پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


منم که شعر و تغزل پناهگاه من است


منم که شعر و تغزل پناهگاه من است
شعر، به تنهایی یک ابزار مستقل بیان است که شاعر و اندیشه هایش را در مواجهه و ارتباط با گروهی از مخاطبان قرار می دهد. این ابزار بیان چه به واسطه ارتباط مکتوب و چه توسط ارتبال منقول، زبان و تفکر نهفته در واژه ها و کلمات را در یک فرآیند انتقالی بین شاعر و مخاطب قرار می دهد.
ادبیات به عنوان یکی از مهمترین و عمومی ترین ابزارهای فرهنگی سالهای سال است که ارتباط فکری و انتقال اندیشه و مفهوم را در سطوح مختلف میان مردم و محدوده های فرهنگی کشور ما میسر کرده است.
اما هنگامی که شاعر و شعرش در گستره یک رسانه؛ با محدوده وسیع تری از مخاطبان مورد پرداخت قرار می گیرد، می توان این گونه ادعا کرد که؛ ابزارهای جدید انتقال و ارتباط وارد حوزه معرفی و تحلیل شعر شده اند.
«شهریار» یکی از دهها شاعری است که به واسطه ابزار بیان ادبی اش در کشور ما جایگاه و مرتبه ای ارزشمند دارد. شاید معرفی این شاعر و شعرش کمترین کاری باشد که می توانیم در حوزه معرفی فرهنگ در عصر مبارزه رسانه ای فرهنگها داشته باشیم.
سریال تلویزیونی «کمال تبریزی» قصد دارد ضمن روایت داستان زندگی «محمدحسین بهجت تبریزی» که شهرت و تخلص «شهریار» را با تمسک به بیتی از اشعار حافظ برای خود انتخاب کرده است، شعر و تفکر او را نیز تا اندازه ای مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد.
داستان این مجموعه بطور طبیعی از دوران کودکی شهریار آغاز می شود. یعنی آن زمان که شخصیت و تفکر و جهانبینی شاعر در حال شکل گرفتن است و می خواهد زمینه های دستیابی به یک ایدئولوژی راهبردی را برایش فراهم کند.
شروع داستان در «شهریار» شروع خوبی است. چه در حوزه پرداخت متن، و چه در زمینه روش تولید و ساخت تلویزیونی !شخصیت شهریار در این محدوده به واسطه ارتباطات و فضاهای پیرامونی در حال شکل گیری است و وارد کردن شخصیت ابراهیم در تقویت احساس شاعرانگی و عاشقی لطیفی که شاعر در کودکی با آن مواجه می شود، تأثیر گذار نشان می دهد. در واقع ابراهیم به عنوان نمادی شخصیتی زمینه های آشنایی شهریار با ادبیات غنی شعر فارسی را توجیه می کند. آشنایی با اشعار حافظ و میل وافر شهریار به تأثیرپذیری از تفکر و صنعت شعری ایرانی که در اشتیاق فراوان او به سعدی خوانی و فراگیری زبان شاعرانه از فردوسی و... نشان داده شده است، همان مقدمه ای است که در کودکی شخصیت و هنر شاعرانگی او را شکل می دهد و غنا می بخشد.
در واقع بخش آغازین زندگی شاعر در این مجموعه به عنوان زمینه های شکل گیری و تفکر و سلیقه او معرفی شده است. همچنان که غزلیات عاشقانه شهریار همواره سبقه ها و پشتوانه های این دوران را به همراه دارند.
اما بخش دوم زندگی شاعر و شکل گیری سلیقه و صنعت شعری او در دوران تحصیلی اش (جوانی) مورد پرداخت قرار گرفته است. در این دوره شعر شهریار تابعی از تفکر و زندگی او معرفی می شود. همچنان که بخشی از این شعر در خلوت شاعر و وابسته به پشتوانه ملی ادبیات او مورد تحلیل قرار می گیرد و بخش دیگر آن به عنوان یک صنعت ادبی در زندگی شخصی او کاربرد و کارکرد پیدا می کند. توجه کنید به سکانسی که شهریار برای نخستین بار با دنیای مجازی تصویر و قصه (شهر فرنگ) مواجه می شود و به جای پول قطعه شعری برای راوی شهر فرنگ می سراید تا برای تبلیغ ابزار مورد استفاده قرار دهد.هر چند که داستان و روایت آن در دوره اول زندگی شهریار لهن زیباتری دارد. دقت در تناسب و پرداخت سکانس شاهنامه خوانی در خانه پدر گلرخ در این بخش، دلنشین تر و زیباتر از صحنه هایی است که شاعر را در دوئلهای مکرر شاعرانه با دوستانش به تصویر کشیده است.
اما نکته مهم سریال «کمال تبریزی»، سعی کارگردان در انطباق و تناسب بخشیدن به زندگی شخصیتهای داستان او با شعر فارسی و ایرانی است. در بخش اول ابراهیم در مجلس شاهنامه خوانی خانه گلرخ حاضر می شود و به واسطه تم عاشقانه حضورش (که با دلبستگیهای شاعر متقارن است) بعد از خوانش اشعار مربوط به داستان نبرد رستم و سهراب به روایت شعری داستان بیژن و منیژه می پردازد.
علاوه بر اینها باید توجه داشت که اشعار و غزلیات عاشقانه شهریار نخست به واسطه تعلقات و وابستگیهای غریزی شاعر به طبیعت (که در گذشته او توجیه شده) و سپس در زندگی ساده و ارتباطات لطیف و عاشقانه شاعر تعریف پذیر است و داستان هر چقدر از طبیعت انسانی شاعر (مانند آنچه در کودکی شهریار شاهد آن هستیم) فاصله بگیرد و وارد حوزه های اجتماعی بشود، در زمینه تناسب و توجیه، با دشواریهای منطقی بیشتری مواجه خواهد بود.
سریال تلویزیونی «شهریار» نخست زندگی شاعر ایرانی را در بستر یک داستان زندگینامه ای قرار داده و به بهانه روایت زندگی او قصد دارد تا اشعارش را نیز مورد ارزیابی قرار دهد. این شیوه ساده روایت زندگینامه ای در مقام یک بستر فرهنگی- رسانه ای کمک زیادی به آشنایی بیشتر مخاطب با زمینه های فرهنگی اش می کند و ای کاش رویکرد ارزشمند پرداختن به ادبیات و فرهنگ ایرانی، همچنان که در این سریال و مجموعه های اندک مشابه قبلی نیز مشاهده شده به یک جریان فرهنگی هدفمند در حوزه سینما و تلویزیون ما تبدیل شود.
اشعار حافظ، سعدی، فردوسی، عطار، مولانا، نظامی و شاعران معاصری چون اخوان ثالث، به تنهایی ظرفیتهای فراوانی را در اختیار گستره های هنری و پرمخاطب دیگر چون سینما و تئاتر و تلویزیون ما قرار می دهد که مسلماً رشد و ارتقای فرهنگی جامعه را در پی خواهد داشت، چه رسد به آنکه خواسته باشیم زندگی تفکر شاعران بسیاری چون رودکی، جامی، خاقانی، یوشیج، سپهری و بسیاری از دیگر شاعران ایرانی را در معرض انتقال و ارتباط فرهنگی با مخاطبان ایرانی قرار دهیم. در این صورت مسلماً تا سالهای سال ظرفیتها و پتانسیلهای غنی و قویی برای طرح در حوزه های مختلف هنری خواهیم داشت و حتی در همه این محدوده ها قدرت رقابت با ابزارهای فرهنگی دیگر کشورها را نیز داریم.
مهدی نصیری
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید