پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

کوزوو پس از استقلال


کوزوو پس از استقلال
«نبرد تاریخی کوزوو از شش قرن قبل آغاز شده و پایان نخواهد یافت. گذشت زمان صرب ها را از کوزوو دور نگه نخواهد داشت و ما آماده ایم که با ۳۰۰ هزار رزمنده صرب، اسلام را از این منطقه دور نگه داریم.»
این سخنان «اسلوبودان میلو شویچ» رئیس جمهور صربستان در نوامبر سال ۱۹۸۹ بود و اکنون ما درسال ۲۰۰۸ میلادی قرار داریم، درحالی که هیچ کدام از پیش بینی های او تحقق نیافت بلکه برعکس، گذشت تاریخ نشان داد که آنها نمی توانند بر اراده مردم برای دستیابی به آزادی پیروز شوند.
امروز، کوزوو است که رویای استقلال را تبدیل به واقعیت کرد.
در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ کوزوو با وضعیت گذشته خود خداحافظی و استقلال خود را اعلام کرد.
این درحالی بود که از مدت ها قبل، رهبران بالکان در مورد اعلام استقلال یک طرفه از سوی کوزوو و بخصوص پس از مخالفت صربستان و روسیه بارها و بارها آن را مورد تهدید قرار دادند.
همچنان که پیش بینی می شد، موضع گیری ها در مورد اعلام استقلال کوزوو متضاد بود، بیشتر کشورهای اروپایی از اعلام استقلال کوزوو استقبال و آن را موجب امنیت بالکان عنوان کردند.
درحالی که صربستان و روسیه با نشان دادن خشم خود اعلام کردند که این موضوع، باعث تقویت اقدامات گروه های قومی جدایی طلب در جهان خواهد شد.
گرچه استقلال کوزوو به واقعیت مبدل شد، اما این سرزمین با موانع زیادی روبه رو خواهد شد که در راس آنها، به رسمیت شناختن آن توسط جهانیان است تا بتواند به عنوان عضو رسمی سازمان ملل متحد به شمار آورده شود.
هاشم تاچی نخست وزیر کوزوو در چهل و چهارمین نشست ناتو در هشتم فوریه در مونیخ از اعلام آمادگی ۱۰۰ کشور برای به رسمیت شناختی کوزوو خبر داد.
همچنین مطبوعات از این موضوع خبردادند که واشنگتن و برلین اولین پایتخت های غربی خواهند بود که این موضع را اتخاذ می کنند و در تبعیت از آنها، اتحادیه اروپا به خصوص فرانسه، انگلیس، ایتالیا و اسلوونی که ریاست دوره ای این اتحادیه را از ژانویه ۲۰۰۸ به عهده دارد، اقدام به این کار خواهند کرد.
در طرف مقابل، کشورهای رومانی، قبرس و اسلواکی مخالفت، خود را با اعلام استقلال یک طرفه از سوی کوزوو اعلام کردند. درحالی که بلغارستان با اتخاذ موضع تزلزل باعث خشم همسایگان صرب و همپیمانان آمریکایی خود شد.
همچنان که «بوریس تادیچ» رئیس جمهور صربستان اعلام کرد که صربستان با استقلال کوزوو موافقت نخواهد کرد و قطعنامه شماره ۱۲۴۴ شورای امنیت درسال ۱۹۹۹ متضمن امنیت و تمامیت ارضی صربستان است و هشدار داد، اعلام یک طرفه استقلال باعث تبعات پیش بینی نشده برای جدایی طلبان در سایر جهان خواهد شد.
«ویتالی کچورکین» سفیر روسیه در سازمان ملل متحد در اظهارنظری شفاف گفت: پس از اعلام استقلال یک جانبه، کوزوو نمی تواند به عضویت سازمان ملل یا سایر سازمان های بین المللی درآید.
وی تاکید کرد که مسکو از حق وتو خود در این مورد استفاده خواهد کرد و هشدار داد به رسمیت شناختن استقلال کوزوو به معنی به رسمیت شناختن جمهوری شمال قبرس خواهد بود.
و از تهدیدات دیگر، تهدید صربستان به تحریم های اقتصادی علیه کوزوو است که شامل قطع جریان برق و سایر زیرساخت های مشترک خواهد بود.
همچنین بیش از ۱۰۰ هزار صرب که در سایر جاهایی که اکنون در کوزوو و زیرنظر مراقبت های بین المللی قرار دارد به گفته ناظران، ضرر خواهند کرد. همچنان که این موضوع در وضعیت جاری در آن سرزمین تاثیر چندانی نخواهد داشت، چرا که مرزهایی را با کشورهایی که از استقلال کوزوو حمایت می کنند، دارد.
