شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

رقصی بر آتش


رقصی بر آتش
هجران بلای جان شد یارب بلا بگردان.. دیده گان یغوب را در فراق جگر گوشه اش سوئی نمانده است اما چه چاره که یوسف گم گشته ما در دخمه ای غریب با طول و عرضی نامعلوم محبوس و از رنج زمانه به دور است ..آن ابلهان که آفتاب را دزدیدند گمان مبرند آسیبی به شمس رسانده اند خورشید زمانه اگر محبوس خوفناک ترین دخمه ها نیز گردد باز ماهیت خویش را نمی بازدهر کجا که باشد باشد آفتاب آفتاب است اما بیچاره گل هائی که از دوری خورشید روئیدن ز خاطر بردند و سرود بالیدن ناتمام گذاشتند.
در روز ۱۴خرداد ماه سال ۱۳۰۷ هجری شمسی به شهر قم{محله چهار مردان} و بین خانواده ای صاحب نام کودکی متولد گشت که نام جدش را براو گذاشتند {موسی }و با ۳۲ واسطه نسبتش به امام موسی کاظم {ع}می رسید پدرش آیت الله سید صدرالدین صدر جانشین موئسس حوزه علمیه قم {آیت الله العظمی حائری} و یکی از مراجع تقلید صاحب نام و مطرح آن روزگار جهان تشیع محسوب می گشت که پس از ورود آیت الله بروجردی به آن شهر و تشکیل کلاس های درس ایشان مرحوم صدر تشخیص دادند آیت الله بروجردی برای مرجعیت اعلم ترمی باشند و بر همین اساس دستور جمع آوری رساله های علمیه خود را صادر کردند خانواده صدر اصلیتی لبنانی داشتند و اجداد ایشان سالها در موطن اصلی خویش به نیک نامی می زیسته اند با این حال چند نسل قبل تر دست به مهاجرات به ایران زده بودند.شاید آن جمله معروف در باب زندگانی موسی صدر نیز صدق کند که آدمهای بزرگ از کودکی بزرگ بوده اند ! موسی کودکی آرام باهوش وفوق العاده محجوب بود اولین معلمین او پدر و مرحوم برادرش آیت الله سید رضا صدر از همان ابتدا نشانه های نبوغ را در چهره این کودک تازه رسیده مشاهده کرده در تربیت او به جد کوشیدند .از فضائل خانواده صدر می توان به خاطره ای از داماد مرحوم آیت الله العظمی بروجردی اشاره کرد ایشان نقل می کنند در اولین سالی که از بروجرد برای تحصیل وارد حوزه علمیه گشته بودم به عنوان طلبه ای نو آموز احساس تنهائی خاصی در وجود خود می نمودم اولین روز رمضان بود و تنها در حجره خود نشسته به فکر آماده کردن افطاری بودم که ناگاه دیدم در زدند آقا موسی بود پسر آیت الله صدر پرسیدم چه خبر شده است گفت بابا سلام رساندند گفتند شما اولین رمضانی است که دور از خانواده و در غربت هستید درست نیست افطار را تنها بمانید و پیغام دادند برای صرف افطاری تشریف بیاورید منزل ما از شنیدن این خبر ذوق زده همراه موسی به راه افتادم در را که زدیم خود آیت الله به پیشوازمان آمدند غذا را نیز خودش پخته بود سفره را چیدیم در حال صرف غذا مرحوم صدر برایمان از خاطراتش نقل می کرد راحت و بی آلایش انگار نه انگار او مرجعی است بزرگ و من طلبه ای ساده و نو آموز {داماد حضرت آیت الله بروجردی از این ماجرا به عنوان یکی از ماندگارترین خاطرات خویش نام می بردند } و اما ادامه : در آن دوره رسم بر این بود که فرزندان علما و مراجع با پایان یافتن دوره شش ساله ابتدائی تحصیلات جدید را رها ساخته برای ادامه تحصیل وارد حوزه های علمیه می گشتند زیرا گروهی از علما ادامه دوروس جدید را نادرست و و بی ارزش قلمداد می نموده اند با وجود این موسی صدر از همان ابتدا بدعت شکنی پیشه کرده بر عقاید و نظرات غیر معقولانه آن عده پشت نمود و تحقیقا هم زمان با آغاز تحصیلات سنتی حوزه ادامه تحصیلات جدید خود را نیزبه طور غیر حضوری پی گرفت .وی در مدت کوتاهی موفق به اتمام دروس سطح گشته و به سال ۱۳۲۶ در سلسله کلاس های دروس خارج نیز شرکت جست از جمله اساتید دروس خارج که موسی از حضور آنها بهره برد می توان به حضرات آیات بروجردی خمینی محقق داماد و.. از آنها که در قید حیاتند آیت الله العظمی منتظری اشاره داشت به سال ۱۳۲۹ نیز با اخذ مدرک متوسطه به عنوان اولین روحانی شیعی ایرانی در رشته حقوق در اقتصاد وارد دانشگاه تهران شد و مجدد به طور غیر حظوری به تحصیل در این رشته پرداخت ! تغریبا هم زمان با ایام فوق است که موسی صدر و گروهی از دوستانش که شیوه های و متد های آموزشی موجود در حوزه های علمیه را که سالیان سال به همین منوال اعمال گشته بود ناکارامد تشخیص می دادند دست به تدوین طرح گسترده ای جهت اصلاح نظام آموزشی حوزه های علمیه زدند این عده گروهی بودند که حصارهای موجود در حوزه های سنتی را بر نمی تافتند و شیوه های کهنه را که جهت تبلیغ دین به کار گرفته می شد دارای برش لازم نیافته به فکر درانداختن طرحی نو بودند .موسی صدر حتی در سنین جوانی نیز مورد اعتماد و مشورت بسیاری از مراجع و علمای زمان قرار داشت که از آن نمونه می توان به مسئولیت وی از سوی علامه طباطبائی بر نظارت به کار و عملکرد نشریه تعلیمات دینی اشاره کرد .در سال ۱۳۳۲ و با پایان یافتن دروس دانشگاهی و اخذ مدرک لیسانس برای ادامه تحصیلات حوزوی {دروس خارج } راهی بزرگترین حوزه علمیه جهان تشیع در شهر نجف عراق گشت و در مدت حضور کوتاه خویش در آن شهر از محضربزرگانی چون آیت الله سید محسن حکیم و آیت الله العظمی ابوالقاسم خوئی و.. بهره جست آنطور که می نویسند موسی صدر در بین جمع علما دارای محبوبیتی بی سابقه بوده است چنانکه در مدت کوتاه حضور خود در عراق مراجع صاحب نامی چون آیت الله خوئی را نیز شیفته شخصیت و محاسن خود می نماید . بعد ازاندک زمانی با کسب درجه اجتهاد به ایران بازگشته و پیگیر برنامه های عقب افتاده خویش شد . در آن دوره موسی صدر و گروه همفکرانش در برابر موج فزاینده تخریب ها و نقد هایی که بر دین می رفت سازوکارهای سنتی را ناکار آمد می یافتند پس نیاز به تیریبونی قوی تر را در جمع خود احساس کردند که صدای آنها را تا دورترین دهکده ها نیز برساند بر همین اساس دست به انتشار مجله ای با عنوان {مکتب اسلام} زدند که این نشریه رفته رفته جایگاه خاصی در میان آحاد ملت یافت.مدتی بعد خانواده صدر اقدام به تائسیس یک دبیرستان درمرکز شهر قم نموده اند که باری دیگر موسی پیش قدم گشته به عنوان اولین مدیر روحانی مسئولیت اداره دبیرستان فوق را بر عهده گرفت .و اما لبنان : در ابتدا نقل کردیم که خانواده صدر اصلیتی لبنانی داشتند و بر همین پایه میان ایشان و رهبر وقت شیعیان آن کشور مرحوم آیت الله سید شرف الدین نیز نسبتی فامیلی برقرار بود .مرحوم سید شرف الدین از مدتی قبل به علت کهولت سن و برخی بیماری ها که آن نیز مقتضای سن ایشان بود در بستر بیماری آرمیده بودند با توجه به وضع پیش آمده سید شرف الدین که شخصی عارف و آینده نگر محسوب می شد از مدتها قبل تر در پی تائین جانشینی برای بعد خویش بود با توضیحاتی که آوردیم آن زعیم بزرگ از قبل ترها دورآدور موسی جوان را زیر نظر داشته و اخبار و اتفاقات مهم زندگی وی را مشتاقانه پیگیری می نمودند پس قبل از فوت قلم و کاغذ خواسته وصیت خویش در مورد مسئله جانشینی را مرقوم داشتند و بر اساس آن از بین همه آنها که از دور و نزدیک صلاحیت این کار را دارا بودند آیت الله موسی صدر جوان را که دارای شاخصه ها ومحاسن بیشتری بود برای بعد از خود انتخاب کردند .برخلاف آنچه گروهی بی اطلاع برآن پای می فشرند موسی صدر عاشق ایران بود و هرگز قصد دوری از وطن را در سر نداشت اما شرایط به گونه ای گشت که تاکید و سفارش مرحوم آیت الله بروجردی مرجع بلامناضع آن روزگار و اسرار دوستان همچنین نامه نگاری هایی که از سوی لبنانی ها به عمل می آمد وی را به این سفر واداشت اما لبنان چگونه کشوری بود و شیعیان آن سامان از چه موقعیتی و شرایطی برخوردار بودند .کشور لبنان کوچک ترین سرزمین خاورمیانه پس از بحرین است که داری مساحتی در حدود ۱۰۴۵۲کیلومتر مربع می باشداین کشور تا قبل از جنگ جهانی اول جزو مستعمره دولت عثمانی محسوب می گشت و از سال ۱۹۴۳ و با انحلال دولت عثمانی استقلال خود را بازیافته بود مردم این سامان را اقلیت های مختلفی چون مسیحیان یهودیان سنی مذهب ها و شیعیان تشکیل می دهند لبنان را از سالیان دور به علت وجود مناطق خوش آب و هوا و سرسبز آن عروس آسیا نیز می نامیدند اقتصاد این کشور نیز بر پایه کشاورزی کارهای خدماتی صنعت و توریسم می چرخید در تقسیم بندی هایی که قبل ترها پیش از هجرت آیت الله صدر در آن کشور صورت گرفته بود سهم هریک از اقلیت ها در اداره عمور کشور بر اساس تعداد جمعیت آنها تائین گردید و بر همین پایه رئیس جمهور از بین مسیحیان نخست وزیر از جمع سنی ها و در آخر رئیس مجلس از میان شیعیان انتخاب می گشت با این وجود اقلیت های صاحب حکومت برای مطلق نمودن قدرت خویش در انتخابات تمام فرقه ها را یکجا در نظر می گرفتند به همین دلیل اقلیت هایی چون شیعیان از هرگونه اظهار نظر یا دخالت در امور اداره کشور محروم بودند اما حال روز شیعیان در آن سامان : اگر در آن موقعیت زمانی آماری از بیسوادی در میان اقلیت ها تهیه می گشت شیعیان در پائین ترین سطح قرار داشتند در جامعه آن زمان لبنان پست ترین کارها متعلق به آنان بود و فقر و فساد نیز در میان این جمع موج می زد شیعه یان از هرگونه امکانات رفاهی یا مراکزی که پیگیر حقوق آنان از دولت باشد محروم بودند و در آن ایام از سوی سایر اقلیت ها نیز دید خوبی نسبت به این جمع وجود نداشت .با ورود آیت الله صدر که بعدها لبنانی ها امامش نامیدند به این دیار فوج فوج مردم از دور و نزدیک به دیدار ایشان شتافته برای شنیدن سخنان آن بزرگوار سرو دست می فشاندنداما بر خلاف انتظارها امام موسی استراتژی جدیدی در پیش گرفته و سکوتی معنی دارآغازنموده اند زیرا ایشان به نیکی معتقد بوده اند برای رفع تبیض ها ومبارزه با فقر و فساد موجود در جامعه شیعیان و عزت بخشیدن به این جمع اول باید آنها را درست شناخت و دلیل مشکلات انان را ریشه یابی کرد پس بیش از آنکه سخن گوید می شنید و می شنید و می شنید. به زودی امام صدر اقدام به انجام سفرهایی کرده از نزدیک با مشکلات و محرومیت های شیعیان در جای جای لبنان آشنا گشتند
سخنرانی ها و ترویج افکار و اندیشه های امام به زودی روحی از بیداری را در کالبد مرده شیعیان لبنان دمید در ابتدای کار امام صدر برای رفع مشکلات شیعیان دست به دامن دولت وقت گشته درخواست یاری از آنان می نماید ولی این خواسته و درخواست ها بعد نتیجه ای در بر نداشت پس بعد از مدتها فکر و تحقیق پیرامون این قضیه آستین ها را بالا زده خود وارد گود گشتند و با مشورت با سران سایر اقلیت های لبنان و نیز مجاب نمودن دولت برای پیگیری حقوق شیعیان و رفع تبیض از آنان دست به تائسیس مجلس اعلای شیعیان زدند و اما اهداف این نهاد از چه قرار بود{از زبان شخص امام} : ۱-تلاش در جهت احقاق حقوق نادیده گرفته شده شیعیان۲- رفع محرومیت ها ومبارزه با فساد۳- اعمال نفوذ شیعیان در امور سیاسی و شرکت دادن آنان در اداره کشور۴- تائسیس و ایجاد مراکز اموزشی و تبلیغ در جهت سوق دادن شیعیان به سمت این مراکز ۵- جذب کمک های مالی داخلی و خارجی برای سامان دادن به اوضاع موجود ۶- نظم بخشیدن به نیروها ی موجود در نزد شیعیان و ایجاد نوعی هماهنگی و مذاکره و تعاون با اهداف دیگر طوایف : به عبارتی دیگر می توانیم بگوئیم که به طریقی می توانیم همه تلاشهای مخلصانه خود را در این کشور در جهت مصالح و اهداف ملی یکی کنیم و به آنها سرو سامان بخشیم . به عنوان نمونه اگر قانون خدمت سربازی اجباری مورد تصویب قرار گیرد می توان به سربازان در شش ماه نخست آموزش نظامی داد و در شش ماهه دوم انها را برای مباره با بیسوادی بسیج کرد.} پس از مدتی آیت الله صدر دست به تاسیس نهادهای مختلفی چون مراکز خیریه بیمارستان وآموزشگاه های فنی زد و از دیگر سو باری دیگر آغاز به چانه زنی با دولت برای جذب کمک آنان در رفع مشکلات شیعیان و نیز شرکت دهی شیعه ها در امورسیاسی کشوری گشت در واقع نظریه چانه زنی از بالا و فشار از پائین دکتر سعید حجاریان در چنین شرایطی به واقعیت می پیوند. افراد مطلع به خوبی می دانند گفتگوی ما بین مذاهب اسلامی از زمان مرحوم آیت الله بروجردی اغاز گردیده بود اما از جمله افرادی که به جد پیگیر این قضیه بودند به جرائت می توان به شخصیتی چون امام موسی صدر اشاره کرد ابتدا باید بر روی این نکته تاکید کنم که امام به معنی دقیق کلمه یک رفرمیست محسوب می گردد خردمندی این آدم را ببینید در میان جمع سنی گرایان که تا چندی قبل حتی حاضر به شنیدن نام تشیع نیز نبودند تا جایی نفوظ می کند که دم از شیعه می زند و به تشریع و توضیع عقاید شیعیان می پردازد البته در عین حال باید امام صدر را از پرچمداران نظریه وحدت ما بین مذاهب اسلامی دانست از دیدگاه ایشان همبستگی میان مذاهب اسلامی کاری شدنی بلکه لازم وبه علت مصالح جهان اسلام واجب وضروری است ملل اسلامی دارای یک قبله یک کتاب یک مبدا و یک معاد و یک هدفند پس در بسیاری جبهه ها می توانند هم سنگر هم باشند به گفته آیت الله صدردامنه اختلاف شیعی و سنی با مذاهبی چون {حنبلی – مالکی و شافعی} نیز تنها دو اصل عدالت و امامت را شامل می گردد.شیعیان معتقدند خداوند در احکام طبیعی و تکوینی خود مصلحتها و حکمتهائی را روا داشته است که برخی از آنان بر ما معلوم و برخی نیز نامعلوم است از آن عده که درک می کنیم می توان به بارش باران و روئیدن گلها اشاره کرد اما دلیل و حکمت برخی از پدیده ها بر ما معلوم نیست و بسیاری از بدبختیها که برمردم می آید از اعمال خود مردم است و نیز از دیدگاه مذهب تشیع وجود هرگونه خطا و اشتباه در عملکرد انسان از خود اوست و ارتباطی به خداوند ندارد در مورد مسئله امامت آنصورت که امام موسی می گوید جز اعتقاد به ۱۲امام که مستقیما توسط خداوند منسوب گشته اند شیعه معتقد است برای فهم صحیح دین باید بر افرادی چنین که به فضل خداوند بر زیر و بم دین آگاه ترند رجوع شود و دیگر از مسئله امامت می توان به موضوع حکومت اسلامی و اعتقاد شیعه به حق و شایستگی انسانهای پیامبرگونه ائمه بر خلافت و حکومت اشاره داشت . اما خاطره ای بشنوید از زبان آیت الله دکتر محقق داماد فرزند استاد امام صدر در حوزه علمیه قم :ایشان نقل می کنند همین چند وقت پیش در یکی از سفرهایم که به کنگره ای در آمریکا دعوت داشتم با یک اندیشمند و حقوق دان برجسته مسیحی لبنانی آشنا شدم که اتفاقا سخت شیفته فضائل امام موسی صدر بود وقتی جویای دلیل این علاقه و اشتیاق وی نسبت به یک عالم مسلمان گشتم چنین پاسخ داد:وقتی ما با امام موسی صحبت می کردیم وی به دقت به سخنانمان گوش می داد حرفهای ما را می شنید سخنمان را قطع نمی کرد و هرگز به بحث و جدال نمی پرداخت به همین دلیل نیز با وی جلسات متعددی داشتیم . دکتر محقق داماد می افزاید گفتگوی یک سویه هرگز معنا ندارد تنها گفتن و یک جانبه گفتن غلط است انسان باید همیشه هم آماده گفتن باشد هم آماده شنیدن البته پیرو این خاطره معنی دار باید توضیح دهم مطلق گویی و انحصار طلبی و عدم توجه به سخنان طرف های دیگر از جمله شاخصه های جلسات بحث و صحبت آن روزگار محسوب می گشت پس با بیان این نکته می توان به اهمیت و ارزش عمل آیت الله صدر به نیکی پی برد.راجب امام صدر چنانکه نقل می کنند دارای ظرفیتی بالا و سعه صدری خدائی بود حتی در برابر سخت ترین توهین ها به خویش نیز هرگز از کوره در نمی رفته و نسبت به مخالفان و منتقدان خود احترام بسیاری قائل بودند و همین موجب گسترش محبوبیت وی حتی در جمع دشمنانش گردیده بود .امام صدر با ورود با لبنان به نیکی پی به این مهم برده بود که ابزارها و شیوه هائی که در ایرا ن جواب می دهد به احتمال غریب به یقین دارای برش کافی در لبنان نخواهد بود بر همین اساس برای کار و فعالیت خود در لبنان شیوه های نویی را برگزید که می توان در نوع سخن گفتن ایشان تبلیغ دین گفتگوی میان مذاهب اسلامی و ..نشانه های آن را مشاهده کرد.
با تکیه بر شواهد و شهادت بسیاری از فرهیختگان امام موسی صدر غیر از اعتقاد به وحدت مذاهب اسلامی از مبتکران طرح گفتگوی ما بین ادیان و تمدن ها نیز محسوب می گردد بدعت شکنی های او تا جایی ادامه یافت که وی به عنوان اولین روحانی شیعی درمراسم رسمی کلیسا به سخنرانی می پردازد و نیز جلساتی به ریاست ایشان ما بین پیروان سایر ادیان تشکیل می یابد جالب توجه آنکه امام قصد داشتند از بعضی کاردینال ها برای سخنرانی در نماز جمعه شیعیان بیروت دعوت به عمل آورند چنانکه خود نیز در بعضی از مراسم آنان شرکت می جستند . از دیگر سو مشتاقانه به دیدار پاپ وقت در ایتالیا می رود و جز آن با بسیاری از برزگان دنیای غرب آن روزگار به گفتگو می نشیند.جالب توجه آنکه در بسیاری از این دیدار ها از جمله ملاقات با شخص پاپ زمان مشخصی برای گفتگو با امام تائین گردیده بود با این حال پاپ به دلیل جذابیت شخصیت و توانائی های شاخصی که در وجود امام می یابد میزان این زمان را به دو برابر افزایش می دهند . به صحنه اجتمائی و سیاسی لبنان آن روزگار باز می گردیم : در محیط اجتمائی دزدی ها بیشتر گشته بر وسعت ناامنی افزوده می گشت در صحنه سیاسی نیز روز به روز خطر آغاز جنگ های داخلی بیش از پیش احساس می گشت و از دیگر سو خطر اسرائیل نیز به شدت احساس می شد در چنین شرایطی است که امام موسی صدر دست به تائسیس شاخه نظامی با نام جنبش امل می زند که مسئولیت آموزش اعضای آن بر عهده مردی چون دکتر مصطفی چمران گذاشته می شود. در آن دوره بعضی گروهک های داخلی نیز بر طبل تجزیه لبنان می کوفتند که رفته رفته بر شدت مانور آنان افزوده می شد امام بعد از مدتی جبهه ای را برای دفاع از حقوق فلسطینیان و جنگ با نیروهای اسرائیلی راه اندازی کرده و برای حمایت از گروه های مبارز فلسطینی دست به اقدامات گسترده ای می زنند بر همین اساس وجود امام از برای این گروهک ها نیز بسیار حیاتی و با ارزش بوده است . چنانکه از آمارها و ارقام موجود بر می آید امام موسی صدر در مدت کوتاه رهبری خویش بر جمع شیعیان لبنان دست به چنان اقدامات انقلابی وزیر بنائی می زند که به زودی چهره و موقعیت شیعیان در جامعه لبنان به شدت تغییر یافته وروز به روز بر حرمت و اعتبار سخن آنان افزوده می گردد آمار باسوادین به شدت بالا رفته و فقر و فحشا در جمع شیعیان به پائین ترین سطح خود می رسد در آن سو تاثیر واعتبار مجلس اعلا به شدت گسترش یافته سایر گروه ها و اقلیت ها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد تا جایی که گروهی معتقدند امام صدر به شیعیان لبنان عزت بخشید.باید اضافه نمایم مجلس اعلای شیعیان نه تنها در بین اقوام لبنانی که به نوبه خود در جهان عرب آن روزگار نیز بی تاثیر نبوده است .از جمله اقدامات سمبلیک امام موسی در لبنان می توان به بسیج مردم برای ساختن دهکده نمونه از بهر سامان دادن بی خانمان ها و یا تائسیس درمانگاه و بیمارستان خیریه برای تمامی اقلیت ها اشاره داشت لازم به ذکر است امروزه معتبرترین مراکز آموزشی و دانشگاهی لبنان و خوش نام ترین بیمارستانها توسط موئسسه امام صدر راه اندازی شده است و اکثریت ملت از این مراکز استفاده میکنند .البته توضیح مطلب ذیل نیز خالی از لطف نمی باشد اکثر با نظریه بازیهای زبانی که از سوی فیلسوف شاخص غربی پروفسور ویتگنشتاین ارئه شده است کم و بیش آشنائی داریم بر اساس این نظریه یک جمله در مکان زمان و شرایط متفاوت می تواند معانی متعددی داشته باشد چرا که با نیت های متعددی بیان می گردد اما ارتباط این نظریه با مورد بحث ما آنکه اهمیت کارها و اقدامات امام موسی صدر و درک میزان تاثیر این حرکت ها را در جامعه آن روزگار لبنان باید بر اساس موقعیت زمانی و مکانی آن دوره سنجید حرکتی که در آن موقعیت خاص ارزش بالائی داشته است شاید امروزه دیگر داری آن اهمیت و ارزش سابق نباشد .
اما با آغاز جنگ های داخلی لبنان شایعه تجزیه کشور قوی تر پیش به گوش می رسید مسئله تا جایی ادامه یافت که امام موسی صدر به واسطه شخصیت فرا قومی و کاریزماتیک خویش مردم را به تحسنی عمومی فراخواندند وخود نیز گاندی وار برای پایان دادن به جنگ های داخلی و جلوگیری از تجزیه احتمالی لبنان ضمن شرکت در جمع متحسنین اقدام به گرفتن روزه می نمایند و اعلام می دارند تا پایان این خوابیدن ماجراها روزه خویش را نخواهند شکست اما جنگ ها گاه ناگاه تا اردیبهشت ۵۵ادامه می یابد و در آن تاریخ امام مجبور می گردند از حافظ اسد دوست دیرین خود و رئیس جمهور سوریه در خواست کنند برای توقف جنگ ها و استقرار آرامش و امنیت در لبنان ارتش سوریه را وارد این کشور نمایند و به این سان با اقدامات به عمل اماده به همت ایشان از تجزیه لبنان جلوگیری گردیده موقتا آب سردی بر جنگ های داخلی ریخته می شود.در این دوره است که باری دیگر تمام توجه ها به سوی امام و اندیشه های تابناک او جلی و جذب می گردد و همه مشتاقند تا اسلام او را که وی سخنگوی آن محسوب می شود بشناسند اسلام امام موسی چگونه مذهبی بود و چه پیام هایی برای نسل جدید در بر داشت مذهبی که موسی صدر به تبلیغ آن می پرداخت آدمیان را از انتخاب کورکورانه نهی می نمود و پرستش بت های عادت و سنت را غلط می دانست امام صدر در این باب می گوید : باید سنت و عادت را که سنگین ترین غل و زجیر ها برای آدمیست از پای گشود و خود به جستجو برخواست اعتقادات انسان باید بر اساس استدلال ها و دلایل منطقی باشد کار رسولان و فیلسوفان متفاوت است چرا که پیامبران عقل آدمی را در چهار چوب وجدانشان مخاطب می ساختند – در حالیکه فیلسوفان خود را تنها و آسیب پذیر می دانستند پیامبران در ژرفای احساسات مقدس و اصیل آدمیان جای داشتند و از دریچه ایمان به خدا به درون آنها راه می یافتند بزرگترین شاخصه وجودی ائمه موحد بودن آنهاست یعنی {اعتقاد به خداوند} و سایر فضائل و محاسن ائمه معلول آن علت است اسلام امام صدر نه تنها سدی در برابر پیشرفت ها و تغیر و تحولات جوامع محسوب نمی گردد بلکه سازگار با زمانه ماست و نیز خود پیش رو در عرصه تحولات اجتمائی و رونق بخشیدن به مجاهدت عالمانه و تحقیقات علمی در جهت اکتشافات و دست آورد های علمی است .از دیدگاه امام صدر تمام جنگ های دوران پیامبر دفاعی بوده و رسول اکرم برای مبارزه با شرک نه در میدان جنگ و به صورت ظاهری که در باطن و قلب انسانها به مقابله با آن پرداخته است .نظرات فقهی آیت الله صدر راجب موقعیت و حقوق زنان برخلاف هم دوره های او در آن روزگارسخت دل گرم کننده و امید بخش است وی معتقد بود کسی که در قران تعمق کند به درستی در می یابد تفاوت های موجود در قران میان زن و مرد مساوات ذاتی میان آن دو را تحکیم می بخشد و توجهی عادلانه بر هر دو دارد .تفاوت در احکام و واجبات و حقوق در بیشتر اوقات به تفاوت در توانائیها و ویژگیهای هریک از آنان {زن ومرد} باز می گردد از دیدگاه امام صدر اسلام حجاب را نه نه برای تحقیر زن بلکه به عنوان سلاح زن برای جلوگیری از طغیان حالت زنانگی او تائین کرده است تا مبادا این حالت و این جنبه زن بر دیگر توانائیهای او غلبه داشته باشد .از دیدگاه امام موسی صدر آشکار نمودن زیبائیها و جنبه زنانگی خانمها بیشتر ایشان را به نوعی تابلوی هنری بدل می نماید و این مسئله موجب حقارت زن و انکار توانائی های دیگر او همچنین هرز رفتن عمر وی می گردداز دیدگاه امام صدر هیچ ایرادی برای کار خارج از خانه زنان نمی توان گرفت و ایشان را به ازدواج با شخص خاصی نباید مجبور ساخت .جالب توجه آنکه از دیدگاه آیت الله صدر کار خانه برای زنان واجب شرعی نمی باشد و شوهر حق اجبار برای زن در این کار را ندارد .واما راجب تعلیم و تربیت از دیدگاه امام موسی صدر نیز نقل خاطره ای از زبان فرزند ارشد ایشان آقای صدرالدین صدر خالی از لطف نیست وی نقل می کند{یه روز در ایام کودکی اتفاق عجیبی برای من افتاد آن زمانها به دلیل آنکه سران کشورهای عربی و نیز بزرگان لبنان مرتب به منزل ما رفت و آمد داشتند کلکسیونی از سیگارهای جوروا جور روی میز اتاق پذیرائی قرار داشت یه روز وقتی میهمان ها بلند شدند که بروند و بابا برای بدرقه پی میهمان ها رفت به ناگاه حس کودکانه من تحریک شده یک نخ از آنها را برداشته روشن کردم همینطور مشغول امتحان بودم که ناگاه بابا از راه رسیدند و من نمی دونم چطوری سیگار را در وسط دستم خاموش کرده به سرعت از اتاق خارج شدم ولی از ترس آنکه بابا متوجه قضه شده باشند تمام تنم می لرزید که ناگاه دیدم در اتاقم را زدند بابا بود در را که باز کردم انتظار چند سیلی کشیده و آب دار را می کشیدم اما در کمال تعجب بابا نگاهی فیلسوفانه به من انداخته بسته سیگاری را که در دست داشتند به من داده فرمودند پسرم این پیش شما باشه هر موقع صلاح دانستید استفاده کنید واین از هزار تا فوش و چند دست کتک مفصل برایم بدتر و سنگین تر بود سرم را پائین انداخته از شدت خجالت اشک در چشمانم جمع شده بود{فرزند امام صدر قسم یاد می کند تا امروز که سنش به چهل و خرده ای رسیده دیگر لب به سیگار نزده است}
● امام صدر و نهظت اسلامی ایران:
امام موسی صدر از جمله شاگردان شاخص کلاس های درس مرحوم آیت الله خمینی بود و ارتباط ما بین این دو جز مقطعی هرگز قطع نمی گردد با آغاز سخنرانی های آیت الله خمینی و جان گرفتن جنبش اسلامی ایران امام صدر نیز دورآ دور به حمایت از این نهظت تازه پا گرفته پرداخته ارتباطات تنگا تنگی ما بین سران نهظت اسلامی ایران و مجلس اعلای شیعیان لبنان بر قرار می گردد این حمایت ها و ارتباطات بخش وسیعی را از آموزش نظامی گروهی از نهظتی ها تا احیانا کمک های مالی به این عده گرفته تا برخی سفارش ها راجب آنان به برخی از مقامات شامل می گرددو جالب توجه آنکه موسی صدر اولین کسی است که با انتشار مقاله ای در روزنامه لوموند فرانسه انقلاب سال ۵۷ ایران را پیش بینی می کند . اعتماد و علاقه مرحوم آیت الله خمینی با ایشان تا اندازه ای بوده است که در برابر پرسش آیت الله العظمی موسوی اردبیلی مبنی بر این که بر فرض دست یابی به قدرت آیا شما برای اداره کشور شخصی را سراغ دارید پاسخ می دهند بلی : آقا موسی {صدر}در همین مقطع گروهی از مخالفین امام موسی برای خراب کردن وجهه ایشان در میان علما و روحانیون نجف به حظور فقیه برجسته آیت الله خوئی می رسیده و شروع به بیان مطالبی متناقض می نمایند از آن جمله {آقا شما اطلاع ندارید امام صدر با خانمهای بی حجاب دیدار می کند حتی با آنان دست می دهد و الخ.. و پاسخ آیت الله خوئی به این یاوه ها جالب توجه است{اقای صدر مجتهد هستند و خود درست و نادرست را بهتر تشخیص می دهند } تغریبا در همین ایام دکتر علی شریعتی {اسلام شناس} برجسته که از مدتی قبل یک تنه در برابر صف منتقدین دین ایستاده آنان را وادار به عقب نشینی کرده بود. به دلیل برخی محدودیت ها که توسط ساواک برای او ایجاد کرده بودند مجبور به هجرتی عالمانه به دیار غرب گشته به وضع نامعلومی در لندن درگذشت .امام موسی صدر که دور آدور پیگیر انتشار افکار و اندیشه های این عجوبه دوران بودند با اطلاع از عدم تمایل خانواده دکتر مبنی بر انتقال جسد وی به ایران مستقیما از رئیس جمهور سوریه حافظ اسد درخواست می نمایند مجوز دفن شهید دکتر علی شریعتی را درقبرستان زینبیه آن کشور صادر نماید .و در ادامه چنانکه مکتوب است سه تن روحانی بر جنازه شریعتی نماز گذاردند اولی استاد مجتهد شبستری که از آلمان می آید دوم امام موسی صدر و در نهایت مرحوم آیت الله دکتر مفتح در ادامه باید بیفزایم برگذاری مراسم چهلم شریعتی در لبنان و مجالسی اینچنین از سوی مجلس اعلا نیز با هدف حمایت از جنبش ایران بوده است.
● و اما بخش پایانی این مقاله:
دولت لیبی و دیکتاتور حاکم آن کشور سرهنگ معمر قذافی از مدتها پیش تر در پی دخالت در امور داخلی کشور لبنان ونفوظ در ساختار سیاسی این سرزمین بودند گه گاه بر طبل تجزیه می کوفتندو در مواقعی به تحریک گروه ها بر جنگ داخلی دست می زدند دراین میان تنها شخصیتی که در برابر این دخالت ها و خیره سری ها از خود ایستادگی نشان داد امام موسی صدر بود پس لیبی و حامیانش به خوبی دریافته بودند که برای نفوظ در لبنان با چه سد هایی روبرو هستند.درست در ۲۸/۷/۱۹۷۸ امام صدر طبق قرار قبلی در دفتر کار خود پذیرای کادر سفارت لیبی بود که از سوی کنگره عمومی خلق لیبی ایشان را برای بازدید و گفتگوبا سران دولت فوق به آن کشور دعوت کرده بودند .با وجود مخالفت گروهی از نزدیکان امام تصمیم به انجام سفر فوق می گیرند و مدتی بعد از طریق ایتالیا راهی آن کشور می گردند در اولین دیدار رسمی با سرهنگ معمر قذافی با گستاخی وی نسبت به پیامبر اسلام روبرو گشته به شدت در برابر او موضع گیری می نمایند ودیدارهاو گفتگو ها ادامه می یابد تا ۹شهریور ماه ۱۳۵۷که به صورت نامعلومی در آن کشور ناپدید می گردند .اما شترنج بازان خبره ای که دست به حظف مهره ای چون امام صدر زدند :این از نهایت هوش و درایت آنان حکایت دارد آدم بی خردی چون قدافی را توان انجام چنین محاسبات سنگین سیاسی نیست !حذف موسی صدر کاری پخته و کاملا حساب شده بوده است آنها محاسبه نمی کنند که شما در حال حاضر مشغول رسیدگی به انجام چه کارهایی هستید بلکه آنچه برای آنان مهم است این که این فرد در بیست سی سال بعد قادر به انجام چه کارهایی خواهد بود به عقیده من باید به آنها که در پشت پرده نقشه حظف مهره ای چون امام موسی صدررا تهیه و به دست شخص بیماری چون معمر قذافی به اجرا گذارده اند تبریک گفت .لاکن در ابتدای امر دولت لیبی دچاره نوعی دست پاچگی در این زمینه گردیده اعلام داشت امام صدر که به عنوان میهمان رسمی دولت در آن کشور حظور داشت چند روز قبل به ایتالیا بازگشته است چندی قبل به دستور معمر قذافی چند تن عرب در لباس امام موسی صدر و همراهان او سوار هواپیما گشته راهی ایتالیا می گردند و در شهر روم بعد از برجای گذاشتن لباس ها و وسایلدر هتل به ناگاه ناپدید می شوند بعدها با تحقیقا ت و بازپرسی های گسترده ای که از سوی پلیس ایتالیا به عمل آمد مشخص گشت به شهادت کادر پرواز و همچنین پذیرش هتل این چند تن هیچگونه شباهتی نه از نظر قیافه و قد به امام موسی و همراهان وی نداشتند .متاسفانه در حال حاضر پس از گذشت سالها هنوز دست هایی پنهان در کار است که از به نتیجه رسیدن پرونده فوق جلوگیری می نماید این احتمال را نیز نباید نادیده گرفت مبادا بعضی ازآنها که امروز سنگ امام صدر را به سینه می زنند در قضیه ربودن ایشان دستی داشتند حظف شخصیتی چون امام موسی می توانست بسیاری از معادلات سیاسی منطقه ای را تغییرداده کفه ترازو رابه سود بعضی ها سنگین نماید در واقع امام موسی هزینه متفاوت بودن و دگر اندیشیدن از سایران را می پردازد !و اما چند نکته راجع دست داشتن دولت لیبی در مسئله ربودن امام و احتمال حیات ایشان
۱) وجود تناقض در سخنان سردمداران لیبی تا جایی که همین اواخر قذافی برخلاف حرف های گذشته اش اعلان کرد: بله امام موسی صدر چندین سال قبل به دعوت من به لیبی آمد و اینجا گم شد .
۲) عقب نشینی دولت لیبی از برخی حرفهای گذشته چنانکه به خانواده امام صدر اطلاع داده بودند اگر آنها از پیگیریهای قضایی خود دست بردارند قسمتی از راز ناپدید شدن امام صدر رافاش خواهند ساخت.۳) اخبار متواترمبنی بر حیات ایشان تا چند سال قبل و برخی دیگر از این مسائل بیش از پیش ما را به زنده بودن و ادامه حیات آن یوسف گم گشته امیدوار می نماید .باید اضافه قضیه ربودن امام موسی صدر موجب قطع ارتباطات دیپلماتیک دولت لبنان و دولت تازه پا گرفته ایران در آن سالها با این کشور گردید چنانکه بعد از پیروزی انقلاب آیت الله خمینی درخواست ملاقات قذافی با ایشان را به شدت رد نموده این ملاقات را به بعد از روشن شدن قضیه امام موسی صدر ارجاع می دهند با این حال کم کاری و سهل انگاری دول اسلامی در تلاش برای روشن شدن این راز مه آلود غیرقابل اغماض و چشم پوشی است نه از ملک عبدالله ای که امام را جذاب ترین و عجیب ترین شخصیتی می دانست که در تمامی عمر خود با وی ملاقات نموده است کاری بر آمد و نه ایرانی که روز و شب سنگ امام را به سینه می زد حرکتی از خود نشان داد پس ای برادر و خواهر من نه شما که ما متهمیم ! به دست داشتن در جنایتی که با سکوت خود بر آن رونق بخشیدیم .. با این وجود کودکانه رو در روی تاریخ به انتظار می نشینیم و برای سرگرمی آن غرل دل خوشکانه حافظ را زبرمی خوانیم :
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روی گلستان غم مخور
ای دل بد دیده حالت به شود دل بد مکن وان سر شوریده باز آید به کنعان غم مخور}
دریغم آمد این مقاله را با نقل جملاتی از وصیت نامه دست پرورده امام شهید دکتر مصطفی چمران به آخر نبرم پس سخن کوتاه باید و السلام..
{وصیت می کنم ..
وصیت می کنم به کسی که او را بیش از حد دوست دارم !به معبود من!به معشوق من! به امام موسی صدر !کسی که او را مظهر علی می دانم !او را وارثحسین می خوانم !کسی که رمز طایفه شیعه و افتخار آن و نماینده هزار و چهار صد سال درد غم حرمان مبارزه سرسختی حق طلبی و بلعخره شهادت است !
تو ای محبوب من دنیایی جدید به من گشودی که خدای بزرگ مرا بهتر و بیشتر آزمایش کند .تو به من مجال دادی تا پروانه شوم تا بسوزم تا نور برسانم تا عشق بورزم تا قدرتهای بی نظیر انسانی خود را به ظهور برسانم از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زیر پا بگذارم و ارزشهای الهی را به همگان عرضه کنم تا راهی جدید و قوی و الهی بنمایانم تا مظهر باشم تا عشق شوم تا نور گردم از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم تا دیگر خود را نبینم و خود را نخواهم جز محبوب کسی را نبینم جز عشق و فداکاری طریقی نگزینم تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قید و بند های مادی ازاد شوم ...تو ای محبوب من رمز طایفه ای و درد و رنج هزارو چهارصد ساله را بر دوش می کشی اتهام و تهمت و هجوم و نفرین و ناسزای هزار و چهار صد سال را همچنان تحمل می کنی تو فداکاری می کنی تو از همه چیز می گذری تو حیات و هستی خود را فدای هدف و اجتماع انسانها می کنی و دشمنانت در عوض دشنامت می دهند و خیانت می کنند و تحمت ها می زنند اما تو ای امام لحظه ای از حق منحرف نمی شوی و عمل به مثل انجام نمی دهی و همچون کوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوی حقیقت و کمال قدم برمی داری ..
{این نوشتار چکیده مقاله ای است تحت عنوان رقصی بر آتش به نقل از کتاب ناتمام داستان زندگی تالیف وحید انزابیان}
وحید انزابیان
منبع : آریایی


همچنین مشاهده کنید