چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا


حضور مؤثر پدر


حضور مؤثر پدر
در گذشته بی پدری خیلی عادی تر از امروز بود . آن زمان،نبود پدر در کانون خانواده بیشتر به علت مرگ و میر بود ، نه جدایی ، ترک خانواده یا ازدواج مجدد ، در حال حاضر اکثر بچه هایی که پدر ندارند ، از سرپرستانی برخوردارند که می توانند بار مسئولیت آنها را ، به نیکوترین شیوه ، بر دوش کشنداماتاکنون به فکر چه کسی رسیده است که بداند این قبیل اشخاص ترجیح می دهند چنین وظایفی را نپذیرند یا آن را به دیگری واگذار کنند ؟
پیامدهای شگفت انگیز یک پژوهش علمی – اجتماعی جدید حکایت از آن دارد که از دست دادن پدر بر اثرعوامل امروزی و اختیاری،مسلماً ناگوارتر از فقدان وی به علت مرگ است . وانگهی کامیابی کودکانی که مادرانشان طلاق گرفته و دوباره شوهر نکرده اند ، تقریباً از هر نظر کمتر از کودکانی است که پدرشان مرده و مادرشان بیوه شده است .
یکیاز نابسامانی های فرهنگی ،این است که مردهابیشتر به ناسازگاری گرایش دارند و این خود سبب می گردد که آنان توجه پدرانه شان را تقریباً از کف بدهند و چه بسا همین امر باعث می شود که بنیان خانواده رو به ضعف بگذارد . از همین روست که در برخی جوامع سفارش اکید بر این است که باید مردها را در برابر فرزندانشان متعهد ساخت و البته در این رهگذر ، ازدواج یکی از راهکارهای مهم به شمار می رود .
این روزها پدران همیشه نقش دوم را در تربیت اطفال خانواده به عهده دارند؛ اما چون پرورش فرزندان ، وظیفه ای دشوار ، پرتنش و بسیار خسته کننده است ، پدر و مادر می توانند پشتیبان هم بوده ، به یاری یکدیگر بشتابند . آنان قادرند کمبودهای همدیگر را جبران کنند و نیرو و توانایی خویش را فزونی بخشند .
بدون تردید حضور مداوم پدر در منزل باعث می شود که مهارت های کلامی و چاره جوییفرزند افزون گشته و به پیشرفت های چشمگیر تحصیلی بینجامد . بر اساس بررسی های انجام گرفته،معلوم شده است که بودن پدر در خانواده از عوامل تعیین کننده پیشرفت دختران در ریاضیات به حساب می آید . در مورد پسران هم نتایج به طرز چشمگیری یکسان است . تحقیقات نشان می دهد که بین حضور پدر در کانون خانواده و توانایی های پسرانشان در درس ریاضی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد . مطالعات دیگر ، بیان کننده رابطه میان تربیت پدرانه و هوش کلامی پسران است .
شایداین مسئله کمتر به نظرتان رسیده باشد که در تعالیم پدر ، نوعی ابراز همدلی و همدردی نهفتهاستکه مورد نیاز هر جامعه منظم و متشکل از اشخاص مطیع قانون ، همیار و دلسوزاست. در میان اشخاص تحت بررسی ، مهمترین عاملی که در دوران طفولیت سبب تقویت حس همدردی می گردد ، نقش پدر در مواظبت از بچه است .
البته هنوز دلیل اصلی این موضوع روشن نشدهاست وامکان دارد که در کنار هم بودن پدران و فرزندانشان حالتی از همدردی و شفقت پدید آورد و این امر به چگونگی بازی کردن پدران با فرزندان،یا طرز استدلال آنها مرتبط باشد .
همه مزایای عواطف تمام عیار پدرانه ، نصیب بچه نمی شود ، بلکه پرورش فرزند ، پدران را ترغیب می کند تا عادات شخصی خود از قبیل دوراندیشی ، همیاری ، دوستی ، اعتماد و از خود گذشتگی را رشد دهند و تمام این ویژگی ها به منافع اقتصادی منجر می شود . وجود فرزندان در خانواده سبب می گردد که مردان اهمیت الگو و سرمشق مناسب بودن را دریابند .
● بچه هایی که جدا از پدران واقعی خود زندگی می کنند
دسته دیگری که از فقدان موجودی به اسم پدر در خانواده رنج می کشند ، زنان هستند . بدون تردید،شماری از زنان بی حضور مردان ، زندگی خوبی را می گذرانند . در حالی که وجود مردی بد و گمراه در زندگی زن ، فاجعه انگیز و مصیبت بار است . به نظر می آید که نبود مرد در زندگی خانوادگی ، در ظلم و ستمگری نسبت به کودکان بی تاثیر نیست و عاملی برای خشونت بیشتر نسبت به زن شمرده می شود .
این مسئله تا حدی جنبه ریاضی دارد . هر قدر تعداد مردان مجرد در اجتماع بیشتر شود ، رخدادهای خشونت آمیز برای زنان افزایش می یابد .
به منظور تجدید روابط میان پدران و فرزندان ، باید دگرگونی هایی را که در چند دهه اخیر صورت گرفته و به فرد گرایی ریشه داری انجامیده است ، از بین برد و بار دیگر ازدواج را به عنوان اصل و عرف اجتماعی در جامعه تثبیت کرد . در ضمن دست به اقدامات مفید هم می توان زد . برای مثال کارگزاران به متأهل ها بیش از مجردها مرخصی بدهند و نیز ساعات کاری آنان را متغیر سازند . همچنینبزرگان دینی می توانندبامقاومت در برابر وسوسه های نفسانیافرادکه با از بین بردن" روابط صحیح و متعهدانه" سدی رویاروی ازدواج ایجاد می کند ، زمینه های اخلاقی را که در فرهنگ طلاق و تجرد موجود است ، اصلاح و ازدواج را توصیه و تجویز کنند .
همین طور مشاوران ازدواج و تشکیل زندگی مشترک می توانند کار را با تعصب و سوگیری در جهت حمایت از ازدواج آغاز کنند و بر نیازهای خانواده یا حداقل احتیاجات مراجعه کننده تأکید ورزند . از تمام این ها گذشته ،باید برای زن و شوهرهایی که صاحب فرزندهستند دوره انتظار بیشتری برای طلاق تعیین گردد و مشاوره در مورد ازدواج ، اجباری شود .
چنانچه بخواهیم در اجتماعی با معیارهای انسانی زندگی کرده و پیشرفت کنیم ، باید تمام موانعی را که سبب جدایی پدران از خانواده هایشان می گردد ، از میان برداریم و بدانیم که برای ما هیچ چیز مهمتر از این موضوع نیست
منبع : دوستان


همچنین مشاهده کنید