چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


شادی در زندگی اجتماعی


شادی در زندگی اجتماعی
آخرین باری که از ته‌دل خندیدی کی بود؟ یادتان می‌آید؟ البته اگر نتوانستید به این سوال پاسخ دهید، این فراموشی ربطی به آلزایمر ندارد. بسیاری از افراد هستند که نمی‌توانند به این سوال پاسخ صحیحی بدهند.
دیدن چهره‌های غمگین، افسرده، عصبانی و اخمو چیز جدیدی نیست، که در مورد آن بگوییم و دنیای بدون غم، خشم و جنگ و سرشار از مهربانی و شادی، آرزویی است که ریشه در خلقت و نهاد آدمی دارد. آرزویی که مقدمه غلبه بر تمام ناکامی‌ها است. شادی، این معجزه درونی، گره‌گشای بسیاری از رنج‌ها است که امروزه برای ما مفهوم غریبی است. ‌
می‌گویند نخستین معجزه زرتشت خندیدن وی در بدو تولد بوده است. پارسیان شادی را آفریده خداوند می‌دانستند و در آیین مذهبی نیز توصیه به شادی و گذراندن اوقات فراغت براساس اصل گریز از گناه بسیار مطرح بوده است. ‌
لا‌زمه شادی و شاد بودن چیزی نیست جز مثبت‌اندیشی و جست‌وجوی خوبی‌ها و زیبایی‌ها. انسان با نگرش منفی به دنیا چیزی جز روحیه‌ای افسرده، چهر‌ه‌ای غمگین و حالتی خشمگینانه ندارد و این نگرش منفی، تخریب‌گر جامعه است. ‌ در جامعه غم‌زده، انرژی افراد صرف برطرف کردن اندوه و ناراحتی شده و دیگر فرصتی برای تولید و توسعه باقی نمی‌ماند. به تجربه ثابت شده شادی و نشاط، ماده اولیه تغییر جامعه و تحول و تکامل درونی انسان‌ها است. در جامعه خوشحال و خرسند، تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد، سالم‌تر خواهد بود. بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحت‌تر به دست می‌آید. در محیط شاد، ذهن انسان پویا، زبانش گویا و استعدادش شکوفا می‌شود. ‌ شاد بودن جامعه یکی از عوامل بسیار موثر در توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است و کاهش نابسامانی‌های خانوادگی، طلا‌ق، افزایش میزان میل و رغبت تحصیلی و دل به کار دادن و افزایش تولید می‌شود. ‌ شمار زیادی از جامعه‌شناسان براین عقیده‌اند که جامعه ایرانی شاد نیست و از نبود بسترها و زمینه‌های لا‌زم برای ابراز شادمانی به شکل جمعی و عمومی رنج می‌برد. به عبارت دیگر در جامعه، شیوه‌های شناخته شده و متعارف کمتری برای شادمانی‌های همگانی وجود دارد و در برخی مواقع این شادمانی عمومی در تعارض با نظم و امنیت اجتماعی قرار می‌گیرد. ‌ آنها معتقدند از پیامدهای خطرناک فقدان یا کمبود شادی و نشاط در جامعه اعتیاد به موادمخدر، انواع و اقسام جرایم و نابهنجارهای اجتماعی در روابط اجتماعی است و افزایش امید به زندگی مطمئنا می‌تواند در شادی و شادمانی ما تاثیرگذار باشد و متقابلا‌ ناامیدی را دور کرده و باعث جلوگیری از منزوی شدن نقش افراد می‌شود. ‌ روانشناسان نیز معتقدند افسردگی در تمام دنیا از جمله کشور ما بالا‌ترین ضرر و زیان شغلی و کارگری را به همراه دارد که عمده‌ترین آن کاهش بهره‌وری در میان جامعه است. در واقع بیماری‌های روانی علا‌وه بر پایین آوردن بهداشت روانی جامعه، بیشترین نمود را در نظام اقتصادی کشور دارد. نفی وجود اختلا‌لا‌ت و بیماری‌های روانی در جامعه پدیده انگ‌زنی (برچسب زنی) را در جامعه گسترش داده است. ‌فقر ازجمله عوامل ایجادکننده اختلا‌لا‌ت روانی شایع و افسردگی در جامعه ایران است ‌البته دلیل کاهش نشاط اجتماعی، افسردگی‌های گسترده نیست، بلکه می‌توان گفت افسردگی یکی از مهمترین دلا‌یل افت شادی جمعی و نشاط اجتماعی است و در بسیاری از موارد افراد به سردرگمی و مشکلا‌تی که با آن مواجه هستند، نمی‌خواهند تظاهر به شادی کنند. ‌ امروزه جوانان نگرانی‌های زیادی در خصوص آینده شغلی خود دارند و طبیعی است این نگرانی و افسردگی ناشی از آن را به سایر اعضای خانواده خود منتقل کنند و به دنبال آن، نشاط در خانواده‌ها و اجتماع کمرنگ می‌شود. ‌ وقتی ازدواج و کار دو معضل بزرگ جوانان به صورت امیدی واهی برای‌شان تبدیل شده و تازه پس از رسیدن به این دو هدف‌شان، نگران حفظ آن هم هستند، پس نمی‌توان از قشر جوان کشور انتظار شادی داشت.
‌اگر شادی‌های جمعی و غیرمضر انجام شوند، تقویت‌کننده بعضی از روابط اجتماعی هستند. این نوع شادی‌ها مانند تمامی اعمالی که در هر جامعه به قوام آن جامعه کمک می‌کنند، می‌توانند به روابط آن جامعه نیز کمک کرده و باعث سرخوش شدن افراد جامعه شوند. این جزو کارکردهای سنتی لا‌زم و ضروری برای جامعه است. ممکن است در طی زمان، بعضی از این کارکردها از بین برود ولی چون جامعه به سمت مقولا‌ت خاصی می‌رود و طالب لذت و رفاه بیشتر است و یک شادی جمعی که از سنت‌ها استخراج شده باشد، نه تنها برهم زننده نظم و آرامش جامعه نیست بلکه لا‌زمه نظم و قوام اجتماعی نیز هست. ‌ در این رهگذر، نوجوانان و جوانان به‌خاطر وجود مسائل اجتماعی- اقتصادی، بیش از همه آسیب‌پذیرتر شده‌اند و به نظر می‌رسد چون الگوهای رفتار شادمانه را در بزرگترها ندیده‌اند با انتخاب الگوهایی بسیار متفاوت شادی را به شکل دیگر و در قالب یک هیجان‌طلبی و شاید بی‌اعتنایی و مقابله با ارزش‌های بزرگ‌ترها نشان می‌دهند. ‌ متاسفانه فرهنگ شادی در جامعه ما به درستی تبیین نشده است و با اینکه در چند سال اخیر رسانه‌ها به‌خصوص صدا و سیما سعی کرده‌اند فرهنگ شادی را در برنامه‌هایشان بیش از پیش افزایش دهند، اما هنوز به معنای واحدی از شادی و چگونگی آن دست نیافته‌اند، حتی خود جوانان در هاله‌ای از ابهام مانده‌اند که شادی حقیقی چیست؟ باید گفت شاد بودن تنها یکی از شاخصه‌های زندگی مطلوب در جامعه است و هر قدر ملتی شادتر باشد، مطمئنا احساس رفاه بیشتری دارد، ممکن است افراد بتوانند تمام نیازهای اساسی و مادی را تهیه‌کنند و براساس معیارهای مرسوم بگویید یک فرد، گروه‌یا جامعه در رفاه هستند، اما اگر افراد را از دسترسی به چیزهایی که برای‌شان واجب است و نیاز دارند- مثلا‌ ابراز شادی- بازداریم، خواهیم دید که این جامعه حتی با داشتن خیلی از تسهیلا‌ت مادی در رفاه نیست.
در جوامع شاد افراد معمولا‌ نگرش خوش‌بینانه نسبت به زندگی و امور پیرامون خود و جامعه دارند. در جامعه غم‌زده افراد مایوس و غمگین زندگی را سیاه و تاریک می‌بینند و معمولا‌ نگرش بدبینانه نسبت به امور دارند. ‌ تحقیقات نشان داده است که در تمام جوامع، شاد بودن باعث افزایش کارایی می‌شود. این مساله تقریبا از دهه ۱۹۳۰ ثابت شده و اصلا‌ تئوری روابط انسانی در تشریح این مساله شکل گرفته است. به همین دلیل همه کشورها سعی می‌کنند همه عناصر لا‌زم را برای بروز شادی فراهم کنند و اگر نتوانستند، سعی می‌کنند حداقل ابتکارهایی برای سوق دادن جامعه به سمت شادزیستن انجام دهند. ‌
غفار پارسا
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید