پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

در غزه و نیویورک!


در غزه و نیویورک!
عیسی در مقابل شورای یهود:
۵۷. آن گروه عیسی را به خانه قیافا کاهن اعظم، که ملایان و مشایخ یهود در آنجا جمع شده بودند، بردند.
۵۸. پطرس از دور به دنبال عیسی آمد تا به حیاط خانه کاهن اعظم رسید و وارد شده در میان خدمتکاران نشست تا پایان کار را ببیند.
۵۹. سران کاهنان و تمام اعضای شورا سعی می کردند دلیلی علیه عیسی پیدا کنند تا بر اساس آن او را به قتل برسانند.
۶۰. اما باوجود اینکه بسیاری جلو رفتند و شهادت های دروغ دادند شورا نتوانست دلیلی پیدا کند. سرانجام دو نفر برخاستند.
۶۱. و گفتند: « این مرد گفته است: من می توانم معبد خدا را خراب کرده و در ظرف سه روز دوباره بنا کنم.»
۶۲. کاهن اعظم برخاسته از عیسی پرسید: «آیا به اتهاماتی که این شاهدان به تو وارد میسازند جواب نمی دهی؟»
۶۳. اما عیسی ساکت ماند. پس کاهن اعظم گفت:« تو را به خدای زنده سوگند می دهم به ما بگو آیا تو مسیح، پسر خدا هستی؟»
۶۴. عیسی پاسخ داد:« همان است که تو می گوئی.اما همه شما بدانید که بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قادر مطلق نشسته و بر ابرهای آسمان می آید.»
۶۵. کاهن اعظم گریبان خود را دریده گفت:« او کفرگفت! آیا شهادتی بالاتر از این می خواهید؟ شما حالا کفر او را با گوش خود شنیدید.
۶۶. نظر شما چیست؟» آنها جواب دادند: « او مستوجب اعدام است.»
۶۷. آنگاه آب دهان به صورتش انداخته او را زدند و کسانی که بر رخسارش سیلی می زدند،
۶۸. می گفتند: « حالا ای مسیح از غیب بگو کی تو را زده است.»
آن چه در بالا آمد بخش هایی از ترجمه شریف انجیل متی است. در خصوص شام آخر و ماجرای دستگیری عیسی مسیح و خیانت یهودای اسخر یوطی و مجلس محاکمه ای که ملایان و مشایخ یهود راه انداخته بودند و نهایتا طبق نقشه ای که داشتند حکم بر اعدام مسیح فرستاده خدا صادر کردند تا قتل رسولی دیگر در کارنامه سیاه قتله انبیاء رقم بخورد. هر چند این قطعه از کتاب مقدس تحت تاثیر تبلیغات علمای صهیون ظاهرا کم رنگ شده و کمتر مورد استناد واقع می شود اما به این معنا نیست که از حافظه تاریخی پیروان مسیح پاک شده باشد.
میزان حساسیتی که صهیونیست ها نسبت به یاد آوری جنایت اجداد خود دارند را می توان در شدت عملی که در قبال فیلم مصائب مسیح ساخته مل گیبسون که ساعات پایانی زندگی عیسی مسیح (به باور مسیحیان) را به تصویر کشید مشاهده نمود.
اما آن چه مسلم است و در آن تردید نمی توان کرد قهقرای جنایتی است که شیوخ جهود در محکمه انتقام از پیامبر خدا در آن غوطه ور بودند و از این طریق پیشینه ای ننگین از خویش در ذهن تمام مسیحیان به جای گذاشتند.
نویسنده یونانی نیکوس کازانتزاکیس در کتاب مسیح باز مصلوب دور خیزی برای احیاء دوباره این اتفاق و تطبیق آن بر حوادث واقعه روزگار معاصر خود دارد که بیانگر ماندگاری زخم کهنه ای است که جامعه مسیحیت را ولو در نهان آزار می دهد.
در ایران وقتی هر سال در دهه اول محرم و در تاسوعا و عاشورای حسینی مردم مسلمان به بزرگداشت خاطره سید شهیدان خود قتیل دشت کربلا تعزیه بر پا می کنند مسیحیان ایران را به یاد مصائب مسیح می اندازد که اشقیای یهود در حق پیامبرشان به ناحق روا داشتند.
بسیاری از مستشرقین غربی در نوشته های خود اشاره به شباهت هایی می کنند که مسیحیان و شیعیان نسبت به شهدای خود با راه انداختن مراسم عزاداری و تعزیه خوانی انجام می دهند. به گونه ای که گروهی معتقدند بخش هایی از این مراسم را شیعه ها از مسیحیان اقتباس کرده اند. علیرغم انتقادی که بر این گونه تقلید ها در پاره ای موارد وارد است نمی توان از تشابهاتی که بین این دو واقعه وجود دارد بی تفاوت گذشت.
شیعیان هر گاه نام حسین را می شنوند و یا جرعه ای آب می نوشند لعنت حق بر یزید می کنند و به هر بهانه ای سعی دارند انگشت اشاره خود را به سمت مجرمان کشتار کربلا دراز کنند تا نام و نشان سارقان نام انسان از یاد ها نرود وعبرت های داستان جنایی آن ها مکتوم نماند. حال آن که این واقعیت در میان مسیحیان مغفول واقع شده است و آن ها کمتر به شمر و یزید ماجرای اعدام عیسی مسیح (به روایت انجیل) اشاره می کنند. مسبب آن هم معلوم است. نهان روش های صهیونیست به آب و آتش می زنند تا با جار و جنجال و به زور تبلیغات توجه پیروان مسیح به قاتلان کشته اورشلیم را طبق روایتی که در اناجیل وجود دارد منحرف سازند. تا مسیحیان نتوانند ضمن تطبیق حوادث سابق بر لاحق به عمق جنایتی که امروز نیز دنباله های کینه در حق جوامع مسیحی روا می دارند واقف شده و تکلیف خود در مقابله با این جرثومه ها را بدانند.
مسیحیان جهان اگر به ژرفای فاجعه ناصریه و تپه جلجتا نگاه کنند خواهند دید همان گونه که در برابر امام شیعیان شمر و یزید و عمر سعد قد علم کرده و خود را برای قتل پسر فرستاده خدا مهیا ساخته بودند در مقابل پیامبر آن هادر مجلس ملا ها و مشایخ و کاتبان یهود مانند این تمهیدات اندیشیده شده بود.
اگر یزید به ابن سعد وعده حکومت ری را داده بود مکاران روبه صفت یهود، یهودای اسخر یوطی که از حواریون عیسای ناصری بود را به ۳۰ سکه نقره خریده بودند و هم او بود که محل اختفا و دعای مسیح را به آن ها لو داد و شبانه حرامیان را بر سر او و شاگردانش خراب کرد تا به مال وعده گرفته خود برسد.
همان گونه که صحرای تفتیده نینوا شمر داشت میقات دعای عیسی هم شمر داشت. همان که مسیح را به بند کشید و کشان کشان تا اجلاس کاهنان کهنه کار ابلیس به خانه قیافا کاهن اعظم، که ملایان و مشایخ یهود در آنجا جمع شده بودند کشاند. اگرچه بنا به مشیت الهی آخرالامر این عیسی نبود که به صلیب کشیده شد و براساس برخی روایات همان یار خائنی به قتل رسید که محل اختفا را افشا کرده بود.
همان گونه که بنی امیه امام حسین (ع) را خارجی می خواندند بنی اسرائیل هم عیسا را خروج کرده ای می دانستند که داعیه شاهی اورشلیم دارد.
شیعیان شمر و یزید دیروز و امروز خود را می شناسند و کل یوم را عاشورا می دانند جا دارد مسیحیان هم به چنین شناختی دست یابند.
خوره صهیونیسم از درون دارد کیان آن ها را می خورد آن گونه که از بیرون به جان صاحبان فلسطین افتاده است. در غزه و نیویورک!
سید حسین طاهری
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید