شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


لارس و دختر واقعی Lars and the Real Girl


لارس و دختر واقعی  Lars and the Real Girl
▪ کارگردان: کریگ گیلسپای.
▪ فیلمنامه: نانسی الیور.
▪ موسیقی: دیوید تورن.
▪ مدیر فیلمبرداری: آدام کیمل.
▪ تدوین: تاتیانا اس. ریگل.
▪ طراح صحنه: ارویندر گره وال.
▪ بازیگران: رایان گازلینگ[لارس لیندستروم]، امیلی مورتیمر[کارین]، پل اشنایدر[گاس]، پاتریشیا کلارکسون[داگمار]، کلی گارنر[مارگو]، نانسی بیتی[خانم گرونر]، کارن رابینسون[سیندی].
▪ ١٠٦ دقیقه.
▪ محصول ٢٠٠٧ کانادا.
▪ نامزد اسکار بهترین فیلمنامه اصیل، نامزد جایزه بهترین بازیگر و بهترین فیلمنامه از انجمن منتقدان رسانه ای، نامزد جایزه بهترین بازیگر و فیلمساز خوش آتیه از مراسم انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، نامزد جایزه گولدن گلاب بهترین بازیگر، برنده جایزه بهترین فیلمنامه از انجمن ملی منتقدان آمریکا، برنده جایزه ساتلایت بهترین بازیگر مرد و نامزد جوایز بهترین بازیگر زن نقش اصلی/امیلی مورتیمر-بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه، نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد از مراسم اتحادیه بازیگران، نامز جایزه بهترین فیلمنامه از اتحادیه نویسندگان آمریکا.
▪ ژانر: کمدی، درام.
لارس جوانی دست و پا چلفتی، مومن و به شدت خجالتی است که در شهر کوچکی زندگی می کند. او سرانجام موفق می شود دوست دختر رویاهایش را به خانه ای که در آن به همراه برادر و زن برادرش زندگی می کند، بیاورد.
تنها مشکل اینجاست که این دختر واقعی نیست، بلکه عروسک سکسی پلاستیکی است که لارس آن را از روی اینترنت خریداری کرده است.
اما سکس چیزی نیست که ذهن لارس را به خود مشغول کرده، او به دنبال یک رابطه عمیق احساسی با این عروسک که او را بیانکا می نامند است. زن برادرش از این که می بیند لارس با این عروسک همچون انسانی واقعی رفتار می کند نگران است، برادرش فکر می کند لارس خل شده، اما اهالی شهر کوچک تصمیم دارند بر خلاف آن دو از خیالات پسر خوش طینت شهرشان که همیشه او را دوست داشته اند، حمایت کنند....
● چرا باید دید؟
کریک گیلسپای سابقه ای طولانی حدود یک دهه و نیم در ساختن آگهی های تلویزیونی دارد و چندین بار از سوی اتحادیه کارگردان های آمریکا برای ساخت آگهی های Citibank و Holiday Inn Express برنده و نامزد دریافت جایزه بوده و تحسین شده است.
لارس و دختر واقعی اولین فیلم اوست که با فاصله ای اندک پیش از دومین فیلمش آقای وودکاک به نمایش در آمده و در جشنواره شیکاگو نیز خوش درخشیده است. یک درام کمیک و ملایم که از بازی خوب بازیگرانی شناخته شده بهره می جوید و با وجود آشنا بودن محتوایش-چگونگی رشد کاراکتر های اطراف شخصیت اصلی که در عین کمک به او برای گذار از بحرانش، خودشان نیز تکامل می یابند-سوژه غیرعادی آن می تواند فیلم را به یک اثر هنری ماندگار تبدیل کند.
جوان ٢٧ ساله ای که توسط پدری بسیار کم حرف پرورش یافته و مادرش را نیز در هنگام تولد از دست داده، با مشکلات احساسی بزرگی روبروست: از ارتباط با انسانها گریزان است، و تماس بدنی را نمی تواند تحمل کند. لارس در گاراژی پشت منزل کودکی اش به سر می برد؛ منزلی که اکنون توسط برادر بزرگش گاس و همسر آبستنش کارین اشغال شده.
لارس سعی می کند که دعوت های مداوم این زوج متأهل را نادیده بگیرد. زندگی اجتماعی اش شامل رفتن به کلیسا و گوش دادن به فانتزی های جنسی یکی از همکارانش می شود.البته همکاری به نام مارگو هم هست که سعی داد دل او را به دست بیاورد.
بارداری کارین ظاهراً ترسی ریشه دار در وجود لارس ایجاد می کند و این ترس، تبیین خود را در واقعیت بخشیدن به یک دوست دختر به نام بیانکا باز می یابد. لارس از برادر و زن برادرش می خواهد که میزبان دوست دخترش باشند.
ولی گاس و کارین، وحشت زده از مهمان تازه خانه و نیز جنون مشهود لارس، او را نزد دکتر داگمار می برند. دکتر داگمار بر این باور است که لارس با این کارش دارد تلاش سازنده ای می کند، و از خانواده لارس می خواهد که نگران نباشند و بگذارند موضوع جریان خودش را طی کند.
گیلسپی هرگز به سطح شوخی های ساده تنزل نمی کند، چرا که نقاط ضعف انسانی را با لطافت و همراه شوخی های بصری ملایم به تصویر می کشد، درست همانطور که دیالوگ های پر مغز نانسی اولیور، مانع خنده ای آشکار می شود. به عنوان نمونه صحنه ای که لارس خیالاتی برای بیانکای غیر واقعی ماجراهای خیالاتی مشهور تاریخ ادبیات دن کیشوت را می خواند. بازی ها همه خوب هستند. شخصیت کمیک گازلینگ در این نقش که با کارهای گذشته اش تفاوت دارد، همدردی برانگیز است.
اشنایدر، مورتیمر، و کلارکسون سه بعد تاثیرگذار هستند. در میان نقش های جانبی، نانسی بیتی به عنوان همسایه ای ساده و نیز کارین رابینسون در نقش سیندی، مسئول پذیرش اداره به خوبی ظاهر می شوند.
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید