شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


جامعه ها در جهانی با نظامهای باز


جامعه ها در جهانی با نظامهای باز
در گذشته، جوامع تمایل داشتند که نظام هایی بسته با مرزهای نسبتا مشخص ، افراد تابت و پیوندهای اندک با سایر جوامع باشند. اکنون ما وارد عصر "نظام های باز" شده ایم. جا به جایی و انتقال، جوامع متنوع جدیدی را خلق می کند. تاثیر این جابه جایی ها بسیار کمتر از تاثیر فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی است. سایبراسپیس سبب ایجاد نوع جدیدی از سرزمین های اجنماعی شده است که ما آن را "جامعه مجازی" می نامیم. تلویزیون و رادیو سبب ایجاد جوامعی شده است که در آن انسان ها در باره چیزهای مشابه گفتگو میکنند و می اندیشند. جا به جایی و رشد شبکه های ارتباطی سلطه جغرافیا را به عنوان عامل ایجاد جوامع کمرنگ کرده است. اکنون برخی جوامع بسیار سیال هستند و برخی نیز فاقد مکان مشخص می باشند. شبکه ها و گروه های اجتماعی متنوعی وجود دارد که مردم آنها را با واژه "جامعه" توصیف می کنند.بسیاری از مردم نیز اکنون به عضویت جوامع متنوعی با اعضای بسیار در می آیند. اگر چه ادیان بزرگ دنیا دارای هویت های تاریخی و وابستگیهایی به برخی مناطق جغرافیایی هستند ولی این پیوندهای جغرافیایی به روشنی و وضوح گذشته وجود ندارد و ادیان بزرگ نیز به نظام های باز گرایش پیدا کرده اند. برخی از مردم هنوز نظام های اجتماعی نسبتا بسته را ترجیح می دهند در حالی که برخی دیگر محیط های بازتر را می پسندند. انتخاب در این زمان که افراد در برابر قدرت جهانی شدن قرار گرفته اند بسیار دشوار است. اجتماع هنوز هم یکی از نیازهای اساسی بشر است اما به طور قطع نیاز به تعریفی دوباره خواهد بود.
نظامهای اجتماعی تغییر کرده است و به همین دلیل مفهوم کلماتی که ما برای توصیف آنها به کار می بریم نیز عوض شده است. در مورد کلمه جامعه نیز همین اتفاق افتاده است. طبیعت جوامع و اوضاع و احوال جامعه ها نیز عمیقا تغییر کرده است اما کلمه ای که اغلب به کار می بریم دارای ابهام است، به طوری که جامعه در قرن بیست و یکم می تواند همان چیزی باشد که در قرن دوازدهم گفته می شد. بدون درک این تغییر بنیادی شانس ما برای درک محیط های اجتماعی در حال و آینده اندک خواهد بود. جوامع در گذشته حتی در گذشته های نه چندان دور دارای نظامهایی بسته بودند. بنابر این دارای مرزهای نسبتا روشن و نفوذ ناپذیر و نیز دارای اعضاء ثابت و پیوندهای اندک با جوامع دیگر بودند. کلمه نسبتا در اینجا اهمیت زیادی دارد زیرا هیچ سیستم زنده ای به طور مطلق بسته یا باز نیست.‏ ‏‏‏‏ حتی بسته ترین آنها نیز مجبور به مبادله مواد و اطلاعات با سایر نظامها هستند. بازترین نظامها نیز مجبور به رعایت برخی از مرزها و یکپارچگی ها‏‏‏‏ بودند. ولی در زمان ما با افزایش جا به جایی نمادها، مردم، سرمایه ها و اشکال مختلف زندگی، تغییرات در ارزشها و چشم داشتها بیرحمانه ما را به سمت باز بودن و گستردگی می کشاند.
سیاستمدار فرهیخته فرانسوی جان مری گنو [۳] این احساس را چنین بیان می کند: “ما وارد عصر نظامهای باز شده ایم، اگر چه در سطح ایالتها یا مؤسسه ها، معیارها ی موفقیت در مقایسه با عصر سازمانی و نظامهای بسته آن متفاوت است. ارزش یک نظام با تعادل برقرار شده بین قسمتهای مختلف آن یا شفاف بودن مرزهایش سنجیده نمی شود، بلکه با میزان گستردگی و باز بودن نظام و نقاط پیوند آن با هر آنچه خارج از سازمان است سنجیده می شود.” این دیدگاه نه تنها ایالتها و مؤسسات جدیدی را ایجاد می کند، بلکه تاثیر مستقیم بر انواع جوامع نیز دارد. چوامع مسکونی به ویژه جوامع بسته روستایی و شهرهایی که در گذشته بر اطراف آنها حصار کشیده شده بود، با مردمی که خارج از محل زندگی آنها سکونت داشتند تنها از طریق هیئتهای اعزامی امکان تماس داشتند. امروزه در میان انبوه مهاجرتهای جهانی که در طول تاریخ بشریت بی سابقه است، مردم در همه جوانب در حرکتند و از یک کشور به کشور دیگر محل زندگی خود را تغییر می دهند. از روستا ها و مزارع به سوی شهرها و گاه از شهرها به روستا ها و مزارع و حومه شهرها و ... مهاجرت می کنند.
حتی ممکن است مردم چندین بار و یا به صورت فصلی تغییر مکان دهند. مردم به عنوان گردشگر و یا با اهداف کاری و تجاری نقل مکان می کنند. برخی از مهاجرتها داوطلبانه و برخی غیر داوطلبانه است. هر روزه شاهد فرار جمعیت عظیمی از مردم به دلیل جنگ، قحطی و بلایای طبیعی هستیم. برخی از این نقل مکانها نیز ترکیبی از چندین انگیزه مهم با یکدیگر است. دلایل اندکی برای قبول این مسئله که این موج خروشان جا به جایی انسانی که گاه از آن به “انفجار جمعیت ثانویه”[۴] توصیف می شود متوقف شود، ولی در مقابل دلایل فراوانی بر این اعتقاد که این جا به جایی به دلیل فشارهای جهانی با شتاب بیشتری ادامه خواهد داشت وجود دارد.
این نقل و انتقالها باعث ایجاد جوامع جدید و حتی نوع جدیدی از جوامع می شود. این جوامع جدید را به راحتی می توان مشاهده کرد. به عنوان مثال در حومه شهر استکهلم می توان تنوع باور نکردنی از جمعیت مهاجرین را از کشورهای هند، سومالی، ایران، ترکیه، بالکان و امریکای جنوبی مشاهده کرد. ایجاد جمعیتهای شناخته شده در مهاجرتهای تاریخی در مناطقی مانند ایالات متحده کاملا شناخته شده است، ولی جوامع جدید در کشورهایی ایجاد می شود که دارای نظامهای حقوقی و فرهنگی سنتی هستند. این تحرکات جهانی سایر الگوهای اجتماعی را نیز عوض می کند. برای مثال روستاهایی در اطراف مکزیکو سیتی که از نظر اقتصادی دارای نظامهای نسبتا بسته ای هستند، اکنون زندگی خود را با پولهایی که کارگران مهاجر آنها از کالیفرنیا می فرستند، می گذرانند. جوامع دور افتاده ای وجود دارد که اکنون از کامپیوتر برای حفظ ارتباط خود با هموطنانشان استفاده می کنند. اگر چه این افزایش نقل مکانها دارای نیروی شگفت انگیزی برای ایجاد جوامع با اشکال جدید در هر کجا می باشد اما آثارش بسیار کمتر از تاثیری است که توسعه فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی بر تغییر جوامع دارند.
محیط الکترونیکی باعث ایجاد نوع جدیدی از محیط اجتماعی شده است.با ایجاد “جوامع مجازی” [۵] که در آنها مردم با هم در مورد انواع علاقه مندیها و نیازهای انسانی از قبیل تجارت، نیازهای جنسی، شایعات بی اساس، اکتشافات روحی، سیاست، روانشناسی و مباحثات روشنفکرانه در موضوعات مختلف با یکدیگر ارتباط بر قرار می کنند. این نوع از رابطه را می توان با عبارت “واسطه رهایی”[۶] و”انباشت”[۷] توصیف کرد. که اولی به معنی حذف واسطه ها است، به عنوان مثال در دوران رفرم در سلسله مراتب مذهبی واسطه ها به عنوان رابط بین انسان و خدا حذف شدند. فناوریهای جدید نیز به مردم امکان ارتباط مستقیم با دیگران را فراهم می کند. واژه دوم به معنی این است که مردم می توانند افراد هم عقیده خود را از خارج نیز جستجو کنند و گروه ها و شبکه های مختلف ایجاد کنند، و این کار را با علاقه و لذت انجام دهند. این بعد جدیدی از تعاملات انسانی است و متخصصین بر آنند که پتانسیل این گونه ارتباط را برای رشد و یا کاهش کیفیت زندگی مورد بررسی قرار دهند. اما صرف نظر از ارزش آن این شیوه ارتباطی برای این که ماندگار باشد ایجاد شده است نه فقط به عنوان جذابیتی اضافه در جامعه بشری. همانگونه که هاوارد رین گلد [۸] یکی از پیشگامان پژوهش در امر “جامعه مجازی” [۹] می گوید : “آینده شبکه به آینده جامعه، دموکراسی، آموزش، علم و زندگی فکری پیوند خورده است.
برخی از انسانها و نظامهای بشری آن را زودتر پذیرفته اند و دیگرانی که هنوز آن را نپذیرفته اند نیز در مورد پیشرفت و آینده تکنولوژی کامپیوتر آگاهی دارند”. جوامع تغییر یافته بر اثر تاثیر فناوریهای ارتباطی و اطلاغاتی اعتبار خود را از میزان مشارکت در این جامعه مجازی کسب میکنند. تلویزیون و رادیو اخبار و سرگرمیهایی را می آورند، و الگوهای زندگی و مدهای زودگذر را منتشر می کنند. گاهی اوقات حتی بیلیونها نفر از مرد م جهان تحت تاثیر برخی اخبار غم انگیز قرار می گیرند به عنوان مثال مرگ شاهزاده دیانا که بسیاری از مردم را تحت تاثیر قرار داد. همچنین می توانند باعث ایجاد نوع دیگری از "جامعه مجازی" شود، جامعه ای از انسانهایی که در یک دوره کوتاه مدت در باره یک چیز فکر می کنند و سخن می گویند. برخی از اخبار رسانه ای نظیر بازیهای المپیک که نقش مهمی در تمدن جهانی دارند و تصویری از جهان به عنوان جامعه ترسیم می کنند. به طوری که برخی از صاحب نظران آن را "تعطیلات بزرگ” در ارتباطات گسترده می نامند. "ارتباطات گسترده" برخی از کارکردهای روانشناسی اجتماعی را که سابق بر این از امتیازات انحصاری نظامهای بسته بود تحت تاثیر قرار می دهد. آنها اطلاعاتی در مورد جهان، صحت و درستی عقاید، مناسب بودن یا نبودن فراهم میکنند. همچنین در شکل گیری تفکرات شخص نسبت به خود و انتخاب نقشهای اجتماعی نقش اساسی بازی می کند.
آن چه این امر را قدرتمند و مسئله ساز می سازد این است که این ها پیامهای زیادی ارسال می کنند که گاهی این پیامها با یکدیگر در تضادند. سؤال اساسی که مطرح می شود این است که آیا ذهن انسان توانایی تحمل این پیچیدگی و تغییر را دارد. هر فرد باید حجم عظیمی از بروندادهای نمادین را پردازش کند و این همان مسئله ای است که کنت گرژن[۱۰] آن را “اشباع” [۱۱] می نامد، نوعی محیط فرهنگی که با آن چیزی که فرد در گذشته تجربه کرده است و می بایستی قادر باشد در فعالیتهای روزانه ( و یا حتی در فعالیتهایش در طول زندگی) مجموعه ای مجرد از پیامها را از محیط اطرافش در مورد طبیعت و جهان دریافت کند و قواعد رفتاریش بر اساس آن بنیاد گذاشته شود، متفاوت است. نیازی نیست که شما برای مشاهده تجربیات یک محیط چند فرهنگی حتی برای یافتن “ شوک فرهنگی”[۱۲] که زمانی یکی از مشغولیتهای انسان شناسان و پژوهشگران بود مسافرت کنید. همه اینها تداوم دارد و به راستی گسترش نیز می یابد. تلویزیون بسیاری از مردم جهان را در اختیار دارد و امپراتوریهای رسانه ای جهانی بزرگی در حال شکل گیری است. روز به روز تعداد بیشتری تلفن در قسمتهای مختلف جهان در دسترس مردم قرار می گیرد. ماهواره ها، کابلهای فیبر نوری و دیگر فناوریهای جهانی پیوسته به هم که قبل از این هرگز وجود نداشته ایجاد شده است. تحرکات انسانی و رشد شبکه های ارتباطی هر دو بر کاستن از برتریهای جغرافیایی به عنوان یکی از عوامل ایجاد جوامع تاثیر گذار هستند. اگر چه هنوز مرزهای جغرافیایی عامل مهم به شمار میرود ولی بسیاری از جوامع بسیار سیال هستند و برخی نیز مکانی ندارند.
● مردم چند جامعه ای[۱۳]
گاهی اوقات در سخنرانیها و کارگاههای آموزشی که در باره موضوعاتی از این قبیل با گروههایی از مردم بحث کرده ام ( کلمه جامعه به طور حتم بخشی از یک واژگان عمومی است)، از شرکت کنندگان سؤال می کنم که به چه گروه اجتماعی تعلق دارند و مشخص می کنم که فقط باید یک پاسخ ارائه دهند. معمولا بعد از مدتی اغتشاش و بر هم خوردن نظم جلسه حضار به این سؤال پاسخ می دهند. برخی پاسخ خود را با توصیفی از شهر یا افرادی که با آنها زندگی می کنند ارائه می دهند و برخی پاسخ خود را با مشخص کردن یک گروه خاص مثل همکاران تجاری یا سازمانی و .... ارائه می دهند. برخی از آنها تاکید خود را بر یک هویت با موجودیتی بزرگتر و نا مشخص تر اعلام می کنند، نظیر جامعه سیاهان، جامعه عقب افتاده و.... .آن چه مشخص و واضح است این است که :
۱) گروهها و شبکه های اجتماعی فراوانی وجود دارد که مردم آنها را با کلمه جامعه ( Community) توصیف می کنند.
۲) اغلب مردم به ویژه اغلب مردم در غرب و کشورهای صنعتی مردمی چند جامعه ای هستند. آنها در انواع جوامع عضویت دارند. مباحث شخصی آنها نباید با از دست دادن جامعه به عنوان ستونی که بسیاری از مفسرین معاصر روی آن تاکید کرده اند همراه باشد بلکه باید با تاکید بر جامعه همراه باشد. آنها اغلب می بایستی برتریها و تفوق را در وابستگیهای اجتماعی گوناگون خود انتخاب کنند و تصمیم بگیرند که انرژی و صداقت خود را کجا مصرف کنند، و با درخواستهای گروهی که سطح بالایی از روابط را طلب می کند سرو کار داشته باشند. به ویژه با تضادها و ارزشهای اخلاقی که توسط گروههای مختلف ارائه می شود در ستیز باشند. البته هویت چند جامعه ای در میان افراد موفق تر با تحصیلات بالاتر و با تحرک بیشتر شایع تر است، ولی یکی از مشخصه های زندگی عصر جدید نیز می باشد و مسلما به این گروههای خاص محدود نمی شود. شما می توانید این امر را در گروههایی از کارگران مهاجر در کالیفرنیا که مردم دارای هویت مشخصی در رابطه با محیطی که در آن زندگی می کنند و یا مردمی که با آنها زندگی می کنند نیز مشاهده کنید. برای مثال بخش اعظمی از جمعیت یونیون سیتی کالیفرنیا [۱۴] را مردمی تشکیل می دهند که از روستای تلاکیتاپا [۱۵] از غرب مکزیکو سیتی آمده اند این پیوندها می تواند به مراتب قوی تر و تاثیر گذارتر از ؛خواهر شهرها؛[۱۶] که به واسطه کانالهای تجاری ایجاد شده اند باشد. تضادهای درون جامعه ای که مردم چند جامعه ای باید آن را حل کنند در اغلب موارد قابل کنترل است.
میزان کنترل پذیری تا حدود زیادی به میزان باز یا بسته بودن نظام بستگی دارد. اگر شما عضوی از یک جامعه نسبتا بسته مانند کلیسای مسیحیان بنیادگرا در شهری کوچک در امریکا باشید در صورت عضویت در جامعه ای که با اصول کلیسا در تضاد است عضو شوید دوران سختی را خواهید گذراند. فرهنگها و آئین های روحانی که از بسته ترین جوامع موجود در دنیای کنونی است اغلب اعضای خود را از پیوستن به گروههای اجتماعی دیگر منع می کند. اگر چه تحرکات بنیادگرایانه و جزمیتها در نهضتهای دینی به فراوانی وجود دارند ولی یک گرایش جهانی در مذاهب بزرگ دنیا به سمت ایجاد نظامهای باز وجود دارد. جامعه جهانی و مخالفت عمومی با دنیا گرایی رهبران مذاهب را متحد کرده است. لیبرالها سعی در اصلاح دکترین قبلی خود دارند و مردم به دلایل گوناگون به سمت عقاید دیگری غیر از عقایدی که با ان به دنیا آمده اند گرایش نشان می دهند. همه این فرآیندها سبب گذار از مرزهای تعصب و جمودیت می شود و به طرز ظریفی هویتهای ملی را عوض می کند.
اگر چه مذاهب بزرگ دنیا هنوز هم دارای هویتهای تاریخی با مناطق خاص هستند ( مسیحیت با اروپا اسلام با جهان عرب بودائیسم با آسیا و....) این پیوندهای جغرافیایی دیگر به روشنی و قدرتی که سابق وجود داشته نیستند. نیروهای جهانی مشابهی سایر الگوهای تعاملات اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد. نقل مکان انسانها و رشد شبکه های اطلاعاتی و ارتباطی مذاهب جهان را از ریشه های عمیقشان جدا کرده است. مردم ممکن است وارد آموزش مذهبی شوند بدون اینکه به آن بپیوندند مانند بسیاری از غربیان که آئین هندو بودا و صوفی گری را می آموزند، حتی ممکن است به صورت رسمی هم به آن بپیوندند مانند بسیاری از مردم که از مذاهب گوناگون به اسلام یا مسیحیت می گروند. همه اینها بخشی از تغییرات گسترده جهانی هستند که در حال گسترش در طبیعت ارتباطات اجتماعی انسان است. این حقیقت دارد که بسیاری از مردم نظامهای اجتماعی نسبتا بسته ای را با رضایت کامل پیدا می کنند و تجربه فقدان این محیطها را به عنوان یک کمبود تلقی می کنند. همچنین این مسئله نیز صحت دارد که بسیاری از مردم که در جوامع کوچک ساکن می شوند حتی بیشتر از جوامع آزاد و جوامع شهری بزرگ با محیطهای تنش زا و غیر انسانی، رشد می کنند. انتخاب قدرت دینامیکی و پویایی جدیدی است که با جهانی سازی وارد زندگی مردم شده است.
شبیه سرمایه های جهانی دیگر این امر نیز به صورت غیر عادلانه و نابرابر توزیع شده است، به ویژه فقرا یعنی آنهایی که تحت ظلمهای سیاسی هستند و دارای سطح تحصیلات پایینتری هستند، قدرت انتخاب گزینه های کمتری را دارند. امروزه میلیونها و حتی بیلیونها انسان در جهان در باره این که کجا زندگی کنند و برای زندگی خود چه کار کنند و از چه دستورالعملهای اخلاقی پیروی کنند تصمیم می گیرند . بر اساس اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان ممکن بود در گذشته نزدیک دریافت اطلاعات اساسی در رابطه با محل تولد، طبقه اجتماعی و اعتقادات و مشغله های والدین شخص برای پیشگویی برخی اعتقادات که کجا این شخص باید زندگی می کرد و ان چه را که برای زندگی انجام دهد و چه اعتقاداتی داشته باشد دشوار خواهد بود. همان گونه که برخی اوقات گفته می شود مردم خارج از حوزه هستند. انتخاب نه فقط برای مردمی که نقل مکان می کنند و یا شغل خود را تغییر می دهند دارای اهمیت است. بلکه دارای قدرتی در زندگی آنهایی که در جوامع سنتی تر از قبیل جوامع شهری کوچک یا سازمانهای مذهبی محافظه کار زندگی می کنند و بر اساس انتخاب خودشان به عضویت آن جوامع در آمده اند و باید متناوبا ماندن در میان آن جوامع را انتخاب کنند نیز دارای قدرت و اهمیت است. همچنین دارای قدرت و اهمیت در زندگی بسیاری از افرادی است که اگر چه در واقع از فرصتهای واقعی برای تغییر وضعیتی که در آن زندگی می کنند محروم هستند ولی این افراد به وسیله تبلیغ پیامها از جانب جهانی بزرگتر که در آن بسیاری از مردم آزادی بیشتری برای انتخاب دارند تحت فشار هستند. انتخاب به معنی خوب مطلق نیست اگر چه اغلب از جانب غربیان به عنوان نظام ارزشی فردگرایانه تر مورد توجه قرار می گیرد. مسائل قانونی وجود دارد که اکنون توسط برخی از روانشناسان نیز مطرح شده است از جمله این که مردم تا چه میزان نیاز دارند، می خواهند یا می توانند تحمل کنند. اگر چه این امر یکی از قویترین نیروها در زندگی افراد بشری است، و یکی از فشارهای جهانی شدن نیز تلقی می شود.
اهمیت انتخاب فردی با پیشرفتهایی در حقوق بشر نیز مورد توجه قرار گرفته است، که بر اساس آن به حقوق فردی بیش از حقوق گروهی اهمیت داده می شود. مفهوم حقوق گروهی میزان قابل توجهی از قدرت را در اختیار رهبران جوامع می گذارد. در حالی که حقوق فردی که از طرف سازمانهای بین المللی حمایت می شود به پشتیبانی از آزادی عقیده و حتی نافرمانی از سنتهای محلی که به نظر خشن و ظالمانه می آید، نظیر ختنه دختران، می پردازد. بنابر این جهانی سازی امری ساده آن گونه که در ابتدا یک پدیده اقتصادی فرض می شد نیست. در واقع یک تغییر یا انتقال سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی و یک تغییر در مفهوم زندگی انسانها و همه جوامع است. و هیچ یک به طور کامل آن را درک نکرده است. به راحتی در باره آثار آن با گفتن این که مردم نیاز به جامعه دارند و یا نیاز به نوع خاصی از جامعه دارند و یا به هیچ یک نیازی ندارند، اظهار نظرهای ساده می شود. حقیقت این است که مردم مختلف بسته به آن که چه مردمی هستند و چه اتفاقاتی در زندگی آنها افتاده است نیاز به انواع مختلفی از جامعه ها دارند. ما راه درازی از درک این نیازها در سطح تکامل یافته یا توانایی در طراحی سازمانهای اجتماعی که بتواند به آنها برسدداریم. این به مفهوم این است که ما مجبور خواهیم بود راه خود را در دنیای جدید یاد بگیریم راهی که هر جامعه ای یکی از نیازهای انسانی مهم را ادامه خواهد داد بلکه باید این امر باز شناسی شود شاید در زمانهای طولانی بعد نه فقط توسط نظریه پردازان و رهبران سیاسی بلکه توسط افرادی که هر روز در باره چگونه زندگی کردن خود تصمیم می گیرند.
یادداشتها
[۱]- این مقاله ترجمه مقاله ذیل می باشد:
Communities in a world of open systems, Walter Truett Anderson. Future ۳۱ , ۱۹۹۹, ۴۷۵-۴۶۳.
[۲] - دانشجوی دکتری کتابداری و اطلاع رسانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشماسی، دانشگاه فردوسی مشهد.
[۳] - Jean- Marie Guehenno
[۴] Second population explosion
[۵] - Virtual communities
[۶] - Disintermediation
[۷] - Aggregation
[۸] - Havard Rheingold
[۹] - Cyberspace
[۱۰] - Kenneth Gergen
[۱۱] - Saturation
[۱۲] - Culture shock
[۱۳] - Multi-community people
[۱۴] - Union City of California
[۱۵] - Tlaquitapa
[۱۶] - Sister cities
منابع:
۱- Guehenno J.M . The end of the nation-state Minneapolis: University of Minnesota press, ۱۹۹۵:۴۹
۲- Hong W.A. Swedish dilemma: the immigrant ghetto. The New York Times ۱۹۹۸ ; Oct. ۶:A۳.
۳- Rheingold H. The virtual community: homesteading on the electronic frontier. Reading (MA)
۴- Dayan D, Katz E. Media events: the live broadcasting of history. Cambridge (MA): Harvard University Press, ۱۹۹۲:۱.
۵- Gergen K. The saturated self: dilemmas of identity in contemporary life. New York: Basic Books, ۱۹۹۱.
۶- Collier R. Family ties across the divide. San Francisco Chronicle ۱۹۹۸; Oct. ۱۵:۱.
منبع : نما مجله الکترونیکی پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران


همچنین مشاهده کنید