جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

اسرائیل و فروپاشی از درون


اسرائیل و فروپاشی از درون
به نظر می رسید ستاره بخت رژیم صهیونیستی شروع به تابیدن گرفته و خواهان استیلا بر جهان عرب و اسلام است؛ اما شواهد نشان می دهدکه این رژیم از درون و از بعد اجتماعی در حال فرو پاشی است. این نکته ای است که مطبوعات عبری بر آن اذعان دارند.
طی سال های اخیر، حوادث خشونت بار در میان جوانان دختر و پسرافزایش چشمگیری یافته و حوادثی چون تجاوز جنسی، آزار و اذیت جنسی، چاقو کشی در مدارس، حمله دانش آموزان به معلمانشان وهمچنین انصراف از خدمت به همراه بحران اقتصادی، از جمله عواملی هستندکه جامعه رژیم صهیونیستی را در منجلابی از بی ثباتی اجتماعی و تمردها فرو برده است. این همه نشان از تدابیر نادرست مسئولان این رژیم نامشروع، خطا و آزمون بودن سیاست های مدیران آن است.
۱) نمادهایی از فرو پاشی اخلاقی
▪ افزایش استعمال مشروبات الکلی و مواد مخدر
آمار جدید منتشر شده در تل آویو، افزایش مصرف مشروبات الکلی واستفاده از مواد مخدر را در میان دانش آموزان مدارس این رژیم نشان می دهد. بنابر نوشته (اعلام) پنجم ژوئن سال ۲۰۰۰ روزنامه هاآریف، طبق نظر سنجی ای که وزارت کار و رفاه اجتماعی رژیم صهیونیستی، به تازگی انجام داده است، در صد بالایی از دانش آموزان مدارس رژیم صهیونیستی به مشروبات الکلی اعتیاد دارند.
از سوی دیگر، داده های منتشره از سوی انجمن سلامتی کودک دررژیم صهیونیستی، نشان می دهد که طی سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵، تعدادجوانان اسرائیلی که به اتهام حمل و فروش مواد مخدر دستگیر شده اند، به ۳۰ درصد حتی بیشتر افزایش یافته است؛ به گونه ای که در سال ۱۹۹۸، لوایح اتهامی کثیری علیه جوانان ارائه شده بود که بیشتر به اتهام حمل و معامله (خرید و فروش) مواد مخدر، آن هم نه برای مصرف شخصی، دستگیر شده بودند. این در حالی است که میزان لوایح اتهامی مشابه درسال ۱۹۹۹ به صورت قابل توجهی افزایش یافته است.
روزنامه عبری یدیعوت آحر و نوت، به نقل از پرفسور ریچارد سیر ائیلوویتز، از دایره کار و امور اجتماعی دانشگاه بن گوریون آورده است: مسئله داد و ستد و مصرف هروئین بر تمام مسائل زندگی تأثیر گذاشته و موجب افزایش انتقال بیماری ها و ارتکاب جنایات خشونت بار می شود. وی خواهان اتخاذ موضعی مناسب در خصوص این بیماری اجتماعی شده است. (شید ایتان) که در جمع آوری این تحقیق، همکاری و مشارکت داشته است، اظهار کرده است: فقط درصد اندکی از معتادان به مصرف هروئین، از توجهات بهداشتی و پزشکی برخوردارند و تنها عده معدودی از این افراد موفق به ترک اعتیاد خواهند شد. همین روزنامه در ادامه می نویسد: بیش از ۵۰ درصد دانش آموزان به گونه ای در حوادث خشونت بار شرکت داشته اند که نمونه آن را می توان در آزار و اذیت دوستان دانش آموز شان مشاهده کرد.
آمارها نشانگر مشارکت دانش آموزان در انواع اعمال خشونت بار است و تعداد انگشت شماری از آنها به دلیل درگیری های پیش آمده مجروح شده و به معالجه پزشکی نیاز یافته اند.
روزنامه های ستوونیه، در تلاش برای ریشه یابی پدیده خشونت، طی مقاله ای با عنوان (نابودی مدارس یا میدان جنگ) تشریح می کند که خشونت موجود میان جوانان به دلیل تفریح و تفنن نیست، بلکه درخشونت و اعمال حاد دیگری ریشه دارد که در میان بزرگسالان جامعه مشاهده می شود؛ به عبارت دیگر، ظهور این پدیده، در نتیجه عدم توجه به نمادها و نشانه های خشونت در رفتار اسرائیلی هاست.
شیدا آورده است: از بررسی داده های منتج شده از سوی معتادان، درخواهیم یافت که اعتیاد در میان تمام طبقات جامعه و حتی مهاجران به چشم می خورد؛ مهاجران جدید و قدیم، اشکنازی ها و سفاردیان، نکته مشترک در میان بیشتر این معتادان آن است که آنها دارای پیشینه اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی نبوده و اغلب از طبقات پایین جامعه اند.
این محقق در ادامه می افزاید: درصدی از این معتادان را زنان تشکیل می دهند، با این حال، شبکه درمانی ویژه ای در مورد زنان وجود ندارد واین موجب می شود که امیدها و آرزوها برای درمان این افراد به یأس مبدل شود.
براساس سخنان رافائل ایتان، زنان معتاد به هروئین، به طور کلی برای دستیابی به مواد مخدر، بدن خود را در معرض انواع و اقسام سوءاستفاده های جنسی قرار می دهند. نتایج این تحقیق نشان دهنده آن است که بیشتر این زنان در عنفوان جوانی قربانی سوء استفاده های جنسی بوده اند.
تحقیق یاد شده نشان می دهد که میزان اعتیاد به هروئین در میان جوانان کمتر، و مشکل اصلی متوجه مصرف مشروبات الکلی و سیگاراست که مصرف آنها ممنوعیت قانونی ندارد. همین روزنامه می افزاید: (پروفسور عوز الموگ)، محقق علوم اجتماعی در دانشگاه حیفا، دلیل افزایش حوادث خشونت بار و مصرف مواد مخدر را با چشم پوشی وآسان گیری در اعمال مجازات ها چه در مدرسه، چه در خانه و چه درمحاکم قضایی مرتبط می داند تحقیقات و پژوهش ها نشان می دهدکه میان برخوردهای خشونت بار و نشان دادن و به تصویر کشیدن خشونت رابطه برقرار است، چرا که بسیاری جوانان میان فیلم و واقعیت تفاوتی قائل نمی شوند. هنگامی که فیلم ها صحنه های خشونت بار به بینندگان خود نشان می دهند، این صحنه ها پیام آور توسل به خشونت در میان جوانان خواهند بود.
سوزی بن باروخ رئیس بخش جوانان در پلیس رژیم صهیونیستی به تاثیر عمیق دستگاه های ارتباط جمعی و تبلیغات، بر فرو پاشی اجتماعی اشاره می کند و می گوید: ما شاهد حوادث بسیار خشونت بار در میان جوانان هستیم که روز به روز بر میزان آن افزوده می شود. چندی پیش دریک حالت خشم و از خود بی خود شدن، در کرمل، حادثه ای خشونت باربه وقوع پیوست که عامل اصلی آن مشاهده فیلمی خشن و مصرف مشروبات الکلی بود.
پروفسور الموگ، به این نکته اشاره کرد که حوادث خشونت بار می تواند، در شکاف های اجتماعی و اقتصادی ریشه داشته و موجب بروز حسادت وسپس حس انتقام جویی شود. از جمله حادثه سرقت تلفن همراه ماوورحفوش که دزدان علاوه بر دزدیدن موبایل، او را مورد ضرب و شتم شدیدقرار داده بودند. الموگ می افزاید: ما جامعه ای مهاجر هستیم وشکاف های فرهنگی موجود در جامعه ما موجب بروز بحران های داخلی می شود.
▪ میانگین بالای خشونت
سستی و تزلزل پایه های خانواده، به طور معمول موجب افزایش میانگین خشونت در میان کودکان و جوانان می شود. یدیعوت آحرونوت در شماره ماه می ۱۹۹۹ خود می نویسد: آمارها نشانگر افزایش چشمگیرمیانگین خشونت در همه زمینه ها و مراحل سنی و در میان همه طبقات اجتماعی است. بسیاری دانش آموزان عنوان کرده اند، در معرض خشونت های لفظی و بدنی قرار دارند و خشونت بدنی بیش از هرنوع خشونت دیگر، در میان دانش آموزان مدارس ابتدایی شایع است؛ درحالی که با نزدیک شدن این دانش آموزان به سن بلوغ، از میزان این نوع خشونت ها کاسته می شود.
بن باروخ می افزاید: جوانی که در تنگناهای شدید اقتصادی قرار دارد، دست خود را به همه جا دراز می کند تا این نقص را پر کند؛ از جمله کیف قاپی و سایر دزدی ها. براساس سخنان الموگ، اشغالگری صهیونیست ها نقش مهمی در تعمیم و گسترش این پدیده دارد، چرا که موجب تحکیم این ایده می شود که تنها راه حل بیرون آمدن ازمشکلات، استفاده از ابزار زور است، زیرا اشغال موجب می شود که افرادبه نیروی پلیس تبدیل شده و از وسایل و آلات خشن استفاده کنند. این وضعیت تنها به مناطق تحت اشغال محدود نیست، چون انسان ابزار یاماشین نیست، شخص نظامی به خانه باز می گردد و ناخواسته این روحیه را به خانواده منتقل می کند. این اوضاع و احوال موجب بروز فشارها وتنگناهایی می شود که حاصل آن نزاع های داخلی است. اوضاع امنیتی اجتماع بسیار پیچیده است و این بنابر اظهار نظر باروخ، موجب می شودکه اوضاع و احوال آشفته ای پدید آید که از نشانه های آن، بروز حوادث واعمال خشونت بار در خیابان ها، سر گذرها و در خانواده هاست. البته درسطح - جهان نیز میزان اعمال کریه و حوادث خشونت بار افزایش یافته است که بر جامعه رژیم صهیونیستی بی تأثیر نیست. به نظر باروخ، خدمت نظام وظیفه یکی از مهم ترین دلایل بروز این حوادث است. وی معتقد است که جوانان دارای پرونده شرارت و با سابقه خشونت بار نبایدبه خدمت سربازی فرا خوانده شوند.
▪ سست شدن پایه های زندگی خانوادگی
پایه های زندگی خانوادگی در جامعه رژیم صهیونیستی به شدت متزلزل شده است، بنابر اعلام روزنامه هاریف، از هر سه ازدواج، یک مورد به طلاق منجر می شود و این نشان دهنده افزایش میزان طلاق دراسرائیل، از سال ۱۹۹۰ است. این روند صعودی در سال گذشته میلادی نیز به چشم می خورد ما شاهد افزایش بی رویه میانگین طلاق هستیم.
