جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مقابله با اسلام ستیزی در گرو وحدت جهان اسلام


مقابله با اسلام ستیزی در گرو وحدت جهان اسلام
توهین به مقدسات اسلامی یکی از پدیده های نامیمونی است که در سال ها و به ویژه ماه های اخیر شاهد رشد آن در جوامع اروپایی و آمریکایی بوده ایم. در حالی که موج گرایش افراد به دین اسلام شدت بیشتری را به خود گرفته، اسلام ستیزی که ریشه ای تاریخی دارد، نیز ابعاد و اشکال تازه ای به خود گرفته است.
اسلام ستیزی، تلاش برای بد جلوه دادن دین اسلام در راستای جلوگیری از نفوذ و گسترش آن است و تلاش می شود با تهمت هایی نظیر تروریسم و با تبلیغات فراوان چهره ای خشن و غیر انسانی از اسلام و مسلمانان جلوه داده شود به شکلی که پیروان دیگر ادیان از اسلام و مسلمانان بترسند وبه این ترتیب از گرویدن به دین اسلام امتناع کنند.
روند رو به گسترش اسلام در اروپا در سال های اخیر یک چالش اساسی برای غرب بوده و این موضوع باعث شده است تا برخی از آنها با شیوه اهانت به مقدسات، استفاده از عباراتی مانند فاشیسم اسلامی و تبلیغات منفی و سیاه نمایی به مقابله با آن بپردازند. سناریوی اهانت به قداست اسلام با انتشار کاریکاتور هایی توهین آمیز در یک نشریه دانمارکی آغاز شد.
اگرچه این اقدام با موج خشم مسلمانان سراسر جهان روبه رو شد و تظاهرات های بسیاری در بسیاری از کشورها به شکل روزانه در اعتراض به آن انجام گرفت اما عدم مجازات عاملان آن و نبود هر گونه مانع و ضمانت اجرایی جدی برای جلوگیری از تکرار آن باعث شد تا چندی پیش ۱۷ نشریه دانمارکی به بهانه آزادی بیان بار دیگر به انتشار تصاویر اهانت آمیز به پیامبر اسلام دست بزنند و اخیرا نیز اخبار حاکی از آن است که گیرت ویلدرز ، نماینده راستگرای پارلمان هلند، قصد دارد فیلمی ضد اسلامی را به نمایش درآورد که در آن به قرآن کریم توهین شده و ادعا می شود که کتاب مقدس مسلمانان کشتار و خشونت را رواج می دهد.
اسلام ستیزی در تاریخ ریشه دارد و به دوران جنگ های صلیبی باز می گردد. بیداری اسلامی در طول تاریخ دلیل خوبی برای قوت گرفتن اسلام ستیزی بوده است. تمدن اسلامی در دوران امپراتوری عثمانی و قرار گرفتن آن در مقابل تمدن غربی نمونه خوبی برای هراس غرب از اسلام در طول تاریخ است. در آن زمان هم غرب برای از بین بردن تمدن اسلامی نهایت توانش را به کار بست.
این پدیده پس از وقایع ۱۱ سپتامبر شکل جدی تری به خود گرفت و امروز هم بار دیگر بیداری اسلامی و افزایش تمایلات به گرایش به دین اسلام باعث شده است که غرب بار دیگر به ستیز با اسلام برخیزد و در این مسیر یکی از روش هایی که بیش از همه احساسات مسلمانان را جریحه دار می کند، توهین به مقدسات اسلامی است.
این اقدام در حالی صورت می گیرد که مسلمانان بیش از پیروان دیگر ادیان نسبت به مقدساتشان حساسیت نشان می دهندو قوانین اسلامی بخشی از قوانین و حقوق این کشورها می باشد. جریان هتک حرمت به مقدسات اسلامی یک جریان اتفاقی نیست و جریانی برنامه ریزی شده با هدایت و حمایت برخی کشورهای غربی است.
این روند خطرناک علیه اسلام می کوشد تا با از میان بردن مقاومت مسلمانان در مقابل تهاجم غرب اهداف خود را پیگیری کند. اگر این روند کنترل نشود ممکن است ابعاد گسترده تری به خود بگیرد. آزادی بیان نیز به بهانه ای تبدیل شده تا از طریق آن هر گونه هتک حرمت اسلام به راحتی و از طریق رسانه های غربی انجام گیرد. چنانکه در دانمارک به شکلی گسترده آن را شاهد بودیم. جهان اسلام باید برای مقابله با این تلاش ها تدابیر مناسبی را اتخاذ کند.
مقدسات دینی در حقوق اسلام مورد حمایت حقوقی قرار گرفته و توهین به آن از جرایم مهم به شمار می رود. با این حال در حقوق عمومی برخی کشورها نظیر انگلیس فقط نسبت به مقدسات دین مسیحیت، حمایتهای حقوقی اعمال گردیده و سایر ادیان الهی مورد پشتیبانی قانونی قرار نگرفته اند، به همین دلیل با وجود آن که قضیه توهین سلمان رشدی مرتد به پیامبر گرامی اسلام (ص) در کشور انگلیس واقع شده و این کشور محل وقوع جرم محسوب می شود ولی دادگاههای این کشور عمل مزبور را غیر قابل تعقیب اعلام کردند.
این امر نه تنها موجبات اعتراض شدید مسلمانان را برانگیخته است بلکه برخی از حقوقدانان غربی نیز نتوانسته اند در مورد تبعیض آمیز بودن این قاعده و غیر منطقی و ناعادلانه بودن آن سکوت نمایند.
در یک جامعه دینی به ویژه جامعه مبتنی بر حکومت دینی با توجه به تعلق خاطر شدید افکار عمومی پیروان ادیان الهی به مقدسات و رهبران دینی که علاوه بر دارابودن شخصیت حقوقی خاص، از شخصیت حقیقی ویژه ای نیز برخوردارند، چگونه ممکن است اهانت به مقدسات روا شمرده شود در حالی که حتی در یک جامعه مبتنی بر حکومت دموکراتیک، اهانت به اصول جامعه دموکراتیک که موجب برهم زدن نظم و یا اخلاق عمومی شود، از نظر قانونی روا نیست و یا دست کم در عمل قابل تحمل نخواهد بود.
این در حالی است که در کشورهای غربی تعلق و وابستگی چندانی میان عموم مردم و دین مسیحیت وجود ندارد و ثانیا دین مسیحیت بر خلاف دین اسلام از نظر منابع دینی و وحیانی حتی نزد پیروان مسیحیت، از اعتبار چندانی برخوردار نیست و از طرفی اساسا متون دینی فعلی مسیحیت بیش از آن که یک مجموعه قوانین و مقررات حقوقی برای پیروان خود، به ارمغان آورده باشد، در واقع یک مجموعه دستورات اخلاقی است و حقوق کلیسا هم حقوق ناشی از وحی نیست.
در مقابل، قوانین و مقررات اسلامی آنچنان در اعماق جوامع اسلامی نفوذ کرده است که نه تنها رنگ اخلاقی بسیار قوی به خود می گیرد بلکه این قوانین در حقیقت تشکیل دهنده حقوق این جوامع است و در تشکیل نظم حقوقی این کشورها، نقش اصلی و تعیین کننده دارد و حتی در نظم عمومی این کشورها نیز عامل مهم و ممتازی به شمار می رود و از مصادیق بارز مخالفت با اخلاق عمومی محسوب می گردد.
با این توضیحات می توان دریافت که اگر توهین به مقدسات در برخی از جوامع مسیحی موجب جریحه دار شدن احساسات عمومی و آسیب رساندن به بافت جامعه آنان تلقی می شود، چگونه ممکن است در جوامع اسلامی توهین به مقدسات از نظر فلسفه جرم انگاری قابل توجیه و دفاع نباشد در حالی که در کشورهای اسلامی هم منابع دینی به مراتب از اعتبار بیشتری نزد مسلمانان برخوردار است و هم مقررات دینی بر حقوق این کشورها تاثیر و حاکمیت بیشتری دارد و هم رهبران دینی و در راس آنان پیامبر گرامی اسلام (ص) از محبوبیت و قداست بیشتری برخوردار است.
در حالی که برخی جرم تلقی کردن اهانت به مقدسات اسلامی را ناقض حقوق بشر و آزادی بیان می دانند، باید گفت که جرم انگاری توهین به مقدسات به دلیل برخورد آن با نظم و اخلاق عمومی، در کشورهایی که این جرم را به رسمیت شناخته اند به ویژه کشورهای اسلامی، کاملا با قوانین بین المللی مربوط به حقوق بشری سازگار است.
بند ۳ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز آزادی بیان را به خاطر حفظ اخلاق عمومی محدود می کند و بنابراین دولت ها می توانند در حدود مقررات قانونی در جهت حفظ اخلاق عمومی در آزادی بیان مداخله نموده و در حد لازم آن را محدود کنند.
علاوه بر این، در ماده ۲۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز بر نقش محدود کننده مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی ، تاکید شده است. در عین حال جهان اسلام باید تمامی تلاش خود را به کار گیرد تا برای پایان دادن به موج اهانت به اسلام و اسلام هراسی و اسلام ستیزی قوانینی بین المللی تهیه و به مرحله اجرا گذاشته شود که توهین به مقدسات را جرم بین المللی محسوب کند و پیروان همه ادیان را به احترام به مقدسات دیگر ادیان ملزم سازد و نقض آن موجبات مسوولیت بین المللی کشور خاطی را فراهم کند.
این کار می تواند با صدور قطعنامه ای بین المللی نمود یابد که کشورهای اسلامی باید با اتحاد با یکدیگر در این مسیر قدم بگذارند. با توجه به اینکه مقابله با چالشهای فراروی جهان اسلام در صدر دستور کار و وظایف سازمان کنفرانس اسلامی است، این سازمان باید از راه های مناسب با روند تاسف بار اسلام ستیزی مقابله کند. روشن است که نحوه برخورد با این موضوع تاثیری مستقیم بر اعتبار سازمان کنفرانس اسلامی دارد.
در این راستا سازمان کنفرانس اسلامی از سازمان ملل خواسته است تا با اقدامات ضد اسلامی و اسلام ستیزی مقابله کند و با دخالت فوری و جدی خود مانع از توهین به احساسات میلیون ها مسلمان شود. همبستگی هرچه بیشتر کشورهای اسلامی و اتخاذ مواضع واحد و هماهنگ برای برخورد با این مشکلات و نیز استفاده از منابع وسیع و گسترده موجود در جهان اسلام می تواند به مانعی در برابر ایجاد موجی از هراس نسبت به اسلام، هتک حرمت اسلام و مسلمین و تبدیل شدن آن به عادتی زشت و جریحه دار شدن احساسات مسلمانان این اقدامات تبدیل شود.
قطع روابط با کشورهای حامی اهانت به مقدسات اسلامی یا بی تفاوت نسبت به آن، تحریم کالاهای کشورهای اهانت کننده، اخراج سفرای این کشورها از کشورهای اسلامی، فراخواندن سفرای اسلامی از کشورهای توهین کننده و محکومیت های قاطع، هماهنگ و سریع این تلاش های ضد اسلامی از جانب کشورها و سازمان های اسلامی از جمله اقداماتی است که می توان در این مسیر دنبال کرد. به علاوه مسلمانان باید تلاش کنند تا چهره واقعی اسلام را برای جهانیان به نمایش بگذارند. بخشی عمده ای از این کار بر عهده رسانه هاست.
رسانه ها باید در مقابل رسانه های غربی و تلاش های ضد اسلامی و تبلیغات سوء آنها برخیزند. برگزاری سمینارها و کنگره های بین المللی برای شناساندن اسلام واقعی، انتشار کتاب هایی که به شبهات و ادعاها پاسخ دهد، به راه انداختن شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای با برنامه های مناسب از اقداماتی است که می تواند در این مسیر انجام گیرد.
سکوت در برابر اسلام ستیزی و پایمال شدن حقوق مسلمانان در هیچ کجای جهان روا نیست و اگر جهان اسلام نسبت به این دست مسایل قاطع تر برخورد کرده بود، امروز شاهد به خاک و خون کشیده شدن خواهران و برادران مسلمان در غزه نبودیم.
و اگر امروز با مساله اشغال فلسطین به درستی برخورد نشود شاید فردا شاهد مقابله علنی با کشورهای مسلمان و جهان اسلام در حالی باشیم که شورای امنیت همچنان سکوت پیشه می کند و به جای برقراری آرامش و صلح در جهان به اعمال فشار علیه کشورهایی می پردازد که برخلاف منافع قدرت های اختیار دار آن عمل می کنند.
چنانکه شاهد بودیم در خونین ترین روزهای غزه، شورا به جای تشکیل جلسات فوری و اضطراری و رسیدگی به خشونت بی حد و مرز صهیونیست ها علیه فلسطینی ها در حملاتی که در کمتر از یک هفته جان بیش از صد تن را گرفت، صدور قطعنامه تحریم علیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار داد.
این در حالی بود که رژیم صهیونیستی چند روز قبل از آن به طور رسمی و علنی به نسل کشی فلسطینی ها در اراضی اشغالی تهدید کرد و صدای هیچکس درنیامد که نسل کشی یک جنایت منفور بین المللی است.
رهبر معظم انقلاب نیز در بیاناتی تاکید کردند: این تصادف و اتفاق نیست که همزمان با این جنایتهای نظامی، در گوشه دیگر از جغرافیای زیر سیطره استکبار، برترین مقدسات اسلامی دستخوش تعرض می شود و قلمهای پلید و سیاستهای شیطانی حامی آنها، ساحت مقدس حضرت رحمه للعالمین را که همه بشریت وامدار پیام الهی او و ذات مقدس اوست، مورد هتک و اهانت قرار می دهند، آری این اسلام عزیز است که با پیام رهایی بخش و ظلم ستیز خود و با برانگیختن روح کرامت و عزت در انسانها و ملتها، مستکبران را به وحشت انداخته و آتش کینه ملتهای مسلمان را در دل آنان مشتعل ساخته و حرکات آنان را دیوانه وار کرده است. همانطور که ایشان تاکید کرده اند، مستکبران با خشونت و درندگی نخواهند توانست فروغ بیداری روز افزون اسلامی را خاموش کنند.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید