پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

صبح جزا


صبح جزا
اگر روزی به پهنای صورت اشک می ریخت، اکنون باید به طول عمر خود بگرید و این موضوع در حالی «دراماتیک» خواهد شد که دنیای فوتبال دیگر توانی برای دلسوزی ندارد. ثروت، شهرت و زندگی پرحاشیه را می پسندید یا فقر، گمنامی و آسایش؟ هر فوتبالیست جوان و با استعدادی روزی به تاریخ می پیوندد. شاید پل گاسکوئین برخلاف نظر هواداران، توان تحمل بار مسئولیت و شهرت ناشی از نفر اول بودن را نداشت. «پل» از همان روزهای جوانی سرکش و ناآارم بود.
او به آزادی مطلق اعتقاد داشت و بر مبنای اصولی که محترم می شمرد، یک بار ساعت ۲ و نیم بامداد در حوالی «سنت جیمز پارک» دیده شد. هواداران به محض تماشای او لبخند زدند اما اتفاق متعاقب میمیک صورت دوستداران «گازا» را تغییر داد چون آنها شاهد حرکات عجیب و غریبی از سوی اسطوره خود بودند. باید شجاعانه اعتراف کنیم «گازا»ی دوست داشتنی ما چیزی بیش از نام یک شخصیت کارتونی نیست. کودکان نسل جدید به عنوان یک قهرمان از او یاد می کنند اما هافبک سابق تیم ملی انگلستان در گذشته قهرمان بود و اکنون حتی یک انسان عادی هم به شمار نمی رود.
دوستان ناباب، زندگی ستاره طلایی سابق تاتنهام را بر باد دادند اما اکنون در حال ایفای نقش دایه مهربا ن تر از مادر هستند. همان هایی که امروز «گازا» را در آغوش می گیرند، روزگاری وی را به انحراف کشانده و گذشته درخشانش را از اذهان عموم پاک کردند. تنها «جورج بست» نسبت به گاسکوئین از آزادی عمل بیشتری برخوردار بود. تفاوت این ۲ نفر در نوع دیدگاهشان نهفته است. بست به جزئیات علاقه داشت و یکی از برترین بازیکنان جام جهانی ،۱۹۹۰ حتی با وجود تحمل سال ها زندان و حاشیه نشینی دست بردار کلیات نبود! به سختی می توان بابت از بین رفتن ارتباط بزرگان دنیای فوتبال با معنویات و بلایی که آنها بر سر خود می آورند، ابراز تأسف کرد. ظاهراً یک رشته نازک، شهرت، گمنامی، فقر و ثروت را از یکدیگر جدا می کند.
شاید نویسندگان کتاب زندگینامه او با تماشای صحنه دستگیری بازیکن بزرگ فوتبال جزیره و متهم شدن وی به بیماری روانی، طعم تلخ سقوط قهرمانان را چشیده باشند.«برونو» بوکسور سابق هم سرگذشتی مشابه «گازا» داشت و مانند هافبک سابق آنگلو ساکسون ها از یک پسر دوست داشتنی به جوانی شرور تغییر چهره داد. دوستداران فوتبال عاشق «برونو» بودند؛ درست به همان اندازه که «پل» را دوست داشتند. یک روز دنیا ویران شد. دختر «فرانک برونو» سرآسیمه خبر افسردگی پدرش را به اطلاع همگان رساند. فوتبالیست قصه ما چندی بعد ادعا کرد به دلیل عدم خودشناسی لازم در ورطه سقوط افتاده است. می گویند روزانه ۴۰ هزار نامه به محل بستری شدن او در بیمارستان «استوندون ماسی» ارسال می شد. برای یک قهرمان خودساخته، تمجیدهای هواداران اهمیت زیادی نداشت و در این شرایط نامه های ارسالی اصلاً «برونو» را شاد نکرد. گاسکوئین هم یک روز صبح به سرنوشت «فرانک» دچار شد. مسلماً بازیکن سابق لاتزیو از کمک های ویژه ای برخوردار خواهد شد.
نه! منظور ما دارو و مواد مخدر نیست؛ البته اگر خود «گازا» موافق باشد! به نظر دوستداران فوتبال «پل» می تواند همان طور که در سال های گذشته نشان داد بجنگد و خود را از مخمصه برهاند. در چنین شرایطی شاید بتوان جوان خوشحال ۲ دهه پیش نیوکاسل را بار دیگر در حال قهقهه زدن دید. برونو در کتاب زندگینامه خود به نکات جالبی اشاره کرد؛ او اعتقاد داشت تنها با جست و جوی درونی امکان یافتن انگیزه برای جنگیدن را به دست خواهید آورد. جنگ با مطبوعات و جنگ در زندگی روزمره امتحان های بزرگی را فرا روی هر انسانی قرار می دهند. «برونو» هر ۲ نوع رقابت را تجربه کرد و جدال با چرخ روزگار را سخت تر یافت. او چند بار سقوط کرد اما عاقبت برخاست و اکنون در روستای کوچک «بدفورد شایر» مشغول چشیدن طعم شیرین زندگی است.
این بازیکن درباره گاسکوئین گفت:«او شکستنی بود؛ مانند همه قهرمانان دنیای فوتبال.» تاتنهام، تیم سابق او موفق شد جام اتحادیه را بالای سر ببرد. چلسی به عنوان تیم بازنده میدان هم فقط یک عنوان مهم را از دست داد اما «گازا» سراسر زندگی خود را به دست باد سپرد. گاسکوئین نیامده بود زندگی پاک «لردها» را تبلیغ کند. شاید دوستداران فوتبال فراموش کرده بودند او یک انسان عادی است و به هر حال مرتکب خطا می شود. گاسکوئین سال ۱۹۹۵ پول را نادیده گرفت تا طی دومین حضور در تاتنهام زندگی حرفه ای خود را احیا کند. نباید تصور کنیم فوتبال بدون سرمایه سرمایه سالاران زیباتر خواهد بود. در حال حاضر هنوز فوتبالیست ها را شبیه انسانی های عادی، سیاه و سفید می بینیم.
فقط خواهش می کنیم یک نفر پا پیش بگذارد و بپرسد این میلیاردرهای پا به توپ دیگر از جان فوتبال چه چیزی می خواهند؟ می گویند گاسکوئین هنگام دستگیری در حال بیان جمله «من تاوان هیچ چیز را نمی پردازم» بود اما شاید اکنون در بیمارستان اعصاب و روان جزیره چوب اشتباهات گذشته را می خورد.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید