانات فیزیکی از کمک های مردمی بهره مند شده اند. این روش عمدتاً در مناطق روستائی و یا در فعالیت های فیزیکی بکار گرفته می شود.
ـ استفاده از حمایت های خانوادگی: تعداد اندکی از کارآفرینان از امکاناتی که همسرانشان و یا پدرانشان در اختیار گذاشته اند از جمله مکانی برای کسب و کار و یا ساخت و تأمین بخشی از امکانات سخت افزاری استفاده نموده اند
۳) بازاریابی و فروش
▪ موانع: مطالعه نشان می دهد که اکثر کارآفرینان با موانع بازاریابی و فروش مواجه می باشند. به طور کلی مواردی که می توان در این دسته از موانع به آن اشاره کرد، عبارتند از: بازاریابی، فروش، صادرات، مشتری انحصاری.
موانع برحسب دلایل طیف گوناگونی را ایجاد نموده است. این دلایل را می توان به چهار دسته کلی تقسیم نمود:
ـ عدم شناخت کافی چگونگی ورود به بازار و توسعه حضور در بازار: کارآفرینان مورد مطالعه در اغلب موارد شناخت کافی در بازار صنعت کسب وکار خود، کانال های ارتباطی، مراحل ورود به بازار و راههای توسعه خود در بازار را ندارند.
ـ عدم برنامه ریزی و اقدامات حمایتی دستگاههای سیاستگذار: تاکنون در زمینه ایجاد تسهیلات برای عرضه محصول آنان به بازار هیچگونه برنامه ریزی و مساعدتی از سوی دستگاههای ذیربط انجام نشده است.
ـ کمبود منابع مالی: نیمی از کارآفرینان بدلیل محدودیت های مالی نتوانسته اند حضور فعال تری در ایجاد بازارهای جدید برای محصول خود داشته باشند، در نتیجه فروش محدودی دارند.
ـ نبود مشاور و راهنما: بسیاری از کارآفرینان در مرحله ایجاد و حتی توسعه کسب و کار خود مشاور و راهنمائی مناسب برای خود نداشته اند. آنچه دریافت کرده اند از طریق تجارب شخصی، تأثیر مدیران قبلی و مشاهده تجارب دیگران بوده است و هیچگاه با نهادی که نقش مشاور را در صنعت خود ایفا نمایند، برخورد نداشته اند.
▪ تدابیر و ابتکارات: اکثر کارآفرینان مورد مطالعه برای ایجاد بازار و توسعه حضور در بازارهای مختلف برحسب توانائی ها و امکان آفرینی راههائی را برگزیدند و توانستند حضور مستمری در بازار ایجاد نمایند.
ـ شرکت در نمایشگاههای مختلف داخل و خارج از کشور
ـ برقراری ارتباط با دستگاههای مرتبط با صنعت کسب و کار خود
ـ تبلیغات
ـ ارتقاء کیفی محصول جهت حفظ و جذب مشتری
ـ ایجاد بازار جدید (در روستاهای مجاور توسط کارآفرینان روستائی)
ـ استخدام بازاریاب
ـ تولید محصول جدید
ـ نفوذ در بازار جهانی
۴) منابع انسانی
▪ موانع : مهمترین منانع مطرح شده از سوی کارآفرینان مورد مطالعه ناباوری نسبت به توانائی زنان است. کارکنان آنان همچون دیگران، بدلیل نگرش منفی به زن و مدیریت وی، نسبت به کارآفرینی زنان ناباور بودند. این مانع عمدتاً در مقطع ایجاد کسب و کار مطرح بود و در ادامه کاهش و یا محو گردیده است. در روستاها، علاوه بر این مورد، کارکنان زن نیز دشواریهای دیگری برای کارآفرینان ایجاد می کردند و بدلایل زیر در ابتدای شکل گیری کسب و کار حتی از حضور اجتماعی پرهیز می کردند:
ـ حساسیت همسران
ـ ناپسند بودن مواجهه با مردان از لحاظ هنجارهای محلی
ـ نگرانی از مسئولیت پذیری
ـ نگرانی از کار در خارج از خانه
▪ تدابیر و ابتکارات : کوشش های انجام شده توسط کارآفرینان مورد مطالعه به شرح زیر می باشد:
ـ ایجاد محیط عاطفی: اکثر کارآفرینان مورد مطالعه در فضای کسب و کار خود رابطه ای عاطفی با پرسنل و اعضاء خود ایجاد کرده اند. این فضا کمک کرده که بسیاری از مسائل مبتلا به درونی رفع گردد و نه تنها رابطه بین کارکنان و کارآفرینان را تسهیل نموده بلکه به عنوان راهگشای بین کارکنان نیز مطرح است. این سبک از برخورد را می توان “اهرم تقویت کننده روابط درون سازمانی“ نامید.
ـ ایجاد شبکه همکاری: تعدادی از کارآفرینان مورد مطالعه به جای جذب نیروی رسمی و استخدام کارکنان اقدام به جذب نیروهای مورد نیاز خود از طریق ایجاد ارتباط شبکه ای و در چارچوب قراردادهای خرید خدمت نموده اند.
ـ ساماندهی نقش درآمدساز اعضاء در خانه: اکثر کارآفرینان روستاهای مورد مطالعه که عدم پذیرش مسئولیت کارکنان زن مواجه بودند، تصمیم به ساماندهی کسب و کار خود براساس نقش درآمدساز زنان در خانه و حضور غیرمستقیم آنان گرفنتد. این شیوه که عمدتاً در روستا مشاهده می شود، در عمل پاسخ مثبت داده است.
● موانع محیطی و تدابیر و ابتکارات بکار گرفته شده در رفع و یا کاهش آنها
کارآفرینان با موانع دیگری که متأثر از محیط اجتماعی ـ فرهنگی ـ سیاسی و اقتصادی است، مواجه می باشند. موانعی که صرفاً با کوشش فردی آنان قابل رفع نیست. بلکه نیازمند اصلاحات و تحولات تدریجی ارزش آفرین در محیط است.
۱) فرهنگی ـ اجتماعی
▪ موانع: نگرش جامعه به زن و تصویری که از نقش و ویژگی های او در باور عمومی وجود دارد، او را در محدوده ای از وظایفی خاص قرار می دهد. قضاوت در مورد مسئولیت، نقش و توان او براساس این محدوده سنجیده می شود. به طور کلی موانع فرهنگی ـ اجتماعی عبارتند از:
ـ عکس العمل های منفی اجتماعی: کارآفرینان مورد مطالعه در اغلب موارد به ویژه آنها که یا از نظر موقعیت زمانی و مکانی در محدودیت های زیادی به سر برده اند و یا در حرفه هائی مغایر با پذیرش عمومی جامعه کارآفرین شده اند، فشار زیادی را از سوی محیط خود پذیرا گشته اند و با عکس العمل های متعدد در شروع کسب و کار در قالب مضامینی همچون “زن را چه به این حرف ها“ مواجه بودند.
ـ برخوردهای منفی سازمان ها و مؤسسات اقتصادی ـ اجتماعی: به طور طبیعی فرهنگ هر جامعه در متن فرهنگ سازمانی رسوخ می کند، از همین رو همان نحوه برخورد در سازمان های اقتصادی ـ اجتماعی به چشم می خورد. این برخوردها یا به صورت مستقیم و اظهارنظر منفی در مقابل ابتکارها و نوآوریها بروز پیدا می کند و یا به صورت تأخیر در ایجاد و توسعه کسب و کار و عدم ارائه امکانات لازم و برخورد بی تفاوت با موضوع نمایان می گردد.
برای بسیاری از کارگزاران این سازمان ها بویژه در شروع بسیار سنگین بوده که یک زن به طور مستقل و جدا از چتر حمایتی یک مرد بتواند با ابتکار عمل، خلق و ایجاد یک ایده، کسب و کار جدیدی تأسیس نماید.
ـ ناامنی اجتماعی: این باورها سبب شده است که فضائی امن برای حضور زنان در برخی صحنه ها فراهم نباشد. بعنوان مثال رفت و آمد آنها در برخی مکانها، سفرهای داخلی و خارجی، رانندگی در جاده های بین شهری مواردی است که یا به تنهائی برای یک زن امکانپذیر نیست و یا به سختی انجام می شود.
▪ تدابیر و ابتکارات: کارآفرینان مورد مطالعه ضمن پذیرفتن این واقعیت که نگرش و برخورد اجتماعی و نیز نگاه برخی مسئولین به زن و نقش اجتماعی او چندان مناسب فعالیت های کارآفرینانه نیست، به منظور کم شدن تأثیر موانع فرهنگی و اجتماعی بر کسب و کار خود راههائی را برای مقابله با آن برگزیده اند:
ـ رعایت ضوابط اجتماعی و جلب اعتماد مردم: اکثر کارآفرینان مورد مطالعه حساسیت زیادی در مورد رعایت ضوابط و مقررات حقوقی و اداری داشته و همواره سعی کرده اند که کلیه قوانین را اجرا نمایند و از این نظر حتی شاخص هم بوده اند. به طوریکه نسبت به انجام تعهدات خود به بانکها، وزارت دارائی، وزارت کار، بیمه، شهرداری و. . . به موقع اقدام نموده اند. این نحوه برخورد باعث می شود که هم در میان مردم و هم در میان مسئولین جلب اعتماد نمایند.
ـ مدارا و گفتگو و استفاده از مهارت های ارتباطی: آنها معتقدند که تنها از این شیوه می توان به اهداف خود رسید چرا که هرگونه برخورد تند نسبت به مخالفت ها و تحقیرهای اجتماعی نه تنها مسیر را باز نمی کند بلکه تخریب کننده نیز می باشد. از این رو با تحمل فشارهای مضاعف سعی می کنند از طریق مدارا و گفتگو به قانع نمودن اذهان عمومی و عناصر مسئول بپردازند.
ـ اثبات موفقیت: تقریباً کلیه کارآفرینان همانطور که از این طریق توانسته اند، موانع خانوادگی خود را کاهش و یا رفع نمایند. از همین طریق نیز زمینه را برای پذیرش کسب و کار خود در نزد مسئولین مربوطه و اذهان عمومی بوجود می آورند. به طوریکه با مشاهده پیشرفت ها و موفقیت های روزافزون آنان، تغییری نسبی در باورها پدید می آید.
ـ استفاده از محارم: برخی از کارآفرینان به منظور رفع موانع اجتماعی، به ویژه ناامنی های اجتماعی در مرحله اول از همسر و سپس از سایر محارم استفاده می کنند.
ـ استفاده از دانش حرفه ای: اکثر کارآفرینان شهری مورد مطالعه به ویژه آنان که از تحصیلات بالاتری برخوردارند، سعی در به روز نگه داشتن دانش حرفه ای خود دارند. از این طریق فرصت مناسبی برای خود بوجود می آورند که برخورد با آنها صرفاً حرفه ای باشد. در مناطق روستائی کارآفرینان بدلیل محدودیت های محیطی و پائین بودن سطح سواد و در نتیجه عدم توانائی های لازم از این روش نتوانسته اند به صورت مؤثر استفاده نمایند.
ـ استفاده از دانش مذهبی: اعتقاد و باور عمیق مذهبی در اقشار مختلف مردم، سبب می شود که ارزش هائی در فرهنگ جامعه بوجود آید و معیاری برای شناخت و تصمیم و انتخاب می گردد و به عبارتی بایدها و نبایدها را مشخص می سازد به همین دلیل برخی از کارآفرینان مورد مطالعه در مرحله جلب حمایت های مردمی و مسئولین از اعتقادها و باورهای ارزشی آنها و خود بهره جسته و با طرح موضوعاتی از قبیل “نقش اجتماعی زنان صدر اسلام“، “کسب درآمد حلال“، “کسب و کار مشروع“ برخی از سدها را شکسته اند. برخورداری کارآفرینان از دانش مذهبی وسیله خوبی برای مقابله با سوءتعبیرها بوده است.
ـ استفاده از تجربه عملی: اکثر کارآفرینان مورد مطالعه قبل از ایجاد کسب و کار خود، تجارب عملی به صورت فردی و در سطح محدودی در زمینه حرفه خود داشته اند. به همین دلیل با اتکاء به تجارب عملی توانسته اند راه را برای خود باز نمایند و مشکلی از بابت اثبات توانمندی و اشراف بر حرفه خود در نزد عموم نداشته اند.
ـ صداقت و صراحت لهجه: کلیه کارآفرینان مورد مطالعه ضمن استفاده از روش های مدارا و گفتگو و ارتباط مؤثر همواره بواسطه صداقت و صراحت لهجه خود توانسته اند بسیاری از موانع اجتماعی را پشت سر گذارند. آنان با این ویژگی در مسیر توسعه کسب و کار چهره صادقی از خود در نزد اذهان عمومی ساخته اند که موجب اعتبار و اعتماد نسبت به آنان گردیده است و در این شرایط به بسیاری از موانع اجتماعی فائق آمده اند.
ـ تشکیل روحی با استفاده از باورهای اعتقادی و عرفانی (توکل): تکیه بر خداوند و مددجوئی از او از جمله روش های عمومی کارآفرینان مورد مطالعه در مواجهه با مشکلات و فشارهای اجتماعی بوده است. آنها با طرح مضامینی هم چون “موتور محرکه من خداوند است“ توکل را اصلی غیرقابل تردید در کار خود می دانند. اکثر کارآفرینان مورد مطالعه اظهار داشته اند که از این طریق آرامش درونی یافته و در مقابله با بسیاری از حوادث و موانع مصمم تر و مقاوم تر شده اند.
۲) قانونی
▪ موانع: موانع قانونی برای زنان کارآفرین بسیار محدود است چون تقریباً در کلیه قوانین اقتصادی تفکیک جنسیت وجود ندارد. بنابراین بخشی از موانع موجود نه تنها خاص زمان بلکه برای کلیه کارآفرینان می باشد. بخش دیگر ناشی از محدودیت های فرهنگی و اجتماعی است که در برخی زمینه های قانونی سایه انداخته است. از جمله می توان به عدم پذیرش و اقامت یک زن تنها در برخی اماکن مانند هتل ها اشاره نمود.
▪ تدابیر و ابتکارات: برخی از کارآفرینان که با چنین موانعی روبرو بوده اند راههای زیر را برای رفع آن اتخاذ کرده اند.
ـ شناخت و تسلط به قوانین و مقررات: اکثر کارآفرینان مورد مطالعه سعی کرده اند شناخت نسبتاً کاملی از قوانین و مقررات مربوط به حرفه خود کسب نمایند تا از این طریق بتوانند به خوبی ضوابط را رعایت نمایند و مشکلی از این لحاظ برای آنان پیش نیاید.
ـ برخورد فعال جهت پیشنهادهای اصلاحی و بازنگری در قوانین: اندکی از کارآفرینان مورد مطالعه بویژه آنها که در انجمن ها و محافل حرفه ای حضور دارند، در جهت پیشنهاددهی در اصلاح و بازنگری قوانین مرتبط با حرفه خود مشارکت جدی داشته اند.
ـ برقراری ارتباط با سازمان های ذیربط: برخی از کارآفرینان ارتباط مستمر و مؤثری با نهادهای ذیربط برقرار کرده اند تا از این طریق ضمن اشراف بیشتر بر شرایط حقوقی و قانونی حاکم بر حرفه خود با ارکان مختلف نهادهای مذکور آشنائی کامل پیدا کنند.
● جمع بندی
به گونه ای که مشاهده گردید کارآفرینان مورد مطالعه علیرغم محدودیت های فردی، سازمانی و محیطی توانسته اند از حصار موانع موجود عبور کرده و با خلق اثر و بکارگیری تدابیری نو، مسیر کارآفرینی خویش را هموار نمایند. تجارب آنان نشان می دهد که می توان در شرایط محیطی موجود نیز مؤسس، خلاق، مبتکر و نوآور و اثربخش بود اما تصویر محدودیت ها نشان از آن دارد که چنانچه کوششی اجتماعی در جهت رفع و حذف آنها صورت نگیرد موجبات اتلاف ظرفیت های مستعد نیمی از جمعیت کشور را فراهم خواهد ساخت. در این مقطع دخالت ویژه دولت لازم می آید تا به دور از طرح هرگونه شعار نسبت به سیاست های حمایتی و قانونمند نمودن کارآفرینی زنان همت گمارد. مشاهده ورود داوطلبان دختر به دانشگاهها به نسبت ۶۲ درصد، ضرورت توسعه سهم زنان در اقتصاد ملی، مقابله با بحران بیکاری و گشودن سرفصل کارآفرینی در برنامه های اقتصادی کشور نیازمند بصیرتی عمیق تر در شناخت مسئله و اراده ای قوی تر در ساماندهی آن می باشد.
منبع : مركز توسعه كارآفرینی


همچنین مشاهده کنید