تل آویو در صدر لیست طلاق قرار دارد و موارد طلاق در سال ۱۹۹۹ دراین شهر، در مقایسه با سال پیش از آن (۱۹۹۸)، از رشد بالایی برخورداربوده است.
روزنامه هاآرتص در پیوست شماره ۹ مه ۲۰۰۰ آورده است. طی دهه ۷۰ از هر صد زایمان، یک زایمان فرزند نامشروع بوده است؛ در حالی که این نسبت در سال ۱۹۹۴، افزایش قابل توجهی داشته است. در همین ماه، روزنامه یدیعوت آحرونوت اشاره کرده که موارد تجاوز جنسی کودکان در خانواده نیز افزایش داشته است. همچنین، موارد جنایات و جرایم جنسی که افراد کوچک جامعه در خارج خانواده در معرض آن قرارمی گیرند، در سال ۱۹۹۹ با رشد ۲۵ درصدی رو به رو بوده است.
۲) نشانه هایی از فروپاشی اجتماعی
▪ مهاجرت مغزها از رژیم صهیونیستی
بسیاری دستگاه های ارتباط جمعی طی سال های اخیر، به نتایج و آثارناشی از اوضاع نامناسب امنیتی در اسرائیل، در نتیجه ادامه انتفاضه اشاره داشته اند و منابع امنیتی غرب نیز از نامناسب بودن اوضاع امنینی در اراضی فلسطینی و درون اسرائیل، به آغاز انتفاضه و ادامه ضربات وارده از سوی جنبش مقاومت خبر داده و اذعان می کنند که بسیاری اسرائیلی ها سعی دارند، به کشورهای اروپایی و امریکایی مهاجرت کنند. روزنامه آبزرور چاپ لندن در این زمینه می نویسد: انتفاضه موجب ایجادموجی از مهاجرت ها از اسرائیل و مناطق تشکیلاتی خود گردان فلسطین شده است. گزارش های رسمی از جامعه رژیم صهیونیستی حکایت از آن دارد که مهاجران یهودی، به دلیل احساس عدم امنیت پس از وقوع انتفاضه و عملیات های شهادت طلبانه جنبش مقاومت فلسطین، به طور کامل و نهایی اسرائیل را ترک کرده اند (مهاجرت معکوس).
به ظاهر، سرزمین اسرائیلی، دیگر برای یهودیان، سرزمین شیر وعسل و سرزمین آبا و اجدادی نیست که بتوان برای آن از جان خودگذشت در حالی که رسمٹ اعلام شده است، تعداد و میزان مهاجرت ها به اسرائیل به شدت در حال افول و کاهش است، بسیاری داده ها در این زمینه نگران کننده است؛ برای مثال شیمون پرز در گردهمایی اولین هفته کارکنست اسرائیل میزان امید در کشور کاهش یافته و شهروندانی وجود دارند که نیمی از زندگی خویش را در اسرائیل و نیم دیگر را درامریکا بسر می برند. نزدیکان پرز عنوان کرده اند که منظور پرز از این سخنان، پدیده ای است که فرار رأس هرم نامیده می شود. اسرائیلی ها درحال حاضر در اوضاع اقتصادی، سیاسی و امنیتی ای به سر می برند که آنها را به خارج سوق می هد.
در گزارش آماری انستیتو مرکزی آمده است که جمعیت رژیم صهیونیستی ۶/۷ میلیون نفر و میانگین رشد جمعیت آن ۱۲۷ هزار نفریا ۱/۹ درصد در سال ۲۰۰۲ میلادی بوده است که نسبت به سال های پیش از آن (۱۹۹۹)، کاهش چشمگیری داشته است. در گزارش سال ۲۰۰۲ آمده است که میزان مهاجرت به اسرائیل نیز با کاهش قابل ملاحظه ای همراه بوده است؛ به گونه ای که به طور کلی در سال ۲۰۰۱میلادی ۳۴ هزار نفر به این کشور مهاجرت کرده اند که حدود۹ هزار نفرآنان غیر یهودی بوده اند و در مقابل ۴۴ هزار نفر اسرائیل را ترک کرده اندضمن آنکه در سال ۲۰۰۱ شاهد کاهش تعداد مهاجران، به دلیل ادامه انتفاضه و افول سطح اقتصادی و امنیتی در اسرائیل بوده است.
آمارها نشان گر آن است که یهودیانی که در سال ۲۰۰۲ کشور را ترک کرده اند (حدود نیمی از مهاجران) کسانی هستند که عموماازجمهوری های اتحاد شوروی سابق و آرژانتین مهاجرت کرده بودند. دراین زمان، رژیم صهیونیستی مدت زمان ارائه کمک به مهاجران یهودی ای که از امریکا جنوبی و فرانسه راهی اسرائیل می شوند، تایکسال دیگر تمدید کرد (کمک به میزان ۱۰ هزار دلار) تا از این طریق مهاجرت را از آن کشور، به رژیم صهیونیستی تشویق کند. وزارت مهاجرت و مهاجرت پذیری رژیم صهیونیستی نیز عنوان کرد: کشوری که انتظار داریم، مهاجران بسیاری طی سال های آینده از آن راهی اسرائیل شوند، آرژانتین است. بدین ترتیب، هسته و کانون توجه فعالیت های این وزارتخانه در سال های آینده، امریکای جنوبی و اروپای غربی به ویژه فرانسه خواهد بود.
از آمارها چنین بر می آید که طی سال ۲۰۰۲، نسبت قابل ملاحظه ای از یهودیان که خواستار ترک کشور بودند، در زندان های نظامی به سرمی برند. همچنین عنوان شده است که در صدی از مهاجران یهودی خدمت نظامی خود را در یگان های جنگده ارتش اشغالگر اسرائیل گذارنده و یک سوم افراد گروه های مسلح پاسداران مرزها را مهاجران تشکیل می دهند. همچنین تیپ چتر بازان در سال ۲۰۰۲، به بهترین مکان خدمت و گذراندن خدمت نظامی در میان مهاجران تبدیل شده است. به گونه ای که درصد کمی از کسانی که به خدمت نظامی ارتش اشغالگر در آمدند، به تیپ نظامی پیوسته اند. برخی مقامات اسرائیلی انتظار دارند که طی ۱۰ سال آینده، حدود یک میلیون مهاجر یهودی پای به اسرائیل بگذارند. افرایم لابیو سخنگوی آژانس یهود که مسئولیت امور مهاجرت یهودیان و یهودیان ساکن در سراسر جهان را برعهده دارد، اعلام کرد، اسرائیل در این سال، اولویت را به مهاجرت یهوداز کشورهای عربی می دهد.
▪ تقاضای تکنیسین ها مبنی بر مهاجرت از اسرائیل
روزنامه یدیعوت آحرونوت در ۱۱ دسامبر ۲۰۰۳، معضل فرا نخبگان، یاآنچه به فرار رأس هرم معروف شده است را مطرح می کند. همین روزنامه اشاره می کند که هزار کارگر بخش تکنولوژی و الکترونیک که جوانان گروه سنی ۲۲ تا ۳۰ سال را تشکیل می دهند، طی سال گذشته کشور را ترک کرده اند. از هر دو نفر از کارشناسان ویژه کامپیوتر ارتش اسرائیل، یک نفر و از هر پنج نفر شاغل در بخش تکنولوژی، یک نفر درخارج کشور زندگی می کنند یا سعی در مهاجرت به خارج دارند. این آمارها نشان می دهد که افراد مهم و مسئول به صورت پیوسته راه خروج از کشور را پیش گرفته اند و بر تداوم آن تاکید دارند.
دکتر شوکی کلیتمن، کارشناس پیشین وزارت صنایع که در حال حاضر، رئیس یکی از شاخه های صنایع تکنولوژی است، اظهار می دارد: اگراوضاع و احوال کشور به همین ترتیب، بدون تغییر و تحول باقی بماند که منظورش همان تغییر و تحول واقعی است، شاهد از دست رفتن نسل کامل جوانانی خواهیم بود که مورد نیاز اقتصاد کشور هستند. وی می افزاید: مشکل بزرگی که در مقابل ما قرار دارد، آن است که از جهان وجهانیان فاصله گرفته و جدا شده ایم. جهان فعلی برای ما بهترین جا ومناسب ترین جاست و اسرائیل همچنان در اوضاع و احوال سخت واسفناکی به سر می برد.
یانکی مرگلیت رئیس یکی از قدیمی ترین شرکت های تکنولوژیکی اسرائیل اظهار می دارد: این روزها کارمندان شرکت نزد من آمده، مستقیما و به طور جدی از من پرسیدند که آیا می توانم آنها را به همراه خانواده هایشان از اسرائیل به امریکا مهاجرت دهم. البته من سال گذشته به تعدادی از این افراد، برای مسافرت های بلند یا کوتاه مدت به آلمان و امریکا کمک کردم. علت موافقت و تقاضای آنها برای مهاجرت، احساس خفگی از نبود افق های سیاسی و امید است.
▪ متقاضیان مهاجرت از اسرائیل چه کسانی هستند؟
خطر نهفته در پدیده مهاجرت، عمدتا در نسل جوان، یعنی در گروه سنی ۲۴ تا ۳۰ سال که بیش از هر گروه دیگری، خواستار مهاجرت هستند، بروز می یابد. امروزه دیگر مردم شرم ندارند که بگویند، خواستارمهاجرت از اسرائیل و ادامه زندگی خویش در یک کشور دیگر هستند. گروه دیگر خواهان مهاجرت افراد ۳۰ سال به بالا و دارای همسر وفرزندان خردسال را شامل می شود که خواهان مهاجرت بلند مدت ازکشور هستند. آنها می خواهند، در هر جا باشند؛ غیر از اسرائیل. آنها حتی مهاجرت به استرالیا و برزیل را نیز بر ماندن در اسرائیل ترجیح می دهند؛اما بیشترین کشورهای مورد درخواست را امریکا و انگلستان وپایتخت های اروپایی و پس از آن کشورهای خاور دور و امریکا لاتین تشکیل می دهند.
▪ فرار رؤسا و کارگزاران شرکت ها
پدیده مهاجرت معکوس، فقط مختص جوانانی نیست که بر زندگی خویش بیمناک بوده، یا خواستار لذت بردن از زندگی خویش هستند؛ اماشرایط امنیتی اجازه چنین کاری را به ایشان نمی دهد، بلکه پدیده مهاجرت معکوس، در میان صدها تن از صاحبان شرکت های ساختمان سازی نیز رواج گسترده ای یافته است. در ۳ سال اخیر بیشتر صاحبان شرکت های ساختمان سازی و فعال در طرح های خارج از مرزهای دریای مدیترانه، اسرائیل را ترک کرده اند و شرمگین نمی شوند از اینکه بگویند، در اسرائیل جایی برای کار نیست. هر یک از این شرکت ها، بهترین نمایندگان و نیروی انسانی خویش را به خارج کشور می فرستد، تا ضمن اقامت در آنجا، کارهای شرکت را نیز اداره کند؛ در حال حاضر، بهترین مکان ها برای مهاجرت و کار، تورنتو، نیویورک، لندن، بوداپست وورشو است؛ برای مثال یکی از صاحبان این شرکت ها که جوانی ۳۲ ساله است، اسرائیل را به همراه دو فرزندش ترک کرده است. وی در این زمینه می گوید: اکنون جهان به دهکده کوچکی تبدیل شده است و می توان واقعا تمام کارها را از دور کنترل کرد؛ اما اوضاع و احوال کشور در حال حاضر به گونه ای است که امکان ماندن در آنجا نیست.
مثال ها در این زمینه بسیار است. از جمله رئیس شورای شهر کریات اونو، دور پیر نیاوم ۴۲ ساله، در شرق اروپا شرکت ساختمان سازی دارد؛اما خود مقیم بوداپست است یاگیل بلوترانگ ۳۷ ساله که صاحب شرکت معروف اسکای لاین و چندین شرکت دیگر در اسرائیل و کاناداست، چهار سال پیش با هدف توسعه و گسترش فعالیت های کاری اش و برای فرار از وضعیت و خطراتی که در اسرائیل با آن مواجه بود، این کشور را به قصد کانادا ترک گفت.
این همان سرزمین شیر و عسل و سرزمین آباء و اجدادی یهودیان است که فرزندان و رهبرانش، به دنبال یافتن سود اقتصادی یا لذت بیشتر، آن را ترک می کنند؛ اگر انتفاضه (که مسئولان بلند پایه رژیم صهیونیستی انتظار داشتند، طی صد روز به پایان برسد) برای سه الی چهار سال دیگر ادامه یابد، چه اتفاقاتی می افتد؟
۳) نمادهایی از فرو پاشی در ساختار نظامی
▪ انصراف از خدمت در ارتش
داده ها و آمارها نشان می دهد که جنبش مقاومت جوانان در حال افزایش است. با اینکه حملات و تجاوزات ارتش اشغالگر اسرائیل ادامه دارد؛ اما جنبش مقاومت همچنان از پای ننشسته و مأیوس نمی شود، بلکه بر تعداد جوانان، سازمان ها و گروه های مقاومت افزوده می شود. اگرچه در جامعه اسرائیل نشانه های فرو پاشی در صفوف ارتش اسرائیل آشکارا قابل ملاحظه است؛ اما مردان نظامی و امنیتی اسرائیل ازامتیازات ویژه ای برخوردار هستند و دولت، همه نیازهای آنها را بر آورده می سازد. ظهور این پدیده موجب شده است تا مطبوعات، بر پدیده های اجتماعی دیگری تمرکز کرده که در انصراف از خدمت ارتش و نیروی هوایی رژیم صهیونیستی نمود یافته است و تا عناصر نخبه ارتش دفاعی، مانند نیروی یگان ویژه و برگزیده را در بر می گیرد؛ به گونه ای که این یگان، خدمت در مناطق تشکیلات خود گردان فلسطین را رد کردکه این مسئله زئیف شیو، کارشناس امور استراتژیک را واداشت که بگوید: با اینکه ریشه های نافرمانی از خدمت در ارتش متفاوت است؛ امااز هر دو جناح چپ و راست تغذیه می شود. هاآرتص در شماره ۲۴ دسامبر۲۰۰۳ به نقل از زئیف شیو می نویسد: در حال حاضر، انصراف از خدمت نظام از هر دو طیف سیاسی تغذیه می شود که این موضوع، وحدت جامعه و ارتش دفاعی را تهدید می کند. جنبش های مخالف چپ و راست اکنون در یک دیگر ادغام شده اند و دیگر جایی برای این عقیده وجود ندارد که هر یک از این دو، تنها برای خود و با توجه به ایدئولوژی خود فعالیت می کنند، چون خطر یکی است و این موجب شده است تا این دو جریان خطوط قرمز مشخص شده برای خود را زیر پا بگذارند.
آنها که معتقدند، ارتش دفاعی با مشکلی مواجه نیست یا راه حل مشکلات، صدور دستورات نظامی است کاملا در اشتباه هستند. گروهی از مخالفان پیشین نیروی هوایی، در نیروی ذخیره و گروه دیگری ازیگان ستاد مشترک ارتش، نمونه این پدیده سیاسی و اجتماعی هستند. مخالفان در جناح چپ، به ویژه کسانی که در خارج ساکن هستند، بیش ازمخالفان جناح راست که پشت سر آنها، ده ها خاخام ایستاده اند، با این مسئله ابراز همدردی می کنند.
برای پی بردن به اهمیت پدیده انصراف از خدمت در نظام، باید گفت: از آنجا که دولت رژیم صهیونیستی، دارای ارتش کوچکی است، چون حفظ و نگهداری ارتش بزرگ برای این کشور با توجه به جمعیت اندک ونیاز آن به نیروی کار، امری محال است، نیاز خود را از طریق سیستم ونظام ذخیره برآورده می سازد؛ به همین دلیل، همه شهروندان صهیونیستی مجبورند، دوره خدمت نظام خود را سپری کنند. این خدمت برای مردان سه سال و برای زنان ۲۱ ماه مقرر شده است. پس ازپایان خدمت نظام، مردان باید تا سن ۴۹ سالگی، مدت ۱ ماه به ازای هرسال خدمت ذخیره خود را ادا کنند (در اسرائیل خدمت غیر نظامی جایگزین برای خدمت نظام وجود ندارد). بدین ترتیب، سربازان ذخیره، صرفا یک نیروی مازاد یا بی اهمیت نبوده، بلکه عامل اصلی و اساسی تشکیل دهنده نیروی قلع و قمع رژیم صهیونیستی هستند. بنا به گفته یکی از کارشناسان، تمام ملل دارای ارتش هستند؛اما ارتش رژیم صهیونیستی دارای ملت است. در این جا می توان این سوال را مطرح ساخت که دلایل بروز پدیده انصراف از خدمت در نظام چیست ؟ آیابیداری وجدان عمومی است ؟ یا ترس از مردن ؟ یا اینکه دلیل این بحران، بحران های ساختاری دیگری است که جامعه صهیونیستی را دربر گرفته است ؟ اگربه دقت بنگریم، خواهیم دید که انگیزه های نهفته درپس این پدیده، مختص یک عامل نیست، بلکه آمیخته ای از تمام عوامل فوق است که از جمله مهم ترین آنها، افزایش میانگین امریکایی شدن و گرایش به سوی لذت است.
این عوامل پس از سال ۱۹۶۷ در جامعه صهیونیستی رشد کرد وموجب شد تا جامعه صهیونیستی به جامعه ای سه گانه تبدیل شود: ویدئو، ولو و ویلا. به دنبال آن شاهد ظهور پدیده روش قطان یا شهروند لذت طلب هستیم که سری کوچک و معده ای بزرگ دارد و فقط مصرف کننده است و به هیچ یک از ایدئولوژی ها از جمله ایدئولوژی صهیونیسم پایبندنیست. شهروند اسرائیلی نمی داند که چگونه خود را فدای میهن و کرامت خویش سازد. او چون پیله ای دور خود پیچیده است و می خواهد میانگین رفاه و مصرف گرایی را افزایش داده و در نهایت خدمت نظام را رد یا ازادای آن فرار کند.
از جمله مهم ترین عوامل دیگر رد خدمت نظام، درک سربازان از میزان وحشی گری صهیونیست ها در مقابل فلسطینی هاست. در صفحات قبل عنوان کردیم که سازمان نظام اسرائیل موفق شده، سربازان خویش راقلع کند که آنها از موجودیت فردی و ملی خویش دفاع کرده و واردجنگ های دفاعی می شوند که دلایل آن وحشی گری و عدم منطق پذیری عرب ها است؛ به طور معمول دیدگاه ایدئولوژیک، به نظریه پرداز آن وابسته است؛ به گونه ای که خود به تنهایی منطق مخصوص به خود را ندارد و این نتایج غیر منتظره ای را در بر دارد. این دقیقا همان چیزی است که در مورد این مسئله به وجود آمد: سربازان ذخیره ای که مغزهایشان با این بهانه های صهیونیستی ـ اخلاقی شستشو داده شده، هنگامی که راهی کرانه باختری می شوند، با چنین معیاری به ارزیابی کارها و اعمال خود و رهبران خود می پردازند.
یکی از این افراد می گوید: ما اقدام به حمایت از گروهی از شهرک نشینان مفت خور می کنیم که ارتش را به خاطر منافع شخصی خود یامنافع مالی و مذهبی خود، به خدمت گرفته اند. ما باید همراه ایشان باشیم و رضایت آنها را جلب و به خاطرشان حقوق ملت فلسطین راتضییع کنیم. ارتش رژیم صهیونیستی ارتشی دفاعی نیست، بلکه به ارتشی اشغالگر، وحشی و درنده تبدیل شده است. آنها که از خدمت درارتش منصرف شده اند، این گونه استدلال می کنند. اگر من اشغالگرهستم، بنابراین نباید خود را انسانی مهربان نشان دهم. سنگدلی خصوصیت جدایی ناپذیر اشغالگران است و سومی می گوید: ما به گونه ای بزرگ شده ایم که منضبط و پاک باشیم، چون شبنم؛ اما به غارتگران فاشیستی تبدیل شده ایم که خون بر زمین می ریزند و مرتکب انواع واقسام جنایات جنگی می شوند. چهارمی هم می گوید: به خود اجازه نمی دهم، ملت گرسنه ای را به قتل برسانم، آنها در ارتش قتل و کشتار رابه من یاد دادند؛ اما من آمادگی ندارم که با سلاح به مقابله با کودکان، زنان و پیران بروم.
معروف است که شارون، طرح برنامه ای صهیونیستی را برای اسرائیل ریخته است که شامل عدم عقب نشینی از دره اردن، عدم تخلیه و از بین بردن شهرک های یهودی نشین و عدم تقسیم قدس و بازگشت پناهندگان بود که این طرح ها توسط سلف آن، یعنی اولمرت همچنان تداوم دارد؛ اما بنابر نظر جکسون دایل در واشنگتن پست، رهبران رژیم صهیونیستی در فهم این نکته که ذهنیت قدیمی کیبوتس مرده است وجای آن را جامعه ای رفاه طلب، مصرفی و لائیک گرفته است، شکست خورده است.
پس می توان گفت: انصراف از خدمت در ارتش، مهم ترین نتیجه گسترش انتفاضه است و این موضوع پدیده ای قدیمی ـ جدید در جامعه اسرائیل است. قدیمی از این جهت که جامعه رژیم صهیونیستی ازمدت ها پیش با آن آشنا و آخرین آن طی اشغال جنوب لبنان قابل ملاحظه بود و جدید از این حیث که بار دیگر با افزایش مقاومت ملت فلسطین در انتفاضه کنونی، دو بارظهور کرده است. علاوه بر اینها پدیده انصراف خدمت در نظام، با پدیده های دیگر از قبیل منصرف شدن ازادای خدمت نظام و فرار از آن نیز مرتبط است. یکی از جدیدترین وشایع ترین تجلیات این پدیده، افزایش حرکت شجاعت در انصراف است که با صدور بیانیه ای توسط گروهی پنجاه نفره از افسران و سربازان نیروی ذخیره و برخی افسران یگان چترباز و سایر یگان های ویژه آغازشد. این بیانیه اعلام می کرد، امضا کنندگان تومار، آمادگی ادای خدمت نظام خود در کرانه باختری را ندارند. بیانیه با تأکید بر این نکته آغازمی شود که امضاء کنندگان صهیونیست های مخلص و وفادار هستند و ازجمله نخستین مدافعان رژیم صهیونیستی؛ اما اوامر و دستوراتی که دریافت می کنند، هیچ ارتباطی با امنیت دولت رژیم صهیونیستی ندارد.
به عبارت دیگر، آنها تصور صهیونیستی امنیت اسرائیل را که از رود تادریا کشیده شده و سراسر خاک فلسطین را در بر می گیرد، نمی پذیرند. غیر از آن، ارتش رژیم صهیونیستی در کرانه باختری به مثابه یک ارتش اشغالگر عمل می کند، چرا که کرانه باختری، اسرائیل نیست. به همین دلیل آنها اعلام می کنند، در آنچه جنگ حفظ سلامت و امنیت شهرک های یهودی نشین نامیده می شود، شرکت نمی کنند و جنگ درپشت خط سبز را با هدف استیلا، غلبه، بیرون راندن، ویران ساختن، تصفیه کردن، گرسنگی دادن و توهین به یک ملت ادامه نمی دهند.
جنبش انصراف از خدمت نظام در زمانی که جنبش مقاومت به اوج خود برسد، خطر واقعی علیه توان نظامی رژیم صهیونیستی به شمارمی آید، چرا که ارتش اسرائیل را از درون مسموم می کند و موجب کاهش مشارکت در فعالیت های نظامی می شود.
ویژگی جنبش انصراف از خدمت نظام این است که صرفا یک عمل فردی و شخصی یا گرایش عمومی کور نیست، بلکه عملیاتی گروهی وسازمان یافته است که یک هدف آشکار برای خود در نظر گرفته است. وآن فشار بر دولت رژیم صهیونیستی، برای عقب نشینی از اراضی اشغالی ۱۹۶۷ به بعد است. یکی از رد کنندگان خدمت نظام در این زمینه می گوید: اگر تعداد امضا کنندگان تومار به پانصد نفر برسد، ارتش بایدمیان اشغالگری و دفاع، یکی را انتخاب کند روزنامه ایندپندنت یادآورشده است که جنبش انقلابی در حال رشد و روبه فزونی است. برخی دیگر از روزنامه ها چنین توصیفی از انصراف خدمت در ارتش دارند: حرکت تمرد از خدمت در نظام، همانند عصیان و سرکشی می داند که دائم در مسیر است یا یکی دیگر از روزنامه این سرکشی و عصیان را درابتدا ساده پنداشته؛ اما معتقد است که این حرکت یا جنبش می تواند، به عصیان و انقلابی مدنی و آغازی بر یک انقلاب باشد.
به نظر می رسد، این انتظارات به تدریج با افزایش تاثیر و ادامه انتفاضه قابل تحقق باشد؛ اما لازم است به موارد فوق چیزی را اضافه کنیم که ردماوی نامیده می شود و این تعداد بسیار زیادی از سربازان ذخیره را در برمی گیرد که به دلایل پزشکی، خدمت نظام خود را به تعویق می اندازند، یابه عبارتی، خود را به بیماری می زنند. آمار و ارقام موجود بیش از چهارصد سرباز ذخیره که به همین شیوه، خدمت نظام خود را به تعویق انداخته اند، حکایت می کند. بی شک تجربه جنوب لبنان همچنان دراذهان همه زنده است؛ در حالی که جنبش مقاومت علیه ارتش اشغالگرافزایش می یابد، به همان میزان نیز برتعداد رد کنندگان خدمت در ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان افزوده می شود.
دولت رژیم صهیونیستی از نگاه و ارزیابی مثبت برخی کارشناسان وتحصیل کرده گان خود بر خوردار نیست؛ دولتی که جامعه اش از داخل درحال فرو پاشی است، انهدامی که با فرو پاشی اخلاقی و مهاجرت جوانان و سرمایه گذاران آغاز و تا ظهور عصیان، سرکشی و عدم فرمانبرداری ازرهبران دولت ادامه خواهد یافت.
▪ بحران اقتصادی با برایند بحران اجتماعی
بحران اقتصادی در اسرائیل، در دو بعد افزایش میزان تورم و بالا رفتن نرخ بیکاری، بیش از سایر بخش ها نمود یافته است؛ در حالی که نرخ تورم در اواخر ۲۰۰۲ به شش درصد رسیده بود، پیش بینی می شود که رقم تا پایان سال ۲۰۰۶، به دو برابر رقم ذکر شده برسد. بنابر مرکز آماررژیم صهیونیستی، افزایش نرخ تورم در این کشور، موجب افزایش قیمت سوخت اتومبیل به نسبت ۴/۴ درصد، اجاره مسکن ۲/۶ درصد وگاز به ۹/۸ درصد شد.
بحران های اقتصادی در رژیم صهیونیستی، همچنین موجب شده است که مقامات بلند پایه در وزارتخانه های دارایی، بازرگانی و صنعت اعلام کنند، گسترش رکود اقتصادی در ماه های اخیر، منجر به افزایش نرخ بیکاری گردیده، و به دنبال خود کاهش میزان مصرف را موجب شده است که موجب از رونق افتادن اقتصاد کشور می گردد.
مرکز آمار رژیم صهیونیستی در سپتامبر گذشته آماری را منتشرساخت که نشان می داد، تعداد بیکاران در رژیم صهیونیستی به ۲۶۰هزار نفر رسیده است. انجمن محویفوت نیز اعلام کرده است که از هرشش نفر نیروی کار فعال در این کشور، یک نفر بیکار است و میانگین بیکاری تا سال قبل، معادل ۲۲/۵ هفته تخمین زده شده است.
سیاست دولت رژیم صهیونیستی در عرصه مسائل اقتصادی، رکود روزافزون، کاهش میزان سرمایه گذاری های خارجی، به علت عدم برقراری صلح با فلسطینی ها، حضور نیروی کار خارجی در ۱۰ درصد مشاغل کشور و سرانجام، مهاجرت دایمی مهاجران یهودی از کشورهای اتحادجماهیر شوروی سابق به رژیم صهیونیستی.
گزارش ها همچنین نشان می دهد که تعداد شهروندان اسرائیلی که زیرخط فقر زندگی می کنند، رو به افزایش است و در سال های اخیر، به رقم یک میلیون و یکصد و شصت و نه هزار نفر رسید. همچنین درصدخانواده های فقیر اسرائیلی در سال های اخیر به رقم ۱۹/۷ درصد رسید؛بدین ترتیب اسرائیل به لحاظ میزان فقر، در رده دوم کشورهای پیشرفته قرار گرفت.
یک مرکز آمار اسرائیلی با نام مرکز دموکراتیک، به تازگی پژوهش درخصوص میزان فقر و نا برابری اقتصادی در جامعه رژیم صهیونیستی انجام داده و اعلام داشته است که درصد فقر در اسرائیل، طی ۲۵ سال اخیر، در حدود ۲۵ درصد افزایش داشته است که به ازای هر یک نفریهودی، سه شهروند عرب فقیر وجود دارد و ۶۰ درصد از شهروندان فقیراین کشور را شهروندان عرب تشکیل می دهند. بدین ترتیب می توان گفت، مهم ترین مسایل اجتماعی جامعه اسرائیل عدم امنیت و وجودتبعیض طبقاتی و فساد ناشی از فقر است. جالب آن که در یک نظرسنجی مشخص شده که گروه زیادی از اسرائیلی ها بر این عقیده اند که اعمال خشونت علیه زنان یک مسئله کاملا خانوادگی است و ۲۳ درصداز زنان اسرائیلی اعمال خشونت علیه زنان را قابل توجیه می دانند. مطابق این نظر سنجی، ۱۸ درصد از مردان اسرائیلی تلاش می کنند، تامانع از صحبت کردن همسرانشان با دیگر مردها شوند. ۱۷ درصد ازمردان نیز از فعالیت اجتماعی زنانشان جلوگیری می کنند، همچنین ۴الی ۵ درصد از مردان نیز مانع از آن می شوند که همسرانشان حتی باخانواده های خود ارتباط داشته باشند. این نتایج نشان می دهد که اعمال خشونت، رابطه تنگاتنگی با بیکاری مرد خانواده دارد؛از سوی دیگر، پایین بودن سطح تحصیلات نیز خود عاملی برای بروز اعمال خشونت علیه زنان است.
افزایش فقر و بیکاری از یک سو و گسترش دامنه درگیری های خونین با مبارزان فلسطینی و به تازگی هم جنگ علیه لبنان، روحیه نا امیدی رادر جامعه اسرائیل، به ویژه در میان جوانان افزایش داده است. نتیجه چنین اعمالی بنا به نظر برخی روز نامه نگاران و تحلیلگران، قتل فرزندتوسط پدر و قتل پدرتوسط فرزند، کشتن زنان توسط شوهرانشان وتجاوز دختران، تجارت فحشا، غارت و کینه توزی میان مهاجران آسیایی تبار و اروپایی تبار است.
● ارزیابی
چند گانگی قومی، اجتماعی ـ مدنی، به عنوان مهم ترین پاشنه آشیلی که همانند تار عنکبوت جامعه رژیم صهیونیستی را تنیده و جز تضعیف از درون، برای رژیم صهیونیستی برایندی نخواهد داشت؛ نتیجه چنین نقطه ضعفی در داخل را می توان در صحنه برون یا سیاست خارجی این رژیم و شکست درتقابل نظامی علیه ارتش کوچک حزب الله لبنان مشاهده کرد. پس می توان گفت که رژیم صهیونیستی در خصوص مسائل فرهنگی ـ اخلاقی و اجتماعی، چشم انداز چندان جالبی پیش رو ندارد و باید درانتظار وخامت اوضاع و افزایش بحران های اجتماعی پی در پی باشد، به جرأت می توان گفت که شکاف های اجتماعی رژیم صهیونیستی، درمقایسه با شکاف های اجتماعی جوامع دیگر، پدیده بسیار خاص، متفاوت و قابل توجهی است.
نویسنده: مجید - دیوسالار
منبع: هفته نامه - پگاه حوزه - ۱۳۸۶ - شماره ۲۰۷
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید