پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


اخراج ایرانیان از عراق


اخراج ایرانیان از عراق
ایران و عراق دو کشور همسایه و هم دین، هر دو از حیث تاریخی، سیاسی، فرهنگی و استراتژیک دارای جایگاه کاملا حائز اهمیتی در طول تاریخ و خصوصا در تاریخ معاصر منطقه خاورمیانه هستند.
وجود هویت برجسته و تاثیرگذار اسلامی - شیعی، برخورداری از سهم بزرگی از ذخائر و نیز تولید نفت جهانی، قرارگیری در یکی از نقاط استراتژیک جهان، نمایندگی تمدنهای بزرگ باستانی، تاریخ پرتلاطم معاصر، دخالت بازیگران بین المللی و فرامنطقه ای، دارا بودن قومیت ها و ادیان مختلف، برخورداری از پیشینه عشایری - قبیله ای، و دلائلی همچون آن از مهم ترین عواملی است که این دو کشور را همواره در راس منازعات منطقه ای - جهانی، پژوهش های دانشمندان علوم انسانی، در صدر اخبار عالم و گاه حتی ستیز مستقیم با یکدیگر قرار داده است.
علاوه بر نیاز به تحقیق درباره این دو کشور با رویکرد دو جانبه، روابط فرهنگی این دو کشور نیز می تواند محل تحقیق پژوهشگران علوم اجتماعی قرار گیرد. اهمیت این تحقیق آنگاه بیشتر درک می شود که بدانیم ایران در دهه های اخیر تجربه چند موج از سوی همسایگان خود را احساس کرده است.
این مهاجرت ها گاه به داخل کشور و از سوی همسایگان و گاه به مرزهای بسیار دوری از کشور صورت گرفته است.
مهاجرت افغان ها به ایران در سالهای پس از انقلاب، و مهاجرت شماری از ایرانیان، عراقیان و عراقیان ایرانی تبار به داخل کشور از مهم ترین وقایع مهاجرتی در ایران معاصر بوده است. درباره مهاجرت از کشور عراق به ایران در سالهای اخیر، ما اصولا شاهد سه موج عمده مهاجرت بوده ایم.
موج اول در سالهای ابتدایی دهه ۱۳۵۰و اندکی پیش از آن به صورت محدود صورت گرفته است. موج دوم در سالهای آغازین انقلاب روی داده و موج آخر پس از پایان جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۰ به وقوع پیوسته است.
در موج های اول و دوم مهاجرتی به ایران، عراقیان ایرانی تبار و ایرانیان مهاجر در عراق به ایران وارد شدند. اما اکثریت افراد مهاجر به ایران در موج سوم مهاجرتی را عراقیان اصیل تشکیل می دادند. همانگونه که در موج مهاجرتی اول و دوم، جمعیت مهاجر به صورت اجباری تن به مهاجرت دادند ( اخراج ) و در موج سوم اضطرار و وحشت از قتل عام توسط حزب بعث پس از معارضه آشکار با دولت سبب مهاجرت و پناه آوری عراقیان به ایران گردید.
از سوی دیگر، ترکیب جمعیتی در موج اول و دوم، بیشتر شامل بازرگانان، طبقه متوسط شهری و عالمان دینی بود؛ حال آنکه مهاجران موج سوم را به طور عمده روستانشینان جنوب عراق تشکیل می دادند.
اگرچه تحقیق درباره این سه موج عمده مهاجرتی منوط به انتشار اسناد طبقه بندی شده حزب بعث است، ( امری که به نظر می رسد تا سالها شاهد آن نخواهیم بود ) اما برخی از محققان دست به تحقیق درباره ابعاد سیاسی این امر با استناد به اسناد امنیتی ایرانی نموده اند. یکی از این آثار کتابی است به نام « اخراج ایرانیان از عراق» که توسط آقای علی احمدی به رشته تحریر درآمده است.
مولف در فصل اول این کتاب درباره پیشینه و علل اختلافات ایران و عراق از صفویه تا پهلوی به بحث و بررسی می پردازد.
وی در ابتدا درباره جغرافیای سیاسی عراق و ایران و اختلافات این دو کشور در دوران صفویه به بحث می نشیند. (عراق کنونی در آن زمان جزء عثمانی بود) مولف منشا و پیشینه اختلافات عراق و ایران را در دوران صفویه می بیند و به تفصیل درباره اختلافات شاهان صفوی و سلاطین عثمانی بحث می کند. وی در این دوره، به جنگ های ۲۰ ساله عثمانی ها با سلاطین صفویه و قرارداد آماسیه ( ۲۹ مه ۱۵۵۵) اشاره می کند.
این قرارداد به جنگ های بیست ساله صفویه و عثمانی پایان داد و نخستین پیمان صلحی بود که بین دولت ایران و عثمانی برقرار شد. جنگ های ۱۳ ساله و قرارداد ذهاب (۱۷ مه ۱۶۳۹/۱۴ محرم ۱۰۴۹) از وقایع اواخر دولت صفویه نسبت به عثمانی است که در ادامه این کتاب مورد بحث واقع شده است.
از آن پس درباره روابط ایران و عثمانی در دوره افشاریه و زندیه بحث می شود. در این دوره نیز شاهد درگیری های پراکنده میان قوای ایرانی و عثمانی هستیم. در دوره قاجاریه بدرفتاری عثمانی نسبت به زوار ایرانی، بدرفتاری نسبت به یکی از زن های فتحعلی شاه در سفر مکه و پناهنده شدن کردهای مهاجم مرزی ایران به منطقه ارزوم، مهم ترین محورهای تشدید اختلاف دولت ایران با عثمانی بوده است. در دوره قاجاریه، مولف محترم بیش از همه به طرح و بررسی قرارداد اول ارزروم (۲۸ ژوئیه ۱۸۲۳) و قرارداد دوم ارزروم (۲۱ مه ۱۸۴۷) نیز پروتکل های ۱۹۱۱ و ۱۹۱۳ میان دو دولت ایران و عثمانی اشاره دارد.
مساله عراق در حکومت پهلوی اول و عراق در دوره پهلوی دوم بخش های دیگر فصل اول این کتاب است. در دوره پهلوی اول شاهد ظهور عراق نوین و قیمومیت انگلیس بر آن کشور هستیم. اولین سفارت خانه ایران در عراق در تیرماه ۱۳۰۸ در همین دوره گشایش می یابد.
در این دوره، ایران تلاش کرد تا نشان دهد پروتکل ۱۹۱۳ و اقدامات کمیسیون تعیین مرز ۱۹۱۴ بدون رضایت ایران و با اعمال فشار و تهدید، به ایران تحمیل شده است. درباره دوره پهلوی دوم، این کتاب بیش از همه به لغو رسمی قرارداد ۱۹۳۷ و روابط ایران و عراق پس از لغو قرار داد ۱۹۳۷ نیز شکایت عراق به شورای امنیت درباره جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس اشاره دارد.
در همین دوره، خودداری دولت عراق از اجرای بسیاری از بندهای عهدنامه ۱۹۱۳ و جلسات تحدید حدود ۱۹۱۴ زمینه ساز تشدید اختلافات این دو کشور گردید. از سوی دیگر با روی کار آمدن عبدالکریم قاسم روابط این دو کشور تیره تر شد و ایران نیز با این استدلال که دولت عراق از دهها سال قبل با تخلف از مواد مهم قرارداد ۱۹۳۷ آن را دهه ها سال پیش لغو کرده است، قرارداد را از طرف خود باطل اعلام نمود.
در اینجاست که دولت عراق ظاهرا برای اولین بار ایرانیان مقیم عراق را «ستون پنجم ایران» معرفی می کند. در این زمان دولت عراق «خود پیش قدم شد و هزاران ایرانی را که سال ها مقیم عراق بودند از خاک کشور اخراج کرد و اموال بسیاری از آنان را ضبط نمود» (ص ۴۹) بنابر اشاره این کتاب، فرایند ایرانی ستیزی دولت عراق پس از شکست شکایت دولت عراق از ایران به سازمان ملل مبنی بر اشغال جزایر سه گانه توسط ایران، افزایش یافت.
مولف در فصل دوم این کتاب درباره زمینه ها و عوامل اخراج ایرانیان از عراق سخن می گوید و به طور مشخص به دلائلی اشاره می کند که باعث اخراج ایرانیان از این کشور گردید.
به عقیده مولف ماهیت رژیم بعث عراق که در خود همواره نوعی غیر عرب ستیزی را داشت، اختلافات مرزی و لغو قرارداد ۱۹۳۷ از سوی ایران و بی نتیجه بودن شکایت دولت عراق در مجامع بین المللی، اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک بین دو کشور (روی کار آمدن عبدالکریم قاسم بوسیله کودتا علیه حکومت پادشاهی فیصل و پادشاهی بودن ایران و روابط نزدیک شاه و ملک فیصل؛ نیز حرکت عراق به سوی سوسیالیسم و ایران به سمت سرمایه داری)، تحولات بین المللی و منطقه ای (دکترین جدید نیکسون و حمایت او از قدرت گیری ایران، خروج نیروهای انگلستان از خلیج فارس و تشکیل کشورهای جدید و انتخاب ایران از سوی آمریکا به عنوان قدرت منطقه ای حافظ منافع غرب و ژاندارم منطقه در راستای دکترین نیکسون)، توجیهات اجتماعی- اقتصادی دولت عراق (ادعاهای غیر قانونی وارد شدن ایرانیان، نپذیرفتن تابعیت عراقی با وجود اقامت دائمی در آن کشور، رقابت ایرانیان با عراقی ها در احراز مشاغل، اینکه حضور ایرانی ها در عراق غیرقانونی بوده و خود اخراج را به جای زندان پذیرفته اند) اصلی ترین توجیهات دولت وقت عراق برای اخراج ایرانی ها است.
بنابر گزارش مولف اخراج ایرانی از عراق بازتاب وسیعی در روزنامه های ایران داشت. این گزارش ها حاوی نکاتی پیرامون جمعیت اخراجی ها، اخراج شدگان معروف و معتبر و نیز اردوگاههای اسکان موقت آن ها درون مرزهای ایران است.
بنا بر گزارش روزنامه کیهان در تاریخ ۹ دی ماه ۱۳۵۰، تعداد ۴۱ هزار نفر در ۲۴ ساعت از عراق اخراج شدند. بنا بر گزارش روزنامه کیهان، دولت عراق در پی افزایش واکنش های بین المللی علیه این اقدام پس از چند هفته اخراج ایرانیان مقیم عراق را متوقف نمود.
برخی از ایرانی های اخراج شده در اردوگاه های درون مرز ایران اسکان یافتند و شماری از ایرانی ها که دارای تحصیلات دینی بودند، به تدریج به شهر قم مهاجرت کردند. علما حوزه های علمیه نیز اطلاعیه های فراوانی را در تقبیح این عمل صادر گردند و به دولت عراق نسبت به این امر اعتراض نمودند.
در ادامه این کتاب، خاطرات برخی ایرانیان که آن زمان در عراق بوده و در این برهه از زمان اخراج شده بودند را می خوانیم. در این گفتگوها شرح تفصیلی اقدامات دولت عراق در اخراج ایرانیان آمده است. نقطه مشترک این گزارش ها مصادره اموال رانده شدگان توسط دولت عراق و اقدامات خشونت بار حزب بعث در اخراج ایرانیان است. در پایان قابل ذکر است که بنابر گزارش برخی مصاحبه شوندگان، برخی رانده شدگان ایرانی به لبنان رفتند.
فصل سوم این کتاب به صورت اختصاصی به بررسی نقش امام خمینی در فرآیند اخراج ایرانیان از عراق اختصاص دارد.
امام خمینی در ۱۳ مهرماه ۱۳۴۴ به عنوان تبعید از ترکیه به عراق وارد شد و در شهر نجف اشرف سکنی گزید. مولف این کتاب نشان می دهد که امام خمینی به همراه مراجع تقلید نجف اشرف به اخراج ایرانی ها پس از لغو قرارداد ۱۹۳۷ ( فروردین ۱۳۴۸) و اخراج فراگیر ایرانی ها در سال ۱۳۵۰ اعتراض کرد.
شیوه اعتراض امام خمینی در برابر این رفتار، صدور اعلامیه و سخنرانی بر علیه این اقدام حزب بعث بوده که با واکنش و مخالفت این حزب مواجه شده است. شرح مخالفت ها و اقدامات حکومت پهلوی علیه مرحوم فلسفی موضوع فصل چهارم این کتاب است.
این کتاب دارای ۴۹ سند از اسناد ساواک درباره اخراج ایرانیان از عراق و مسائل مربوطه و همچنین بریده روزنامه، فهرست مآخذ و نمایه است.
نویسنده : پیمان اسحاقی
منبع : دیپلماسی ایرانی


همچنین مشاهده کنید