پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به تحرکات انتخاباتی دوم خردادیها


نگاهی به تحرکات انتخاباتی دوم خردادیها
فتار و گفتار حضرات اصلاح طلب به گونه ای است که تصور می شود حیات و ممات این جریان در ورای انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی رقم خواهد خورد.
حرکات و سکنات این جماعت، از برنامه ریزی منسجم آنان برای دست یافتن بــه قدرت حکایت می کند بــرهمین اساس می توان به موارد ذیل بعنوان استراتژی آنان در جریان این پروسه اشاره نمود.
۱) کمتر کسی است که نداند بی اعتنایی گروه موسوم به اصلاح طلب به اعتقادات بنیادی مردم که جایگاه بسیار ویژه ای برای مردم کشورمان دارند از جمله مواردی بود که سقوط این گروه را بدنبال داشته است. تکیه برگفتمانی که تهی از اعتقادات عقلانی و منطقی این ملت مسلمان بوده است را باید به نوعی پاشنه آشیل سقوط مادی و معنوی این گروه دانست. اصلاح طلبان اکنون برای جلب آراء مردم شهید داده، از کلام و قلم خود بصورت ویژه مراقبت می کنند تا مبادا نوعی بی اعتنایی اعتقادی از لا به لای آن گفتار و نوشتار احساس شود. نمونه بارزآن استفاده از عبارت «مقام معظم رهبری» در جراید منسوب به این گروه است و این درحالی است که همین عده آنگونه مست قدرت کاذب و وهمی خود شده بودند که سعی داشتند از تمامی حرکات و سکنات ایشان، هیچگونه ارادتی احساس نشود. اما اینک خود را در حلقه مریدان می خوانند و نه تنها سعی دارند که نهادهای اعتقادی و ارزشی را از خود نرنجانند بلکه حتی در تکلم و تحریر به تجلیل و تقدیر از آنان می پردازند.
۲) اگر نگاهی گذرا به اظهارات فعلی حضرات اصلاح طلب بویژه رهبران آنان داشته باشیم در می یابیم که این عده از حرکات افراطی هم مسلکان خویش در گذشته ای که در قدرت حاضر بودند بعنوان اشتباه یاد کرده و اکنون بگونه ای سخن می رانند که گویا این جریان، افراطیون را طرد نموده است.
آیا براستی افراطیون از این جمع دور شده اند؟ آیا واقعاً این گروه به این نکته بدیهی و منطقی رسیده است که افراط و تفریط مضر هستند؟
با نگاه به حلقه پیرامونی رهبران سطح یک جریان اصلاح طلب، حضور قوی افراطیون به وضوح ملاحظه شده و بدین ترتیب می توان به این تحلیل منطقی رسید که اینان نه تنها از حرکات افراطی نادم نبوده بلکه در ابراز مواضع افراطی اصرار زیادی دارند اما برای آنکه گروه خویش را در فضای غیر افراطی به نمایش گذراند و از این طریق آرای مردمی را متوجه خود سازند ژست دوری از افراطی گری گرفته اند چرا که افراطی گری مورد پسند جامعه اسلامی ما نمی باشد. حقیقت آن است که این عده بر صرف وشدت مواضع افراطی خویش افزودند.
۳) متاسفانه برخی عادت کرده اند که از تمامی ابزار برای رسیدن به اهداف خود بهره بگیرند استفاده ابزاری، عملی ناپسند و غیر مطلوب است. حرکت اخیر جراید منسوب به دوم خرداد در رسانه ای نمودن جزئی ترین مسائل مربوط به دنیای هنر را باید در همین راستا ارزیابی نمود. برگزاری گفتگوی مفصل با اهالی هنر بویژه چهره های شاخص سینما با هدف القاء این موضوع که تنها رسانه های منسوب به جریان اصلاح طلب سینه چاک هنرمندان بوده و تریبون اهالی هنر محسوب می شوند نوعی جفا در حق هنرمندان است.
دلسوزی برای هنر و هنرمندان این است که نگاه ابزاری و انتخاباتی به هنر و هنرمندان وجود نداشته باشد. متاسفانه بهره گیری از چهره های مشهور و به نوعی انتساب آنان به جریان فکری مد نظر خود، به موضوعی رایج در برخی از گروهها بدل شده است. به نظر می رسد باید در ابتدا هنرمندان و در ادامه مراجع ذی صلاح امور هنر با اتخاذ تدابیری راه را بر سوء استفاده از ساحت هنر ببندند.
۴) صیادی که قادر به صید از آب زلال نیست سعی می کند آب را گل آلود کرده تا آنگاه ماهی مورد نظر خود را شکار کند. ایجاد شرایط برزخی و تکاپو برای استمرار آن مصداق بارز گل آلود نمودن آب است. مگر می شود پذیرفت که تصمیمات حزبی قبلاً گرفته نشده و بر اساس آن نوع رفتار حزبی تعریف نشده باشد؟! چرا برخی گروههاعادت نموده اند که جامعه را در شرایط برزخی قرار داده و از ورای این شرایط صید مورد نظر خود را بدست آورند. بیان احتمال قطعی آمدن این و آن در انتخابات و در همان حال بیان عدم حضور آنان در عرصه انتخابات از سوی اعضاء همان جریان، آیا غیر از ایجاد شرایط برزخی چیز دیگری است؟! و البته طرح این موارد در حالی است که این جریان تصمیمات خود را پیرامون انتخابات از مدتها قبل گرفته است.
۵) یکی از رایج ترین شیوه ها در ایجاد جنگ روانی، نشر خبری دورغ و کذب است. اگر چه ناشران آن خبر، تکذیب آنرا اعلام می نمایند اما باید به صراحت ادغان نمود که خبر دورغ اثر خود را در همان ابتدا خواهد گذاشت. ناشران خبر دورغ با علم به تاثیرگذاری آنی آن، آنرا نشر می دهند.
اینکه حضور فلان چهره مشهور ورزشی یا هنری و یا سیاسی در لیست اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس آتی اعلام می گردد اما پس از مدتی تکذیب می شود از چه چیزی خبر می دهد؟
اگر به سراغ اولین ناشر خبرهای اینچنینی برویم در خواهیم یافت که این عده از جماعت اصلاح طلب بوده اند و جالب اینجاست که خبر را در حجم و وزنی گسترده اما تکذیبه را در سطحی اندک نشر می دهند. ناشران از ورای چسباندن چهره های مورد توجه عمومی به خود، سعی در جلب آرای عمومی را دارند.
۶) قالب گشتن گفتمان عدالت خواهانه در سیستم اجرایی کشور از جمله برکات استقرار دولت خدوم نهم می باشد. دولتی که در پی همت والای مردم ولایتمدار ایران اسلامی شکل گرفت. متاسفانه برخی از افراد منتسب به جریان اصلاحات با انتقادات غیر منصفانه خود تمامی عملکرد دولتمردان نهم را زیر سئوال می برند. این عده تصور می کنند که در ورای تخریب و تضعیف دولت نهم به نان و نامی خواهند رسید. اینان که خود را دلسوز نام می نهند پاسخ دهند که آیا انتقادات غیر منصفانه راه را برای ترمیم و تصیح اشتباهات سهوی باز خواهدنمود؟!
اگرچه پاسخ منفی است اما از سویی دیگر، منتقدان غیر منصف دولت نهم همان کسانی هستند که سالها در عرصه اجرایی کشور حضور مستقیم داشتند بنابراین پاسخ دهند که در دوران مسئولیتی خود چه باری را از دوش مردم عریز برداشتند؟! آیا نه اینکه همین عده نه نتها به مطالبات منطقی مردم پاسخی درست ندادند بلکه حتی در شناخت مطالبات و اولویت بندی نیازهای مردمی نیز دچار مشکل بودند؟ مگر نه اینکه اینان برخلاف مطالبات به حق معیشتی مردم، از توسعه یک بعدی سیاسی، آزادی فلان وطن فروش، همنشینی با بهان مستکبر و... سخن می گفتند حال چگونه اکنون به فکر اهمیت کار آمدی دولت افتاده اند؟!
اگر چه از اینکه سرانجام از خواب عمیق بیدار شده اند باید اظهار رضایت نمود اما متاسفانه این اظهار امیدواری با توجه به حرکات فعلی آنان، مبتنی بر واقعیت نمی تواند باشد.
بهرحال کسی نمی گوید که هیچ انتقادی به دولت نهم وارد نیست که اگر چنین مطلبی گفته شود جفا در حق دولت نهم است چرا که انتقاد منصفانه و سازنده برای دولت نهم غنیمت است. انتقادی که در آن انصاف رعایت شده باشد. متاسفانه برخی بدون هیچ انصافی، تمامی دستاوردهای دولت نهم را نادیده گرفته و در جهت تضعیف دولت گام بر می دارند. سفرهای استانی یکی از صدها نمونه رویکرد مردمی دولت اسلامی است که این جماعت با چشم پوشی بر نتایج غیر قابل انکار آن، به تخریب آن روی آورده اند و این موارد در حالی است که سفرهای استانی دولت آنهم با پایه کار آوردن تمامی اعضاء کابینه، سبب شناخت از نزدیک و دقیق مسئولان ارشد از شرایط موجود کشور و همچنین استحکام حلقه وصل میان مردم و مسئولان شده است. به یاد می آوریم که رئیس دولت اصلاحات در جریان سفر خود به استان مازندران، با صراحت اعلام نمود که تا پایان دوره ریاست جمهوری خود از جاده شمال به تهران با اتومبیل به مازندران خواهد آمد آیا واقعاًآقای خاتمی توانست از جاده شمال به تهران به مازندران بیاید؟!
چرا مدعیان نقد و نقادی سکوت کرده و به این موارد اشاره ای نمی کنند که البته از اینگونه موارد بسیار فراوان یافت می شود.
۷) مجلس هفتم هم به مثل مجالس قبل از خود دارای نقاط ضعف و قوت است که در جای خود باید به آنها توجه عمیق شود تا نقاط ضعف، ترمیم و نقاط قوت، تقویت شوند. مجلس هفتم که در آغاز رویکرد جدید خدومی نظام شکل گرفت به نام مجلس اصولگرایان شهره گشت و همین نام کافی بود تا تمامی ابزارهای قلمی و کلامی جریان غیر اصولگرا برعلیه آن بسیج شوند. دست اندرکاران جراید به اصطلاح اصلاح طلب در کمرنگ جلوه دادن عملکرد مجلس هفتم و نیز در جهت تقویت خط ایجاد شکاف بین دولت و مجلس از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزند. این عده بدون آنکه به مقطع حضور خود در مجلس ششم کوچکترین اشاره ای داشته باشند از ضرورت تکاپوی مجلس برای حل مشکلات مردم سخن می گویند که اگر چه کلام بسیار درستی است اما آیا می توان نطق های افراطی مجلس ششم را که اکثراً در مغایرت با مطالبات منطقی مردم جاری می شد را از یاد برد؟!
آیا این عده دست از گذشته خویش برداشته و اصلاح شده اند؟! نگاه به وضع موجود آنان، حقیقت را عریان و نمایان خواهد ساخت.
۸) دامن زدن به اختلافات گروههای اصولگرا از دیگر توصیه های هسته فکری گروه اصلاح طلب است. بزرگ نمایی آنچه که در درون خانواده بزرگ اصولگرایان می گذرد در دستور کار جراید اصلاح طلب قرار دارد. بدون شک در حلقه اصولگرایی مسئولیت یک امانت تلقی می شده که البته جامعه هم این نوع نگاه را از اصولگرایان متوقع است. هدف اصلی بزرگ نمایی مباحث چالشی درونی اصولگرایان، خدشه جدی به مطلب اخیر است. جراید منتسب به اصلاح طلب که به برکت برخی ملاحضات قابل تامل بسیار هم زیاد هستند در یک هماهنگی رسانه ای، بدنبال القاء وجود روحیه قدرت طلبی در جریان اصولگرا هستند. متاسفانه دراین میان برخی از افراد و احزاب متصل به حلقه اصولگرایان، در برخی از مواقع از سر دلسوزی، مطالبی را بیان می کنند که این مطالب، مواد خام اختلاف افکنی را شکل می دهد.
۹) در برخی اوقات برای آنکه رقبا بطور کامل از توان، مطلع نشوند باید به سراغ ایجاد یک فضای تصنعی رفت بطوریکه با بهره گیری از این فضا بتوان، رقبا را در اتخاذ تصمیم نهایی دچار تردید نمود. اینکه اصلاح طلبان اختلاف داشته و بعضاً هم به یکدیگر انتقاد می نمایند موضوعی چندان واقعی نیست اگر چه طالبان قدرت و ثروت بدلیل داشتن نگاه صرف مادی، هیچگاه به توافق مشترک نخواهند رسید اما با توجه به وضعیت خود، به برخی تصمیمات که اگر چه سهم آنان را در کرسی قدرت اندک می کند توجه و تمکین می کنند. شاید اولین نتیجه وجود اختلاف بین اصلاح طلبان، طبیعی شمرده شدن وجود اختلاف بین اصولگرایان باشد.
۱۰) بهره گیری از برخی ابزار هنری و ورزشی و مستمسک قرار دادن آن برای نیل به اهداف حزبی و باندی از دیگر رویکردهای حضرات اصلاح طلب است. مصداق ورزشی آن کمیته انتقالی فوتبال ایران به ریاست صفائی فراهانی عضو مرکزیت جبهه مشارکت است و مصداق هنری آن هم، توجه فوق العاده و ویژه به موضوع قاچاق سی دی های فیلم های درحال اکران می باشد. این دو موضوع در حالی است که تاکنون عملکرد چشمگیری را از کمیته انتقالی فوتبال ندیده و بلکه حتی در برخی از مواقع تنها از پتانسیل تبلیغاتی آن استفاده شده است که نمونه بارز آن در داستان حذف استقلال از جام باشگاههای آسیاست که در آن آقای صفایی فراهانی از درخواست آقای خاتمی برای حل مسئله فوق خبر داد که نهایتاً کار خاصی هم صورت نگرفت اما از برد تبلیغاتی استفاده شد.
همینطور در بحث قاچاق سی دی سعی شده با تبرئه دیگران، تمامی مشکلات را متوجه وزارت ارشاد دولت نهم سازند.
بهر تقدیر اعتقاد و امید داریم که مردم عزیز ایران اسلامی چون گذشته، ضمن حضوری حماسی در پای صندوقهای اخذ رای، انتخابی نیکو خواهند نمود.
منبع : رودسر نیوز


همچنین مشاهده کنید