پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


ابزارهای جامعه شناختی چگونگی برقراری ارتباطات انسان


ابزارهای جامعه شناختی چگونگی برقراری ارتباطات انسان
ارتباط برقرار کردن، از آغاز جهان هستی، بعنوان نیاز طبیعی انسان در تعامل با دیگران همواره مورد بحث بوده است، بسیار مباحث و گفته‌ها در این مورد آمده و بعد از این نیز خواهد آمد، در واقع برآیند تعاریف مختلف گویای آن است که هر کسی از دیدگاه خود به تعریف ارتباط و ویژگی‌ها و شرایط برقراری آن می‌پردازد،
اما آنچه مسلم است بی‌تردید پیام همه این نوشته‌ها، دیدن، شنیدن، درک و پذیرش روح انسان از سوی طرفین است و آنگاه یک ارتباط انسانی برقرار شده است. در همة زمان‌ها، در همة فرهنگ‌ها و در همة ملیت‌ها، و با همه شرایط اجتماعی متفاوت در جای جای جهان هستی، ارتباط و چگونگی و چرایی برقراری آن همواره مورد بحث و مباحثه قرار گرفته است. و در شرایط اجتماعی متفاوت، قالب‌های برقراری ارتباط هم مختلف بوده است، اما هدف همة این ارتباطات همواره برقراری ارتباطی انسانی بوده است. هر چند در اینگونه ارتباطات، گاهاً اهدافی عینی هم مد نظر بوده است، حال هدف هر چه باشد، بهر صورت متعامل در پی برقراری ارتباط است، از آغاز آفرینش جهان هستی، ابزارها، مکانیسم‌های برقراری ارتباط، گاه کلامی یا غیر کلامی؛ گاه از طریق تصویری یا سنگ نبشته‌ای بر روی دیوار، در داخل غارها یا بر روی قالیچه و پارچه‌ای، و بعدها توسط پیک‌ها و قاصدها و سپس با توجه به پیشرفت بشر از طریق رسانه‌های نوشتاری، شنیداری و بعد دیداری صورت گرفته است. در حقیقت:
قالب‌های برقراری ارتباط امروزه و در جهان معاصر بسیار پیشرفته و مترقی می‌باشد بطوری که اگر کوچکترین مسئله‌ای در دورترین نقطه جهان هستی رخ دهد، با مطلع شدن انسان‌ها در کمتر از چند ثانیه در سایر نقاط هستی، بلافاصله با آن واقعه ارتباط برقرار شده است و انسان بگونه‌ای واکنش نشان می‌دهد، خوشحال بودن، ناراحت شدن، همدلی، خشمگین شدن و... و عکس‌العمل‌های مختلفی که بگونه‌ای نشان از دریافت پیام توسط گیرنده می‌باشد، صورت می‌گیرد. در جهان معاصر انسان بدون ارتباط، انسانی افسرده و مرده است. چرا که در پویایی ارتباط انسانی است که حالاتی مانند بالندگی، شادابی، تحول، تحرک،.... مسیر انسان را مشخص و شفاف می‌کند و باعث سرعت در رسیدن به اهداف می‌گردد. جامعه امروز و دنیای معاصر کنونی، جامعه‌ای است که حتی در خلوت انسان‌ها هم ارتباط صورت می‌گیرد ، آیا ارتباطی که امروز، از طریق اینترنت با دورترین نقطه جهان صورت می‌گیرد، قابل قیاس با چگونگی برقراری ارتباط صدها سال پیش و حتی دهها سال پیش می‌باشد؟ به طور قطع و یقین جواب نه می باشد، امروز پیشرفت وسایل ارتباط جمعی نوین و توسعه روزافزون فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و بویژه، اینترنت و ماهواره تاثیر شگرفی بر برقراری ارتباطات در زندگی مردم و نیز رفتار و مناسبات اجتماعی آنان گذارده است.
پیامدهای فرهنگی و اجتماعی تکنولوژی جدید ارتباطی به مانند فکس، تلویزیون‌های ماهواره‌ای و اینترنت به نوعی برقراری ارتباطات انسانی را وارد«عصر دوم رسانه‌ها» کرده است که به کلی با«عصر اول رسانه‌ها» متفاوت می‌باشد.در عصر اول رسانه‌ها، در برقراری ارتباط، انسان‌های عاقل، خود بسنده، با ثبات و متمرکز پرورش می‌یافت و تولید کنندگان اندک برای مصرف کنندگان بسیار، پیام‌ها را تولید و ارسال می‌کردند. اما در عصر دوم رسانه‌ها، ارتباطات دیجیتالی، انسان‌های لایه لایه، متغیر و منفعل و مصرف کننده را پرورش می‌دهد و بواقع مهمترین پیامدهای فرهنگی رسانه‌های الکترونیک جدید، در برقراری ارتباطات، ظهور هویت فرا ملی نزد استفاده کنندگان آنها است.
رشد و پیشرفت تکنولوژیکی ارتباطات هر چند نکات بسیار مثبتی را برای بشریت به ارمغان آورده است اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که:
«امروزه ممکن است هر جامعه‌ای با اطمینان اعلام کند که بر مشکلات تاریخی و معاصر ناشی از ارتباطات فایق آمده است، اما در
دهه آینده یا نهایتاً قرن آینده متوجه خواهد شد که پیشرفت‌های تکنولوژیک، چه پیامدها، سردرگمی‌ها و مشکلات پیش‌بینی نشده‌ای برایش به ارمغان آورده است. « سین مک براید ۱۹۸۰»
چرایی و چگونگی برقراری ارتباط
شما در دنیایی زندگی می‌کنید که به دنیای ارتباطات موسوم است، و.... هر یک از این کنش‌ها و فعالیت‌ها ی که شما ا نجا م می د هید یک ارتباط نامیده می‌شود. بنابه شرایط و مناسبات در هر یک از این برخوردها رفتار خاصی را پیشه می‌کنید. و بواقع کنش شما هدفمند است و در یک ارتباط عقلانی قرار می‌گیرید و انتخاب کنش تصادفی نیست، یعنی اینکه شما در عملتان و ارتباطتان هدفی را دنبال می‌کنید؟ حال این سئوال‌ها مطرح می‌شود که: چرا ارتباط برقرار می‌کنید؟ هدف ارتباط چیست؟ و در حقیقت برقراری اینگونه ارتباطات محتاج چه پیش زمینه‌های قبلی و اهداف پیشین است؟
● چرا ارتباط برقرار می‌کنید؟
( قابل ذکر است که موارد ششگانه ز یر از کتاب “The Dynamics of Human Communication” نوشته Gaile. Myers & Michele T. Myers ترجمه شده است.)
۱) ارتباط برقرار می‌کنید تا خود را بهتر بشناسید و خود را کشف کنید. ارتباط برقرار می‌کنید تا در یابید که در برخورد با دیگران چگونه باشید و در حقیقت مهمترین مرکز توجه در ارتباط، خود شما هستید و باید هم باشید و از این بودن نباید احساس شرمندگی کرد.
۲) ارتباط برقرار می‌کنید تا دیگران را بیشتر بشناسید و از شک و تردید دربارة اطرافیانتان بکاهید. اغلب کارهایی که دیگران صورت می‌دهند و یا در مورد آنها اظهار نظر می‌کنند شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و مایل هستید رفتاری متناسب با رفتار دیگران داشته باشید. این که مثل آنان باشید یا نه، انتخاب با شما است. اما غالباً افراد برای پی بردن به احساس، افکار و یا مطلع شدن از چگونگی رفتار دیگران، ارتباط برقرار می‌کنند.
۳) ارتباط برقرار می‌کنید تا جهان پیرامون خود را بشناسید. شما قادرید دنیای کنونی، گذشته و آینده را کشف کنید و برای برقراری ارتباط ثمربخش از توانایی منحصر به فرد انسانی یعنی استفاده از نمادها- بویژه زبان- بهره‌مندید.
امروزه شما، به یمن اطلاعات و فناوری و وسایل ارتباط جمعی نوین، هم از رویدادها و عقاید جاری مطلعید و هم به اطلاعات و مباحث مربوط به باورها و رویدادهایی دسترسی دارید که قرن‌ها پیش رخ داده و یا هزاران کیلومتر دورتر از شما به وقوع پیوسته‌اند.وقتی به سفر می‌روید، مطالعه می‌کنید، پژوهش علمی را تحقق می‌دهید و یا گفتگوهای خودمانی با هم کلاسیها و اعضای خانواده می‌کنید، سعی دارید نسبت به جهان پیرامون معرفت و شناخت پیدا کنید.
۴) ارتباط برقرار می‌کنید تا دنیا را با دیگران تسهیم کنید و آنها را یاری رسانید. شما مهم‌ترین هدف ارتباط هستید و دربارة خود از دیگران کسب اطلاع می‌کنید. این ارتباط شما را به خانواده، دوستان، گروهها و انجمن‌ها پیوند می‌زند. هدف مهم دیگری که دنبال می‌کنید. برقراری ارتباط و حفظ تداوم آن است. بدین معنی که از شما قدردانی شود، به شما توجه شود، شما را دوست بدارند و شما نیز آنان را دوست بدارید.
هنگامی که با دیگران گفتگو می‌کنید و یا مهر و علاقه خود را ابراز می‌دارید در حقیقت رابطه انسانی با اهمیتی را موجب می‌شوید، اگر چه بر روی شما به عنوان یک فرد تمرکز دارند، اما بسیاری از متخصصان از جمله معلمان، پرستاران، وکلا، کارگزاران و صدها صاحب حرفة دیگر، خود را وقف دیگران کرده‌اند تا از طریق ارتباط مصالح و منافع دانشجویان، بیماران، موکلین و مراجعین را تامین بکنند و در رفع نیازهای اساسی آنان گام بردارند.
۵) ارتباط برقرار می‌کنید تا انها را مجاب کنید و تحت تاثیر قرار دهید و یا در برابر نفوذ دیگران ایستادگی کرده و میزان آن را بسنجید. وقتی دوست خود را متقاعد می‌کنید که به جای رفتن به کتابخانه، همراه شما به سینما بیاید، قطعاً ارتباط در کانون فعالیت‌ها قرار خواهد داشت. الگوی ارتباط در ایام کودکی با دستورات و فرامین اعضای خانواده شکل می‌گیرد ولی در سالهای بعد الگوی ارتباط تغییر میکند و امر و نهی مقتدرانه جای خود را به اقناع و تاثیرگذاری می‌دهد. رئیس یا والدین به عنوان مرکز اقتدار نه فقط باید قدرت کنترل و نظارت داشته باشند بلکه باید از طریق ارتباط با دیگران قدرت اعمال نفوذ و تداوم آن را نیز دارا باشند، تا بدین ترتیب عواقب اجرا نکردن دستورات را به آنها گوشزد کنند. ارتباط همراه با پاداش و تنبیه می‌تواند اهرم قدرتمندی در به نظارت و به نظم در آوردن دیگران باشد. معلمان، مدیران، والدین، سیاستمداران، بازرگانان و رهبران مذهبی از معدود افرادی هستند که هدفشان از ارتباط تاثیر گذاری و تغییر عقیده و طرز عمل دیگران است.
۶) ارتباط برقرار می‌کنید تا تفریح کنید و لذت برید و از نظام خشک و انعطاف ناپذیر انواع دیگر ارتباط، رهایی یابید وقتی لطیفه‌ای را برای کسی تعریف می‌کنید بر روابطتان اثر می‌گذارد حتی اگر هدف شما تفریح صرف باشد، تماشای نمایش تلویزیون، فیلم سینمایی یا نمایش صحنه‌ای(تئاتر) می‌تواند اهداف گوناگونی را شامل شود که یکی از آنها فراهم آوردن شرایطی است که از ارتباط خشک و سخت فاصله بگیرید و از تنش‌ها و مسئولیت‌های زندگی رها شوید.
برای استراحت و تمدد اعصاب خود چه می‌کنید؟ این پرسشی است که در اغلب مصاحبه‌ها از افراد پر مشغله سئوال می‌شود.پاسخ این سئوال از فعالیت‌های فیزیکی افراد گرفته(«پیاده روی می‌کنم»، «؟ بازی می‌کنم»، «با بچه‌ها دو چرخه سواری می‌کنم»، «پرورش اندام کار می‌کنم») همه و همه مستلزم برقراری ارتباط خواهد بود. این فعالیت‌ها، خواه شرکت در مسابقه‌ای باشد، خواه همکاریهای متقابل افراد در کار، همگی بر مبنای گونه‌های مختلف ارتباط صورت می‌گیرد.
● ارتباط چیست؟
در یک بررسی کلی می‌توان گفت:«ارتباط ((Communication شاخة علمی تازه‌ای است که از تلفیق ریاضیات، فیزیک، روانشناسی، زیست‌شناسی، و زبان‌شناسی به وجود آمده است.» ولی باید افزود که این رشتة تازة علمی نه تنها مورد توجه زبان‌شناسی و رشته‌های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی قرار گرفته، بلکه به تدریج در علوم تجربی نیز راه باز کرده است. علاوه بر آن در دهه‌های اخیر، بینشهایی مانند نظریة «کنش متقابل نمادی»( Symbolic interaction) در جامعه‌شناسی شکل گرفته که طی آن ارتباط ، به ویژه ارتباطات نمادین، پایه و اساس تمامی کنشهای اجتماعی شناخته شده است.
اما محققان، به ویژه در جهان سوم، به دلایل مختلف پیش از آنکه به مطالعة رشتة اصلی این دانش یعنی ارتباطات انسانی بپردازند توجه، فرصت و بودجه‌های تحقیقاتی را صرف ارتباط جمعی کرده‌اند و شاید همین کم توجهی ، در کنار جوان بودن این رشته از دانش بشری. سبب شده است که هنوز تعریف کامل مورد توافق دانش پژوهان علوم ارتباط، یعنی رشته‌های گوناگون علوم اجتماعی و علوم تجربی تدوین نشود.
برای ارتباط تعاریف زیادی در کتابهای مختلف آمده است که به نظر من بسیاری از آنها جامع و مانع نیست. در زیر به بررسی تعدادی از این تعاریف می‌پردازیم.
● نگاهی به تعاریف ارتباط
از میان فرهنگهای لغت خارجی، و بستر و از فرهنگهای فارسی فرهنگ دانشگاهی انگلیسی- فارسی آریان پور و فرهنگ فارسی معین را انتخاب می‌کنیم.
در فر هنگ لغا ت وبستر،communicationعمل ار تبا ط بر قر ار کر د ن ،تعر یف شد ه ا ست.در این فر هنگ همچنین از معا د ل ها یی ما نند تا ثیر (impact)،بخشید ن(bestow)،ا نتقا ل د ا دن(lonvey)،آ گا ه سا ختن ،مکا لمه و مر او ده و دا شتن(have interaction) استفاده شده است.
در وبستر اضافه شده است که عمل برقرار کردن ارتباط می‌تواند از طریق کلمات. حروف، پیامها، کنفرانسها، مکاتبه‌ها و دیگر راهها انجام گیرد. (محسنیان راد، ۱۳۸۰، ص ۴۲-۴۱)
فرهنگ دانشگاهی انگلیسی- فارسی دکتر عباس آریان‌پور برای لغتcommunication معادلهای فارسی زیر را ارائه داده است.
ارتباط، خطوط ارتباطی، وسایل ارتباطی، مبادله، گزارش، ابلاغیه، ابلاغ، اطلاعیه، نقل و انتقال، مراوده، اخبار، مشارکت، جلسة رسمی و سری فراماسیونها، عمل رساندن، ابلاغ، کاغذنویسی، مکاتبه، سرایت، راه، وسیله نقل و انتقال ، (آریان‌پور، ۱۳۵۴، ص ۴۳۲)
فرهنگ فارسی معین، ارتباط را یک بار به صورت مصدر متعدی و بار دیگر اسم مصدر معنی کرده است.
۱) مصدر متعدی: ربط دادن، بستن ، بر بستن، بستن چیزی را با چیز دیگر
۲) اسم مصدر: بستگی پیوند، پیوستگی، رابطه. (معین، ۱۳۵۶، ص ۱۸۹)
در فرهنگ فارسی معین، علاوه بر این واژه‌ها، مدخلهای «ارتباطات» «ارتباطچی»، «ارتباط داشتن» «ارتباطی» و«ارتباطیه» نیز آمده است که اطلاع اساسی تازه‌ای. علاوه بر آنچه برای «ارتباط» گفته شده است، به ما نمی‌دهد.
همان طور که از ابتدا پیش بینی کردیم. چون بحث ما دربارة ارتباط جنبة تخصصی دارد نمی‌توان از توضیحات مندرج در فرهنگهای لغت استفادة زیادی کرد.
توماس نیلسون در رسالة پیرامون تعریف ارتباط که متن درسی او بوده است می‌گوید: معنی لغت ارتباط از یک سو روشن و واضح و از سوی دیگر پیچیده و غامض است. در استفادة معمول از این لغت، مفهوم آن روشن است ولی وقتی به جست و جوی تعیین حدود و کاربرد آن می‌پردازیم. مسئله‌ای پیچیده و غامض می‌شود.
ارسطو فیلسوف یونانی شاید اولین اندیشمندی باشد که ۲۳۰۰ سال پیش نخستین بار در زمینة ارتباط سخن گفت، او در کتاب مطالعة معانی بیان (ریطوریقا) Rehtoric که معمولا آن را مترادف ارتباط می‌دانند. در تعریف ارتباط می‌نویسد.
ارتباط عبارت است از جست و جو برای دست یافتن به کلیة وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع( Persuasion ) دیگران. شاید بسیاری از تعریفهایی که برای ارتباط ارائه شده تا حدودی از تعریف ارسطو سرچشمه گرفته باشد. تعریف زیر که شاید تشابه بیشتری با تعریف ارسطو داشته باشد به عنوان نمونه ذکر می‌شود.
ویلبرشرام در کتاب فراگرد و تاثیر ارتباط جمعی می‌گوید: در فراگرد ارتباط به طور کلی ما می خواهیم با گیرندة پیام خود در یک مورد و مسئله معین همانندی (اشتراک فکر) ایجاد کنیم.
کلودشنن در کتاب نظریه‌های ریاضی ارتباط می‌نویسد: ارتباط عبارت است از تمام روشهایی که از طریق آن ممکن است ذهنی بر ذهن دیگر تاثیر بگذارد. این عمل نه تنها با نوشته یا صحبت کردن بلکه حتی با موسیقی، هنرهای تصویری، تئاتر، باله و عملا تمام رفتارهای انسانی عملی است. برخی دیگر از کارشناسان ارتباطات، مسئله تاثیر را در تعریف خود به صورت محرک و پاسخ مطرح کرده‌اند. تعریف کارل‌هاولند در کتاب ارتباطات اجتماعی را می‌توان به عنوان نمونة این گونه تعریفها ذکر کرد:
ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال یک محرک(معمولا علامت بیانی)از یک فرد(ارتباط گر)communicator به فردی دیگر (پیام گیر)communicates به منظور تغییر رفتار او! دیوید برلو، در تعریف خود از ارتباط، بر پاسخ و باز تاب تاکید بیشتری کرده است. او می‌گوید:
«ارتباط برقرار کردن عبارت است از جست و جوی پاسخ از سوی گیرنده." دانشمندانی چون آزگود عمل تاثیر گذاری و تاثیر پذیری را نه فقط بین افراد بلکه بین سیستمها مطرح کرده‌اند. آزگود می‌گوید: «وقتی ما ارتباط برقرار می‌کنیم که یک سیستم یا یک منبع روی حالت و چگونگی یا اعمال سیستم دیگر تاثیر بگذارد. مقصد یا دریافت کننده از طریق انتخاب علایم متناوب که می‌تواند در کانال حمل شود با فرستنده مرتبط می‌شود. در رویا رویی با سیستمهای ارتباط انسانی معمولا ما علایمی می‌فرستیم که پیام محسوب می‌شوند. اینها اکثرا (نه الزاما، در همة موارد) به صورت پیامهای زبانی و بیانی هستند.» گروه دیگری از اندیشمندان ارتباط، مسئله تاثیر و یا جریان محرک و پاسخ را در تعریف ارتباط به صورت انتقال معنی مطرح کرده‌اند. به عنوان نمونه. هنری لیندگرن در کتاب هنر ارتباط انسانی می‌گوید: «ارتباط از دیدگاه روانشناسی فراگردی است حاوی تمام شرایطی که متضمن انتقال معنی باشد.»
لیندگرن در تعریف خود بیشتر بر انتقال معنی تکیه کرده است. از نظر او اینکه این معنی ها به چه ترتیب منتقل خواهند شد، چندان مطرح نیست.
رایت نیز در تعریف خود همچون لیندگرن مسئله انتقال معنی را مطرح کرده است:«ارتباط فر اگرد انتقال معنی بین دو فرد است.»
لارسن مسئله معنی را بیشتر شکافته و تعریف دقیق‌تری ارائه داده است او می‌نویسد:ارتباط دلالت بر فراگردی می‌کند که از طریق آن یک سری معنی‌های نهفته شده در بطن یک پیام، به طریقی تغییر پیدا می‌کند که معنی دریافت شده برابر با آنهایی است که شروع کننده پیام، قصد آن را داشته است.
میکی اسمیت، در ارائه مدل ارتباطی خود، تعریفی برای ارتباط آورده که در آن به انتقال حافظه‌ها در ارتباط نیز اشاره شده است. او می‌گوید:
ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات، احساسها، حافظه‌ها و فکرها در میان مردم.
مافیوس اسمیت در تعریف ارتباط می‌گوید:
هر نوع عملی که به وسیلة فردی انجام شود که طی آن فرد دیگری بتواند آن را درک کند ارتباط نامیده می‌شود. خواه این عمل با استفاده از یک وسیله انجام شود یا بدون وسیله.
برخی دیگر، داشتن علایم مشابه با شیوة مشابه را شرط ارتباط دانسته‌اند لاسول می‌گوید: «یک عمل ارتباطی بین دو نفر، وقتی کامل است که آنها از علایم مشابهی با شیوه‌های مشابه آگاه باشند.»
عده دیگری از دانشمندان علوم ارتباطات، در تعریف‌های خود، عناصر موجود در جریان ارتباط را نیز مورد توجه قرار داده‌اند. جیمز واتسون، در کتاب فرهنگ ارتباط و بررسیهای وسایل ارتباطی، تعریفی از ارتباط را برگزیده و ارائه داده است. این تعریف از آن هولت رینه‌ هارت و وینسون است. این تعریف نیز تقریباً مشابه تعریف لاسول است.
ارتباط عبارت است از فراگرد تولید محتوایی نمادی از سوی یک فرد بر اساس یک کد با پیش‌بینی مصرف آن از سوی دیگران بر اساس همان کد.
روبرت گویر در کتاب فراگرد ارتباط می‌گوید:
ارتباط عبارت است از روشی که حداقل متضمن چهار عنصر زیر باشد.
۱) تولید کننده‌ای که ۲) علامت یا نمادی را. ۳) برای حداقل یک دریافت کننده مطرح کند.
۴) و او درک معنی کند.
آرانگارن در کتاب ارتباط انسانی می‌نویسد:ارتباط عبارت است از انتقال اطلاعات در محدودة سه چیز، انتشارemission انتقا ل condution و دریافت message.میلر در کتاب روانشناسی زبان شناسی در تعریف ارتباط می‌نویسد.
ارتباط هنگامی روی می‌دهد که یک منبع پیام، علایمی را از طریق کانال به دریافت کننده‌ای که مقصد destination محسوب می‌شود، ارسال کند.
گروه دیگری، در تعریف خود از ارتباط، پیام را بیشتر شکافته‌اند و روی آن تاکید کرده‌اند مانند برلسون واشتاینر:
انتقال اطلاعات، ایده‌ها، انگیزه‌ها، مهارتها و غیره، از طریق استفاده از نمادها.symbols، کلمات، تصاویر و شکلها، اعداد، نمودارها و غیره، عمل یا فراگرد انتقالی محسوب می‌شود که معمولاًَ آن را ارتباط می‌گویند. برخی از تدوین کنندگان تعریف برای ارتباط به ارتباط مستقیم و غیرمستقیم اشاره کرده‌اند.
براونل در کتاب اجتماع انسانی می‌نویسد:در فراگرد ارتباط مستقیم چیزی به نمادها تبدیل و از شخصی به شخص دیگر انتقال می‌یابد.، ولی ارتباط مستقیم، کارکردیfunction است از همانندی مردم نسبت به یکدیگر و این ارتباطی است بدون رسانة نمادین و در واقع همانند‌ای است از تجربه.
برخی دیگر در تعریفهای خود از ارتباط(نه ارتباط جمعی) وسایل ارتباطی را مورد توجه قرار داده‌اند. انجمن بین‌المللی تحقیقات ارتباط جمعی(.International Association for Mass Communication Research) تعریف زیر را برای ارتباط ارائه داده است:
منظور از ارتباط روزنامه‌ها، نشریات، مجلات، کتابها. رادیو، تلویزیون، آگهی، ارتباطات دور(تلفن، تلگراف، کابلهای زیر دریایی) و پست است. همچنین ارتباط چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیتهای فوق به عهده دارند و مطالعات و تحقیقات مربوط به محتوای پیامها و نتایج و آثار آن را در بر می‌گیرد. (معتمد نژاد، ۱۳۵۶، ص ۳۶)
چارلز کولی در کتاب مفهوم و معنی ارتباط در سازمانهای اجتماعی ارتباط را چنین تعریف کرده است:
ارتباط مکانیسمی است که روابط انسانی بر اساس و به وسیلة آن به وجود می‌آید و تمام مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پایة آن توسعه پیدا می‌کند. ارتباط، حالات چهره، رفتارها، حرکات، طنین صدا، کلمات نوشته‌ها، چاپ، راه‌آهن، تلگراف، تلفن و تمام وسایلی که اخیراً در راه غلبه انسان بر مکان و زمان ساخته شده است را در برمی‌گیرد. (معتمد نژاد، ۱۳۵۶، ص ۳۸)
او در سال۱۹۲۴ در این باره می نویسد: «خط واضح و دقیقی میان معنی‌های ارتباط و بقیة کلمات بیرونی آن وجود ندارد. در معنی همة عینیتها و عملها، نماد بیانی از ذهن هستند و تقریباً هر چیز ممکن است به عنوان علامت مورد استفاده قرار گیرد.» همان طور که ملاحظه می‌شود کولی در این تعریف، تلگراف و تلفن را در کنار راه‌آهن به عنوان وسایل ارتباطی معرفی کرده است. ریموند ویلیامز در کتاب ارتباطات در این باره می‌نویسد:
کلمة : communication در زبان انگلیسی از قدیم به معنای انتقال افکار، اطلاعات و رفتارها از شخصی به شخص دیگر به کار رفته است. اما اکنون این کلمه به معنای راه و وسیلة حمل و نقل از مکانی به مکان دیگر نیز استفاده می‌شود و در معنای اخیر راه‌آهن، کانالهای دریایی و تمام مجراها و وسایل مسافرت و حمل و نقل انسانها و کالاها را در بر می‌گیرد که معمولاً به همة آنها ارتباطات می‌گویند. در حالی که اکنون وسایل جدید انتقال افکار و اخبار و رفتارهای انسانی از شخصی به شخص دیگر که شامل دستگاه‌های چاپ، تلگراف، تلفن، بی‌سیم، فیلم، رادیو و تلویزیون است نیز ارتباطات نامیده می‌شوند. به این ترتیب در صورتی که کلمة ارتباطات هم برای وسایط حمل و نقل و هم وسایل انتقال افکار و اخبار به کار رود. این نوع وسایل و سایط با هم اشتباه شده و تشخیص آنها با دشواری روبرو می‌شود. بنابر این بهتر است که برای معرفی وسایط انتقال انسانها و کالاها به جای ارتباطات کلمة حمل ونقل transport استفاده شود و اصطلاح ارتباطات به تاسیسات و وسایلی که وظیفة انتقال افکار و اخبار و رفتارهای انسان را به عهده دارند اختصاص داده شود و برای معرفی جریان انتقال و دریافت پیام به کار رود.برخی از دیگر کارشناسان ارتباطات، در تعاریف خود مانند تعریف فوق، تاکید دارند که گیرنده یا فرستنده حتماً نباید انسان باشد. به عنوان مثال چارلزموریس دامنة جریان ارتباط را تا آنجا توسعه می‌دهد که می‌گوید رادیاتور یک اتومبیل با اطراف خود ارتباط برقرار می‌کند و پیام گرم شدن خودش را پخش می‌کند. موریس تاکید می‌کند که در ارتباط انتقال معنی مهم است، حال این انتقال با زبان انجام گیرد یا با وسیلة دیگری.
آرانگارن به هنگام توضیح دربارة انتقال و دریافت پیام می‌گوید:
باید توجه کرد که دریافت کننده پیام الزاماً نباید یک انسان باشد بلکه می‌تواند یک دستگاه الکترونیکی باشد. به همین ترتیب منتشر کننده پیام نیز الزاماً نباید انسان باشد، بلکه می‌تواند یک دستگاه الکترونیکی باشد. سرانجام به مسئله‌ای که باید توجه کرد این است که مقصود از پیام همان معنای روزمرة آن بدون هیچ گونه توضیح اضافی دیگری است.
عده‌ای از کارشناسان ارتباط در تعریفهای خود حتی وجود ارتباط را در مورد روابط بین ماشینهای خودکار و یا وراثت نیز ذکر کرده‌اند. کلودشنن در این باره می‌گوید:
امروزه تمام ارتباط در یک معنای وسیع به کار می‌رود و شامل تمام روشها و ساز و کارها و طرز کار دستگاههایی است که یکی بر دیگری تاثیر می‌گذارد. به عنوان مثال دستگاهی که قادر است به طور خودکار یک هواپیما را کنترل و جهت حرکت آن را تنظیم کند اگر بر یک موشک‌انداز خودکار تاثیر بگذارد و این موشک انداز تحت تاثیر عبور این هواپیما به طور خودکار به کار افتد و آن را منهدم کند ارتباط روی داده است.
جرج میلر در کتاب ارتباط زبان و معنی به ارتباط بین ماشینها و حتی ارتباط در وراثت اشاره می‌کند.
و سرانجام تعریف جرج گوردن در مورد ارتباط زمینه‌ای فوق‌العاده وسیع برای ارتباط مطرح کرده است. او در کتاب زبانهای ارتباط می‌گوید:«هر چیزی که انسان انجام می‌دهد به نحوی با مفهوم عمومی ارتباط مربوط است.»
رونالد بنژ نیز گسترة عظیمی برای ارتباط قایل شده است و می‌گوید:«هیچ چیز هویت پیدا نمی‌کند. مگر در سایة ایجاد ارتباط.»
آخرین تعریفی که به آن اشاره می‌کنم، تعریفی است از دنیس لانگی و میشل شین که در فرهنگ لغات ارتباطات، سال۱۹۸۶ آمده است. آنها می‌نویسند:
«ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات با وسایل ارتباطی گوناگون از یک نقطه، یک شخص، یا یک دستگاه به دیگر ا ن.ُ
● تعریف پیشنهادی برای ارتباط
به هر حال با توجه به تعاریف فوق می‌توان گفت: «ارتباط عبارت از فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده مشروط بر اینکه تأثیری بجای گذاشته‌ باشد» یا در تعریف دیگری می‌توانیم به این نتیجه برسیم که: ارتباط یعنی همانا دیده‌شدن، شنیده‌شدن، فهمیده‌شدن و حاصل‌شدن از سوی دیگران است و هم‌چنین دیدن،‌ شنیدن، درک و پذیرش روح آنهاست و اینجا است که می‌گوییم ارتباط برقرار شده است.
انواع روابط انسانی از دیدگاه بوبر
مارتین بوبرmartin buber) )فیلسوف اتریشی به سه نوع رابطه با استفاده از تعابیر شاعرانه اشاره می‌کنند.
۱) رابطه من و آن I- IT Communication
۲) رابطه من و شما I- You Communication
۳) رابطه من و تو I- Thou Communication
۱) ارتباط من و آن
در رابطه من و آن، انسانها با یکدیگر برخورد های کاملا غیر مشخصی دارند و تقریبا با آنها همچون اشیاء برخورد می‌کنند. در رابطه من و آن، به طرف مقابل زیاد اعتماد نمی‌کنیم. حتی اصلا اهمیتی نمی‌دهیم که چنین آدمی وجود دارد(رابطه با فروشندگان، کارکنان رستورانها، و کارمندان ادرات و... )
در خانواده‌های سازمان نایافته، پدر و مادر فرزندان خود را نادیده می‌گیرند و با فرزندان خود همچون اشیاء برخورد می‌کنند و آنها را انسانهای بی‌همتا و بی‌نظیر در نظر نمی‌گیرند.
۲) ارتباط من و شما
دومین سطح رابطه از نظر بوبر، ارتباط من و شما است که اکثر تعاملات انسان در زمره این ارتباطات می گنجد. ارتباط من و شما حد وسط ارتباطات غیر فردی و میان فردی است. در این نوع ارتباطات، طرفین با یکدیگر مثل اشیاء برخورد نمی‌کنند. اما فردیت یکدیگر را به طور کامل به رسمیت نمی‌شناسند. (گفتگو با فروشنده کتاب، گفتگوی شما یا همکاری‌ها در این گونه تعاملات)، شما دیگران را به واسطه نقشی که دارند به رسمیت می‌شناسید و به فردیت آنها بها نمی‌دهید. در محیط کار نیز اکثر روابط از نوع روابط من و شماست.
ارتباط ما با دیگران در عرصه‌های اجتماعی در مقایسه با ارتباط با عزیزانمان عمق کمتری دارد.به این ترتیب ارتباط ما با دوستان اتفاقی، همکاران، بستگان دورمان از نوع ارتباط من و شماست.
۳) ارتباط من و تو
نادرترین نوع ارتباط، ارتباط من و تو است. به نظر بوبر، این نوع ارتباط، عالی‌ترین شکل گفتگوی انسانی است. چون طرفین رابطه، یکدیگر را موجوداتی ارزشمند و ارجمند و بی‌همتا می‌بینند. وقتی در سطح من و تو ارتباط برقرار می کنیم به تمامیت و فردیت دیگران توجه می‌دهیم. دیگر با آنها متناسب با نقش‌های اجتماعی آنها برخورد نمی‌کنیم. و آنها را انسانهای بی‌همتا می‌بینیم که کلیت وجود آنها را قبول داریم. در ضمن در ارتباطات من و تو، خودمان را نمی‌پوشانیم و بر چهره خود نقاب نمی زنیم بلکه تمام مکنونات قلبی خود را فاش می‌کنیم. و مزیت‌ها، عیب‌ها ، و امیدها ترسها و نقاط قوت و ضعف خود را با آنها در میان می‌گذاریم.
به نظر بوبر در روابط من و تو به طور تمام و کمال انسان می‌شویم و در تعاملات خالصانه رفتار می‌کنیم.
به نظر بوبر، اکثر ارتباط انسانها در واقع «ظاهر سازی» هستند. یعنی طرفین سخت مراقب چهره و تصویر خود هستند و مدام در بند این هستند که خودشان را چطور جلوه دهند و به نمایش بگذارند. اما در روابط من و تو، انسانها همانهایی هستند که «هستند» و ماهیت و احساس واقعی خود را فاش می‌سازند از نظر بوبر ارتباط من و تو کاملا میان فردی است. زیرا در این نوع برخوردها. انسانها یکدیگر را اشخاصی کامل و زنده می‌بینند.
روابط من و تو زیاد رایج نیستند. زیرا نمی‌توانیم مکنونات قلبی خود را با هر کسی در میان بگذاریم. انسانها دوست ندارند برای هر کسی در دل و با هر کسی رابطه خصوصی برقرار کنند به همین دلیل روابط و ارتباطات من و تو بسیار کمیاب و مظهر روابط میان فردی کامل است. (جولیاتی. ۱۳۷۹، ص ۴۵-۴۹)
بی‌تردید در شمردن انواع ارتباط، می‌توانیم انواع دیگر کنش ارتباطی را بیابیم ولی آنچه که مسلم است این است که ارتباط در هر قالبی بگنجد، پیامش مثبت است و سازنده، البته اگر محتوای ارتباط هدفمند و خیرگرایانه باشد و در غیر این صورت پیام‌های منفی، آسیب‌زا هم می‌تواند در قالب پیام‌های ارتباطی بگنجد. به هر صورت آنچه که در یک پیام مهم است، تأثیر می‌باشد و رساندن پیام به گیرنده پیام.
ویژگی‌های ارتباطات ا نسا نی
از آنجایی که ارتباط بر اساس تعاریف فوق یک فراگرد محسوب می‌شود. این فراگرد دارای ویژگی‌های زیر است.
▪ میان‌کنشی بودن ارتباط
هنگامی که می‌گوییم فرآیند ارتباط میان کنشی است، ما خود به خود بر آن باور گرایش خواهیم داشت که، این فراگرد بر پویایی رابطه میان انسانها استوار است. اکثر جامعه شناسان و دست اندرکاران علوم اجتماعی به معنی وسیع کلمه، میان کنش یا کنش متقابل را در مورد ارتباطات مبادله دو سویه پیامها بین دو انسانی که به عمل ارتباطی پرداخته‌اند می‌دانند که به تغییر و دگرگونی در یکی از آنها یا هر دوی آنها می‌انجامد.
میان کنش زمانی رخ می‌دهد که یک جریان و رابطه داد و ستدی دربین اجزای آن فراگرد به وجود آید. میان کنش در ارتباطات عموما به تبادل پیامها اطلاق می‌شود که میان دو نفر در جریان است که این خود، منتج به تغییر در پیامها شود. به گونه‌ای روشن، وقتی دو نفر در فراگرد ارتباطی درگیر می‌شوند، در تمام لحظه‌های تبادل و میان کنش، هر یک دگرگون می‌شوند و این دگرگونی خود ناشی از دگرگونی در نگرشها و تمایلات هر یک از آنها است. پیامها چه کلامی و چه غیر کلامی، تاثیری در طرف مقابل می‌گذارند و آن تاثیر منجر به دگرگونی در نگرشها و رفتارهای فرد مقابل می‌شود و او را بر آن می‌دارد که از طریق مکانیزم باز خور عکس العملی نشان دهد که متمایز با آنچه که قبلا خود نشان داده است، باشد. این خود، در فرستنده پیام تاثیر می‌گذارد و او نیز دگرگون می‌شود و ممکن است با شدت بیشتر به کار خود ادامه دهد و یا اینکه از تاب و توان گذشته خود بکاهد.
گاه ممکن است چنین به نظر آید که فقط یکی از طرفین فراگرد ارتباطی دگرگون شده است و طرف دیگر تغییری از خود نشان نمی دهد. پژوهشهای دقیق و خرده نگر، نشان داده‌اند که چنین نیست. هر دو طرف فراگرد ارتباطی تغییر می‌پذیرند، هر چند که ممکن است یکی از آنها چنین تغییری را کمتر از خود بروز دهد و سعی در پنهان کردن احساس و رفتار خود کند. خواه ناخواه انسانی که در فراگرد ارتباطی درگیر شده است. دگرگون می‌شود و این دگرگونی با شدت و ضعف در او نمایان خواهد شد گاه دگرگونی در باورها و نگرشها است، و گاه در احساسات و زمانی در رفتار.
در ارتباطات آنچه میان دو نفر مبادله می‌شود پیام است. پیام عموما به آنچه نوشته و یا گفته می‌شود اطلاق می‌شود. اما باید توجه داشت که پیام فقط به گفتار و نوشتار خاتمه نمی‌یابد. بخش عظیمی از پیامهایی که میان مردم مبادله می‌شود در کسوت گفتار و نوشتار نمی‌آید. بلکه اعمالی هستند که بیشتر انجام می‌دهند و حرکاتی که از آنان به منصه ظهور می‌رسند.
به عبارت دیگر، رفتارها، طرز لباس پوشیدن، بلندی و کوتاهی موی سر و یا ریش، نوع وسیله نقلیه که استفاده می‌کنند. همه و همه پیامی هستند که از فردی به دیگری منتقل می‌شود و به او تفهیم می‌کند که طرف مقابل چگونه آدمی است و چگونه می‌اندیشد و چه احساسی دارد. اگر چیزی که ما می‌پوشیم و یا حرکتی که انجام می‌دهیم معنی خاصی را به دیگران منتقل می‌کند. می‌تواند پیامی از سوی ما به آنان باشد و آن هم می‌تواند هم در سطح ملی و هم در سطح بین‌المللی ارتباطی را به وجود آورد (فرهنگی، ۱۳۷۹، ص ۲۴-۲۲)
▪ تعاملی یا مراوده‌ای بودن ارتباط
فراگرد ارتباطی در محیط شکل می‌گیرد و انجام می‌پذیرد. محیط نه تنها به فراگرد ارتباطی و نوع آن تاثیر می‌گذارد. بلکه به ادراکات( perception) ، آنچه بین خود ردو بدل می‌کنیم. و حتی در سطحی که ارتباط می‌گیریم نیز تاثیر می‌گذارد. ما در خلاء با یکدیگر ارتباط نمی‌گیریم.
کنشها و واکنشهای ما در مقابل یکدیگر در چارجوب نظامهای اجتماعی( social system)و شرایط فیزیکی حاکم برماست. آنچه شما در خانه با والدین یا خواهران و برادران خود در میان می‌گذارید، کاملاً متفاوت از آن است که در دانشگاه یا کارخانه با دوستان خود در میان می‌گذارید. یا به استادان و رؤسای خود می‌گویید. علاوه بر این، آنگونه که شما به جهان و دگرگونیهای آن می‌نگرید با توجه به عوامل محیطی و نظام اجتماعی بر رفتار ارتباطی شما اثر می‌گذارد. محیط فیزیکی و شرایط اجتماعی که در آن قرار می‌گیریم نگرش و رفتار ما را همانگونه که دیدیم تغییر می‌دهد و در نتیجه ما با دیگران همواره به گونه‌ای متفاوت ارتباط برقرار می‌کنیم. به عبارت دیگر ارتباط ما با دیگران موکول به وضعیت و شرایط حاکم برماست. ارتباط ما با دیگران همواره متفاوت است و ما خود نیز همواره در حالت متفاوتی نسبت به قبل خود هستیم. به گفته جیمزمک کر ا کسی James Mc crocks«رفتار ارتباطی ما تغییر پذیر است و ما در مورد یک واقعیت به گونه‌های متفاوت عمل می‌کنیم». بر این اساس. واقعیت در نظر ما با توجه به فراگرد ارتباطی ما با دیگران شکل می‌گیرد واقعیت آن چیزی است که از طریق ارتباط با دیگران برای ما پدید آمده است
مهمتر آنکه ما بخشی از «خود» را از طریق ارتباطات با دیگران در میان می‌گذاریم. بدین سان شدنی است که، ادراک ما از جهان- یا واقعیت از نظر ما- دائماً در معرض دگرگونی است و بستگی به آن دارد که در کجائیم و محیط جغرافیایی و شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر ما چگونه است و این عوامل بر روی ما در آن برهه خاص از زمان چه تاثیری گذارده‌اند. ممکن است برخی از ما این تجربه مشترک را داشته باشیم که پس از سالهای سال دوری، از دوستی که در دوره کودکی و یا دبیرستان با ما بوده و بسیار صمیمی بوده‌ایم روبرو شویم. آن دوست در گذشته نزدیکترین فرد به ما در زندگی بوده است، و ما از همه چیز یکدیگر با خبر بوده‌ایم. اما اینک پس از چند سال جدایی و تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی برای هر کدام از ما- یکی در دانشگاه و دیگری در محیط بسته کار- احساس می‌کنیم دیگر نمی‌توانیم به درستی با یکدیگر ارتباط داشته باشیم. حرف یکدیگر را نمی‌فهمیم و وجود یکدیگر را به راحتی نمی‌توانیم تحمل کنیم. چیز زیادی برای گفتن و در میان نهادن با یکدیگر نداریم. ارتباط بین ما با دشواری انجام می‌پذیرد. این دشواری از این رو پدید آمده است که ما دیگر در یک محیط و شرایط یکسان با یکدیگر نیستیم. یکی دانشجوست و دیگری کارگری ساده، یکی تجارب فراوانی در محیط کار بدست آورده است و دیگری دنیای وسیعی از تفکرات و آگاهیهای علمی به رویش گشوده شده است. دیگر نزدیکی و یگانگی گذشته نمی‌تواند بین ما دو نفر پدید آید. مگر آنکه باز ما دو نفر در شرایط یکسان قرار گیریم. نزدیکی intimacyکه در ارتباط بین شخص، مبحثی گسترده و جالب توجه است در حقیقت بر پایه‌های یکسان محیط جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی و نگرشی شکل می‌گیرد. تفاوت هر یک از عوامل فوق در طرفین ارتباط درجه نزدیکی را کاهش می‌دهد. این تجربه بیانگر این واقعیت است که ارتباط در فضا و محیطی که بر ادراک ما تاثیر دارد شکل می‌گیرد و این فضا یا محیط است که اشکال و شیوه‌های ارتباطی را برای ما رقم می‌زند. (همان منبع، ۱۳۷۹، ص ۲۷-۳۰).
▪ ارتباط یک تبادل است
نظریه پردازان قدیمی- همچون شنون و ویور(۱۹۴۹)- ارتباط را فرآیندی خطی می‌دانستند که طی آن منبع پیام را فرمول‌بندی و به گیرنده منتقل می‌کند. اما اکنون دیدگاههای تبادلی جای این نظریه را گرفته‌اند. در این دیدگاه ماهیت پویا و متغییر این فرآیند مورد توجه است و بر تاثیر و تاثر ارتباط برقرار کنندگان بر یکدیگر در یک سیستم دو سویه تاکید می‌شود. (هارجی و ساندرز و دیکسون،۱۳۷۷، ص۲۴).
▪ ارتباط اجتناب ناپذیر است
به نظر طرفداران دیدگاههای فراگیر در مورد اجزای ارتباط(مثلاً واتزلاویک و دیگران، ۱۹۶۷، شف‌لین،۱۹۷۴) در موقعیت‌های اجتماعی که افراد از حضور هم آگاهند و تحت تاثیر کارهای یکدیگر هستند گریزی از ارتباط نیست. به نظر کارسن carson (۱۹۶۹، ص۱۶) »هر گاه رفتار طرفین وابسته به یکدیگر باشد- و حتی اندکی نفوذ میان فردی وجود داشته باشد- می‌توان گفت که دو طرف با هم ارتباط دارند.» در اینجا یادآوری جمله معروف واتز لاویک و دیگران ضروری می‌نماید:«ما چاره‌ای جز ارتباط نداریم» برخی دیگر از محققان تعریف محدود‌تری از ارتباط ارائه می‌دهند. به نظر اکمن و فریزن (۱۹۶۹) زمانی ارتباط برقرار می‌شود که طرف رمز گردان به عمد پیامی برای طرف گوینده ارسال نماید. اما آیا طرف رمز گشا باید از منظور وی آگاهی داشته باشد؟ اگر طرف رمزگشا متوجه تعمد او نشد و بر همین اساس واکنش نشان داد(یا اصلاًَ عملی انجام نداد)چطور؟ آیا باز هم می‌توانیم بگوییم ارتباطی برقرار شده است؟ وینرwiener و دیگران(۱۹۷۲) نیز ارتباط را به مجموعه رفتارهایی محدود می‌کند که با یک رمز خاص هماهنگی داشته باشد، رمز اجتماعی مشترکی که سنبل‌ها را معنا نماید. اما باز هم می‌توان پرسید که یک رمز تا چه حد باید مشترک باشد؟ و رسمیت آن چقدر باید باشد تا بتوانیم آن را یک رمز محسوب کنیم؟
▪ ارتباط هدفمند است
یکی دیگر از ویژگیهای ارتباط، هدفمندی آن است: طرفین ارتباط هدفهایی دارند، آنها می‌خواهند از ارتباط خود نتیجه مطلوب بگیرند(برگر berger،۱۹۸۹). به نظر کلرمن kellerman (۱۹۹۲) یکی از نشانه‌های هدفمندی ارتباط این است که ارتباط به فعالیتی«تنظیم شده» تبدیل شود. یعنی ارتباط برقرار کنندگان صحبتها و اعمال خود را متناسب با اهداف خود و الزامات موجود پی‌ریزی کنند. این نکته با نظر وینوگراد winograd (۱۹۸۱) مبنی بر اینکه«تمامی چیزهایی که طرفین در برخوردهای اجتماعی خود ابراز می‌کنند ماحصل طرحی است برای تحقق یک هدف» هماهنگی کامل دارد. لنگرlanger و دیگران(۱۹۷۸) معتقدند که بخش اعظمی از ارتباط«بی‌فکر» صورت می‌گیرد. آنها بین فعالیت آگاهانه‌ای که در آن«افراد به دنیای خود توجه دارند و استراتژی‌های رفتاری خود را بر اساس اطلاعات دریافتی تدوین می‌کنند» و فعالیت ناآگاهانه که در آن«اطلاعات جدید عملاً پردازش نمی‌شود بلکه سناریوهای قدیمی که زمانی جدید بوده‌اند بطور قالبی احیاء می‌شوند» تمایز قائلند. کلرمن(۱۹۹۲) قاطعانه می‌گوید: «ارتباط هم هدفمند استراتژیک است و هم خودکار». او معتقد است که می‌توان بدون هر گونه آگاهی هوشیارانه‌ای به بازبینی رفتار هدفمند پرداخت. خلاصه هدفمندی ارتباط به این معنی نیست که الزاماً هوشیاری کاملی بر جریان ارتباط حاکم باشد. علیرغم اینکه تعهد، کنترل و آگاهی از جمله بخشهای بسیار مهم مفهوم ارتباط، بعنوان فعالیتی ماهرانه، هستند. اما ظاهراً بسیاری از زنجیره‌های قبلاً تمرین شده را می‌توان در پس ذهن نیز انجام داد(برشیلد bereschield،۱۹۸۳). ما پس از کسب مهارتها می‌توانیم آنها را«بدون» تفکر هوشیارانه انجام دهیم. اما گاهی این عدم آگاهی می‌تواند موجب عدم توفیق برخوردها شود لنگر(۱۹۹۲) تاکید می‌کند که:
عدم آگاهی از انتخاب کلمات در هنگام صحبت ما را از فرآیندی که به نفع ماست محروم می‌سازد. عدم آگاهی از این انتخابها در هنگام گوش دادن به هنگام حرفهای دیگران نیز برای ما گران تمام می‌شود...اگر رویکرد آگاهانه‌ای داشته باشیم که در آن از سایر چشم‌اندازها و باورها نیز مطلع گردیم آنگاه میزان کنترل ما بر ارتباط افزایش خواهد یافت. (همان منبع، ۱۳۷۷، ص ۲۵-۲۶)
▪ ارتباط چند بعدی است. یکی دیگر از ویژگیهای مهم ارتباط، چند بعدی بودن آنهاست، چون پیام‌ها بندرت به صورت جداگانه و مجزا مبادله می‌شوند. واتز لاویک و دیگران(۱۹۶۷) متوجه شده‌اند که فرآیند ارتباط در دو سطح مجزا اما به هم مرتبط روی می‌دهد. سطح اول مربوط به محتوی است و با موضوع اصلی مرتبط است. مثلاً صحبت درباره فیلم دیشب، انتخاب رستوران، تشریح نظریه نسبیت، و موضوعات دیگر. این مساله موضوع گفتگو را تشکیل می‌دهند و وقتی به آنچه در هنگام ارتباط روی داده فکر می‌کنیم، معمولاً همین مساله به ذهن ما خطور می‌کنند.
اما این کل ماجرا نیست. ارتباط جنبه‌های دیگری هم دارد که کمتر مشهودند. مثلاً فرافکنی هویت در حین مذاکره درباره رابطه، و یا تعریف ارتباط از سوی تعامل کنندگان. تعامل کنندگان با انتخاب موضوع بحث(و موضوعاتی که باید از آنها اجتناب کرد)، بخصوص با انتخاب کلمات و شکلهای ابراز، لهجه‌ها، سرعت گفتار و کل ویژگی‌ها و رفتارهای غیر کلامی، به ارائه خود self-presentatonیا کنترل برداشت می‌پردازند. منظور تعامل کننده، ارائه مثبت خود در نظر عموم و اصولاً ارائه خود به شکلی خوشایند است.
ایجاد برداشتی صحیح و مطلوب در اذهان، چند فایده مهم دارد، از جمله اینکه علاوه بر پاداشهای مادی، منافع اجتماعی همچون تایید، دوستی و اقتدار را هم در پی دارد. گافمنgaffman درسا ل(۱۹۵۹)بر اهمیت حفظ صورتکها- که در واقع ابزار ارزشمندی شخص هستند- توسط بازگران اجتماعی تاکید می‌ورزد- صورتک عبارت است از ابزار ارزشمندی خودمان در حضور دیگران- گافمن متوجه شد که بازیگران اجتماعی نه تنها سعی می‌کنند صورتک خود را حفظ کنند، بلکه مراقب هستند تا صورتک طرف مقابل را نیز بی‌اعتبار نسازند. براون و لوینسون (۱۹۷۸) در یکی از فصول ارزشمند کتاب خود به این نکته اشاره می‌کنند که مودب بودن، شیوه‌ای برای کاهش احتمال لو رفتن صورتک است. (همان منبع،۱۳۷۷، ص۲۷).
▪ ارتباط برگشت ناپذیر است.
به بیان ساده می‌توان گفت که وقتی چیزی را گفتیم نمی‌توانیم آن را«پس بگیریم» گاهی با فاش کردن یک راز، اعتماد دیگران را از خودمان سلب می‌کنیم اما دیگر کار از کار گذشته است، و گفته‌ ما برگشت‌ناپذیر است.
البته منظور این نیست که نمی‌توان پیامدهای شخصی و رابطه‌ای این عمل را اصلاح کرد. ما برای اصلاح وقایع و برای آنکه کمتر سرزنش شویم باید ماجرا را دوباره تعریف کنیم، به همین خاطر به مکانیسم شرح account متوسل می‌شویم. منظور ما از شرح، توضیح دادن اعمال مبهم و مشکل آفرین است. (همان منبع، ۱۳۷۷، ص۲۸).
وظایف ارتباطات وظیفه اصلی ارتباطات انسانی و دگرگونی ، سازش با دگرگونی است. ما در اینجا به چهار وظیفه ارتباطات که عبارتند از: وظیفه پیوستگی، اطلاعاتی و استدراکی و تاثیرگذاری و تصدیق می‌پردازیم.
۱) وظیفه پیوستگی( affinity function)یکی از وظایف ارتباطات استقرار، ابقاء و دگرگونی روابط اجتماعی است. بدون شک بسیاری از ما از این رو به ارتباطات روی می‌آوریم تا به دیگران بپیوندیم، و خود را با دگرگونی‌هایی که از آن حادث می‌شود سازگار کنیم. این وظیفه عموماً بیانگر وجود و یا عدم وجود جاذبه، نزدیکی. تشابه و اشتراک بین مردم است. دو نفر یکدیگر را می‌بینند. ارتباطات موجب ایجاد یا افزایش و یا بر عکس موجب از بین رفتن و یا کاهش پیوستگی میان طرفین ارتباط یا اشخاص می‌شود.
۲) وظیفه اطلاعاتی و استدراکی
اکثر دانشمندان ارتباطات بر این باورند که یکی از مهمترین وظایف ارتباطات، وظیفه اطلاعاتی و استدراکی است که موجب افزایش استدراک از طرف مقابل فراگرد ارتباطات یا افزایش اطلاعات می‌شود. یکی از کارهایی را که ارتباطات می‌کند، همانطور که اشاره شد، فرستادن و دریافت پیام و یا به عبارتی اطلاعات است که به نوبه خود می‌تواند موجب تفهیم و تفاهم بر حسب آنکه آیا پیام به درستی ارسال و دریافت شده باشد می‌شود. اگر ارتباطات را فراگرد ارسال و دریافت پیامهای نوشتاری، گفتاری و غیرکلامی(یاحرکتی) بدانیم که به منظور انتقال معنی و مفهوم از فردی به فرد دیگر و یا تاثیر و تاثر بر روی دیگران و یا نفوذ در آنان بکار می‌رود، در آن صورت ما بدین خاطر با دیگران ارتباط برقرار می‌کنیم که تغییری در اطلاعات آنان بوجود آوریم و یا خود را با آنها سازش داده و یا آنها را به سوی انطباق با خویشتن بکشیم.
نویسنده: عالیه شکربیگی
منبع : بانک مقالات ارتباطات اجتماعی


همچنین مشاهده کنید