مضاف بر اینکه زلمای خلیل زاد سفیر آمریکا در سازمان ملل قبل از استقلال کوزوو در نامه ای تهدیدآمیز به صربستان، این کشور را از اتخاذ هرگونه اعمال خشونت آمیز یا تحریم های اقتصادی برحذر داشت
خلیل زاد گفت: این دو نظام سیاسی همسایه هستند و باید با همدیگر تعامل کنند و همه تلاش های خود را برای پایداری صلح به کار برند و طی سخنانی در ۱۰ فوریه به صربستان هشدار داد که تحولات کوزوو تاثیر اساسی در روابط با آمریکا و سایر کشورهای اروپایی حامی استقلال در طولانی مدت خواهد داشت.
اما یکی از مهم ترین چالش ها در آینده، قانون اساسی و نوع رژیم سیاسی در کوزوو خواهد بود که آیا ممکن است اسلامی باشد، همانطور که مسلمانان آلبانی اکثر ساکنان آن سرزمین را تشکیل می دهند یا اینکه به دلیل فشارهای غرب، نظامی لائیک باشد.
به گفته ناظران پاسخ این سؤال روشن است چرا که سال ها قبل، تجربه بوسنی و هرزگوین را آمریکا نمی خواهد تکرار کند و دلایلی از این گونه فراوان است.
دخالت نظامی ناتو به رهبری واشنگتن درسال ۱۹۹۹ تنها به خاطر جلوگیری از کشتار ساکنان آلبانیایی تبار کوزوو توسط «اسلوبودان میلوشویچ» رهبر صرب ها نبود، بلکه بیشتر هدف جلوگیری از تکرار حوادث افغانستان و بوسنی به سرزمین بالکان برای ممانعت از جهاد اسلامی و حفظ منافع آمریکا در قلب اروپا بود. تا اروپایی ها احساس کنند به تنهایی و بدون سلطه آمریکا قادر به انجام هیچ کاری حتی در داخل قاره خودشان نخواهند بود و از حل یکی از طولانی ترین مشکلات قاره در بالکان عاجز مانده اند.
اهداف پنهانی گذشته نیز در موضع گیری ها خود را نشان داد، پس از مجبور کردن ارتش صربستان به خروج از منطقه، واشنگتن دستور داد ارتش آزادیبخش کوزوو خود را منحل کند و اسلحه را تحویل دهد و به یک حزب سیاسی برای فعالیت سیاسی بدون تسلط یافتن یا تشکیل یک ارتش مسلمان در آینده اقدام کند.
اضافه برآن، به جای آنکه توانایی های ساکنان کوزوو در اداره کردن امور خودشان، حتی اگر در قیمومت بین المللی قرار داشته باشند، واشنگتن مبادرت به ایجاد یک تشکیلات اداری و نظامی خارجی برای اداره کردن کوزوو کرد تا از تشکیل حکومت اسلامی جلوگیری کند.
از جمله شرط های دیگری که برای پذیرفتن استقلال کوزوو درنظر گرفته شده بود، این بود که «نیکلاس برنز» معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی استراتژیک آمریکا، در زمینه راه حل کوزوو در مقابل کمیته روابط بین المللی کنگره آمریکا در ۱۸ مه ۲۰۰۵ بیان کرد این بود که «در سپتامبر ۲۰۰۵ گفت وگو در مورد چگونگی آینده کوزوو آغاز خواهد شد و جرج بوش رئیس جمهور و کاندولیزا رایس تاکید کردند نمایندگان کشورهای جهان در سازمان ملل متحد حفاظت از استقرار امنیت در بالکان و خلع سلاح منطقه را از آنچه که در دهه های ۹۰ شاهد آن بود، ضمانت کنند و از اختلاف های قومی و دینی که باعث شد، کشورهای بالکان و کشورهای همجوار آن از دستیابی به پیشرفت های سیاسی و اقتصادی برای ورود به مرحله جدید که هدف آن پیوستن این منطقه به خانواده اروپایی و مشارکت در سازمان های اروپایی ناتو است جلوگیری کند.
با اینکه مسلمانان ۹۳ درصد جمعیت این سرزمین را تشکیل می دهند با این حال از آنها خواسته شده از برپایی یک حکومت اسلامی خودداری کنند.
آنچنان که در بوسنی و هرزه گوین رخ داد و با وجود اکثریت ۹۰ درصدی مسلمانان در آن، نظامی سیاسی مرکب از صرب کروات و مسلمانان تشکیل شد که حکومت نژادی است.
این دلیل اصلی در مورد تاخیر در اعلام استقلال کوزوو پس از پایان جنگ سرد صربستان بر ضد مسلمانان کوزوو بود که پس از اینکه پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)،نیروهای صربستان را در سال ۱۹۹۹ مجبور به عقب نشینی کرد، تشکیلات مدنی وابسته به سازمان ملل متحد، طرح آماده سازی کوزوو برای خواسته های غرب بدون هویت اسلامی آن را خواستار شد.
همچنان که صربستان که از سوی کلیسای ارتدوکس در روسیه و سایر کشورهای اروپای شرقی حمایت می شود، اقدامات مرحوم «ابراهیم روگوا» رهبر کوزوو را در اعلام استقلال این سرزمین مکرراً با مشکل مواجه ساخت و گفت: «این نغمه خبیث که از بوسنی نیز به گوش می رسد، کوزوو را در صورت استقلال به محلی برای مسلمانان افراطی تبدیل خواهد کرد که هدف صربستان از این کار، ترساندن اروپایی ها از اعلام استقلال کوزوو بود.
با توجه به مطالب قبلی، حقیقت دیگری که باعث می شود، کوزوو مورد طمع صربستان و غرب قرار داشته باشد و از تبدیل شدن آن به یک کشور اسلامی جلوگیری شود این است که این سرزمین دارای منابع بسیاری است که دو طرف متوقع هستند پس از پیوستن صربستان و کوزوو به اتحادیه اروپا از آن بهره گیرند.
کوزوو با اینکه مساحت آن از ۱۱ هزار کیلومتر تجاوز نمی کند، از غنی ترین مناطق بالکان به شمار می آید و دارای منابع زیرزمینی بسیاری است.
در یوگسلاوی سابق نیز این سرزمین ۷۵ درصد سرب و آهن و ۶۰ درصد نقره و ۵۰درصد نیکل و ۲۰درصد طلا را تأمین می کرد.
کما اینکه صددرصد احتیاجات یوگسلاوی را از جهت زغال سنگ و ۶۱ درصد منگنز را تأمین می کرد. همچنین در کوزوو مقادیر زیادی از بوکسیت، آهن، مس و سایر مواد معدنی وجود دارد، مضاف بر اینکه، از لحاظ کشاورزی نیز دارای قابلیت های طبیعی فراوانی است که از این لحاظ در طول تاریخ این سرزمین مورد طمع بوده است و در آینده نیز مورد طمع خواهد بود.
نباید روابط سنتی، نژادی و دینی بین صرب ها و روسیه را فراموش کرد که درحال حاضر با همه توان خود در کنار صربستان در مقابل تأسیس یک کشور اسلامی قرار گرفته است.
صربستان کوزوو را مهد تمدن و میراث تاریخی خود می داند و مهم ترین دیرهای مذهبی در آن قرار گرفته است. به این خاطر است که رهبران کلیسای ارتدوکس صربستان، صرب ها را به ایستادگی فراخوانده است.
نقش روسیه نیز از لحاظ منافع و روابطی که با صرب ها از دوران کمونیستی در یوگسلاوی و اتحاد جماهیر شوروی سابق داشت، نیز در قضیه کوزوو حائزاهمیت است. چرا که روابطی نژادی و دینی در آن واحد است و حتی پس از فروپاشی ایدئولوژی اشتراکی همچنان پابرجا است. روسیه نیز، خواستار جای پایی در اروپای شرقی است، تا به این طریق از محاصره ای که هر روز بیشتر از گذشته با نفوذ آمریکا در منطقه و پیوستن اروپای شرقی به ناتو دچار آن شده است، نجات پیدا کند. اما از لحاظ نژادی، صرب ها و روس ها از یک قوم و نژاد هستند که قوم «اسلاو» نام دارد.
همچنان که زبان روسی بسیار به زبان صرب ها نزدیک است درحالی که مسلمانان کوزوو در مقابل آلبانی تبار هستند.
و در آخر، عقاید مذهبی روسیه و صربستان است که قبل از آن، کمونیست ها اهمیتی برایش قائل نبودند و اکنون به عاملی برای این ارتباط شده است.
از این جا است که اهمیت این روابط (روسیه و صربستان) مشخص می شود چراکه روس ها، همانند صرب ها ارتدوکس مذهب هستند درحالی که در مقابل اگر کشورهای اروپایی دارای مذهب کاتولیک یا پروتستان هستند.
در مقابل آنچه گذشت، ناظران بر این مسئله اتفاق نظر دارند که اروپا و آمریکا به این اذعان دارند که به رسمیت شناختن کوزوو از سوی روسیه دارای اهمیت فراوانی است و به این خاطر، حاضر به دادن امتیازاتی از قبیل حمایت از اقلیت صرب و ارائه تضمین هایی مبنی بر اینکه استقلال کوزوو منحصر به فرد است و تأثیر آن چنانی بر سرزمین های آشوب زده در داخل روسیه و به خصوص مناطقی مانند چچن، داغستان یا در داخل مرزهای گرجستان در مجاورت اوستیای جنوبی و آبخازیا نخواهد داشت.
در این زمینه «جیمز لایون» تحلیلگر سازمان بحران های بین المللی در واشنگتن می گوید: «احتمال به کار گرفتن حق وتو توسط روسیه مانع بزرگی است که وجود دارد، چرا که درگیری های روسیه در قفقاز در ارتباط با خواسته های جدایی طلبانه بایستی، درنظر گرفته شود.
وی می گوید: «اگر جامعه جهانی بتواند در این مورد با روسیه به توافقی برسد، او ازحق وتو در رابطه با موضوع استقلال کوزوو استفاده نخواهد کرد.»
خلاصه کلام این است که نقطه اساسی که مورد توافق غرب، آمریکا و روسیه پس از اعلام استقلال است، این است که یک کشور به نام کوزوو وجود داشته باشد، اما لائیک و تحت نفوذ مسیحیت.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید