پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


بیماری دروغ گویی‌


بیماری دروغ گویی‌
اگر بخواهیم واقع بین باشیم، باید اعتراف کنیم که همه دروغ می‌گویند. میزان <شاخداری> این دروغ‌ها و مصلحتی بودن و نبودن آنها در میان افراد مختلف و موقعیت‌های متفاوت، فرق می‌کند، اما شکی نیست که همه ما گاهی دروغ گفته یا حقیقت را با جرح و تعدیل بیان کرده‌ایم.‌
انسان دروغ گفتن را از سن ۴ تا۵ سالگی می‌آموزد. این زمانی است که او برای اولین بار متوجه می‌شود که حقیقت، از نظر همه یکسان نیست.‌
کودک در این دوره به قدرت بیان و توانایی کلمات پی می‌‌برد و از کلمات برای بیان خواسته‌ها، احساساتش و گاهی دروغ گفتن استفاده می‌کند،. این دروغ‌های اولیه از روی خباثت و بداندیشی نیست، بلکه او میخواهد ببیند که توانایی‌اش در تغییر و اداره موقعیت تا چه حد است. بالاخره زمانی میرسد که کودکان برای فرار از موقعیت‌های ناگوار و دردسرهای شیطنت خود و یا برای به‌دست آوردن آنچه می‌خواهند، به دروغ گفتن متوسل می‌شوند.‌
درواقع، دروغ‌گویی از نظر علمی‌یک روند تکاملی و لازم برای بقای گونه‌هاست. دروغ‌گویی در گوریل‌هایی که برای برقراری ارتباط از زبان اشاره استفاده می‌کنند، هم دیده می‌شود، آنها در مواجهه با نتیجه اعمال نادرست خود، تقصیر را به گردن حیوان دیگری می‌اندازند.‌
دروغ‌های مصلحتی، که برای دفاع یا حمایت از شخصی به کار می‌روند و هیچ پیامد منفی دربر ندارند، مشکل چندانی ایجاد نمی‌کنند. اما شخصی که در اکثر موارد و درباره هر چیز، از امور بسیار مهم گرفته تا پیش پا افتاده ترین مسائل، خود را مجبور به دروغ گفتن می‌کند، در این زمینه مشکل دارد. کارشناسان چنین افرادی را دروغ‌گویان بیمار یا مبتلا به بیماری دروغ‌گویی می‌نامندکه البته بیشتر یک تشریح موقعیت محسوب می‌شود، نه تشخیص بیماری. مردم برای دفاع از خود، جالب به نظر رسیدن، کسب درآمد و موقعیت اجتماعی و یا احتراز از تنبیه دروغ می‌گویند.‌
معمولا دانستن این نکته برای شخص فریب خورده بسیار مهم است که آیا شخص دروغگو، دانسته به این کار دست زده یا خود نیز حرف‌های خود را باور داشته و به عبارتی خودش را هم گول می‌زند و در نتیجه عمداً دروغ نگفته است. ممکن است کسانی که بیش از حد و دانسته و به منظور سود شخصی مدام دروغ می‌گویند، به اختلال شخصیت جامعه ستیزی مبتلا باشند. چنین افرادی مدام دچار درگیریهای قانونی می‌شوند.‌
از نظر اخلاقی، ما به عنوان یک جامعه واقعا تحمل دروغگوها را نداریم. هنگامی‌که شخصی دروغ می‌گوید، اعتماد دیگران را درهم شکسته و حتی یک دروغ می‌تواند موجب شود که دیگر به او اعتماد نشود.‌
برای اینکه با گفتن یک دروغ، گیر نیفتیم، باز هم به دروغ متوسل می‌‌شویم. شکی نیست که دروغ‌گو دیر یا زود اشتباه می‌کند، و دستش رو می‌شود. از آنجایی که با دروغ گفتن، چیزی به نام اعتماد را زیر سؤال می‌‌بریم و عدم اعتماد یکی از دیرپاترین و دردناک‌ترین پیامدهای دروغ‌گویی است، بهتر است هرچه زودتر با گفتن حقیقت، مشکلات را در همان ابتدا برطرف کنیم.‌
از آنجایی که همه ما گاهی دروغ می‌گوییم، طرف مقابل می‌تواند این عذرخواهی را بپذیرد و شخص خاطی را ببخشد. اگر طرف مقابل گفته شخص دروغگو را باور نکند و او مدام بر اینکه دروغ نگفته پا فشاری کند، وضعیت بدتر و بدتر می‌شود. به یاد داشته باشید که اگر اعتراف به خطا تنها با اعمال زور و فشار بیش از حد انجام شود، تمام اعتماد میان دو طرف از بین رفته و ترمیم رابطه بسیار نامحتمل خواهد بود.‌
به عنوان پدر و مادر مهم‌ترین پیام شما در رابطه با دروغگویی برای فرزندتان این است که بخواهید همواره با شما روراست باشد. به آنها بگویید -و به این گفته عمل کنید- که واقعیت هر قدر بد و ناراحت کننده باشد، باز هم ترجیح می‌‌دهید که ناگوارترین حقایق را بشنوید تا اینکه فریب خورده و مشتی دروغ تحویل بگیرید. به آنها بگویید که در رابطه شما با یکدیگر چیزی به اندازه اعتماد متقابل با ارزش و مقدس نیست و باید اعتماد آنان را به این واقعیت که همواره و تحت هر شرایطی دوستشان دارید، جلب کنید تا آنها بدانند که شما واقعا خیر و صلاحشان را می‌‌خواهید.‌
به این ترتیب باید چنین بگویید: <مثلا من ترجیح می‌‌دهم بشنوم که تو به مهمانی که من با آن مخالفت کرده بودم، رفته‌ای و حالا برایت مشکلی پیش آمده و به کمک من نیاز داری تا اینکه باز هم به دروغ‌هایت ادامه داده و اعتماد مرا از خود سلب کنی. من روراستی تو را بسیار با ارزش میدانم و محدودیت‌ها را با توجه به میزان قابل اعتماد بودن تو برقرار می‌‌کنم. هرچه این اعتماد بیشتر باشد، محدودیت‌های تو نیز کمتر خواهد بود."‌
معمولا ما کوشش می‌کنیم بفهمیم که آیا شخصی واقعاً در حال دروغ پردازی است یا خیر، تا بتوانیم تصمیم بگیریم که آیا می‌توانیم به او اعتماد کنیم یا اینکه ممکن است گول خورده و تحقیر شویم؟ راستش را بخواهید، هیچ روش بدون خطا و صد در صد صحیحی برای تشخیص چنین موضوعی وجود ندارد. اما معمولا سرنخ‌هایی در رابطه با شیوه رفتار شخص وجود دارند که می‌توانند به ما هشدار دهند که امکان دروغ شنیدن هم وجود دارد.‌
علائم معمول‌
۱‌) طفره رفتن از نگاه مستقیم:‌
معمولا هنگام صحبت، لااقل نیمی‌از زمان گفتگو با نگاه چشم در چشم همراه است. اگر متوجه شدید که شخص مقابل از چنین نگاهی خودداری کرده یا در زمان مشخصی به زمین و آسمان نگاه می‌کند، احتمال اینکه راست نگوید وجود دارد.‌
۲‌) تغییر صدا:‌
تغییر آهنگ، بلندی یا سرعت صحبت کردن شخص هنگام توضیح موضوعی که نسبت به راست و دروغ بودنش شک دارید هم می‌تواند نشانه مهمی‌باشد. <مِن من> کردن و مکثهای بی دلیل مکرر نیز می‌توانند نشانه دروغ بودن مطلب باشند.‌
۳‌) زبان اعضا:‌
پشت کردن به مخاطب، با دست پوشاندن چهره یا دهان هنگام صحبت، بی قراری دست و حرکات تند پا و ناهماهنگی حرکات بخشی از بدن با بخش دیگر، می‌توانند علایم ناراست بودن سخنان شخص باشند.‌
۴‌) گفته‌های متناقض:‌
طبعاً شنیدن توضیحات ضد و نقیضی که با یکدیگر جور در نمی‌آیند، باید شما را به دروغ بودن تمام یا بخشی از ماجرا مشکوک کند.‌
اگر شما، از جمله افرادی هستید که تمام مدت و درباره امور پیش پا افتاده دروغ می‌‌گویید، به احتمال بسیار دچار مشکلی هستید که اگر در حال حاضر چنین نباشد، در نهایت شما را به بن‌بست‌های اساسی در روابط اجتماعی و خصوصی، امور مالی و قانونی خواهد کشاند. اینکه متوجه شوید عامل اصلی که شما را به دروغ گفتن وادار می‌کند، چیست-تمایل به جلب توجه دیگران، محبوب بودن، ترس از مواجهه با واقعیت و علاقه به هیجان- اولین قدم در راه بهبودی است.‌
منبع : وزارت آموزش و پرورش ایران


همچنین مشاهده کنید