پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


اندیشه خیام از بی اعتباری دنیا تا شاد زیستن


اندیشه خیام از بی اعتباری دنیا تا شاد زیستن
حکیم عمرخیام نیشابوری، شاعر، ریاضی دان و اخترشناس نابغه ایران زمین در سده ششم هجری است، وی در دنیا واجد اشتهار افزون اما در سرزمین مادری خویش، ایران، به تقریب ناشناخته ودست کم در مقام قیاس با شاعرانی چون فردوسی، سعدی، حافظ و مولانا گمنام است. عمده جستجوگران وادی اندیشه و از جمله پروفسور فیتزجرالد مترجم مجموعه رباعی های خیام به زبان انگلیسی و کسی که مقام او را همسنگ و همردیف با چهار شاعر نامدار تمدن غرب یعنی، هومر، شکسپیر، دانته و گوته می داند خیام را نامدارترین سراینده بی اعتباری دنیا برشمرده اند. از دیگر سوی، نظامی عروضی خیام را، حجت الحق، خوانده و ابوالحسن بیهقی، نگارنده کتاب های تاریخ بیهق و تتمه صوان الحکمه، از او به عنوان، امام عصر خود یاد کرده است. برخی نویسندگان عرصه تاریخ و وادی حکمت چون شمس الدین محمد شهرزوری، رضاقلی خان هدایت و القفطی، نیز او را تالی و جانشین ابن سینا، پهلوان علوم یونانی و استاد بی بدیل و بی نظیر فلسفه طبیعی، منطق و مابعدالطبیعه نامیده اند. آنچه روشن است، در مجموعه رباعی های این اندیشمند پرآوازه که به تعبیرپرفسورمهدی امین رضوی، استاد دانشگاه ماری واشنگتن ویرجینیا، بر چهره های پیشرو ادبیات غرب چون مارک تواین و تی اس الیوت تاثیر نهاده است به همانگونه که دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، استاد برجسته ادبیات پارسی، نیز یاد کرده است جلوه ای ۵ گانه رخ می نماید:
الف) خیام از کار جهان در حیرت بوده است، به گونه ای که بیشینه رباعی های او شگفتی و درعین حال سرگشتگی او را هویدا می سازد. درحقیقت، خیام، که به تعبیر شیخ نجم الدین رازی، نگارنده کتاب مرصاد العباد ، سرگشته ، بوده و اشعارش نیز "از غایت حیرت و ضلالت" گفته شده، چون از رمز و راز دنیا بی خبر و ناآگاه بوده است همواره در رباعی های نغز خویش چنین مطرح می سازد که نمی دانیم از کجا آمده ایم، نمی دانیم بهر چه آمده ایم و نمی دانیم به کجا خواهیم رفت.
از آمدنم نبود گردون را سود و ز رفتن من جلال و جاهش نفزود
و ز هیچ کسی دو گوشم نشنود کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
□□□
در دایره ای کامدن و رفتن ماست آنرا نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست / کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
□□□
آنچه از این دو رباعی می توان دریافت آن است که سراینده نه تنها در حیرانی کامل و سرگشتگی مطلق به سر می برد بلکه جستن راز جهان را نیز بی ثمر می شمارد .
ب) دیگر ویژگی برجسته اندیشه خیام چون و چرا در کار خلقت و به تعبیر صادق هدایت ، راز آفرینش است. درواقع خیام در اشعارش به ناپایداری جهان و کوتاهی عمر اشاره می کند، از نابه سامانی و نابه جا بودن کار دنیا شکوه می کند، بر تبعیض و ستمی که شیوه کار جهان است می تازد، گله بسیار از تیره و تار بودن آن می نماید اما آنچه بیش از همه او را سردرگم و آشفته کرده آن است که حکمت کارهای دنیا را درنمی یابد.
□□□
اجزای پیاله ای که درهم پیوست / بشکستن آن روا نمی دارد مست
چندین سر و پای نازنین از سر دست / بر مهر که پیوست و به نام که شکست
□□□
آرند یکی و دیگری بربایند بر هیچ کسی راز همی نگشایند
ما را ز قضا جز این قدر ننمایند پیمانه عمر ماست می پیمایند
□□□
هرچند که رنگ و بوی زیباست مرا چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلومم نشد که در طربخانه خاک نقاش ازل از بهر چه آراست مرا
□□□
آنچه روشن است، نشر اندیشه هایی چنین از سوی خیام بود که القطفی، نگارنده کتاب تاریخ الحکما، را وادار ساخت تا در کتاب خویش بیان دارد "معانی باطنی این اشعار برای شریعت چون مار گزنده است و ترکیبی است از شر و فساد".
ج) تاکید بر ناپایداری جهان و زوال آدمی از دیگر خصائص اندیشه خیام است. او مدام در رباعی های خویش از مرگ و زوال سخن می گوید و تلاش بسیار مبذول می دارد تا هیبت مرگ را بنمایاند. او در این ره گاه به صراحت تمام سخن می گوید و گاه به کنایه های شاعرانه ای به سبزه و سبو.
□□□
هر سبزه که بر کنار جویی رسته است گویی زلب فرشته خویی رسته است
پا بر سر سبزه تا بخواری ننهی کان سبزه زخاک لاله رویی رسته است
این رباعی ها به روشنی هویدا می سازند که تعبیر و تفسیر دکتر ندوشن را از اشعار خیام می باید درست پنداشت: "در خیام گلها بو ندارند، قطره های باران سرد است، شراب که از دهانه صراحی می ریزد صدای شومی می دهد، نفس زندگی تنگی می کند، همه جا جو کاروانسرا دارد، همه اجزای طبیعت گویی نیشخندی بر لب دارند و بی احساس ترحمی وضع بشر را مسخره می کنند".
د) اعتقاد به جبر، از دیگر اختصاصهای فکر خیام است. خیام بدان باور است که بشر در برابر گردش روزگار ناتوان و درمانده است. او همواره در رباعی های خویش این باور خویشتن را رخنمون می سازد که انسان دستخوش بازیگریهای تقدیر است. همه امور به حکم و اراده تقدیر جریان می یابند و بشر از تغییر دادن سیر و دگرگون کردن مسیر آنها ناتوان است .
ه) غنیمت شمردن زمان به شیوه عیش و شادی دیگر ویژگی اندیشه خیام است. بسیاری از رباعی های خیام در ستایش شادی و شاد زیوی است. چرا که به باور او، حال که زمان می گذرد و دنیا بی اعتبار است و نمی توان دریافت که در آتیه و به ویژه در دوران پس از مرگ چه خواهد شد بهترین کار غنیمت شمردن وقت و ارزشمندترین کار، وقت موجود را قدر دانستن است. البته، یادکرد این نکته نیز بایسته است بنا به باور صادق هدایت، که خود نیز خیام را مداح و مبلغ عیش و طرب می شناسد، بسیاری از رباعی های منتسب به خیام در حقیقت از آن او نیستند، زیرا هرکس که عیش و طرب پیشه می کرد و به می خوارگی روی میآورد اگر به سرایش رباعی دست می یازید آن رباعی را از ترس تکفیر به خیام نسبت می داده است .
انتساب چنین اشعاری به خیام و نشر افکاری چنین از سوی او سبب شد که برخی بزرگان چون نجم الدین رازی، که خود صوفی پرشوری بوده است، او را فیلسوف کافر بخوانند و از دهریان و طبیعیان روزگار بدانند. البته نیازمند یادکرد است که برپایه برخی نشانه های به جا مانده از آن روزگار و از جمله مندرجات کتاب تاریخ الحکما، برخی صوفیان نیز "خود را با بعضی معانی ظاهری اشعار خیام موافق یافتند و آن را در طریقت خود داخل کردند و در محافل و خلوتهای خویش درباره آن به بحث پرداختند." به هر حال به عنوان پایانی بر این جستار می توان گفت اندیشه خیام با وجود آنکه خردورزی و هوشمندی را می ستاید اندیشه ای سرشار از تردید و اعتراض است، اعتقاد به جهان دیگر در رباعی های خیام حالت ابهام دارد. کلام خیام تلخ، سرد و بسان سرزنش است. اما تا اندازه ای روشن بینانه نیز این تردیدها، اعتراض ها، ابهام ها و سرزنش ها را خود خیام پاسخ می گوید. نوشداروی او برای درمان زخم هایی چنین رنجآور، خردورزی، پند گرفتن از سرنوشت گذشتگان ، بیدار دل ماندن و به ویژه بهره برگرفتن از حال است.
نویسنده : امیر نعمتی لیمایی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید