پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


آدم های زمینی ، آدم های دریایی


آدم های زمینی ، آدم های دریایی
● شب:زائر مجرم:
پس از ۳ گانه معروف صدرعاملی که به ثبت هویت حرفه ای او در سینما منجر شد، اینک وی با ساختن «شب» سه گانه دوم خویش را آغاز می کند و از سینمای اجتماعی با محوریت نوجوانانه به سینمای انسانی و بزرگسالانه پل می زند. البته صدرعاملی امسال صاحب ۲فیلم یعنی «شب» و «هر شب تنهایی» بوده که تنها اولی موفق شده است تا در جشنواره حضور یابد و باید منتظر بود تا با ساخت فیلم بعدی ، احتمالا شبانه و سه گانه وی تکمیل شود.
قصه شب درباره سربازی است که وظیفه دارد یک خلافکار قدیمی را از مشهد به تهران برساند، اما به دلیل برف سنگین و راه بندان جاده مجبور می شود آن شب را در مشهد اقامت کند. گروهبان که در پایان هفته قرار است مراسم ازدواج اش برگزار شود و کارت عروسی را نیز توزیع کرده ، مدام نگران این است که مجرم فرار کند و برنامه های او به هم بخورد.
آنان به دنبال هتلی برای اقامت می گردند که به دلیل شرایط خاصشان و همراه داشتن مجرم ، کسی حاضر به اسکان آنها نیست تا پیرمردی که یک مسافرخانه قدیمی دارد، حاضر می شود به او کمک کند.
با ورود حاج اسماعیل ۳ بازیگر این فیلم تکمیل می شود و درام قصه شکل می گیرد. صدرعاملی با کنار هم چیدن ۳بازیگر از سه نسل متفاوت یعنی انتظامی ، شکیبایی و حیایی ادای دینی به تاریخ بازیگری در سینما می کند و همچون نخ تسبیح میان دوره های مختلف تاریخ سینما پیوند ایجاد می نماید. این پیوند البته به زیبایی اثر به واسطه توانایی های بازیگرانش از هر ۳نسل منجر می شود و فرصت خوبی است تا به تفاوت نسلی در شیوه و سبک بازیگری پرداخته شود و الگوهای هر دوره را به طور فشرده دریافت کند.
گروهبان (امین حیایی ) به دلیل خوردن ساندویچ ، دچار مسمومیت می شود و کارش به بیمارستان و بستری شدن می کشد. او که سخت مراقب مجرم (عزت الله انتظامی) است ، مجبور می شود برای وصل کردن سرم ، دستبند دکتر (همان مجرم ) را باز کند و به دست حاج اسماعیل ببندد.
از سوی دیگر، پیرزنی که همسرش در آنجا بستری است ، مشتاق زیارت حرم امام رضا(ع ) است که حاج اسماعیل این کار را به مجرم محول می کند. در نهایت پس از رساندن آن پیرزن به حرم وی فرصت را برای فرار غنیمت می شمارد اما با تلفنی که به منزلشان می زند، متوجه می شود مادرش مرده است و خلعتی که آن پیرزن به وی داده بود، اینک برای خودش باقی می ماند.
این نقطه تحول خلافکار می شود و او با بازگشت به حرم و قانون (گروهبان) گویی راه درست را پیدا می کند. بازگشت او به حرم و تسلیم شدنش به قانون به اندازه فاصله نقطه جرم و حرم وی را به رستگاری می رساند و زیارتش قبول می شود.
«شب » داستان ساده و روانی دارد و تعلیق های درونی قهرمان های قصه بیش از وقایع و اتفاقات بیرونی است و از پیچیدگی و هیجانات سه گانه قبلی صدرعاملی فاصله می گیرد و در واقع بیش از آن که مسائل اجتماعی آدمی را به تصویر بکشد، به دنیای درونی وی وارد می شود و درگیری های انسانی قهرمان هایش را دنبال می کند.
امین حیایی که در این سال ها بیشتر در قالب نقش های طنز بازی کرده است ، این بار نقش جدی تر و متفاوت تری را بازی کرده و لهجه و زبان مازندرانی اش خیلی خوب از آب درآمده و البته مزد این نقش را نیز با انتخاب بهترین بازیگر مرد دریافت کرده است .
خسرو شکیبایی نیز با میمیک های خوبی که در بیان حالات درونی اش دارد، کمی از نقش های تکراری گذشته اش دور می شود و به طور کلی بار اصلی فیلم شب بر دوش بازیگرانش قرار می گیرد. شاید برای درک بهتر فیلم باید منتظر تکامل این سه گانه باشیم تا از برآیند این مجموعه به نتایج بیشتری برسیم.
● دیوار: استوانه زندگی
محمدعلی طالبی ۶سال پیش در یکی از پارک های تهران به طور اتفاقی با پدر و دختری مواجه می شود که با موتورسیکلت کسب معاش می کردند. همین مساله انگیزه ای می شود تا به بسط دراماتیک این تجربه بپردازد و دیوار را براساس آن بسازد.
این خود گواه بر آن است که میان سینما و واقعیت ، دیوار ضخیمی حائل نیست و سینما عین زندگی است. تلاش برای زنده ماندن و زندگی را به اراده خویش ساختن و مبارزه آدمی به دشواری های زیستن ، همواره حاوی عناصر قدرتمندی از داستان پردازی است که موجب می شود ملودرام قابل قبولی در دیوار شکل بگیرد.
دختری که پدرش را به خاطر حادثه ای در فضای استوانه ای دیوار مرگ از دست می دهد، تصمیم می گیرد به همراه برادرش راه پدر را ادامه دهد تا زندگی را بچرخاند. او با جدیت تمام سعی می کند بر مشکلات و موانع فردی و اجتماعی اش فائق آید و هر طور که شده به دور استوانه بچرخد تا به واسطه آن چرخ زندگیش نیز بچرخد، اما در ادامه راه با موانعی مواجه می شود که در مشکلات و موانع فعالیت اجتماعی برای زنان و دختران و فقر و تاثیرات مخرب آن بر سرنوشت افراد مورد توجه قرار می گیرد.
بخش زیادی از فیلم به صحنه های موتورسواری این دختر (گلشیفته فراهانی ) اختصاص دارد که اگرچه ممکن است موتورسواری یک دختر به خصوص این که در برخی صحنه ها واقعا خود گلشیفته دست به این کار می زند برای مخاطب جذاب باشد، اما حجم زیادی از کل فیلم را به خود اختصاص می دهد و گره چندانی از قصه باز نمی کند در پایان فیلم نیز ما با همین دختر قهرمان مواجه می شویم که پس از فراز و نشیب های متعدد اجتماعی و فرهنگی که به واسطه زن بودن او رقم خورده است ، در نهایت تسلیم شرایط نمی شود و با تبدیل موتورسیکلت به ماشین به راه خویش ادامه می دهد. در واقع او اگرچه با چرخش روی همین دیوارهاست که نان درمی آورد، اما دیوارهای ضخیم تری در بیرون از این استوانه هستند که عبور از آنها سخت تر از این دیوار چوبی است.
اما او اگر چه نمی تواند برخی از این دیوارها را عوض کند،ابزار کارش را تغییر می دهد تا دیوار مشکلات بر او فرو نریزد. طالبی می گوید این فیلم را با هدف تولید یک فیلم سالم و خوب ساخته است نه صرفا برای پرفروشی و جذب مخاطب بیشتر، مساله ای که ثابت می کند ساخت فیلم استاندارد مشتریان خود را نیز دارد.
● در انتهای زمین: پیرمرد و دریا
«در انتهای زمین » بیشتر شبیه یک فیلم مستند بلند است که از منظر مردم شناسی به زندگی پیرمردی تنها که در ساحل دریا در کلبه ای کوچک اقامت دارد، می پردازد. فیلم از چنین خصوصیتی برخوردار است ، منتها به واسطه کنش و واکنش هایی که میان پیرمرد و مسائل اطرافش پیش می آید، وجوه دراماتیک قصه پررنگ تر می شود و تک متهمان داستان ، مخاطب را به انتهای تنهایی و رنج های این پیرمرد می کشاند.
به عبارت دیگر ساحت های گوناگون آدمی از غم و شادی و تنهایی و عشق و دوستی گرفته تا خشم و حسادت و تظاهر و ریاکاری از طریق تعامل این پیرمرد با واقعیات متضاد زندگی به تصویر کشیده می شود.
البته در انتهای زمین در برخی سکانس ها بسیار کشدار شده و با برخی صحنه های زائد و نخ نما شده از خط اصلی داستان خارج می شود. مثلا ورود آن روحانی که برای تبلیغات انتخاباتی به سراغ حجت می آید و وعده های دروغ برای جلب افکار عمومی می دهد یا صحنه ای که حجت با دیدن وی به نماز خواندن می ایستد نمونه ای از این زائدگی است.
● تنها دوبار زندگی می کنیم :حقیقت زندگی
در میان خستگی و ملال ناشی از تماشای فیلم های تکراری و معمولی به ناگهان اولین فیلم یک کارگردان به نام بهزادی ، مخاطبان را سر شوق می آورد و به پدیده سینمایی جشنواره امسال بدل می شود. فیلم شباهت زیادی به دو فیلم نفس عمیق و شب های روشن دارد و تنهایی و یاس و ملال یک انسان روشنفکر و بریده از آرمان های اجتماع را که در خلسه ای آگاهانه فرو رفته است به تصویر می کشد و در دو لایه ذهنیت و واقعیت موجود به طرح دنیایی درونی قهرمان افسرده خویش می پردازد.
بازیگر نقش اصلی مرد فیلم ، اگرچه نابازیگری است که اولین حضورش را در سینما تجربه می کند، بخوبی از عهده کار برمی آید. مسیر تحول او از یاس به امید چه در حالات فردی و روانشناختی و چه روایت سینمایی آن بخوبی تصویر می شود و البته نگار جواهریان نیز به عنوان تنها بازیگر حرفه ای آن با بازی خوبش بر زیبایی اثر می افزاید.
سیدرضاصائمی
http://ssaemi.blogfa.com/


همچنین مشاهده کنید