سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


مدیریت شهری در شهرهای کوچک و متوسط


مدیریت شهری در شهرهای کوچک و متوسط
● تعریف شهرهای کوچک و متوسط
تاکنون تعاریف متنوعی از شهرهای کوچک و متوسط ارائه گردیده است که این امر به خاطر تنوع موجود در ویژگی های این شهرهاست.همچنین صاحب نظران و مراکز مختلفی در این مورد اظهار نظر کرده اند که نیازی به ذکر آنها در اینجا نیست تنها به سه مورد از آنها اشاره می شود.
تعریف برنامه UIA۱۹۹۹ ،طیف وسیعی از این شهرها را به عنوان شهرهای متوسط شامل می شود.در سطح کشورها،شهرهایی با جمعیت کمتر از ۵۰۰ هزار نفر و در مقیاس جهانی جمعیتی بین ۲۰ هزار تا ۲ میلیون نفر به عنوان شهر متوسط تعریف شده اند.این شهرها به لحاظ عملکردی،آنهایی هستند که حد واسط بین سکونتگاه های کوچک و کلان شهرها در سطح کل کشورهای جهان قرار دارند.
کارشناسان سازمان ملل جمعیت این شهرها را بین ۲۵ تا ۲۵۰ هزار نفر دانسته اند.در ایران ،از شهرهای میانه اولین بار به طور رسمی در گزارش های آمایش سرزمین (طرح ستیران) شخن یه میانآمده و طبقه بندی ۲۵ تا ۲۵۰ هزار نفر برای آن برگزیده شده؛در مطالعات بعدی طبقه بندی ۲۵ تا ۲۵۰ هزار نفر پذیرفته شده است.
طبقه بندی که در این بخش در نظر گرفته شده است،شهرهای دارای جمعیت ۲۵ تا ۲۵۰ هزار به عنوان شهرهای متوسط معرفی گردیده اند. شهرهایی که جمعیت آنها کمتر از حد پایین شهرهای متوسط (۲۵ هزار نفر) قرار می گیرند به عنوان شهرهای کوچک در نظر گرفته می شوند.هرچند که برخی از صاحب نظران در تعریف شهرهای کوچک بیان کرده اند که اگر جمعیت یک شهر بیش از ۱۰ هزار نفر نباشد،شهر کوچک نامیده می شود.
● نقش و جایگاه شهرهای کوچک و متوسط در برنامه ریزی و مدیریت شهری
در طی سال های اخیر رشد سریع شهرهای بزرگ کشورهای در حال توسعه،منجر به ظهور مسائلی مانند کمبود واحدهای مسکونی،بالا بودن میزان بیکاری،مشکلات اقتصادی،فقر،حاشیه نشینی،آلودگی های زیست محیطی و جز اینها شده است.همین امر خود موجب نابرابری خدمات و امکانات و کمرنگ شدن عدالت اجتماعی در سطح منطقه ای و ملی گردیده است.بر همین اساس عده زیادی از محققان عقیده دارند که بایستی برنامه ریزی های توسعه بر اساس تاکید بر پویایی شهرهای کوچک و متوسط تهیه شوند،چراکه با وجود امکانات و خدمات مشابه در شهرهای میانی از مهاجرت های بی رویه روستاییان به کلان شهرها در سطح منطقه ای جلوگیری خواهد شد و مهاجران شهرهای درجه دوم را برای زیست خود انتخاب می کنند.به هر حال این شهرها نسبت به شهرهای بزرگ بار اقتصادی کمتری را بر خا نوارها تحمیل می کنند و در مقابل انواع آلودگی های زیست محیطی که در کلان شهرها به طور جدی وجود دارند،مصونیت بیشتری دارند.
توسعه و تقویت شهرهای متوسط سیاستی است که با اهداف تمرکز زدایی انطباق دارد و در دراز مدت منجر به ایجاد شرایطی می گردد که توان فعالیت های تولیدی را در درون این کانون ها تقویت می کند.اینها کل منطقه را تحت تاثیر عملکرد و نقش خود قرار می دهند و می توانند مجموعه عوامل لازم را برای شکوفایی مناطق پیرامونی خود فراهم سازند.دنیس راندینلی در نظریه خود ضمن تاکید بر شهرهای درجه دوم در توسعه اجتماعی اقتصادی کشورها نقش های زیر را برای این شهرها در توسعه منطقه ای عنوان می کند:
۱) شهرهای میانی از مشکلاتی که مسکن،جمل و نقل،اشتغال،آلودگی و تامین خدمات شهری در بزرگترین شهرها ایجاد می کنند،می کاهند.
۲) شهرهای میانی از نابرابری های ناحیه ای می کاهند،زیرا امکانات و خدمات عرضه شده در حوزه های مادر شهری از شهرهای میانی بیشتر است و گسترش خدمات و امکانات در شهرهای میانی نابرابری های موجود را کاهش می دهد.
۳) شهرهای میانی از طریق ایجاد خدمات،امکانات و بازار برای تولیدات کشاورزی حوزه های روستایی به اقتصاد روستایی تحرک و پویایی می بخشند.
۴) شهرهای میانی تمرکز اداری را در شهرهای بزرگ کاهش می دهند.در این صورت تمرکز سرمایه گذاری در شهرهای بزرگ صورت نمی گیرد و برای سرمایه گذاری های بخش عمومی و خصوصی در شهرهای میانی و دیگر شهرها زمینه های مساعدی ایجاد می شود.
۵) با توجه به اینکه در کشورهای در حال توسعه فقر بیشتر در شهرهای میانی و کوچک دیده می شود.سرمایه گذاری در این شهرها برای بیکاران و مهاجران روستایی فرصت های اشتغال ایجاد می کند و در نتیجه باعث کاهش فقر می شود.
مطالعات مربوط به مسائل و سلسله مراتب شهری ایران بدون استثنا عملکرد و نقش در حال افزایش کلان شهرها را نشان می دهد که در نهایت به ضرر شهرهای متوسط تمام می شود.بدین جهت با توجه به مجموعه شرایط و مسائل عنوان شده و تجربیاتی که در طول دهه های گذشته به دست آمده است،هر گونه تصمیم گیری در سیاست تعادل بخشی نظام شهری ایران باید از پایین شروع شود تا ضمن حفظ روابط ارگانیکی مکان های مرکزی و بالاخره شهرها با نواحی کوچک و قلمروهای طبیعی جوامع انسانی در داخل یک سیستم با حفظ وابستگی بنیادی و متعلق به مجموعه ها در مفهوم فضایی آن شکل گیرد.
بنابراین با مدیریت جامع شهری و سیاستگذاری صحیح در زمینه مدیریت شهرهای کوچک و متوسط می توان به موارد ذیل جامه عمل پوشاند:
۱) از نظر زیست محیطی شهرهای پایدار و سازگار با محیط زیست به وجود آورد.
۲) با کنترل مهاجرت های روستایی به سمت شهرهای بزرگ می توان نوعی نظام سلسله مراتبی شهری سنجیده و متعادل ایجاد کرد.
۳) شهرهای متوسط با درجه بالایی از امکان مشارکت ساکنان،زمینه بهتری را برای توسعه و همبستگی اجتماعی فراهم می آورند.
۴) مقابله با مسائل مسکن اهمیت بسیاری در مدیریت شهری دارد و در شهرهای متوسط امکان دادن پاسخ های متنوع به مشکلات فراهم است.
۵) عمران روستایی از طریق شهرهای میانه،بهتر امکان پذیر خواهد بود.
۶) هزینه های خدمات عمومی و شهری به میزان زیادی کاهش پیدا خواهد کرد.
۷) آسیب های اجتماعی (زاغه نشینی،حاشیه نشینی،میزان جنایت،فساد و انواع آلودگی ها و جز آن)کاهش بسیار خواهد یافت.
۸) بسط عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی
۹) تسریع در تهیه و اجرای طرح های شهری و تطابق آن با خواسته ها و نیازهای مردم.
احتشام رشیدی
http://urbanmanagement.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید